آموزش پزشکی

در مورد برقراری ارتباط عمیق با اساتید

ترم یک گیج می‌زدم. ترم دو هم همین‌طور. به کارهای خارج دانشگاه مشغول شدم و اصلاً نفهمیدم چطور گذشت. ترم سه که رسیدیم، فیزیولوژی غدد داشتیم. درسی که خیلی دوست داشتم. بعد امتحان بود که با دوستم به اتاق یکی از دو عضو هیئت علمی گروه فیزیولوژی رفتیم که غدد درس می‌دادند. با یک پیشنهادی […]

دستیاری

تنها فکر کردن – در مورد تصمیم‌گیری‌های پزشکی

آذر ۱۴۰۱ را در بخش روماتولوژی گذراندم. هر روز، مثل روز قبل، خریدن تگ آسانسور را به تعویق می‌انداختم و چند دقیقه‌ای را معطل آسانسور بیماران می‌گذراندم تا به طبقه‌ی پنجم ولیعصر برسم. این‌جا شبیه به شیراز نیست. در شیراز، هر ماه، هر بخش را، یک اتندینگ راند می‌کرد. این‌جا، همه‌ی اتندها، هر روز هستند.

دستیاری

چالش‌های تشخیصی – چالش‌های درمانی

قبلاً حرف‌هایم در مورد انتخاب رشته‌ی دستیاری را نوشته‌ام. در این فکر بودم که معیار دیگری نیز می‌شود به آن اضافه کرد. شاید که به بعضی از ما در تصمیم‌گیری کمک کند. رشته‌های تخصصی را می‌توان جایی در طیف زیر گذاشت: چالش‌های تشخیصی و چالش‌های درمانی. هر رشته‌ی تخصصی جایی در این طیف قرار می‌گیرد

دستیاری

دل داشتن – صحبت‌های زمان احیای بیماران

دیروز، سه‌شنبه، بعد از جلسه‌ی ارائه‌ی کیس، به سرعت به سمت مدرسه رفتم. چسبیده به بیمارستان روزبه است. به خاطر ترافیک، معمولاً به جای ماشین، با موتور به آن‌جا می‌روم. اگر رانندگی وحشیانه او اجازه می‌داد، در ذهنم مرور می‌کردم که امروز چه مباحثی را قرار است بگویم. می‌بایست ریه را کامل کنم و غدد

دانشجوی طبابت

تلاش بیست و سه ساله برای فراموشاندن او: فردریش وگنر

سال ۱۹۸۹ بود که جایزه‌ی Master Clinician از طرف American College of Chest Physician به فردریش وگنر تعلق گرفت؛ جالب است که او یک پاتولوژیست بود و نه یک Clinician. او را با بیماری وگنر می‌شناسیم. این بیماریِ بسیار خاص که تقریباً به عضوی از بدن رحم نمی‌کند و اگر درمان نشود، در کمتر از

از همین نزدیکی, روز‌نوشته‌ها

درس دادن در دبیرستان

چند ماهی است که از نوشتن این نوشته، فرار می‌کنم. از همان روزهای اولی که در اولین دبیرستان درس دادم – یعنی اوایل تابستان ۱۴۰۱. من فیزیولوژی درس می‌دهم به بچه‌های المپیاد زیست. این کار را بسیار دوست دارم. از روشن‌ترین قسمت‌های زندگی‌ام آن‌ها هستند. شاگردانم. لحظه‌شماری می‌کنم برای رفتن سر کلاس و پیش‌شان بودن

دستیاری

چند پیشنهاد برای دستیارهای سال یک – مخصوصاً داخلی

چند روزی است که سال جدید دستیاری آغاز شده و ورودی‌های ۱۴۰۱ نیز آمده‌اند. یاد روزهای شروع خودم می‌افتم. محیط کاملاً برایم بیگانه بود. اصلاً درکی از کشیک در بخشی که خودت صبح‌ها آن‌جا نیستی نداشتم. تهران شبیه به شیراز نبود. همه‌چیز، ناگهانی، تغییر کرده بود. از زبان بگیر تا روند انجام کارها. همه‌ی این

دستیاری

به بهانه‌ی مهاجرت شانزده هزار پزشک دیگر

خبری این روزها با عنوان مهاجرت شانزده هزار پزشک دیگر در حال گردش است. اگر می‌نوشت مهاجرت احتمالی دقیق‌تر بود؛ اما خبرهای احتمالی در این زمینه به اندازه‌ی خبرهای قطعی طرفدار ندارند و آتش به پا نمی‌کنند. حرفش را از تعداد تقاضاهای Goodstanding می‌گوید. می‌دانیم که هر کسی که گواهی Goodstanding می‌گیرد، لزوماً انتهایش به

دستیاری

این ماه آخر (آپدیت یک)

این ماه، شاید آخرین ماه سال یک دستیاری‌مان باشد. این ماه، امیدوارم که آخرین ماه سال یک دستیاری‌مان باشد. تقریباً یک سال گذشت. به جرئت می‌شود گفت که فشرده‌ترین یک سالی بود که تاکنون سپری کرده‌ام. گاهی این‌قدر حجم کارهایم – تدریس و دستیاری و مطالعه – در کنار هم فشرده می‌شود که کوچک‌ترین فرصتی

آموزش پزشکی

برای استاجرهای گروه داخلی – حس استیصال روزهای نخست

پیش استادم بودم. به او گفتم: «از هفته‌ی بعد استاجرهای جدیدمان می‌آیند. راند با استاجرها را ترجیح می‌دهم و دوست دارم که باشند.» خندید و گفت: «بله. می‌دانم. تو استاجردوست هستی و دکتر فلانی، اینترن‌دوست. برای همین دلت می‌خواهد زودتر بیایند.» خندیدم. درست می‌گفت. نه این‌که با اینترن مشکلی داشته باشم؛ اما به نظرم رده‌ی

اسکرول به بالا