آموزش پزشکی

در مورد خواندن تکست‌بوک و روش شخصی یادداشت‌برداری و علامت‌گذاری در کتب پزشکی

امشب (بیست و پنج/چهار/دو) جلسه‌ای در مورد تکست‌بوک با بچه‌ها داشتم. بحثی که چندین بار در این وبلاگ هم به آن اشاره شده است. سعی کردم حرف‌های دیگری بگویم. حرف‌هایی که قبلاً فرصت مطرح کردن‌شان نبوده. مخصوصاً از این‌که هر سطح مدل بلوم در کتاب‌های پزشکی یعنی چی و چه روش‌هایی برای آن در پزشکی […]

آموزش پزشکی

کارهای غیرپزشکی در هنگام کشیک – در مورد مفهوم Scutwork

یکی از دوستان نزدیکم، به تازگی اینترن شده است. بخش‌های اینترنی را با روتیشن جراحی شروع کرد. چند وقت پیش که روتیشن جراحی‌اش تمام شد، حدود ۶ دقیقه صحبت برایم فرستاد و از آن‌چه که به او در این مدت گذشته بود، برایم گفت. کمابیش خبر داشتم. چون که در این دو ماه – هر

دستیاری

چنگار

دومین باری است که پا به روتیشن گوارش می‌گذارم. آن‌قدر پارسال در این بخش کشیک داده‌ام که تمامی پرستارهایش را می‌شناسم و مرا می‌شناسند. رابطه‌ی خوبی داریم. به یاد بعضی از آن کشیک‌ها که می‌افتم تنم می‌لرزد. از آن کشیک‌هایی است که مرزهای کارهایی که می‌توانی در ۲۴ ساعت انجام بدهی، جابه‌جا می‌شود. روز اول

آموزش پزشکی

در مورد نگاه و قضاوت بالینی

چند هفته‌ای است که به یکی از دوستانم قول داده‌ام تا پاسخی برایش بنویسم. او در برنامه‌ی منتورینگ، منتور است و به دانشجویان علوم پایه راهنمایی می‌دهد. می‌خواست نظر من را در این مورد بداند که چه کاری برای کسب نگاه و قضاوت بالینی در دوران علوم پایه و فیزیوپاتولوژی می‌توان انجام داد؟ یک سؤال

دستیاری

افکار آخر شبی بیمارستانی، هنگام گوش دادن به مالر – خرداد ۱۴۰۲

شروع این نوشته، در تاریخ چهار/سه/دو است. با آپدیت‌های بعدی، تاریخ نوشته تغییر خواهد کرد. کمتر از ساعتی پیش، دوره‌ی آموزش بیماری‌های غدد تمام شد. دوره‌ای که حدود ۴۲ ساعت طول کشید. دلم نمی‌خواست تمام بشود. از عمد مبحث سندرم تخمدان پلی‌کیستیک را اضافه کردم تا به پایان نرسد. این بیماری جزئی از سرفصل‌های غدد

از فراز و نشیب‌های مسیر زندگی

در مورد نتیجه نامطلوب در آزمون‌هایی با آمادگی طولانی مدت

گفت: می‌خواهم دوباره کنکور بدهم. صحبت کرده‌ام با دانشگاه که اگر رتبه‌ام به‌گونه‌ای باشد که در همین دانشگاه قبول بشوم، از مقطع فعلی ادامه بدهم. دانشجوی پردیس خودگردان بودن اذیتم می‌کند. نمی‌خواهم این‌طور باشد. او تصمیمش را گرفته بود. از من مشورت نمی‌خواست؛ بلکه صرفاً مرا به عنوان دوست نزدیکش در جریان قرار می‌داد. یک

از فراز و نشیب‌های مسیر زندگی

افکار آخر شبی بیمارستانی، هنگام گوش دادن به مالر – اردیبهشت ۱۴۰۲ – آپدیت اول

شروع این نوشته، در تاریخ نوزده/دو/دو بود. تاریخ نوشته، با هر آپدیت تغییر خواهد کرد. تامِس (Lewis Thomas) کتابی دارد به اسم Late Night Thoughts on Listening to Mahler’s Ninth Symphony. افکار آخر شبی هنگام گوش دادن به سمفونی شماره نه مالر. می‌دانید که تامس پزشک بود. همان پزشکی که یک ستون ثابت در مجله

ادبیات

چند کلمه‌ای درباره‌ی آمار

چند کلمه‌ای درباره‌ی آمار منبع عکس از هر صدتا  آدم همه‌چیزدان‌ها: پنجاه و دو. اونا که مردد هستن: تقریبا همه‌ی اونای دیگه. اونا که کمک به حال هستن، البته اگر خیلی وقتشون رو نگیره: چهل و نه. کلاً خوب‌ها؛ چون بلد نیستن خوب نباشن: چهار شایدم پنج. اونا که می‌تونن بدون حسادت ازت تعریف کنن: هیجده.

دانشجوی طبابت

پیشنهادهایی برای مسیر متمم‌خوانی یک دانشجو پزشکی

وسط‌های دوران اکسترنی بود که یک توقف در مسیر پزشکی‌ام داشتم. ۵ ماه مرخصی گرفتم. برای درس خواندن نبود؛ هر چند در ابتدای مرخصی برنامه داشتم که مطالعه دروس پزشکی قسمت ثابتی از برنامه‌ی روزانه‌ام باشد. اما گزارش پایان مرخصی حاکی از این بود که بیشترین زمان من برای کتاب‌های نان‌فیکشنِ غیرمدیکال و متمم گذاشته

دستیاری

نشمین

نشمین (نَشْم + ین) یعنی گلی که برای اولین بار جوانه می‌زند (+). نزدیک بهار است. زمانی مناسب برای این نام. حرف‌هایی که در ادامه می‌نویسم، کمی در مورد نشمین هستند و بیشتر به بهانه‌ی نشمین. نشمین از آخرین بیمار‌های من به عنوان دستیار سال یک بود. البته که اسم او نشمین نبود ولی به

اسکرول به بالا