ادبیات

چون شفق بال به‌بامِ شب یلدا زد و رفت – کوتاه در مورد رفتن امیرهوشنگ ابتهاج

کمی مانده بود به پنج صبح که با زنگ موبایلم بیدار شدم. از بیمارستان بود. آنکال بودم. دو مریض جدید از اورژانس آمده بودند. می‌خواستم به سمت بخش بروم که پیام دوستم را دیدم. نوشته بود:‌ تمام صورتم شده اشک… نوشتم که چه شده؟ پیام‌های دیگر را که دیدم فهمیدم. در همین سه ساعتی که […]

دستیاری

پیگیری‌های متعدد به عنوان شاخص معیوبی سیستم بیمارستان

کسانی که تاکنون کشیک بیمارستان نداده‌اند، معمولاً تصور متفاوتی از آن‌چه در ساعت‌های کشیک روی می‌دهد، دارند. شاید فکر کنند که صرفاً مریض جدید می‌آید و تو نشسته‌ای و آزمایش و عکس درخواست می‌دهی و سپس مریض بعدی را می‌بینی. یا این‌که در اتاقی در پاویون مشغول استراحت هستی و در صورت بدحال شدن بیماری،

دستیاری

صد و هشتاد و شش هزار نفر

بین نظام پزشکی او و من، صد و هشتاد و شش هزار نفر قرار دارند. او که بیشتر از سه برابر سن من، زندگی کرده است. زندگی‌ای که شاید ظرف چند ساعت آینده، به پایان برسد. احتمالش کم نیست. مرگ در هشتاد و شش سالگی عجیب نیست. مرگ با این مقدار درگیری ریه و عفونت

از همین نزدیکی

در مورد اعتصاب اینترن‌ها

تصورش هم سخت است که به بیمارستان بیایی و کسی باشی که صرفاً کاغذبازی‌های اداری و مقداری کار عملی نه چندان خوشایند انجام داده و کمتر از دو میلیون تومان حقوق بگیری – یعنی ساعتی کمتر از ده هزار تومان. حتی اگر حقوق بیشتر بود، چرا باید انگیزاننده‌ای برای چنین کاری در او وجود داشته

دستیاری

ماه هشتم دستیاری – آپدیت ۳

+ آقای دکتر. از نوابغ مملکت هست. لطفاً کاری برایش انجام بدهید. پرتودرمانی نمی‌شود بکنید؟ ـ شما چه نسبتی دارید با ایشان؟ + خواهرش هستم. – برویم بیرون اتاق و با هم صحبت کنیم. قبل از بیرون رفتن نگاهش کردم. چشمانش باز بود. دهانش نیز همین‌طور. لایه‌ی قارچی از همین فاصله‌ی دور نیز در دهانش

دستیاری

شاخص تنوع بیماری‌ها – تصمیم در مورد تحصیل در شهر بزرگ / شهر کوچک

سال گذشته، نکاتی را که به ذهنم برای انتخاب رشته‌ی دستیاری می‌رسید نوشتم. دوستانم چند سؤال دیگر نیز مطرح کردند. نکاتی در مورد جواب یکی از آن‌ها که سؤال عمده‌ی افراد بود، به ذهنم می‌رسد و آن‌ها را می‌نویسم. سؤال این است: آیا ارزش دارد برای تحصیل پزشکی به شهر بزرگ برویم؟ می‌ارزد که یکسال

از کتاب‌هایی که می‌خوانم

طلوع زمین – تکه‌هایی از کتاب‌ها – اردیبهشت ۱۴۰۱

در دسامبر ۱۹۶۸، آپولو ۸ برای سفر به سوی ماه پرتاب شد. در شب کریسمس آن‌ها از سمت پنهان ماه بیرون آمدند و وارد مدار ماه شدند. فضانوردان آپولو اولین انسان‌هایی بودند که این پدیده را در بدو ظهور می‌دیدند و باید برایش اسمی دست و پا می‌کردند: «طلوع زمین – Earthrise». ویلیام اندرس، خلبان

آموزش پزشکی

استدلال بالینی یک مهارت جنریک نیست

تا آخر اردیبهشت از بیمارستان امام خمینی دور هستم. با وجود تمامی سختی‌های این بیمارستان، آن را دوست دارم. انگار خانه‌ام است و آن‌جا دوستانی دارم که حس خانواده به من می‌دهند. امروز خوشبختانه فرصتی شد که با یکی از استادانم در آن‌جا ساعتی تماس تصویری داشته باشیم و کمی از این دلتنگی برای فضای

دانشجوی طبابت

بیمارستان و کلینیک برای دانشجویان علوم پایه و فیزیوپات

مریضی ۶۵ ساله با عفونت بدخیم گوش (Malignant Otitis Externa) دارم. ظاهرش همیشه مرتب است. حتی یک روز نیز ندیدم که در بیمارستان، صورتش از حالت همیشه اصلاح شده، خارج بشود. جوراب‌های پشمی رنگی نیز به پا دارد. مؤدب هم هست. اما اخلاق‌های عجیبی دارد. پشت آن پنجره‌ی شیشه‌ای درب اتاقش که در تمامی درب‌های

دستیاری

گلبول‌های سفید، سفید نیستند و چرخه یادگیری دیوید کلب

قربانی. بیا این سلول را نگاه کن و بگو چیست؟ لام کسی را نگاه می‌کردیم که با سردرد و بی‌حالی او را از زندان آورده بودند. در آزمایش اولیه‌اش، تعداد گلبول‌های سفیدش، تقریباً پانزده برابر حداکثر مقدار مجاز بود. به آن‌ها گلبول سفید می‌گویند. اما سفید نیستند. حتی پس از رنگ‌آمیزی نیز سفید نیستند. پس

اسکرول به بالا