چنگار

دومین باری است که پا به روتیشن گوارش می‌گذارم. آن‌قدر پارسال در این بخش کشیک داده‌ام که تمامی پرستارهایش را می‌شناسم و مرا می‌شناسند. رابطه‌ی خوبی داریم. به یاد بعضی از آن کشیک‌ها که می‌افتم تنم می‌لرزد. از آن کشیک‌هایی است که مرزهای کارهایی که می‌توانی در ۲۴ ساعت انجام بدهی، جابه‌جا می‌شود.

روز اول بود و بیمارها را برای نخستین بار ویزیت می‌کردم. به تخت خانمی میانسال رسیدم که چهره‌اش مرا یاد پرتره‌های فریدا کالو از خود می‌انداخت. چهره‌ای رنج‌کشیده با ابروهای پیوسته. با آن زندگی‌ای که کالو داشت، حداقل می‌شود گفت که رنج بیماری را خوب درک می‌کرد. فلج اطفال. تصادف. شکستگی‌های متعدد. قطع پا. فریدا قرار بود پزشک بشود که تصادف کرد. بعد از تصادف به نقاشی – علاقه‌ی کودکی‌اش – روی آورد. نقاشی‌هایی بسیار خاص.

بیمار ما نیز پیوند شده بود. سه نوع هپاتیت (بی و سی و دی) داشت که روی آن یک توده‌ی سرطانی نیز شروع به رشد کرده بود. به قول پزشکان هشتاد سال پیش کشورمان: چنگار جگر به وجود آمده بود.

چنگار برای من واژه‌ی جالبی است. معادل سرطان یا کنسر (خرچنگ). سرطانی که در هنگام بدخیمی، معمولاً همانند یک خرچنگ، با تمام وجود به بافت‌های اطراف چنگ می‌زند و نمی‌گذارد به راحتی جدایش بکنی.

این معادل را سال ۱۳۱۹ فرهنگستان تصویب کرد. چنگار یعنی بیماری‌هایی که زخم آن‌ها در کنار خود چنگ‌هایی می‌گستراند. اگر کسی سرطان را بشناسد، این تصویر برایش ملموس و آشکار است.

منبع عکس: کانال دکتر نمازی (+).

و برای همین است که ما دلمان می‌خواهد سرطان را در مراحل اولیه تشخیص بدهیم. مراحلی که این چنگ‌ها هنوز گسترده نشده است. وقتی این چنگ‌ها گسترده بشود، دیگر جراحی سخت است. و تنها کاری که می‌شود کرد، شیمی‌درمانی است. آن هم نه شیمی‌درمانی برای درمان؛ بلکه شیمی‌درمانی برای تسکین.

بهترین توصیف شیمی‌درمانی را از پزشکی خوانده‌ام که نام او را اکنون یادم نیست. او می‌گفت:

شیمی‌درمانی همانند این است که برای کشتن شپش‌های بدن یک سگ، بخواهی با ضربه‌ی چوب شپش‌ها را بکشی.

اما چاره چیست؟ سرطان است. شپش نیست. چنگ می‌اندازد. رحم ندارد. می‌کشد.

اکنون خوشبختانه این مسیر در حال عوض شدن است. درمان‌های جدیدتر آمده‌اند. ایمنی‌درمانی آمده. پیوند آمده.

بیمار ما نیز ۴۰ روز پیش، پیوند کبد شده بود. از هپاتیت و چنگار کبد رهایی یافت. هر چند این کارهای نیز تاوانی دارد. بعد از پیوند، تقریباً حدود ۵۰ درصد سیستم ایمنی را ضعیف می‌کنیم. پس مستعد عفونت خواهند شد. مخصوصاً در اوایل پیوند. او اکنون به خاطر عفونت ادراری به بیمارستان آمده بود. عفونت ادراری‌اش نیز در حال خوب شدن بود.

تقریباً ۸۰ سال پیش، دقیقاً سال ۱۳۲۴، یکی از اولین پایان‌نامه‌های این کشور، چنگار دردناک جگر بود که نتیجه‌اش تأیید کردن وجود درد در چنگارهای کبد، به خصوص در چنگارهای ثانوی بود. منظور از ثانوی، متاستاز است – یعنی سرطانی که منشأ اولیه آن در بقیه‌ی عضوهاست و اکنون به جای دیگری پخش شده.

منبع عکس: کانال دکتر نمازی (+).

فریدای داستان ما دیگر چنگار دردناک جگر نداشت. پس از حدود هشت روز، مرخص هم شد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 کامنت در نوشته «چنگار»

  1. توی اینستا یک عکس استوری کرده بودم و نوشته بودم “سرطان” بعد برایم ان بالا see translation اومد زدم روش و بالای سرطان نوشت Arabic همانجا اینطوری بودم که پس به فارسی چی میشه فهمیدم چنگار میشه و بعد چنگار رو سرچ کردم و وبلاگ تو اومد متن رو خوندم خیلی خوب بود و قشنگ نوشتی🦋 هنر و تاریخ و علم رو توی متن ت با هم مخلوط کردی و این کار قشنگیه
    فقط برام سوال شد چرا کانال تلگرام نزدی و متن هاتو اونجا هم نذاشتی چون جدیدا ادم های زیادی از طریق کانال تلگرام نوشته های بقیه رو دنبال میکنن

  2. سلام به همه شما عزیزانم
    امشب شب کنکور تجربیه
    فردا قراره سرنوشت خیلی از ماها رقم بخوره ؛ حالا یاخوب یا بد
    اما دلم خواست به یادگار بنویسم در وبلاگی که چند سالیه باهاش خاطره داریم
    خیلیامون با نامه ای برای تو که میخواهی پزشک شوی وارد دنیای زیبای امیرمحمد عزیز شدیم

    نه تنها برای کنکوری های ۱۴۰۲ ، بلکه برای همه شما دوستان ندیده اما بزرگوار و دوست داشتنی ام

    آرزو میکنم همیشه در آغوش خدا باشید
    و در تمام لحظات سخت یا شادی ها خدا رو در کنار خودتون حس کنید
    آرزو میکنم آرزوهای قشنگ تون رنگ واقعیت بگیره
    و بهترین ها براتون رقم بخوره
    سرشار از سلامتی ، موفقیت ، حال خوب و عاقبت به خیری …

  3. با خواندن نوشته ی شما، به یاد جمله ای افتادم که در کتابی (نوشته مریلین یالوم) خوانده بودم؛ “شیمی درمانی می‌تواند عمر شما را طولانی تر کند به شرطی که خودش شما را نکشد.”

  4. سلام و درود امیرمحمد عزیزم
    وقت بخیر
    ازت یه سوال دارم، اگر لطف کنی و راهنمایی‌م کنی، واقعا ممنون میشم،
    ممکنه بهم رفرنس، یا هرچیز دیگه‌ای رو معرفی کنی که خیلی کامل و تخصصی و البته قابل درک راجع به پولیپ معده توضیح داده باشه؟!

  5. امیر عزیز سلام
    خوشحالم که نوشتی
    سایتت از اون واحه هاست
    چقد بد بود حالم و چقد خوب که نوشتی

    چنگار ، نمیتونم آرزو کنم کسی گرفتارش نشه چون نشدنیه اما امیدوارم علم ما پیشرفت کنه
    امیدوارم کسی بخاطرش درد نکشه
    خوشحالم که فریدای داستان شما حالش خوبه
    امید که روزی حال همه مردم دنیا خوب باشه

  6. همیشه بهار

    میدانم و درک میکنم که نزدیک به امتحان ارتقا هستید و بسیار مشغله دارید. لطفا بعد از امتحانتان بقیه نوبلهای پزشکی را برایمان تعریف کنید. قلم جذابی دارید

  7. همیشه بهار

    سپاسگزارم از زحماتتان که لیست مطالب مدرسه پزشکی را مرتب و قابل دسترسی کردید. خوشحالم با وبلاگ شما آشنا شدم.

  8. همیشه بهار

    سلام. چه خوب شد یک کامنت دیگر گذاشتید. برایم جالب است که تقریبا در تمام ادوار تاریخ ما ایرانی‌ها سعی کردیم از زبانمان در برابر تهاجم حفاظت کنیم. چه مثل فردوسی از زبان تاریخ و فرهنگمان. جه مثل این لیست معادل واژه های پزشکی در تقریبا ۸۰ سال قبل و چه الان در مورد تمام لغات علمی و غیر علمی سعی می‌کنیم همسان فارسی آن را بیابیم.

اسکرول به بالا