ده سال شد. ده سال است که مشغول تحصیل پزشکیام. و اگر اتفاقی نیفتد و زودتر نمیرم، شاید ۵۰ سال دیگر هم مشغول تحصیل در پزشکی باشم.
این ده سال بودن در پزشکی، این اعداد، بهانههایی میشوند برای اینکه فکر کنیم اجازهی پیشنهاد دادن به دیگران را داریم. من هم از این بهانه میخواهم استفاده کنم و کمی بنویسم.
مثل همیشه میگویم که این حرفها، از جنس تجربهی شخصی است. بیشتر از همه برای خودم مینویسم. امیدوارم که برای شما نیز مفید باشد.
این صحبتها را برای یک صحبت دو ساعته در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران آماده کرده بودم. دوستان از دانشگاههای گوناگون لطف داشتند و با شرکت کردنشان مرا شرمندهی خود کرده بودند. امیدوارم که این نوشته، بهانهای شود برای صحبت بیشتر و ادامه دادن این موضوع.
اول و آخر، هر چه که باشیم، هر چقدر خبره در مهارت ارتباطی، هر چقدر تسلیبخش، هر چقدر خوش برخورد، هر چقدر خوش لباس، هر چقدر سرشار از کارهای انساندوستانه، دانش است که اهمیت دارد. نمیگویم دانش حداکثری. میگویم دانش.
همهی این موارد فوق، در کنار دانش معنا پیدا میکنند. همان مثال معروف که همهی این موارد صفرهایی هستند که جلوی عدد یک قرار میگیرند.
بدون عدد یک، هزار صفر هم که کنار هم باشد، باز صفر است.
به همین خاطر همیشه به خودم یادآوری میکنم که در ابتدا دانش است که اهمیت دارد و این را نباید فراموش کنم و ضعف دانشم را با قسمتهای دیگر نپوشانم.
شاید بگویید که کلمه «شیاد» زیادی سختگیرانه است.
اما معتقدم که بیماران – حداقل در ویزیت اول – پزشک را از روی سواد نمیتوانند قضاوت کنند – اگر که بعداً بتوانند.
اما مسائل دیگر با اثر خطای هالهای، منجر میشود که کمبود سواد به چشم نیاید.
شلوغ بودن مطب او، لوحهای تقدیر فراوان متصل به دیوار، زیبایی مطب، عطر و خوشپوشی ظاهری، وقت گذاشتن و توضیح دادن و … را به سواد او تعمیم میدهند.
به نظرم این با شیادی تفاوت چندانی ندارد.
وقتی میگوییم باسواد در پزشکی، همه وحشت میکنیم. کاملاً قابل درک است.
خود من هم چنین حسی را دارم.
اما اگر بگویم که تقریباً ۴۰ بیماری طب داخلی را اگر بلد باشید، حدود ۹۰ درصد بیماران سرویس طب داخلی با تمام فوق تخصصهایش در اورژانس مهدی کلینیک را که از شلوغترین اورژانسهای کشور است میتوانید مداوا کنید، چه؟
تعداد کل بیماریها بسیار زیاد است، اما در هر رشته تخصصی و فوق تخصصی، تعدادی بیماری وجود دارند که با دانستن آنها میشود عمدهی بیماران را دید. بیعلت نیست که به چیزی شایع میگویند.
در اورژانس جراحی، انسداد و آپاندیسیت و پرفوره شدن و نوموتوراکس و … اهمیت دارد.
در اورژانس زنان، خونریزی از واژن و تشخیص دادن حاملگی اکتوپیک و پرهاکلامپسی و … اهمیت دارد.
من میفهمم و قبول دارم که وقت میبرد.
اما واقعاً تعداد کل این بیماریها زیاد نیست.
شاید بتوانیم اینطور بگوییم که common-must-know list، اولین چیزی است که یک پزشک باید بیاموزد و پس از آن، fatal-uncommon-must-know list. علت اینکه دوم گذاشتمش این است که معمولاً نادرتر است و تعداد خطاهای کوچک و بزرگ در بیماریهای شایع بسیار بیشتر.
در هر کشیک طب داخلی، چندین خونریزی گوارشی وجود دارد. اتفاقاً داروهای زیادی هم ندارد. اما در مدیریت همین بیماری آنقدر خطا وجود دارد که لازم نیست به سراغ بقیهی بیماریها بروم.
من یک قانون برای خودم داشتم و دارم:
من اگر بتوانم این دو لیست (common-must-know و fatal-uncommon-must-know) را به خوبی درمان کنم و در درمانشان بهروز باشم و تغییرات جدید را بدانم، خیالم از سواد ضروریام راحت است و حالا دیگر میتوانم برای دل خودم پزشکی بخوانم.
شایعترین مباحث پزشکی، از سختترین مباحث آن نیز هست.
شایعترین اختلال الکترولیتی در بیمارستان؟ هایپوناترمی. سختترین اختلال الکترولیتی؟ هایپوناترمی.
دو ابزار پاراکلینیک بسیار مهم؟ Chest X Ray و ECG. تفسیر دقیق CXR که به نظرم به مراتب از CT Scan سختتر است. تفسیر نوار قلب هم اینقدر دنیای بزرگی است که خودش یک فلوشیپ است.
بیشترین آزمایشی که درخواست میشود؟ Complete Blood Count یا همان CBC. صرفِ تفسیر درست CBC خودش میتواند یک کتاب قطور باشد.
میشود این لیست را همینطور ادامه بدهم. اما فکر میکنم که منظورم را رساندم.
وقتی که شایعترین و مهمترین مباحثی که باید بلد باشیم، جزئی از سختترینها نیز هستند، کارمان دو چندان میشود.
دقت کنید که از بیماری صحبت نمیکنم. مثلاً خونریزی گوارشی را که گفتم ظرف چند ساعت میتوان نسبتاً خوب یاد گرفت. اما مثلاً مریض با خونریزی گوارشی که تغییرات نوار قلب دارد. مریض با خونریزی گوارشی که در شکمش ممکن است هوا باشد و این را باید در عکس تشخیص دهیم و …
تفسیر این قسمتها است که سختش میکند.
این نقطه است که میگویم قدرت تحمل نفهمیدن را باید داشته باشیم.
مثلاً بپذیریم که منِ الان در مورد تغییرات نواری در این بیمار سؤال میپرسم از کسی دیگر. اما در مورد قسمت خونریزی کار خودم را انجام میدهم.
یا اینکه من از کل نوار قلب، این قسمت مربوط را یاد می گیرم.
بپذیریم که کم کم پیش میرویم و بقیهی قسمتها را هم میآموزیم و تقریباً اکثر اوقات کسی را داریم که به ما کمک کند و اگر بپرسیم، قرار نیست فردی آسیب ببیند.
بپذیریم که قرار نیست تمام پزشکی را بلد باشیم.
بپذیریم که مهم است بدانیم چه زمانی لازم است کمک بخواهیم.
آن زمان است که بهتر میتوانیم ادامه بدهیم.
در این بین، یک موضوع دیگر نیز وجود دارد که بارها دیدهام دانشجویان را اذیت کرده است.
آن هم تفاوت رویکردهایی است که در بالین با کتاب وجود دارد.
بهترین جمله در این مورد را از زبان دکتر علی بیداری شنیدهام. در بقیهی کتابها هم با لباسهای مختلف، همین پیام تکرار شده است. ایشان میگفت:
درس خواندن از جنس text هست و طبابت از جنس context.
به همین خاطر است که این تفاوت را میبینیم. این موضوع مهم را باید در یک نوشتهی جداگانه باز کنم. اما به اختصار یک مثال خیلی ساده بگویم.
در رویکرد تشخیصی برای هپاتیت سی، هر دو تست آنتیبادی و PCR وجود دارد. دلیل پشتش هم بسیار منطقی است. اما فرد عاقلی را در این کشور نمیبینید که در قدم اول PCR بفرستد؛ مگر که شک بسیار قوی داشته باشد. چرا؟ قیمت تمامشده برای بیمار ایرانی.
این سادهترین مثال تفاوت تکست و کانتکست در پزشکی است.
فرض کنید این هفته شروع به یادگیری پیانو کردهاید.
چند هفته طول میکشد که با نتها راحت شوید.
اوایلش انگشتها را سفت میگیرد.
دائم فکر میکنید که هر انگشت را کجا بگذارید و چقدر حرکت بدهید.
آیا بعد از یک ماه از خود انتظار دارید یک قطعه را اجرا کنید؟
آیا بعد از یک سال انتظار دارید قطعات پیشرفته اجرا کنید؟
جواب هر دو قطعاً نه هست.
پس چطور مثلاً بعد از ده ساعت نوار قلب خواندن انتظار داریم بتوانیم به راحتی تفسیر کنیم یا بعد از یک ماه در بخش قلب بودن فکر میکنیم که باید قلب را یاد بگیریم؟
الانِ خودمان را با الانِ کسی که مثلاً پانزده سال مشغول تفسیر ECG است، مقایسه نکنیم. معلوم است که فکر میکنیم خیلی عقب هستیم.
مهارت نیاز به زمان دارد. نیاز به تجربه دارد. نیاز به تمرین دارد.
مهارت طول میکشد.
میانبر هم ندارد.
البته که شیادانی در موسیقی پیدا میشوند که میگویند ما تنها با چند جلسه، به شما قطعهنوازی را یاد میدهیم. مشابهش در پزشکی نیز وجود دارد.
سر کلاس Board Review توسط کسی نشسته بودیم که فکر میکنم حداقل سی سالی است که تجربه دارد.
به یک جدول رسیدیم. بعضی از خطوط را خواندیم.
رسیدیم به آخرش.
گفت دوباره فلان خط را بخوانید.
شروع کرد:
بیست و شش ساله بود. حامله. با ویلچر او را به اورژانس آوردند. نمیتوانست راه برود. فلج حاد.
در آزمایش اولش کمخونی داشت. لامش را نگاه کردم. به نفع تالاسمی بود. MRI هم شد. یک توده داشت که نخاعش فشار میآورد.
گفتم که این توده، extramedullary hematopoiesis است. جراح قبول نمیکرد جراحی کند. نمونه میخواست و …
میگفت و میگفت.
و ما محو گوش دادن به او.
اکنون دیگر داستان این بیمار در ذهن ما هم بود. هر چند شاید نه به محکمی ذهن او، اما بود.
در آخر گفت:
بدون دیدن بیماران، این خطهای کتاب برایتان مثل روزنامه است. میخوانید و رد میشوید. باید بیمارش را دیده باشید تا ملموس شود.
خیلی از برگههای مشاوره را میتوان حتی بدون نگاه کردن به بیمار و یک کلمه سؤال پرسیدن از او جواب داد. حتی میشود ندانی مرد است یا زن. پیر است یا جوان.
من خودم ممکن است وقتی خیلی شلوغ باشد، همین کار را بکنم.
اما، جدا از جنبهی انسانی دیدن بیمار، ویژگیهای او و داستان او، به قطعه اطلاعات فعلی ذهن متصل میشوند و جای آنها را محکمتر میکند.
کسی نمیتواند این موضوع را در پزشکی نادیده بگیرد که دیدن بیمار باعث شده مطالب در ذهنش بهتر بماند. مطالعاتی هم در مورد تشخیص بهتر بیماریهای نادر در افرادی که قبلاً آن کیسها را دیدهاند، داریم.
سلام
من ۳۹ سالم هست و می خواستم برای کنکور پزشکی بخونم
می خواستم بدونم آیا می تونم آیا فایده ایی داره ؟
تقریبا یک هقته ای میشه که با وبلاگتون به واسطه ی مطلبی در مورد نحوه مطالعه رفرنس های زبان اصلی و کلا چگونگی مطالعه رفرنس ها آشنا شدم.
همان موقع مغلوب قلمتون شدم و کاملا پختگی و تجربه و دلسوزیتون را حس کردم، بابت مطالب خوبی که مینویسید بسیار سپاسگذارم. به قدری مطالبتون روان و آموزنده است که شروع به نکته برداری و چکیده نویسی از توصیه ها و مطالب مفیدتون کردم.
امیدوارم که این انرژی خوبتون در زندگی خودتون دو چندان جریان داشته باشه؛ چه را که با مطالعه تک تک یادداشت احساس خوبی گرفتم و انرژی بخش بود.
باز هم متشکرم.
سلام دکتر
ممنون از راهنمایی های خیلی خوبتون
چه طور شایعترین بیماری های بالینی که ضروریه دانستنشون رو پیدا کنیم؟ منبع خاصی داره؟
وااااای این نوشته چرا اینقدر خوب بود🤍
مرسی امیر عزیز
خواهش می کنم امیر علیِ عزیز ، من هم مثل شما در این مسیر پر فراز و نشیب هستم و باور دارم انرژی دادن باعث انرژی گرفتن میشه. چقدر قشنگ گفتین « در نااُمیدی زیبایی را ندیدم».
سلام و درود
امیرمحمد امکانش هست که این لیست ۴۰ تایی رو با ما به اشتراک بذاری؟
راجب این قسمتی که نوشتید ” Chest X Ray و ECG. تفسیر دقیق CXR که به نظرم به مراتب از CT Scan سختتر است. تفسیر نوار قلب هم اینقدر دنیای بزرگی است که خودش یک فلوشیپ است.” بنظرم تا ۳ الی ۴ سال اینده ابزارهای هوش مصنوعی در پزشکی خیلی می تونه این آزمایشاتو تفسیر کنه که بقول شما دیگه زحمت فلو شدن توی نوارقلبو از روی دوش فلو هایی نظیر داخلی و … برداره و چیزی هم که می بینم اینه که در شریف دانشکده های کامپیوتر و برق به شدت دارن روی ورود هوش به حوزه پزشکی کار میکنن که انشالله بتونن کمک دکترهای زحمت کشمون باشن …
بلانسبت شما هفته پیش بعد جلسه دوم ویزیت همسر باردار، خانم دکتر با وقاحت میگه: بدون ربع سکه اصلا دیگه پیش من نیاین و روی زایمان حساب نکنید؛ طبیعی هم انجام نمیدم. فقط سزارین
به معنی واقعی، من شیادی رو در این خانم مثلا دکتر دیدم. از روز اول با دفتر و شلوغی مطبش متوجه شدم این از آنهاست؛ ولی دو روز پیش من به من ثابت شد
شیادی رو دکتر جان از نزدیک دیدم! و شرمنده زنم شدم و گفتم جای دیگری می رویم ..
حق هر فردی است که کالا یا خدمتی رو که تولید میکنه به هر قیمتی که میخواد و تحت شرایط خودش بفروشه و اما شما اختیار اینو دارید که قیمت اون بپردازید و اگر نخواستید هم نپردازید کسی شما رو مجبور به این کار نکرده.
و شاید شیادی در این باشه که از فردی چیزی رو تمام و کمال بخوای و حاضر نباشی بهای کارش رو بپردازی
جناب مطلبی درسته بابت هر خدماتی که دریافت میشه باید هزینه ای داد و ایشون هم منکر اون نیستن ولی کار اون خانم دکتر دریافت حق نبوده دریافت وجهی تحت عنوان زیرمیزی بوده که نمونه ی بارز شیادی و دزدی است مثل اینکه آتش نشانی برای خاموش کردن آتش خانه ی شما بیاید و بگوید تا یک میلیارد به حساب من واریز نکنید آتش را خاموش نمیکنم
شیادی به زبان ساده به معنای کلاه برداری ست نه جمله ی انتهایی شما
کاش از حق دفاع کنید و هیچ گاه مدافع لقمه ی حرام نباشید
سعی کنید مطالبی که گفته شده رو یه بار دیگه بخونید تا بلکه دفعه بعد بتونید با تامل بیشتر، مقایسه بهتری انجام بدید.
شرایط آتش نشانی یه شرایط اورژانسیه و خود پزشک هم در شرایط اورژانسی اولویت ها و تفکرش متفاوت با شرایطی دیگه است. گرچه اون آتش نشان هم برای رضای خدا و مثلا خدمت به مردم کاری رو انجام نمیده و در قبال کاری که انجام میده دستمزدشو میگیره و اگر چیزی کمتر از حقش دریافت کنه از طریق کم کاری و …. کمبود رو جبران کنه.
در نظر بگیرید که وزارت بهداشت شرایطی رو پیش آورده که قیمت کار و مهارت یک پزشک به شدت ارزون شده و بخشی از دلایل مهاجرت کادر درمان این قیمت پایین کارشون هست (منکر دلایل دیگه نمیشم البته). در این شرایط پزشکی که باز هم علی رغم این قیمت پایین موندگار شده به جامعه داره یه جور لطف میکنه و باید بهای کارش رو بگیره در غیر این صورت این پزشک مهارتش رو میبره محل دیگه ای که بتونه با قیمت معقول تری مهارتش رو بفروشه و شرایطی پیش میاد که نه تنها با یک یا دوسکه بلکه با ده ها سکه هم حاضرید دنبال پزشک کاربلدی بگردید بلکه بتونه درمان کنه و خب اون دیگه نیست.
یه پیشنهاد: سعی کنید درباره مفاهیمی مثل حق، شیادی و لقمه حرام بیشتر فکر کنید و پیشفرض هایی که از بچگی تو ذهنتون کردن بیشتر ارزیابی کنید و صرفا به سبب هاله روشن یا تاریکی که این مفاهیم میتونن داشته باشن اکتفا نکنین که حسابی کلاه سرتون میره.
و امیدوارم با وجود این تفکرات حداقل جز کادر درمان نباشید که تیشه میزنید به حیات نصف و نیمه کادر درمان.
و اگر قراره باز با این حرفای کوچه بازاری و استدلال های آبکی راننده تاکسی وار جواب کامنت منو بدید لطف کنید حرفاتونو برای خودتون نگه دارید.
این کیس مشخصا به افراد صریح نمی گوید و ما خودمان پرسیدیم!
اطرافیان میگفتند در گوشی ایشون قدم به قدم خانم رو جذب می کنه و تو بیمارستان موقع زایمان ، اقا رو تحت فشار میذاره که بیار بده سکه رو ! توجیه نکن
جناب هنگام سخن گفتن ابتدا کمی تامل کنید چقدر زشت و دور از شان هست نقد کردن را تشبیه به حرفای کوچه بازاری کرده و چقدر دور از ادب هست جمله ی استدلال های آبکی راننده تاکسی وار …
باید بگم نمیدونم شما جزو کادر درمان هستید یا چی ولی متاسفانه حس میکنید خیلی برتر هستید و متاسفم برای لحنتون و کلماتی که استفاده کردید
اگر حرفی در فضایی که شخصی نیست زده اید پس باید بدون ترس منتظر پاسخ باشید نه اینکه شروع به توهین کنید
خنده داره چون به حق خودم قانعم نباید جزو کادر درمان باشم ؟😂😂 باید خدمتتون بفرمایم بله من دانشجوی پزشکی هستم و از وقتی چشم گشودم اغلب اطرافیانم از کادر درمان بوده اند ( اسم تک به تکشون رو خدمت آقای قربانی فرستادم ) و کامل به شرایط کادر درمان واقفم
یکی از اقوام بسیار نزدیک ما دکتر وهابزاده ی عزیز ، متخصص زنان هستند و همیشه میگویند این پول هایی که شما حق پزشک میفرمایید خوردن ندارد و با سالیان سال سابقه حتی یکبار از این پول ها استفاده نکرده اند و تا سال گذشته با هزینه ی ۳ میلیون تومان در یکی از بهترین بیمارستان های خصوصی تهران جراحی میکردند
اینکه جزو کادر درمان باشم یا از وابستگان آنها باعث نمیشود یکجانبه نگاه کرده و حرف های شما را تایید کنم
باید خدمتتون عرض نمایم کمبود پزشک ما بیشتر ناشی از سیاست غلط و گزینش تعداد کمی از داوطلبان کنکور سراسری و رزیدنتی هست نه ناشی از مهاجرت .
ما در حیطه ی مهندسی بسیار بیشتر شاهد مهاجرت هستیم تا حیطه ی پزشکی ، چرا پس با کمبود مهندس مواجه نیستیم ؟
چون جامعه از مهندس اشباع شده است کاری که باید با پزشکی نیز کرد
خیلی بی منطق است بگوییم چون تعرفه ی دولتی کم است پس باید زیرمیزی بگیریم مگر دیگر شغل ها در کشورمان چگونه است ؟ پزشکان از آسمان افتاده اند ؟
درست است میتواند برود جای دیگری که درآمد بهتری داشته باشد و هر کس خود انتخاب میکند که بماند یا برود اگر شرایط اینجا را پذیرفت که چه عالی اگر نه بهتر است برود تا کار غیر قانونی و غیر اخلاقی انجام دهد
بله کاملا شبیه داستان آتش نشان ها هست چون من به چشم خود دیده ام مریضی که آسیب دیده و در حال از دست دادن خون است و پزشکی که به دلیل خواستن پول بیشتر حاضر به عمل نیست ( البت ما بینهایت پزشک باشرف نیز داریم )
و حرف من هم همین است هر کسی در هر شغلی دستمز خویش را میگیرد و نیاز به گرفتن مبلغی مازاد بر اون دستمزد نیست نه اینکه برای رضای خدا کار کند
خلاصه باید خدمتتون عرض کنم در زندگی مدافع حق باشید و تمام
درود بر شما اقای مطلبی. بقول شاعر: ور بگوید در مثال صورتی، برهمان صورت بچفسی ای فتی…
دمت گرم آیلین، متاسفانه مردم ایران بی رحم هستن
دقیقا اینطور هست مها جان و از اون بدتر اینکه نظرت رو هم بگی بی احترامی میکنن
هر چند همه اینگونه نیستن
من خوشحال میشیم نظر دکتر قربانی رو هم در این مورد بودنم 🙏🏻
ما در حال حاضر یکی از اعضای خانوادمون بیمار هستن و و از طرف دیگه کلافه از دست بعضی از اهالی کادر درمان هستیم و چقدر سخته
و من هم دوست دارم نظر آقای دکتر رو بدونم
جناب دانشجوی همیشگی مدیریت در بیمارستان های دولتی امکانات زایمان چه به صورت طبیعی و چه به صورت سزارین وجود داره و با هزینهی خیلی کمتری می تونید از پرداخت سکه و … خودداری کنید
اما خودتون رو جای خانم دکتر هم بگذارید
طی چند سال اخیر با وجود افزایش تورم حقوق جراحان و پزشکان افزایش زیادی نداشته و یک جراح زنان و زایمان باید با چیزی کمتر از ۱ میلیون تومان طی عمل سزارین جان دو فرد رو مدیریت کنه و شکم همسر شمارو پاره کنه بچه ای رو به دنیا بیاره و مسئولیت این عمل بزرگ رو به عهده داره فقط با کمتر از یک میلیون تومان؟
چه کسی حاضر به تقبل این مسئولیت بزرگ با کمتر از یک میلیون تومان است؟
به طوری که اگر طی همین جراحی از این خانم دکتر شکایت بشه باید ماه ها راهی دادگاه ها باشه و دیه هایی رو پرداخت کنه که چندین برابر یک میلیون تومان است
با درود/ ممنون از اینکه مطالب سخنرانیتون را برای ما هم شیر فرمودید/
چطوری ما غیر پزشکی ها می تونیم از برنامه های اتی تون جهت شرکت در اونها مطلع بشیم؟
سلام آقای دکتر.
عرض ادب و احترام.
خدا قوت.
انشاءالله که حال دلت خوب باشه امیرمحمدجان.
من همون امیرعلی ناشنوای کاشت حلزون هستم که چندبار برات متن نوشتم و شما ثبت کردی.
میخواستم خبر خوبی بهت بدم آقای دکتر.
من الان در آستانه ۲۶ سالگی و ۳ سال بعد از جراحی کاشت حلزون و درمان مشغول درس خوندن برای کنکور هستم و میخوام وقفه ی ۷ ساله ای که در علم آموزی و باسواد شدنم بخاطر همین درمان بوجود اومده بود رو جبران کنم اونم قوی و اصولی:)))))
میخوام به عزیزانی که نا امید هستن و شرایط سختی دارن بگم که حرفای منو بخونن و بدونن که من سال های زیادی ناشنوا بودم و عقب افتادم اما الان دارم کم کم جبران میکنم و سرعتش به مرور زیاد میشه و اینکه درسته ناشنوا هستم اما همیشه به طور اصولی باسواد شدن خیلی کمک کننده تر از وقتی هست که ادم به طور غیر اصولی باسواد میشه.
پس به اصولی یاد گرفتن اون علم اهمیت بدین که همین خودش خیلی بهتون کمک میکنه.
ممنون امیرمحمدجان بابت وقتی که برای خوندن میذاری و اجازه ی انتشار حرفام رو میدی.
سلام امیر علی عزیز امیدوارم حالت خوب باشه
چقدر خوشحال شدم این پیامِ شما رو دیدم
چقدر زیباست که با وجود همه دلایل و شرایط و محدودیت ها برای اهدافت تلاش می کنی.
آرزو می کنم همیشه امید جایی در دلتون داشته باشه.
درود فراوان بر شما حدیث صادقی پیام آور زیبای صداقت.
عرض ادب و احترام.
سپاس فراوان بابت وقت و توجهی که برای حرفام گذاشتی.
من آدم امید دادن و امید ساختن هستم اونم تا ابد.
اونم بر پایه ی علم و اصول که بقیه ی انسان ها هم بتونن ازش استفاده کنن.
مثل پزشکانی که حتی اگه اون بیمار (دور از جون شما) نخواد زنده بمونه،برای نجات جسم و روحش تلاش میکنن و از درد های جسمی و روحی انسان ها کم میکنن،
منم تمام تلاشم اینه که با باسواد شدنم بتونم از درد های فکری و روحی و معنوی آدما کم کنم و بتونم از نظر فکری نجاتشون بدم و زندگی رو بهشون هدیه بدم.
من در نا امیدی زیبایی رو ندیدم و با تلاش مردن بهتر از در نا امیدی مردن هست و درسته که هستن افرادی که (دور از جون شما) بی تفاوت هستن اما ما بخاطر امثال شما که حسابشون از بقیه جداست و بی توجه به بی مهری ها و بد رفتاری ها میریم جلو که دنیا رو به جای بهتر برای زیستن تبدیل کنیم.
دعا میکنم زندگیت پر باشه از پیام های زیبای صادقانه تا ابد درست مثل اسمت.
سلام امیر علی جان. روز خوبی نبود ولی این پیامت خیلی خوشحالم کرد.
خیلی خوشحالم برات، خیلی زیاد. موفق باشی و با خبرای خوب برگرد⭐
درود فراوان بر شما کیمیای همیشه درخشنده و گران بها.
کیمیایی که از درخشندگی درونش میتونه آدما رو تا ابد به درخشش برسونه.
عرض ادب و احترام.
سپاس فراوان بابت وقت و توجهی که برای حرفام گذاشتی.
خداروشکر و خیلی خوشحالم که تونستم با حرفام در روزی که برات خوب نبوده،حال خوبی هرچند کوتاه برات بسازم.
من آدم امید دادن و امید ساختن هستم اونم تا ابد.
اونم بر پایه ی علم و اصول که بقیه ی انسان ها هم بتونن ازش استفاده کنن.
مثل پزشکانی که حتی اگه اون بیمار (دور از جون شما) نخواد زنده بمونه،برای نجات جسم و روحش تلاش میکنن و از درد های جسمی و روحی انسان ها کم میکنن،
منم تمام تلاشم اینه که با باسواد شدنم بتونم از درد های فکری و روحی و معنوی آدما کم کنم و بتونم از نظر فکری نجاتشون بدم و زندگی رو بهشون هدیه بدم.
با خبرای خوب برمیگردم برای ارائه ی کمک های فکری و معنوی به انسان ها که این کمک ها انسان ساز و زندگی بخش هستن.
خیلی خوشحالم که به زیبایی به اطرافت توجه میکنی و این یعنی قلب پاک و مهربان.
خیلی مراقب خودت باش.
لطف دارید. ممنونم.
💐🙏
سلام آقای قربانی
من ترم ۱ هستم و راستش از همین حالا که تازه اول راهم دارم خیلی جدی درس میخونم. با علاقه هم اومدم و برخلاف حرفای بقیه که میگفتن برو دندون، بخاطر نزدیک بودن روحیه و شخصیتم پزشکی رو انتخاب کردم.واقعیتش خب من نمراتم بین بچه های ورودی مون معمولا جزو ماکس ها هست، بعد این مسئله برام بوجود اومده که همیشه باید تاپ تاپ بود؟ اینم بگم من خیلی درس خوندن رو دوست دارم و واقعا حالم خوب میشه با یاد گرفتن چیزای جدید. ولی احساس میکنم یه رقابت سمی بین بچه ها برای ماکس شدن بوجود اومده. اینارو گفتم چون شما همیشه چه سال کنکورم چه الان بهترین الگوی من بودین. خواستم بدونم با توجه به اینکه خودتونم سطح علمی فوق العاده ای نسبت به همکارانتون دارید و یادگیری همیشه دغدتون بوده و هست، آیا موقعی که همسن من بودین همیشه همه چیو یاد میگرفتین و ماکس دانشگاه بودین؟ و اینکه تا چه حد این قضیه و استریت شدن براتون مهم بوده.
ممنون میشم جواب بدین.
ببخشید طولانی شد🙏🏻🌻
حالا آقای دکتر قربانی ایشالا جواب میدن
ولی من به عنوان دانشجوی سال سوم نظر خودمو بگم، اینکه جزو تاپ ها هستی و حتی رقابت طلبی چیز بدی نیست. ببین من نوع تاکسیکش رو هم دیدم که به هر دری میزنن که صرف اون عدد بره بالا! ولی به علم اهمیت نمیدن، اما این معنیش این نیست که تاپ بودن یا حتی تلاش برای نمره بالاتر حتما باید اینطوری باشه.
سعی کن همیشه خودت رو جزو دانشجو های خوب و نمره بالا نگه داری و آزمون هات رو هم خوب بدی چون برا رشدت لازمه.
اما هیچوقت نمره رو معیار قضاوت کامل نگذار، یعنی اینکه من ۱۸ شدم یک دانشجوی دیگه ۱۵ نباید باعث بشه فکر کنی از بقیه لزوما علمت بالاتره. این نتیجه گیری غلط از نمره هست که آسیب زا میشه.
بعضیا باز ازونور بوم افتادن به زور با ده پاس میکنن میگن معیار نمره نیست، خب عزیز من شما اگر علم مناسبی مثلا در آناتومی اندام داشتی حتی اگر زمین کج بود و شرایط آب و هوا در روز امتحان نامناسب و استاد هم سوالات غیر استاندارد میداد باز هم احتمالا نمره متوسط میگرفتی نه نمره ضعیف.
ولی همیشه بدون علم پزشکی فراتر از این نمره هاست و من اگر مثلا در درس فیزیولوژی قلب اگر بخشی از تایمم رو بزارم برای آشنایی با نوار قلب و یه آریتمی ها و یه آشنایی درحد مقدماتی پیدا کنم با این مباحث شاید باعث نشه تو امتحان نمرم بالا بره ولی دونستن این چیزا میتونه در آینده مفید باشه. (البته میگم با توجه به فشرده بودن برنامه کلاسا و امتحانات به اندازه معقولی باید روی این موارد تایم گذاشت جوری که امتحان رو خراب نکنید)
این نظر در حد تجربه کم خودم بود. آقای دکتر قربانی اگر خوندن خوشحال میشم من رو هم راهنمایی کنن، بنده در شروع دوره فیزیوپات هستم.
ممنون از نظر و راهنمایی تون🙏🏻🌹
راستش من خودمم یادگیری عمیق پزشکی همیشه برام مهمتر از نمره بوده. مثلا زبان اصلی خوندن یا مرور مطالب و … وقتی مقایسه میکنم میبینم هیچ کدوم از بچه ها به انگلیسی خوندن بها نمیدن و این دقیقا چیزی هست که دکتر قربانی همیشه روش حساس بودن. بخاطر همین سعی میکنم کیفیت خودم رو حفظ کنم تو این جور چیزا چون حقیقتش نمره ها همینجوری میرن و میان و اگر خیلی درگیرش بشیم حس میکنم دیگه نمیتونیم از مسیر پزشکی لذت ببریم.🌻🙂