نامه‌ای برای تو که می‌خواهی پزشک شوی

۱. یک گفت‌و‌گو

سر راند کولورکتال (جراحی دستگاه گوارش) بودیم. به پسری ۱۴ ساله رسیدیم. استاد، بیمار را به علت سابقه‌ی قبلی‌اش می‌شناخت. او را اسپایدرمن کوچک صدا می‌زد.

یکی دو سال پیش، هنگام جنگولک‌بازی روی درخت، از درخت افتاده و با باسن روی زمین فرود آمده بود. شانس آورده بود که به رکتوم و مقعدش آسیبی جدی وارد نشده و با عملی جزئی حالش خوب شده بود. جای برشِ جراحی قبلی را می‌شد روی باسن‌اش دید.

این بار، بیمار نوجوان‌مان جوگیر شده بود و نمی‌دانم کدام فیلم اکشن را دیده بود و می‌خواست مانند آن‌ها رفتار کند.

دورخیز کرده و پس از چند متر دویدن، از یکی دو متری روی موتور پریده بود. دلش می‌خواست روی موتور، به نرمی فرود آید و موتور را روشن کند و شروع به حرکت کند.

اما نتیجه‌اش چه شده بود؟ نتوانسته بود درست فرود آید. با زاویه‌ی بدی، به بدنه و دسته‌ی موتور برخورد کرده بود،‌ به علت فشار دسته‌ی موتور، هم اسفنکتر خارجی و هم اسفنکتر داخلی مقعد پاره شده بود. کمی از رکتوم‌اش نیز پاره شده بود.

تقریبا ۴۰ دقیقه‌ای بالای سر او بودیم. استاد در مورد آسیب‌های این ناحیه توضیح می‌داد. این که برای این بیماران چه کاری انجام دهیم. بیمار‌های مشابه را تعریف می‌کرد و اقدامات اورژانسی را می‌گفت.

راند او تمام شد و در انتها، استاد کمی در مورد اهمیت نوشتن Order درست (تجویزهای پزشک برای بیمار که به پرستار گفته می‌شود) در پرونده‌ها توضیح داد. جمله‌ای گفت که بحثِ همیشگیِ بدون انتها را در بین دانشجویان پزشکی دوباره باز کرد:

می‌دانم که سرتان شلوغ هست و کلی کار دارد؛ ولی کلمه‌ها را در پرونده‌ها، درست و کامل بنویسید. می‌خواهید بنویسید Metronidazole، یک Met ننویسید و بقیه‌اش را خط بکشید. کسی که اردر را می‌خواند یک موقع با Methimazole اشتباه می‌گیرد و داروی اشتباه به مریض می‌دهد و …

گفتن این همانا و شروع شدن درد دل‌های بچه‌ها همانا.

استاد ما نمی‌رسیم بخوابیم. ما اصلا وقت نداریم. ما حتی نمی‌رسیم درس بخونیم. استاد ما وقت تفریح نداریم. استاد یا باید سر راند باشیم یا مریض بخش ببینم یا درمانگاه برویم یا پرونده بنویسم. استاد وقت نمی‌کنیم بیرون برویم و خوش باشیم. بچه‌های مهندسی با هم مسابقه‌ی خواب می‌گذارند که چه کسی بیشتر از بقیه می‌تواند بخوابد و …

بیست دقیقه‌ای گفتند و استاد گوش کرد. آخر ماجرا استاد باحوصله‌ی ما، خاطره‌ای از استاد خودش نقل کرد:

ما هم همین حرف‌ها را به استاد‌مان می‌زدیم. یک روز که یک نفر غر‌های مشابهی را به استاد می‌زد، ایشان گفت:

دعوت‌نامه برای‌ات فرستاده بودند که آمدی پزشکی؟

این موضوع را باید درک کنید.

هر چیزی را که می‌خواهی، باید برای‌اش هزینه‌ای بدهی. شما خودتان انتخاب کردید که این‌جا باشید. به هر دلیلی که آمده‌اید، قبول کنید که باید هزینه‌هایی را خرج کنید، فداکاری‌هایی انجام دهید، از بعضی تفریح‌ها و لذت‌ها بگذرید.

سعی کنید کاری کنید که تک تک این لحظات برای‌تان لذت‌بخش باشد.

اگر این کار را نکنید، در این شغل می‌میرید.

ما با همین خوشی‌های کوچک و بزرگی که در سر کار برای خودمان می‌سازیم،‌ خودمان را زنده نگه می‌داریم.

۲. یک کامنت

سلام ممنون از نوشته هاتون من پشت کنکوریم و عاشق پزشکی ولی یه سوال اساسی دارم لطفا جوابمو بدین. کتابهای پزشکی رو واو به واو باید حفظ کرد؟ یعنی مثلا بافت شناسیه جان کوییرا بیوشیمی ژنتیک اناتومی و….همه کتابهای تخصصی رو باید همرو حفظ کرد و امتحان داد ؟!!!!اخه چطور میشه این همه کتاب رو در یه ترم خوند حفظ کرد تموم کرد وامتحان داد؟؟من دانش اموز متوسطیم از هر لحاظ حفظیاتم هم متوسطه .چطور میتونم حتی اگه پزشکی قبول شدم این همه کتابو تو یه ترم حفظ کنم؟????حالا چی کار کنم؟پس فقط نوابغ میتونن بیان پزشکی حتی اگه روزی ۱۵ ساعت هم درس خوند میشه این کتابارو حفظ و تموم کرد؟

۳. یک مقدمه

سه هفته پیش بود که یک Draft در قسمت پست‌ها درست کردم.

عنوانش این بود: توهم کمبود وقت در میان دانشجویان پزشکی. در موردش فکر می‌کردم که چه بنویسم. این کامنت الهام، باعث شد بخواهم از یک قدم عقب‌تر این نوشته را شروع کنم.

حرف‌ها و سوال‌های او، به نحوی به حرف‌هایی که می‌خواهم بزنم ربط دارند. به حرف‌هایی که تقریبا هر روز به خودم یادآوری می‌کنم. حرف‌هایی که، صحبت‌های الهام تنها گوشه‌ای از آن‌هاست.

ولی خب انسان دنبال بهانه است؛ وگرنه اینقدر روز اول سال را دوست نداشت. روزی که بهانه‌ای است برای شروع خیلی از کارهای ناکرده.

حرف‌های الهام هم بهانه‌ای شد برای من تا کمی حرف بزنم.

الهام جان، شاید جواب سوال‌هایت را در بین حرف‌های من نگیری. مرا ببخش که از حرف‌های تو، به عنوان بهانه‌ای برای گفتن حرف‌های خودم استفاده کردم.

حرف‌هایی که می‌خواهم آن‌ها را در قالب یک نامه بگویم. نامه‌ای با این عنوان:

۴. یک نامه برای تو که می‌خواهی پزشک شوی

دوست جوان عزیزم.

امروز که این حرف‌ها را برایت می‌نویسم، بیش از ۱۵۰۰ روز است که مشغول تحصیل پزشکی هستم.

این روزها، تقریبا همه‌ی صبح‌ها و بیشتر عصر‌ها را با پزشکی می‌گذرانم.

چهار روز در هفته، بعد از ظهرهایی که کشیک نیستم، داوطلبانه و خواهشمندانه به کلینیک اساتیدم می‌روم و با آن‌ها مریض می‌بینم (همین حالا که مشغول نوشتن این حرف‌ها هستم، تقریبا هفتاد مریض منتظر هستند که از کمتر از یک ساعت دیگر، با استاد، ویزیت کردن آن‌ها را شروع کنیم. امیدوارم نوشتن این نامه تا آن موقع تمام شود).

توضیحِ بعد‌التحریری: نرسیدم نامه را کامل کنم. به کلینیک رفتم. از ۴ تا ۸:۴۵ مریض دیدیم و پس از برگشتن به خانه، مشغول تکمیل کردن نامه هستم.

زمان باقی مانده‌ام را کار می‌کنم، درس می‌خوانم، یاد می‌گیرم و یاد می‌دهم، کتاب می‌خوانم، ساز می‌زنم و موسیقی گوش می‌دهم، بیرون می‌روم و دوستانم را می‌بینم، کمی ورزش می‌کنم، پزشکی و غیر پزشکی درس می‌دهم و گاه‌گاهی در این‌جا می‌نویسم.

تابستان ۹۴ بود. بچه‌ها همه به شهرها و خانه‌های‌شان رفته بودند. پس از یک هفته در خانه ماندن برگشتم و در یک فرصت کوتاه هشت روزه، با تمام توان با یک نفر دیگر، کار کردیم و مدرسه تابستانه برگزار کردیم.

مدرسه‌ای که دانشگاه، چند سال بود که آن را برگزار می‌کرد و امسال تمام کارهایش روی زمین مانده بود.

در آن یک هفته، سالن‌ها را هماهنگ کردیم، اسکان را جور کردیم، به باقی دانشگاه‌ها دعوت‌نامه فرستادیم، ثبت‌نام‌ها را انجام دادیم، با اساتید هماهنگ کردیم، پذیرایی را جور کردیم، حمل و نقل را سر و سامان دادیم و کارهای دیگر.

البته فکر نکن که مسئولین خیلی همکاری می‌کردند. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود که برای تایید موضوعاتی به کوچکی نوع میوه، مرا این‌قدر به این و آن پاس می‌دادند که در انتها، سر از اتاق ریاست دانشگاه در می‌آوردم.

مدرسه برگزار شد و حاصل برگزاری مدرسه، یک دوستی بسیار قوی با دو نفر از اساتیدم بود و از همان موقع بود که با این دو استاد عزیزم، شروع کردم به کلینیک رفتن. می‌دانم که همیشه مدیون آن دو خواهم بود.

حرف‌هایی که می‌خواهم برای‌ات بگویم، حاصل مریض دیدن در این کلینیک‌ها است.

حاصل صحبت‌های کوتاه با اساتید در بین دیدن مریض‌هاست. به جرئت می‌توانم بگویم کسی را نمی‌شناسم که سال پنج باشد و این‌قدر مریض دیده باشد.

مریض‌های بی‌شماری را در کلینیک و بیمارستان دیدم. از این مریض دیدن‌ها و صحبت‌های بی‌شمار با اساتید خوب و بد، نکاتی را آموختم.

آن‌ها، اصول من هستند. با آن‌ها پیش می‌روم. با آن‌ها پزشکی را زندگی می‌کنم و با آن‌ها از پزشکی لذت می‌برم.

شاید آن‌ها برای تو مفید نباشد،‌ هر چه باشد به شدت آلوده به مدل ذهنی من و اساتید من هستند.

اگر آلودگی‌های ذهنی من و تو مشابه باشد،‌ ممکن است این حرف‌ها برای تو هم کمک‌کننده باشد.

نخست: یک گفت‌و‌گو

— می‌دانی مردم چرا به پزشک مراجعه می‌کنند؟

کمی فکر کردم. کمی صبر کردم. آن صفحه‌ی هریسون، در جلد نخست‌اش، به جلوی چشمم آمد.

یادم می‌آید که گفته بود درد بیشترین علامتی است که مردم با آن به پزشک مراجعه می‌کنند؛ اما به نظرم این جواب کامل نبود. یک جای کار می‌لنگید.

جواب کاملی که به دلم بنشیند را پیدا نکردم. استاد داشت نگاهم می‌کرد. باید چیزی می‌گفتم. آخر سر با صدایی سرشار از شک و تردید گفتم: درد؟

— تو هر وقت درد داشتی به پزشک مراجعه کردی؟

— نه استاد.

— پس مردم چرا به پزشک مراجعه می‌کنند؟

می‌دانستم این دومی سوال نیست. خودش الان ادامه می‌دهد. سکوت کردم و منتظر حرف‌هایش شدم.

— دلیل اصلی مراجعه این است که حال‌شان خوش نیست. درد می‌تواند حال‌شان را ناخوش کند. اما درد تمام آن نیست. اگر درد مریض‌ات را از بین ببری ولی نتوانی حالش را خوش کنی، تو طبابت‌ات را کامل نکرده‌ای. این Essence of Medicine است. جوهره و اساس پزشکی.

دوم: دانشجوهای غرغرو

یادت باشد که دانشجوهای غرغرو را که شب و روز در حال نق زدن هستند، به عنوان کل ماجرا نبینی. به آن‌ها با دید Affiliative Behavior نگاه کن. کمی جلوتر می‌گویم که منظورم چیست.

حرف‌های آذرخش مکری را گوش کن. یک روانپزشک است. اگر حوصله نداری تمام این ۱۸ دقیقه را گوش بدهی، از ۱۱:۵۰ گوش بده تا ۱۶:۰۰.

باز هم اگر حوصله نداشتی، قسمتی از حرف‌هایش را برای‌ات نوشته‌ام:

پستانداران عالی، مانند شامپانز‌ه‌ها و گوریل‌ها، وقتی همدیگر را می‌بینند، در ابتدا یک غریبی در بین آن‌ها وجود دارد.

با هم راحت نیستند و به هم نزدیک نمی‌شوند.

بعد شروع می‌کنند به شپش‌های همدیگر را درآوردن.

این باب دوستی و آشنایی افراد می‌شود. با این کار، دل‌های آن‌ها به هم نزدیک می‌شود. اکسی‌توسین ترشح می‌شود و خوشحالی افزایش پیدا می‌کند. این مفهوم Affiliative Behavior است.

وقتی شما وارد یک جمع بزرگ می‌شوید و در دانشگاه کسی را نمی‌شناسید،‌ شما هم باید Affiliative Behavior داشته باشید.

در خارج از این محیط، مردم با بد و بیراه گفتن به تیم‌های فوتبال و صحبت کردن در مورد سریال‌های جم تی‌وی، این رفتار را انجام می‌دهند.

اما شما یک کار دیگه هم می‌کنید. معمولا باب Affiliation شما صحبت در مورد مد و تلویزیون و لباس و … نیست. این کار‌ها برای‌تان سخیف است.

پس Affiliative Behavior لایه‌های تحصیل‌کرده و دانشگاهی چیست؟

نق زدن و Complaining.

هر موقع دیدید دانشجوها غر می‌زدند، به عنوان یک حقیقت آن را نبینید. این نق‌زدن‌ها سطحی هست. عمقی نیستند.

نگاه او را و حرف‌های او را دوست دارم.

من اما، دلم می‌خواهد کمی دیگر نیز بگویم:

بترس از روزی که این حرف‌ها، شالوده‌ی مدل ذهنی تو در مورد پزشکی را بسازد.

همرنگ این جماعت نشو. همرنگ آن‌ها شدن یعنی مرگ. یعنی لذت نبردن از پزشکی، یعنی زندگی نکردن و مردن در پزشکی.

رفتار‌ها را در این سطح حفظ کردن و دائما در این مورد صحبت کردن، یعنی درجا زدن، یعنی توقف، یعنی نابودی شوق‌ات برای پزشکی.

می‌دانی موضوع چیست؟

موضوع این است که صحبت در باب این غرغرهای همیشه آماده، خیلی راحت‌تر از این است که دو دانشجوی پزشکی بخواهند اعتراف کنند که در چند روز، ماه یا گاهی سال‌های گذشته، به کاری جز پزشکی مشغول نبوده‌اند که بخواهند از آن صحبت کنند (کاش حداقل پزشکی را هم درست انجام می‌دادند. اگر درست انجام می‌دادند، قطعا کلی حرف، غیر از غر زدن داشتند). کتاب خوبی نخوانده‌اند. فیلم خوبی ندیده‌اند. به دیدن جای قشنگی نرفته‌اند و …

یادت باشد که هر گاه چنین دانشجوی پزشکی‌ای یافتی، دانشجویی که دائما در گوش تو نق نزند، دانشجویی که رفتارش این نباشد، دو دستی او را بچسب و ولش نکن. در این مسیر، به چنین فردی نیاز داری. نه کسی که دائما در گوش تو غر بزند و بنالد و نق‌نق‌کنان از سختی‌های پزشکی بگوید.

من افتخار می‌کنم که چنین دوستانی دارم که وقتی در کنار آن‌ها هستم، مجبور به تحمل چنین غرغرهایی نیستم. افتخار می‌کنم استادی دارم که وقتی او را می‌بینم با هم در مورد کتابی که هر دو خوانده‌ایم، صحبت می‌کنیم. افتخار می‌کنم با دوستی آشنا شدم که امشب، پس از تقریبا پنج ساعت درمانگاه بودن، مرا به قهوه دعوت کرد و پس از آن با هم یک پیاده‌روی داشتیم در مورد پزشکیِ آینده صحبت کردیم؛ به جای این که در گوش هم غرغر کنیم که به مثابه در آوردن شپش‌هاست.

خواهش می‌کنم خودت را در سطح این جماعت حفظ نکن. نگذار Affiliative Behavior تو غر زدن باشد.

کاری کن این رفتار تو، صحبت در مورد کتابی دل‌نشین، یک فیلم زیبا، یک موسیقی فوق‌العاده و یک خاطره‌ی به‌یادماندنی باشد.

سوم: توهم یک زندگی بیخود و دشوار

سایه می‌گوید:

چه فکر می‌کنی؟
که بادبان‌شکسته زورقِ به‌گل‌نشسته‌ای‌ست زندگی؟
در این خرابِ ریخته
که رنگِ عافیت ازو گریخته
به‌بُن‌رسیده راهِ بسته‌ای‌ست زندگی؟

دانشجوهای زیادی، مسیر پزشکی را این‌چنین می‌بینند (البته اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، دوران دانشجویی را این‌چنین دیده و دوران پزشک بودن را پر از سرخوشی).

حرفم را اشتباه برداشت نکن. نمی‌خواهم بگویم که پزشکی آسان است. نمی‌خواهم بگویم که اگر به سراغ پزشکی آمدی، هر کاری که دلت خواست، در کنار پزشکی می‌توانی انجام دهی.

نه. نمی‌توانی. یادت باشد که برای‌ات دعوت‌نامه نفرستاده بودند. یادت باشد که خودت انتخاب کردی که به این مسیر بیایی. یادت باشد که هر انتخابی، به این معنی است که قرار است چیزهایی دیگر را انتخاب نکنی. یادت باشد که راه رفتن در هر مسیری، یعنی تصمیم گرفتی که وارد مسیر‌های دیگری نشوی.

تو نمی‌توانی انتظار داشته باشی که هر شب مهمانی باشی، با دوستانت بیرون بروی، مسافرت کنی، بیکار باشی و  از پزشکی هم لذت ببری.

چرا. تو می‌توانی هر شب مهمانی باشی و خوش بگذرانی. اما آن وقت، آن لذت اصلی و غایی پزشکی را، هیچ وقت نخواهی چشید. هیچ وقت نمی‌فهمی که پزشکی یعنی چه. چرا که تو مسیرت را کامل نرفته‌ای.

تو آن جاده‌ی زیبا را ول کرده‌ای و داری از خیابانی موازی می‌روی که یکی دو درخت در کنار خیابان بیشتر نیست. افراد این جاده، هر چند قدم،‌ به خاطر این که عدم زیبایی آن را جبران کنند،‌ سعی می‌کنند کارهایی انجام دهند که تلخی مسیر را فراموش کنند. بعضی اینستاگرام خود را با مسافرت‌های خارج از کشور پر می‌کنند. برخی دیگر مهمانی‌های بزرگ برگزار می‌کنند. و تعدادی دیگر این خلأ معنی را، با ماشین و خانه و اسباب و وسایل دیگر پر می‌کنند.

ولی این مسیر درست و اصلی نیست.

تو قرار است که بدن انسان را درک کنی. طرز کار این ماشین فوق‌العاده‌ی هوشمند را. روابط بین سلول‌ها را. ارتباطات آن‌ها را. گفت‌وگوهایی که با هم دارند. هدفی که دارند و تلاشی که برای این هدف می‌کنند.

قرار است درک کنی که اگر عاملی می‌خواست زیبایی و نظم این سیستم را بر هم زند،‌ سیستم چگونه به مقابله برمی‌خیزد. تو قرار است یاد بگیری که چجوری می‌توانی به این سیستم کمک کنی که نظم و زیبایی و شکوه و عظمت را به خودش برگرداند. این وظیفه‌ی توست.

این وظیفه با خط به خط حفظ کردن کتاب‌های آناتومی و بافت و جنین و فیزیولوژی، قرار نیست به دست آید. برای دسترسی به این اطلاعات که کافی است از جیبت، آن وسیله‌ی همه‌چیز‌دان را در بیاوری و دو سه کلمه‌ای در باکس جست‌و‌جو بنویسی.

تو به یک دید بزرگ‌تر نیاز داری. دیدی که بتواند کمکت کند به درک بالا برسی. آن وقت است که این جاده‌ی پزشکی تو آن‌‌قدر زیبا می شود که آن را با چیزی دیگر عوض نخواهی کرد.

تو قرار نیست که به این دید، خط به خط آن کتاب‌هایی را که در بالا گفتی حفظ کنی. اصلا این کار معنایی ندارد. طوطی‌وار گفتن آناتومی گری، جنین‌شناسی لانگمن، بافت‌شناسی جانکوییرا، فیزیولوژی گایتون، پاتولوژی رابینز، میکروبیولوژی جاوتز، طب داخلی هریسون و سیسیل و اصول جراحی شوارتز، تو را به این دید نمی‌رساند.

چیزهای دیگری احتیاج دارد.

باید عاشق معماها شوی. عاشق حل مسئله.

وقتی عاشق معما و پازل‌ها شوی، دیگر برای‌ات این حفظ کردن بی‌معنی می‌شود. کم کم خودت می‌فهمی که چگونه باید به این کتاب‌هایی که نام بردم نگاه کنی.

دیگر خودت می‌فهمی، حفظ کردن خط به خط درمان‌ها، در این روزها که درمان‌ها هر لحظه تغییر می‌کنند، معنایی ندارد. دیگر خودت می‌فهمی که حفظ کردن خط به خط جزئیات علوم پایه و فیزیوپاتولوژی، در این روزها که به این جزئیات، هر ثانیه‌ی خدا مطلبی اضافه می‌شود، بی‌معنا است.

می‌فهمی که باید ساختار را بشناسی. می‌فهمی که باید سیستم را بشناسی. می‌فهمی که باید از یک قدم بالاتر به این بدن نگاه کنی. می‌فهمی که باید پیچیدگی را بشناسی. می‌فهمی که حفظ کردن جزئیات، بدون آن‌ که دلیلش را بفهمی، در بهترین حالت، به تو دیدی تونل‌وار می‌دهد و نمی‌توانی دیگر Big Picture را ببینی. می‌فهمی که حل این معماها، مساوی است با درخت کاشتن در این مسیر و زیباتر کردن آن.

پس تمام تلاش‌ات را بکن که این کار را انجام دهی.

علاوه بر این، باید عاشق داستان‌ها شوی و عاشق آدم‌ها.

بیماری‌ها تکراری می‌شوند ولی آدم‌ها و داستان‌های‌شان نه.

دوستِ استادی دارم که هر فرصتی باشد به دیدنش می‌روم. یک بار که رفتم، شنیدم که در پایان کلاس، یکی از دانشجویان پرسید:

خسته نمی‌شوید که هر ترم همین مباحث تکراری را درس می‌دهید؟

جوابی داد که من با آن پزشکی‌ام را می‌گذرانم:

— مطالب یکسان هستند، نه آدم‌ها.

یادت باشد هر انسانی داستانی دارد. این داستان‌ها می‌توانند مسیر تو را زیبا کنند.

مسیرت را بساز. در آن درخت و گل بکار تا هوای آن تمیز و قابل نفس کشیدن باشد.

مسیرت را دل‌نشین بساز.

باز هم برای‌ات حرف دارم. اما بهتر است بروم غذایی بخورم و بخوابم که پنج شش ساعت دیگر، راند شروع می‌شود. باز هم از تو عذر می‌خواهم که با سوء استفاده از حرف‌های‌ تو، این همه حرف زدم و شاید حتی جواب‌ات را درست و کامل نداده باشم.

حرف‌های تو در مورد چگونگی درس خواندن در دوران پزشکی است. به تو قول می‌دهم تا وقتی که تو وارد این رشته شوی، جواب بسیار کاملی برای‌ات خواهم نوشت. فعلا بدان که این‌جوری که فکر می‌کنی نیست.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

667 کامنت در نوشته «نامه‌ای برای تو که می‌خواهی پزشک شوی»

    1. اگه اینقدر سریع عاشق پزشکی شدی همین قدر سریع هم این علاقه ات رو فراموش میکنی.
      مواظب تصمیم های مهم زندگیت باش.

  1. از دیشب درگیر بودم که چی درسته یا نه؟ چیکار باید کنم؟ رشته‌م رو ادامه بدم یا همون‌طور که دلم می‌خواد کنکور درستی که پشتش درس خوندن هست رو کنم هدفم؟ نکنه برم پزشکی و زده بشم؟ نکنه برم پزشکی و بفهمم آیندم تو روانشناسیه؟و ذهنم پر بود از اینکه نکندها بود؛ مشغول سرچ کردن بودم تا یه حرفی کلمه‌ای چیزی من رو به آینده و پشیمون نشدن امیدوار کنه.
    تا به این نامه شما و برای کنکوری‌ها۲ برخوردم؛ اول برای کنکوری‌ها ۲ رو خوندم و با لینک آخرش این نامه به دستم رسید.
    و من الان تنها می‌خوام ازتون تشکر کنم.
    شما همون حرفایی رو زدین که چیزهایی که فراموش کرده بودم رو به یادم آوردید؛ همون حرفایی بود که نیاز داشتم.
    متشکرم‌.

  2. سلام، حرف هاتون قشنگ بود برای منی که نمیخوام پزشک بشم و اصلا رشته ی تجربی هم نیستم و با جستجو توی اینترنت این مطلب که به نظرم بی ربط بود اومد و از سر کنجکاوی خوندمش:)
    کتاب “تند تر از عقربه ها حرکت کن” رو بهتون معرفی می کنم و اینو بدونید که مثل شما کم پیدا میشن، امیدوارم همینطوری بمونید

  3. دلیل اصلی مراجعه این است که حال شان خوش نیست. درد می تواند
    حال شان را ناخوش کند. اما درد تمام آن نیست. اگر درد مریض ات را از بین ببری ولی نتوانی حالش را خوش کنی، تو طبابت ات را کامل نکرده ای.
    -مطالب یکسان هستند، نه آدم ها.
    بیش از ۱۵۰۰ روز است که مشغول تحصیل پزشکی هستم.
    آن ها، اصول من هستند. با آن ها پیش می روم. با آن ها پزشکی را زندگی می کنم و با آن ها از پزشکی لذت می برم.
    خیلی مفید بود و این چند قسمت رو بیشتر دوست داشتم
    ممنونم

  4. و شاید تنها نوشته هایی خواندم که به کورسوی رویاهایم امیدی دوباره بخشید و ابهاماتم برطرف شد . هرجا میروم و هرکس در خانواده همه در مورد این میگویند که پزشکی سخت است ، جای تو نیست ، عمرت را تلف میکنی برای هیچ اما واقعیت این است که عشق درمان ندارد و این عشق است که به همه چیز معنا میدهد . یکی از بزرگترین رویاهام قبول شدن در این رشته است و امسال با اولین کنوور نتوانستم به هدفم برسم شاید هم بتوانم نمیدانم ! اما با عشق پیش رفتن در چیزی که به آن علاقه داری چیز دیگری است .. اینکه از تک تک لحظات انتخابت لذت ببری ! بله هر شغلی گرامی است اما آیا این عشق نیست که آن شغل را به بخشی از زندگی تو تبدیل میکند و وجدانت را آسوده !!
    ممنون بابت این نوشته که به من امیدی بخشید که اگر قبول نشدم تمام تلاشم را برای قبولی سال آینده کنم .. مرا از افسردگی نجات دادید..

  5. کاش یکم از سال کنکورتون و تجربه های اون سال هم میگفتین
    و ای کاش میدونستین یه جمله از طرف شما چقد میتونه حال خوب کن باشه واسه کسایی که بخاطر کنکور و شرایط زندگیشون حالشون خوب نیست و بابت حرفای بقیه و اشتباهاتشون اشک میریزن ولی با نوشته های بی نظیر شما حس خوب گرفتن و تصمیم گرفتن پشت کنکور بمونن و میخوان به رویاشون برسن
    شما مثل یه فرشته ای که خدا برای بهتر کردن حالم بهم داده
    فقط نمیدونم اگه یه روزی بتونم جبران کنم باید چیکار کنم؟؟

  6. با اینکه زمان زیادی از این پست میگذره اما هنوز برای کسانی که دغدغه این مسئله رو دارن تازه ست.

    ممنون از شما .

  7. شاگرد کسی که نمیخواست به او بگویند (استاد)

    شاید از میان انبوه متن هایی که برایت نوشته اند، این یکی را ببینی و بخوانی. ((چند مدتی شاگردش بودم، از میان انبوه اساتیدی که داشتم، می دانستم که او همانند دیگر معلم ها، درسش را میدهد و می رود، اما این دفعه فرق داشت. با عشق و علاقه سر کلاس می امد و شوقی که در درس دادن داشت من را به هدفم هر لحظه نزدیک تر می کرد((جراح قلب))، او خود هم جراح و طبیب داخلی بود به همین دلیل ، او را اسوه خودم تصور می کردم.تا قبل از او هدفم را تقریبا فراموش کرده بودم، تا اینکه با جمله ی ریچارد فاینمن کلاس را اغاز کرد، ((اصول را یاد بگیرید، نه فرمول ها را)). او همیشه گمان می کرد ما به اندازه ی او عشق به پزشکی داریم و قابلیت درک این عشق ، اما نمیتوانستیم درک کنیم، سر کلاس خسته اش میکردیم، جواب میدادم حتی اگر غلط می بود، تا ان سکوت سرد را بشکند، ان سرما را با عشقش گرم کند، مگر میشود کسی به اندازه ی او عاشق پزشکی باشد؟ یعنی می شود روزی مانند او شوم؟
    نه، هیچوقت، عشق چشمه ای هست که از ما سرچشمه میگیرد
    اما من نتوانستم انچنان که در حق اوست، شاگرد خوبی برای او باشم
    معلم ، این متن را نوشتم تا بدانی شاگرد حقیرت هر روز با متن های تو الهام میگیرد، مسیرش را ادامه میدهد و به جلو میرود
    ای معلم، بدان که اینده ام را مدیون تو هستم، اگرچه مدت کوتاهی شاگردت بودم

    1. الان خیلی خسته از اورژانس برگشتم و هیچ چیزی به اندازه پیام تو نمیتونست الان برام حس خوب ایجاد بکنه. ممنونم ازت و امیدوارم به زودی در دانشگاه به عنوان دانشجوی پزشکی ببینمت

  8. خودت جرات داری از دست دکتری که فرق بین چند تا داروی ساده روتین نمیدونه دارو بگیری که همچین کسی معتمد ماها میشه !!!

  9. تو آرزوی مرگم.

    سلام نمدونم چرا اینجام ؟و نمدونم چرا اصلا دارم به شما پیام میدم؟! فقط میخواستم بگم از هر چی پزشکو پزشکی هس متنفرم میدونم منطقی نیس این حرفم چون من عاشق پزشکی بودمو هستم ولی نمیتونم این رشته مزخرفو فراموش کنم عمرمم بخاطرش رفت اونم بی نتیجه بدون رسیدن بهش حرفای تلخ زیاد شنیدم از بقیه. که غیرقابله گفتنه واسم. حتی پدر مادرمو به این رشته ربط دادن که چون خانوادت اینطوریه لیاقت خوندنشو نداری. واسم اصلا مهم نیستااا فقط از این جامعه و اون مسئولی که اینطوری پزشکی میگیره متنفرم. خیلی زیاد. به خاطر افسردگی هیچ وقت نتونستم خوب درس بخونم در حالی که تا قبل این حرفا همیشه شاگرد اول بودم. میگم دیگه برام مهم نیست. هزار بار خواستم بخونم نشد هربار گذشتمو حرفاشون اومد جلو چشمم. خوش به حال شما و بقیه که خانواده خوب داشتین و پول داشتین و موفقیین و بخاطر پزشک بودنتون مردم تا کمر براتون خم میشن. تو جامعه ما فقط ثروتمندان موفق اند هیچ وقت بچه یه کشاورز حق رسیدن به آرزوهاشو نداره. اگه هم بخواد تلاش کنه بقیه بهش میگن تو هیچ گوهی نمیشی. متنفرم از این جامعه و همه ی پزشکای آشغالش.

    1. سلام
      اگر واقعا دلت میخواد اون آدما رو له کنی،پس ناامید و خسته نشو
      پزشکی قبول شو و دهنشون رو ببند.
      با عمل نشون بده که میتونی و بخاطر حرف بقیه ناامید نشو
      مردم حرف زیاد میزنن،اما آیا باید به همه حرفاشون اهمیت بدی و زندگیتو بر اساس حرف های اونا پیش ببری؟
      اگر دلت میخواد با حرف مردم زندگی کنی پس تسلیم شو برای همیشه

      اگر نه،بلند شو و راه خودت رو برو
      نشون بده که پزشک های خوبی هم وجود دارن و تو یکی از اون پزشکای حرفه ای و خوب میشی.
      روی خوش پزشکی رو تو میتونی به بقیه نشون بدی.

      تو میتونی انجامش بدی
      مهم نیست که از چه خانواده ای هستی و یا گذشتت چجور بوده
      مهم اینه که از الان به بعد میخوای چه آدمی باشی و چه جایگاهی داشته باشی.

    2. یکی ک بعد سقوط دو نفر شد(!

      نرسیدنمامون همش پوله
      من پولو بدست میارم ولی شاید دیر باشه
      دقیقا همین هیت هایی ک گفتی دو برابر شو تحمل کردم
      از طرفی فشار سربازی از طرفی بی‌پولی خودم از طرفی هزار مکافات و ریشه ای هم بنگریم خانواده
      شاید منو تو یه روز پزشک بشیم
      ولی بکوشیم خانواده خوبی باشیم
      اگه بتونیم خانواده باشیم(:
      اینو می‌نویسم برای خودم ک وقتی پزش شدم دوباره بخونمش.
      یادت باشه بی‌پولی کشیدی
      یادت باشه کارگری کردی
      یادت نره عشق چشیدی
      تو حسرت مادر چشیدی
      حسرت پدر دیدی
      حسرت خواهر داشتی
      حسرت زندگی خوب
      تو از خون دل بنا شدی
      و ته رسیدن به آرزو ها بود
      ک پرواز کردی
      دیگه کم کم داشتی می‌رسیدی
      ک تصادف کردی
      متر ها و متر ها پرت شدی و غلط خوردی
      مدیونی اگه فراموش کنی
      البته تو آینه نگا کنی یادگاری هاتو همه جا میبینی
      مهم نیست دیگه چند سالته
      من توی این کامنت منتظرم ک بگی
      بلاخره کابوس تموم شد
      به ساز آن مرده نگون بخت ک می‌نواخت
      برقص ک امید از پیله های مرده پروانه میسازد(:
      من امیدوار نیستم یا حس نگرفتم متصل به برقم نیستم
      من خود امیدم
      منتظرما (:

  10. سلام امیرمحمد عزیز من خیلی خوش شانس و خوشحالم که با شما آشنا شدم. متنتون علاقه منو به پزشکی هزار برابر کرد امیدوارم به زودی ببینمتون :))

  11. سلام. فکر نمیکنم این کامنت خونده بشه ولی به هرحال… از وقتی که یک سال مونده بود به کنکور هر وقت خوب نبودم، میومدم اینجا! و الان یک ماه مونده تا کنکور مرحله اول. چند تا از جملات تون روی میز مطالعه ام به چشم میخوره. نمیدونم لایق پزشکی باشم یا نه. برعکس دوستان که همیشه درمورد علاقه شدید به پزشکی حرف میزنن، من نگرانم که شاید لایق این وظیفه ارزشمند نباشم. ولی امیدوارم بعد از کنکور بیام و ازتون درست حسابی تشکر کنم

  12. سلام، امشب که این پست رو خوندم، مورد هجوم احساسات مختلفی قرار گرفتم که وادارم کردن براتون بنویسم، نمی‌دونم با مشغله‌های رزیدنتی پیامم رو می‌خونید یا نه ولی خب می‌نویسم. سال ۹۷ همون موقعی که شما این یادداشت رو منتشر کردین، من یک دانش‌آموز کنکوری بودم. اون موقع هیچ سوشال مدیایی نداشتم و کل تفریحم خوندن وبلاگ‌ها بود که عمده‌ی انتخاب‌هام رو هم وبلاگ‌های دانشجوهای پزشکی تشکیل می‌دادن. خودم وبلاگ نویس نبودم و به‌عنوان یک بچه‌ی ۱۸ ساله متوجه نبودم که عمده‌ی وبلاگ‌ها صرفا ثبت احساسات لحظه‌ای افراد هستن و باید ازشون گذر کرد… غرها فراوون بود خیلی فراوون. من از تاثیر این نوشته‌های اغراق شده‌ی حاوی غر روی خودم آگاه نبودم و مثل فرد حریصی که می‌خواد از فیلد مورد علاقه‌ش بیشتر و بیشتر بدونه، به خوندن ادامه می‌دادم….تا اینکه کم کم به پوچی رسیدم و افسرده‌حال شدم، دیگه نمی‌دونستم باید با زندگیم چی کار کنم چون به نظر می‌رسید با فضای سیاه و خفقان‌آوری که توی نوشته‌ها ترسیم می‌شد، مناسب تنها فیلد مورد علاقه‌م هم نبودم. من فقط چندین سال با خودم توی جنگ بودم تا ببینم چی کار باید بکنم، این Affiliative Behavior ها بدون اینکه بدونم چه اتفاقی داره برام می‌افته، تاثیر خیلی بدی روی من و چندین سال از زندگیم گذاشتن.
    چند سال گذشت و من وقتی با دکتر مکری بزرگوار آشنا شدم و پای صحبت‌هاشون نشستم تازه متوجه شدم قضیه چی بوده…. خوندن این یادداشت شما حس حسرت رو در من شعله‌ور کرد که چرا با اون همه وبلاگی که می‌خوندم، زودتر این یادداشت شما رو ندیدم؟ چرا همون موقعی که منتشر شده بود نخوندمش؟ نمی‌دونم. به هر حال ممکنه ساده به نظر برسه ولی من آسیب شدیدی از این ماجرای شپش‌ها دیدم که همیشه یاداوریش ناراحتم می‌کنه :)) الان دیگه به قول خودتون آلودگی‌های ذهنیم شبیه شماست و به تک تک حرف‌های این یادداشتتون رسیدم ولی براش هزینه‌ی گزافی دادم 🙂 هنوز رویای پزشک شدن با منه و الان قوی‌تر و بی‌ابهام‌تر از قبل هم هست ولی نمی‌دونم سرانجام این رویای طولانی چه خواهد شد. ازتون ممنونم که صادقانه می‌نویسید و به آدم‌ها کمک می‌کنید که توی دام نیافتند، از اون جذاب‌تر برای من اهمیت دادن شماست که تو دنیایی که کمتر کسی به افراد دیگه اهمیت میده همچنان این ویژگی فوق‌العاده رو در خودتون حفظ کردین. خدا حفظتون کنه و عذر می‌خوام که انقدر طولانی نوشتم.

  13. سلام و خداقوت
    بسیار دلنشین بود برای من! همراه با بغض های به جا مانده از سالهای دور و پنهان شده در عمق جان

    من فوق لیسانس برق ،۳۱ ساله، مادر دو فرزند زیبا و فهیم، دارای ۶ سال سابقه کار مرتبط! در حال حاضر بیکار و از همه مهمتررررررررررررررررررر: یک عاشق همیشگی رشته پزشکی !که به توصیه خانواده رشته ریاضی را انتخاب و ادامه دادم.

    اول بسیار شاکرم از خدای مهربانی ها برای همه چی
    دوم قلبم آرام نیست همیشه پزشکی را کم داشته ام.اصلا بخشی از وجودم هست. مطالب پزشکی را دنبال میکنم.تجزیه و تحلیل میکنم. شاید خنده دار باشد علائم ، لایف استایل ، رژیم غذایی افراد را نامحسوس پیگیر میشم و میبینم چه ارتباطی با بیماری شان دارند… (در کل شاید اگر مدیر عامل یک شرکت بزرگ هم شوم باز هم میخواستم که پزشک شوم
    )

    بین دو راهی گیر کرده ام.فشار خانواده برای اشتغال در رشته ی قبلی و ترس از عدم موفقیت در پذیرش دانشگاه در رشته پزشکی!
    و از طرفی برم از اول دیپلم تجربی بگیرم و ادامه مسیر…..
    (به دلایل فوق قلبم ارام نیست)

    امیدوارم خدا به قلبم آرامش و اراده ایی از جنس اراده خودش عنایت کند و مرا در مسیر درست هدایت کند.

    خوشحالم که جایی برای نوشتن پیدا شد.

    آرامش و حس رضایت از زندگی همراه تک تک لحظه هایتان

  14. بهنام، دانشجوی آینده پزشکی دانشگاه تهران

    سلام امیر محمد امیدوارم حالت خوب باشه ( انقدر متن های شما رو خوندم احساس صمیمیت میکنم امیدوارم این راحتی من رو در ارتباط با خودت ببخشی و بدونی که از روی احساس نشاطی میاد که هر بار بعد از خوندن همین متن میکنم اگر اشتباه نکنم ۳۰ امین باری هست که این متن رو میخونم و هر بار برام تازگی داره)
    من یازدهمم و به شدت عاشق پزشکی یعنی حاضرم ۱۰ سال که نه ۲۰ سال هم هیچ حقوقی نداشته باشم ولی در این رشته تحصیل کنم به شدت علاقه مند به اساتید این رشته ام و از خدا میخوام برام راهش رو هموار کنه با تلاشی که میکنم،
    فقط میخوام که بتونم با اساتید برجسته این رشته هم صحبتی داشته باشم و از تجربیات و علم ارزشمندشون استفاده کنم و احساس خوشبختیم رو زیاد تر کنم
    تا الان خودم رو دست کم میگرفتم و به پزشکی این دور و اطراف خودمون راضی بودم ولی بعد ۳۰ بار که متنت رو خوندم تازه الان پادکست استاد آذرخش مکری رو گوش کردم و شاید باورت نشه در قبلم این جوانه زده شد تلاش کنم برم دانشگاه تهران که فقط بشینم و از وجود چنین استادهایی نهایت لذت و احساس نشاط رو تجربه کنم
    اگر در تهران تشریف دارید بدونین یکی از ۱۴ ساعت دور تر از شما ارادتمندتون هست و برای وجودتون خداروشکر میکنه

    امیدوارم روزی دست روزگار من و شما رو در مقابل هم قرار بده تا دست بوس شما باشم که زندگی و طرز فکر من رو با این تکست زیبا عوض کردین??????

    شاگرد حقیر و کوچک شما، بهنام ♥️

  15. این نوشته را می نویسم و بعدش این صفحه ی وب را می بندم حالا چند نفر می خوننش نمی دونم ولی قسم می خورم بعضی وقت ها که برای فرار از جریان زندگی به وب گردی پناره می برم هیچ سایتی مثل این در من اثر نداشت .من هم وقتی راهنمایی بودم تمام آرزو ی زندگیم این بود که یه زمامی یه دندانپزشک موفق شوم و تمام اون دوران تا کلاس نهم فقط درس می خواندم تا اینکه در انتخاب رشته اولویت ۱ شد برای تجربی یعنی همون طوری که خودم می خواستم درسته من بعدش توی دبیرستان اتفاقاتی برام افتاد که علاقه و استعداد واقعی ام توی زندگی را کشف کردم و هیچ ربطی به پزشکی و موضوع این مقاله نداره ولی این چند روزه همش با خودم در گیر بوم سر اینکه دنبال علاقه ی بچگی ام برم یا دنبال علاقه ای که تازه بهش رسیدم سردرگمی هام خیلی شانسی منو به این سایت رسوند تا بحال از نزدیک ترین آدم های عمرم هم ندیده بودم که این چنین درباره ی علاقشون حرف بزنند به چیز های مختلف اونو تشبیه کنند یا انگیزه هایی که تو ی۲۵ سالگی دنبال مسیر زندگی شون رفتن یا کسایی که می گند اگه خیلی سخت باشه خیلی هم از این رشته ایراد بگیرند من باز هم به کارم ادامه می دهم تا بحال یه همچین انگیزه هایی ندیده بودم . دمتون گرم .دم اونایی گرم که دنبال بهترین نیستند .بهترین همیشه پیدا می شه .دنبال چیزی هستند که شب ها با فکرش خوابیدند و صبح ها با فکرش بیدارمی شند

  16. سلام من امسال با ۲۵ سال سن بعد لیسانس و سربازی تقریبا در اوج ناامیدی قبول شدم… از آذرماه شروع کردم و ۷ ماه مطالعه مفید داشتم(گفتم شاید بعضیا بخوان بدونن)
    علاقه ام در زندگی همیشه به دو موضوع بوده یکی پزشکی یکی هم کارهای فنی خصوصا کار تاسیسات و.. !!!!!!
    که در رابطه با دومی علاقه ام در حدی بود که رفتم ابزارهای لازم رو براش تهیه کردم و دوره های مختلفی رو برای یادگیریش گذروندم
    که با وجود شرایط سخت و مسائل مختلف عاقلانه بود شغل دوم رو انتخاب کنم اما در نهایت انگار عشق به مسیر اول قوی تر بود… و انتخابش کردم..
    انتخابی که در حال حاضر هیچ کمکی به حل مشکلاتم نمیکنه
    اما مطمئنم ۲۵ سال دیگه که ۵۰ سالم میشه هیچ احساس پشیمانی ای ندارم.. چون بهترین کاری که از دستم براومده رو انجام دادم و مسیری که مهمترین هدفم در تمام دوران بچگی و نوجوانیم بوده رو اومدم… پس هیچ حسرتی در کار نخواهد بود…
    میخوام سختی هاش رو به جون بخرم و تا آخرش برم… انتظار زیادی هم ندارم… هرچی شد، شد… فقط میخوام این مسیر رو طی کنم و با تمام وجود ازش لذت ببرم… هرچند که میخواد تلخ باشه.. سخت باشه… هر کوفت و زهرماری ای! که بقیه میگن باشه… من با تمام وجود براش تلاش کردم و با تمام سلول هام انتخابش کردم… پس قدرشو میدونم و باهاش رشد میکنم…
    اما خب همه تخم مرغهارو هم تو سبدش نخواهم گذاشت و تمام سعیم رو میکنم در تمام این مسیر اصل مهم واقع بینی رو فراموش نکنم… (احتمالش هم هست وسط مسیر خیلی از حرفای الانم رو فراموش کنم و ذهنیتم تغییر کنه اما اقلا تمام تلاشم رو میکنم این اتفاق نیفته.)
    موفق باشین

  17. من ورودی بهمن ماه امسالم و خیلی خودم رو خوش شانس میدونم که قبل ورود به دانشکده با وبلاگ ات آشنا شدم و از طریق اون با سایت متمم…
    دقیقا همین دیروز بود که از یکی از دانشجو های ترم بالایی پرسیدم که این صحبت های منفی که درباره آینده دانشجو پزشکی میشه چقدر درسته و در کمال تعجبم با این که چند ساله در دانشکده درس میخونه خودش هم نمی دونست که این حرف ها درسته یا نه ……… امروز که این متن و اون سخنرانی بی نظیر رو مطالعه کردم درسی رو یادگرفتم که شاید خیلی ها بعد از چند سال حضور در دانشگاه هم به آن نرسند./
    این ها رو مدیون تو هستم دوست نادیده من……..سپاس

  18. سلام آقای دکتر ,ارادتمندم
    نمیدونم چرا هرموقع دیگه میبرم و حال خوشی ندارم ناخودآگاه به سمت وبلاگ شما کشیده میشم و بعد از لذت بردن از نوشته های زیباتون دوباره حس سرزندگی به سراغم میاد .دیدین میگن هرسخن از دل برآید لاجرم بر دل نشیند …
    دوستان زیادی دارم که میتونم ساعت ها بشینم و از معاشرت باشون لذت ببرم ولی درنهایت وقتی برمیگردم میبینم من هیچ آرامشی از این هم صحبتی نگرفتم ولی وقتی تاپیک ها و صحبت هاتون رو میخونم با این که من صرفا خواننده مطلب هستم از اون حالت خمود بودن درمیام. شاید دلیلش میتونه شرایط زندگی و حالات شخصیتی مشابه باشه و وقتی میبینم شما اینقدر از چیزهای هرچند کوچیک زندگی لذت میبرید به طبع این احساس در من هم ایجاد میشه و دوباره با امید شروع میکنم به ادامه دادن زندگی…
    به سان رود
    که در نشیب دره سر به سنگ می زند
    رونده باش
    امید هیچ معجزی ز مرده نیست
    زنده باش

    به هر حال خواستم به خاطر مطالب آموزشی و غیر اموزشی مفیدی که در وبلاگ قرار میدید و حال خوب الانم صمیمانه ازتون تشکر کنم .یاحق

  19. سلام آقای دکتر ,ارادتمندم
    نمیدونم چرا هرموقع دیگه میبرم و حال خوشی ندارم ناخودآگاه به سمت وبلاگ شما کشیده میشم و بعد از لذت بردن از نوشته های زیباتون دوباره حس سرزندگی به سراغم میاد .دیدین میگن هرسخن از دل برآید لاجرم بر دل نشیند …
    دوستان زیادی دارم که میتونم ساعت ها بشینم و از معاشرت باشون لذت ببرم ولی درنهایت وقتی برمیگردم میبینم من هیچ آرامشی از این هم صحبتی نگرفتم ولی وقتی تاپیک ها و صحبت هاتون رو میخونم با این که من صرفا خواننده مطلب هستم از اون حالت خمود بودن درمیام. شاید دلیلش میتونه شرایط زندگی و حالات شخصیتی مشابه باشه و وقتی میبینم شما اینقدر از چیزهای هرچند کوچیک زندگی لذت میبرید به طبع این احساس در من هم ایجاد میشه و دوباره با امید شروع میکنم به ادامه دادن زندگی…
    به سان رود
    که در نشیب دره سر به سنگ می زند
    رونده باش
    امید هیچ معجزی ز مرده نیست
    زنده باش

    به هر حال خواستم به خاطر مطالب آموزشی و غیر اموزشی مفیدی که در وبلاگ قرار میدید و حال خوب الانم صمیمانه ازتون تشکر کنم .یاحق

  20. سلام امیرمحمد
    یه سوال دارم ممنون میشم اگه میدونی جواب بدی
    در مورد المپیاد های علوم پزشکیه….
    من رشتم اتاق عمله و ترم یکم
    بنظرت این المپیاد ها برای کسی ک رشتش اتاق عمله مناسبه؟به هر حال اطلاعات بالینم خیلی کمتر یه دانشجو پزشکیه
    و اینکه بنظرت از ترم چند بهتره شرکت کنم

  21. سلام دکتر,من دانش اموز ۱۲ هستم (کنکور ۱۴۰۲)و همیشه ارزوی پزشکی داشتم و دارم …به حدی ک وقتی تو اطرافیانم ی نفری رو میدیدم ک پزشک شده مثل ی اسطوره بش نگا میکردم .همیشه پزشکی ی چیزی بوده ک وقتی اسمش میومده مو ب تنم سیخ میشده و ی جورایی تو خونم احساسش میکردم …شاید این حرفایی ک دارم میزنم مسخره و مضحک باشه ?ولی پزشک شدن واسه من ی آماج والاعه /ی چند وقتی بود از درس خوندن سرد شده بودم و حتی امروزم درست درس نخوندم و رسیدم ب این مطلب شما …با تک تک جمله هاتون اشک ریختم و دوباره تصمیممو گرفتم .تقریبا ۱۵۰ روز تا کنکور مونده .عهد میبندم ک برسم بهش …درسته خیلی جاها اشتباه کردم خیلی جاها درجا زدم ،شرایط خانوادگی خوبی ندارم ولی احساس میکنم حرفاتون نقطه عطف من بود .طبق صحبت های شما پزشک شدن ریاضت کشیدن میخواد…با جون و دل تلاش میکنم به امید روزی ک حال دلم خوب بشه

  22. اصلا اهل مطالعه نبودم اما این مطلب شما دکتر عزیز واقعا جذبم کرد و وقتی به انتهای مطلب رسیدم واقعا ناراحت شدم که تمام شده، یکی از زیبا ترین و پر انرژی و انگیزه ترین مطالب کل عمرم رو خوندم، حتما به نوشتن در کنار طبابت ادامه بدین که واقعا عالی هستین امیدوارم همیشه موفق و شاد باشین از ته قلب به امید دیدار،:)

  23. ضمن عرض سلام و وقت بخیر اقای دکتر قربانی
    متنی که نوشتید بسیار دلنشین و قابل درک هست
    شاید وقتایی که از رفتن مسیر خسته میشیم باید یه همچین متن هایی رو بخونیم تا دوباره حالمون جا بیاد
    من قصد تحصیل در رشته پزشکی رو دارم امیدوارم و امسال کنکوری هستم
    از افراد زیادی در مورد سختی های پزشکی میشنوم و در سایت های مختلف از سختی های پزشکی خوندم اما زمانی میشه این راه رو رفت که به قول شما با پزشکی زندگی کنیم و همه عوامل رو کنار هم بگذاریم تا پزشکی رو برای ما شادی بخش جلوه بده نه یک کار خسته کننده که مجبوریم انجام بدیم
    ضمن اینکه هیچ کس برای ما دعوتنامه نمیفرسته و اگر ما داریم میایم به سمت پزشکی داریم با پای خودمون میایم

  24. ان استادی که گفت : «مطالب یکسان هستند، نه آدم‌ها.»
    کاملا اشباه فرمودن چرا که دانش بخصوص علم پزشکی هر ثانیه پیشرفت میکند. چگونه میتوان هر سال همان مطالب را طوطی وار تکرار کرد درود بر ان دانشجویی که این سوال را کرد. اما اخوندی گرفت! چرا که انها ۱۴۰۰ سله مطالب یکسانی میگویند به نسلهای انسانها وهمیشه رفرانس میدهند به قرانی که قرنها نوشته شده . پس ان استاد به راستی یک دلا ل پزشکی همان گونه که اخوند دلال دین هستند.
    سوال ایا ان پزشکی که دیتکتاتوری را نجات میدهد که او بتواند دیگران نابود کند پزشک است؟

    1. جواب ،قداست حیطه شغلی ما را با نگاه سیاست زده به لجن نکشید
      ما موظف به نجات انسان ها هستیم ،هر جان ارزشمند است
      هر جا هم که پزشکان اعتصاب کردند مطابق قسم نامه پزشکی اعلام کردند که موارد اورژانسی از این مطالبه گری مستثنا است

    2. آخه این چه تحلیلیه
      هر چیز تکراری و قدیمی که لزوما غلط نیست
      تمام ارزش های اخلاقی قدمتشون اندازه تاریخ تشکیل جوامع بشریه و هیچ وقت کهنه نمیشن و فقط شکلشون باتوجه به زمان و مکان عوض میشه

  25. امسال سال پنجم کنکورم میشه بعضی وقتا به خودم میگم شاید واقعا باید قیدشو بزنی شاید اصلا خنگی خودتو زدی به باهوشی
    کاشکی فقط آرزو به دل نمیرم همین

    1. داریم میخونیم دیگه کار دیگه ای هم مگه میشه کرد؟همش نمیتونستم دست دست کنم فقط شروع کردم.یعنی اصلا فقط دارم میخونم.گرچه اگر یکم احساس ناراحتی میکنم به خاطر اینه که دیر به دیر حموم میرم یا مثلا زیاد یک جا مینشینم و کمرم خشک میشه.روانا دارم اوج لذت رو حس میکنم.اصلا هرچی بیشتر میخونم.هرچی بیشتر تمرین میکنم حریص تر میشم.گرچه اشتباهه الان از خوابم زدم دارم اینارو مینویسم ولی خب اینم هست که خیلی راه دارم.نمیدونم تهش خدا میخواد برام یا نه.ولی حداقل میخوام تمام تلاشمو کرده باشم برای هدفم.اگر ذره ای حس کنم دارم کم میگذارم همه چیو ول خواهم کرد.چون عمر من قرار نیست سر راهی بگذره که ازش مطمئن نیستم.فقط وقتی از چیزی مطمئن نباشی براش تلاش نمیکنی.ضمن اینکه امسال کنکور دارم ولی تا همین امسال رشته ام ریاضی بود.اصلا انقدر یهویی شد که برای خودمم عجیبه.منی که تا پارسال هیچ هدفی برای پزشکی نداشتم الان شدم امید مدرسه و معلما برای پزشکی.نه.تراز آزپون هامم بالا نیست ولی بیخیل به خاطر بودجه بندیه.دارم با کلاسها جلو میام دیگه.اصلا دارم چرت و پرت مینویسم خوابم میاد.وای اصلا نمیدونم چرا هیچ استرسی ندارم.با اینکه هنوز خیلی درس نخونده و خیلی چاله چوله دارم یه حسی بهم میگه که برای پزشک شدن اینجا ام.بازم نمیخوام پافشاری کنم.من مبخوام توی هرمرحله ای باشم خدا ازم خشنود باشه ان شاالله هر مسیری که خودش بخواد.ولی چون حس قلبی ام میگه این راه درسته مخصوصا وقتی تو کمترین زمان خیلی یهویی تغییر رشته دادم دارم تمام تلاشمو میکنم.ولی اگر روزی پزشک بشم میخوام مثل شما و استادهاتون باشم.راستش به این اعتقاد دارم بخش زیادی از درد رو خدا درمان میکنه چون درد مال خداست.هر انسانی باید یه گوشه ای از علم خدا رو بدونه چون مسئولیت داره.من از دونستن جهان زنده و ارتباط سیستم لذت میبرم پس اونو انتخاب کردم.شاید بتونم یه گوشه ای رو بگیرم.ولی هدف اصلی از پزشکی درمان درد نیست.کار اصلی رو خدا میکنه.فقط اگر روزی پزشک شدم تمام تلاشم اینه که انسان خوبی باشم.مهربون و صبور.این دوره زمونه آدما خیلی بیشتر به یه انسان باحوصله و یک دوست نیاز دارن.امیدوارم همه ی دوستان موفق باشن و اینو بدونن که هرکس در هر جایگاهی میتونه بهترین خودش باشه.ان شاالله ما هم ببینیم چی میشه دیگه.

      1. هر کسی میخاد بیاد پزشکی و یا پشت کنکور داره خودشو میکشه برا پزشکی بدونه واقعا باید قید زندگی کردن و ارامش و تفریح رو بزنه . به چه قیمتی اخه بخدا هیچ ارزشی نداره . مگر برا کسی که خیلی مشتاقه که همیشه مشغول مطالعه باشه . واله قسم خیلی از بچه ها اومدن من جمله خودم که میخام یا تغییر رشته بدم یا انصراف چهار ترم خوندم همه نمراتم هم بالا . ولی تو این چهار ترم یک روز زندگی با ارامش و حس ازادی نداشتم . مگه یه انسان چند سال زنده ست که بخاد خودشو اسیر کنه . بازم میگم پزشکی از دور زیباست اگه واقعا هدفت اینه که همیشه اسیر درس خوندن و استرس امتحان باشی بیا پزشکی ولی اگه میخای زندگی کنی و ارامش داشته باشی هیچ وقت سمت پزشکی نیا . چند سال دیگه متوجه میشید یه سراب شده پزشکی تو ایران .

        1. جوابتو خودت دادی مگر کسی که مشتاقه!!!شما خودتو جزو اون هر کس حساب میکنی؟ پس ب خودت فکر کن ب مسیری که انتخاب میکنی دقت کن بحث بحثه یکی دو سال نیست

    2. اگه آرزویی داری
      اگه حتی فک کردن بهش باعث لبخندت میشه
      هیچ وقت این حرفو ب خودت نزن
      توی کنکور هوش مهمه نمیگم نیست ولی دلیل موفقیت تلاشه فقط تلاش حالا هر کی ب روش خودش
      اگه چیزی که میخای رو دوس داری هزار بار ارزش داره پشت موندن

    3. دیونه هدفت باش/ برای چیزی که میخای همیشه تلاش کن و حریص باش وگرنه حسرت میخوری در آینده/ شایدم شد خدارو چه دیدی ?/قطعا برای چیزی که دوسش داری هزاران هزار بار ارزششو داره

  26. سلام آقای قربانی
    من عاشق پزشکی هستم و هیچ شکی هم درش ندارم اما سال کنکورم متوجه شدم مبتلا به دیابت هستم وقتی یه سرما خوردگی ساده هم میگیرم قندم میره بالا و اینکه محیط بیمارستان به هر حال آلوده است و من نگرانم دچار بیماری بشم و وضعیتم بدتر بشه من روحیه پژوهشگری دارم و کار در آزمایشگاه رو دوست دارم اما واقعا عاشق رشته پزشکی ام و میدونم برای تحقیقات درباره درمان بیماری ها تسلط به یه رشته لزوما کافی نیست اما درباره مسیر پیش روم ابهاماتی دارم
    اینکه پزشکی برای کسی که مثل من بیماری زمینه ای داره مناسبه ؟کارهای تحقیقاتی که برای درمان بیماری ها انجام میشه توی کشورمون اوضاع خوبی داره یا باید برای تحصیل مهاجرت کرد؟من که از نظر مالی خانواده متوسطی دارم چطور میتونم برای هزینه تحصیلم به درآمد برسم درکنار تحصیل ؟خیلی ممنون میشم حتی یک راهنمایی کوچیک درباره یکی از ابهاماتم بهم بدید?❤

      1. جناب اقای دکتر وقت بخیر .
        متن های بسیار زیبای شما حاکی از وجود فردی فرهیخته، اندیشمند وپویا داره که جامعه ما بشدت به اون محتاجه. من یه مادرم که تقریبا بیست ساله خودم مدرس ام ، اما امشب متنتون رو سیو میکنم تا در اولین فرصت برای دخترم بخونم بلکه این عشق وعطش پویایی درش شعله ورتر بشه ؛ چیزی که بعد از سالها تحصیل وتدریس در خود من هیچ وقت ذره ای کم نشد. به هر حال به کشورم ایران برای داشتن چنین فرزندانی تبریک میگم.
        موفق و پایدار باشید.

  27. سلام
    امروز تو اوج ناامیدی خیلی اتفاقی به این وبلاگ و این نامه رسیدم
    نمیدونم آیا بعد از اعلام نتایج انقدری حالم خوب هست که بیام و اینجا بگم یا نه ! اما شاید بعد از این همه کتاب و سخنرانی و مشاوره و .. ، “تلاش” برای من تازه تعریف شد ..

    به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل
    که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم

  28. سلام
    همه بابت متنتون تشکر کردن و گفتن عالیه ولی من میگم تو عمرم تنها متنی بود که تونست بهم ثابت کنه اگه اراده کنم میشه ، دمتون گرم?امیدوارم هرجا که هستید علاوه بر غرق در شغل پزشکی^-^ غرق در شادی و خوشبختی بشید . خودمو معرفی نکردم ، من سال آخر دبیرستانم رشتم تجربیه و توی یه مدرسه دولتی خیلی ساده درس میخونم ،مثل همه تجربی های دیگه به پزشکی علاقه دارم و میخوام تلاشمو بکنم به هدفم برسم حتی اگه نشد هم مهم تلاشه، امشب بعد کلی ناراحتی و خسته از همه چی و افت تحصیلی ۲ سال پایه به خاطر مجازی و کرونا..صفحه شمارو که دیدم بهتر شدم و انگیزه گرفتم . متنم طولانی شد خلاصه میخواستم بگم تا زمان کنکور تلاشمو میکنم و هر چی که شد اینجا کامنت میکنم ? امیدوارم تا قبولیمو* براتون کامنت کنم •-•

      1. سلام وقتتون بخیر . من ۲۹ سال دارم تو دوران کنکورم یه سری مسائل پیش اومد که نشد رو کنکور تمرکز کنم. پزشکی رو خیلی دوست داشتم الان ارشد شیمی هستم و دارم برای آزمون دکتری شیمی آماده میشم ولی همیشه حسرت پزشک شدن و داشتم میخوام کنکور تیر ماه رو شرکت کنم و تو این چند ماه تلاشمو بکنم ولی بازم دو دل هستم از ترس قضاوت ها و اینکه اطرافیان بگن که دیر شده و الان سنی ازت گذشته .

  29. سلام میشه یه درخواست داشته باشم ازتون میشه یه متنی بنویسید در قالب امید و انگیزه اگه نشد دستتون به قلم نرفت ننویسید چون هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند، نمیدونم سرتون شلوغه یا نه چون بین اینکه سرت شلوغ باشه یا گرم فرق میکنه سرگرمی لذت داره . ممنون باوجود تمام کارهاتون وقت میزارید و کامنت هارو میخونید

  30. سلام آقای دکتر، نمیدونم چرا دارم اینو مینویسم ، من اهل ریسک کردن نیستم و الانم بعد از ارسال این میترسم اتفاقی بیفته شاید مضحک به نظر بیاد، من رشتم تجربه امسال کنکور دارم . ولی میترسم امروز خیلی دلم میخواست با کسی حرف بزنم همه رفقامم کنارم بودن ولی نمیشد. تو گوگل سرچ کردم به نظرت من دکتر میشم بعد اولین سایت اینجارو اورد و بعد نوشته های شمارو خوندم و حالا دارم اینو مینویسم، من بچه ای بودم که همیشه توجه ها رو من بود به قول معروف سوگلی الانم همه ارزو دکتر شدنمو دارن و خودم این ارزو رو گذاشتم تو ذهنشون ولی پدرم واقعا اینو میخواد من میخواستم و میخوام پزشک بشم که بعد برم مغز و اعصاب بخونم و برای درمان پیوند نخاع و ادامه راه تلاش کنم بی هیچ دلیلی فقط میخوام حال ادمارو خوب کنم ولی میترسم شاید الان بگید بچس نمیفهمه نمیدونه چی رو به روشه از رو هیجان تصمیم میگیره ولی خواسته قلبی من حال خوب ادماس من با شادیشون با سلامت بودنشون شادم. ولی الان ترسیدم از اولش ترسیده بودم حالا بدتره. خانوادم دارن کلی خرج میکنن ولی من نمیخوام میترسم نشد بگن خرج کردیم نتونست، احمق بود، مردم و فامیلم کلی حرف بزنن من واقعا میترسم از نا امیدی خانوادم از پدرو مادرم از جواب کنکور حتی از اینکه خودمم بکشم میترسم. من فقط میخوام دکتر شم ولی تا سر میچرخونم همه از بالا ترو جلوترن اینارو دارم به شما میگم چون…… حرفاتون حالمو خوب کرد چون نیاز داشتم اینارو به یکی بگم. من همیشه از همه بهتر بودم تو درس حالا از همه انگار کمترم همیشه داره المعارف میخوندم و بیشتر میدونستم ولی الان ترسیدم من هم از دکتر شدن میترسم ولی بیشتر از دکتر نشدن. ایا دکترشم دکتر خوبی میشم درست تجویز میکنم…. و ایه طرفم اطرافیانم بگن خرج کرد و نشد، خوند و نشد شاید احمقانه به نظر بیاد ولی الان پر از عذاب وجدانم به خاطر خرجی که خانوادم میکنن و از ترس به برنامه های مشاورم عمل نمیکنم. مرسی با حرفاتون حال منو خوب کردین ولی من واقعا نمیدونم…. دیگه هیچیو نمیدونم

    1. سلام… میدونم روی صحبتتون با آقای قربانی بود اما نمیدونم چرا دارم مینویسم براتون. حرفاتون حس اشنایی رو برای من زنده میکرد. شاید منم این حس رو داشتم . سال پیش کنکور دادم و میخوندم اما رو راست باشم یه روزایی همین احساس ناامیدی یا ترس از دوباره خوندن رو داشتم که باعث میشد نتونم رو درسم کمک کنم. رتبم پایین بود برای پزشکی و باید انتخاب میکردم که دوباره یه سال بخونم یا برم رشته ی دیگه. خیلی کلنجار رفتم از یه طرف این که بعد این هنه درس خوندن باز باید مسیر سختی رو پیش بگیرم و این که به درد این کار میخورم یا نه… با این مطلب اشنا شدم و خوندم تا تصمیم بگیرم . این شد که باز بمونم . و از طرف کسی که یه بار *به حرف * شکست خورده هیچی به حز حس خودم اون لحظه ناراحتم نمیکرد حتی حرف یا ناامیدی کسایی که دوسشون دارم.
      طولانی شد ، اینارو گفتم که بگم احساس قلبی خودت خیلی مهم تر از حرف بقیه ست ، حرف مادر و پدر خیلی ارزشمند و تو بیشتر مواقع کمک کنندست اما تو قرارِ که بقیه عمرتو با شغلی که انتخاب میکنی بگذرونی.
      و این که اگه حتما رشته دانشگاهیت مهمه برای ادامه زندگیت ، تو اگر پزشکی هم نری با رتبه خوب میتونی انتخاب ازادانه تری داشته باشی پس الان مهم اینه که سعی کنی بهترین نتیجه رو بگیری.
      ترس سیلی تو گوشه هدفاته هااا! حست رو کاملا درک میکنم اما نباید بترسی از عقب بودن تو تنها کسی هستی که بهت کمک میکنه پس دست خودتو بگیر و سعی کن بیشترین تلاشتو بکنی . نتیجه هرچی شد تو این حس درونی رو داری که تلاشتو کردی و ارامش بیشتری داری.
      فکر کن داری از یه پل رد میشی ،مهم ترین کار اینه که پایینو نگاه کنی و مستقیم بری تا برسی به مقصد:)
      امیدوارم همیشه پر از ارامش باشی و زندگیت پر از موفقیت باشه?

    2. ببین من دکتر نیستم ولی همه ترسائی که میگیو تجربه کردم تحملش کار هر کسی نیست چون بعد یه مدت افسردگی ممکنه بگیری.من خودم با رویای تو موندم پشت کنکور ولی الان با تحقیق فهمیدم پزشکی تو ایران آینده نداره نه بهت احترام میزارن نه حقوق درست و حسابی داری بشخصه دوست داشتم جون آدمارو نجات بدم فقط ولی وقتی از جو بیمارستان با خبر شدم در مورد تصمیمم دوباره فکر کردم صددرصد دختری چون خیلی احساسی برخورد کردی ولی بدون منی که همه این ترسای تو رو زندگی کردم میگم برو تو جو بیمارستان برو تو اورژانس ببین اگه تو باشی میتونی سه روز نخوابی؟میتونی تو همین سه روز بی‌خوابی کلی بیمار تصادفزو حال بد که واقعا نمیشه دیدشون رو ببینی و درمان کنی؟من بعد این مدت عصب معده گرفتم و الان تصمیمم دیگه برا پزشکی نیست چون میخواستم به ادما کمک کنم نباید از جون خودم بگذرم یوتیوب پره از این فیلمایی که رشته ها رو توضیح میده حتما درمورد تصمیمت تحقیق کن و احساسی تصمیم نگیر که پشیمون نشی

    3. سلام دوست عزیز باید این؟ور بگم که دقیقا دیدگاهی که تو داری رو منم دارم گاهی اوقات با خودم میگم ایا شبیه من هم هست الان که اومدم دارم کامنت ها رو میخونم میفهمم که هم شرایط من زیاده منم میترسم از اینکه هزینه هایی که پدر و مادرم برام کردن بدون نتیجه بمونه میترسم از حرفای اطرافیان و…..اما وقتی پیام های بقیه رو میبینم مثلا پیام شما رو با خودم میگم که ما باید راه رو برای خودمون هموار کنیم و با کنار هم بودن به اون چیزی که میخوایم برسیم
      اونی که راه رو سخت و اسون میکنه خود ماییم همه چیز بستگی به خودمون داره امیدوارم که همه مون به نتیجه مطلوب برسیم

  31. سلام دکتر جان من ۳۵ سالمه ارشد بیوشیمی دارم و معلمم سال کنکورم لب مرز شد رتبه ام ولی پزشکی قبول نشدم عشق به پزشکی باعث شده تا الان با حسرت پزشکی زندگی کنم دست از تلاش برنداشتم دوسه باری کنکور دادم و اخربن بار همین امسال بود و باز رتبه ام کم شد ۳فرزند دارم خانواده ام وقتی میگم کنکور بدم میگن از تو گذشت برا بچه هات زحمت بکش اونارو دکتر کن ? حالا شما و هرکسی که این متن منو خونده بگه چکار کنم یبار دیگه ایا تلاش کنم برا پزشکی یا بیخیال شم

    1. سلام و درود دوستان عزیزم…ذهن های پ از کلمه و واژهه حرف نام هرچی اسمشو میزارید.. من هم رویای پزشک و طبابت
      ۳۰ سال دارم و بعد از قبولی در کارشناسی اتاق عمل دولتی با رتبه نسبتاخوب ازدواج در سال قبل از کنکور.شرایط سخت .. گذارنادن طرح اجباری.. و گذشتن ۵ سال و دوتا گل پسر ک خداوند بهمن لطف داشت و مادر شدم حالا تصمیم حدی برای قبولی در پزشکی دارم و شک نکنید مسیر عالی هست و انجامش بدین اگر ذره ای حال خوب و رویای اونو دارید انجامش بدید خداوند همینو میخاد حرکت…لحظه به لحظه برآن چیده میشه شک نکن فقط شکر گزاری داشته هات و و حال خوب هیچ وقت دیر نیست خودتو پیدا کن.. … من ۵۰ روز دیگه کنکور دارم و شک ندارم خبر قبولیمو اینحا به امیر علی با احساس دکتردرجه یک داداش گلم با نوشته هات میدونم درونت سفیده و این کا هر کسی نیست اعلام می‌کنم و مولانای جان ک میگه
      خوش باش هر آنکه راز داند داند ک خوشی خوش کشاند
      شیرین چو شکر تو باش شاکر شاکر هر دم شکر ستاند… شاد باشید.

  32. سلام آقای دکتر من ۴۵ سالم است و عمرم را در حسرت پزشک شدن گذراندم امکانش هست برای مشورت با شما و ارایه یک توضیحی از خودم شماره شما یا واتس آپ تان را داشته باشم؟ میدونم که سرتان فوق العاده شلوغه ولی من هنوز انگیزه هام را دارم و می خوام یک رزومه ای از خودم برایتان بگویم .ما بین یک دو راهی در نیمه دوم زندگی مانده ام یکی عشقم پزشکی و یکی مسیری دیگر؟ خواهش می کنم به نظرتان نیازم دارم ممنون

  33. سلام و خداقوت آقای دکتر قربانی
    در یک کلام باید این جمله رو گفت بابت حس و حالم به متنی که نوشتید:
    مولانا: پس زخم هامان چه؟
    شمس: نور از میان آن ها وارد میشود.

  34. شادی شیخ الاسلامی

    درود امیرمحمد.امیدوارم حالت خوب باشه.قراربود تا وقتی قبول نشدم چراغ خاموش عمل کنم و فقط بیام باخوندن متنات باک روحیمو پرکنم و برم ولی امروز میون خستگی های زیادم دوباره متن هات دستمو گرفتنو بلندم کردن امروز از اون روزا بود که هی بی حوصلگی و خستگیم باهام راه نمیومدن .کلی خواستم باهاشون حرف بزنم شجریان گوش کنم،قدم یزنم ،سکوت کنم ولی نشد ب وبلاگت که سر زدم باخوندن این نوشتت حس میکنم ذهنم شفاف ترشد.
    سپاسگزارم که هستی و مینویسی برای نجات این روزهای ما.

  35. سلام امیر محمد…

    امیر حسینم… از شهر خورشت خلال و دنده کباب…
    از شهر یکی از مریضای اوایل رزیدنتی شما (فک کنم زهرا)

    توی همون صفحه برات گذاشتم که میرم و برای کنکور سخت ادامه بدم…
    برام نوشتی که بیا و از جوابش بگو برام

    الان دقیق وسط وسط راهم
    ادامه دادن سخت شده
    بی انگیزگی ها بیشتر و شوق ذوق کمتر میشه
    اما خوشحالم خیلی زیاد که یکی هست یه وبلاگی یه صفحه ای که میایم میخونیم حالمون خوب انگیزمون کوک و باک سوختمون رو پر میکنیم که ادامه بدیم که یه روزی به دیدگاهی مثل تو برسیم…

    خوشحالم که دارمت
    خوشحالم که مسیر بعدا ها پزشکیمو میتونم با این افکار و راهنمایی های تو جلو ببرم

    خوشحالم که با یه متن دل هزار تا خسته رو اروم میکنی و توی این شلوغیا دستی به سر و روی دلمون میکشی

    خیلی دمت گرم

  36. سلام
    حس خیلی خوبی از حرفهاتون گرفتم خیلی اتفاقی با سایت شما آشنا شدم دقیقا همونطور که با سایت آقای روفرش‌‌باف آشنا شدم…من با۲۲سال سن یه پشت کنکوریم و توی بخش عمده‌ای از این مسیر زندگیم بدون تفکر بدنبال نظرات و صحبت های بقیه بودم، که فلان کار بهتره پس انجامش بده، فلان شغل بهتره پس این هدفت باشه و خود همین باعث شد بی هدف طی کنم و بی هدف بودن برای من به مثابه هیچ کاری نکردنه…بعد از خوندن چندیدن کتاب درباره‌ی پزشکی و محیط کاریش از صمیم قلب حس کردم که این مسیر چیزیه که دوست دارم توش قدم بردارم حتی اگه بخاطر یازخوردهای منفی افراد منطقم دائم فریاد بزنه که این مسیر رو نرو اما باز بنظرم زیبایی های این مسیر بقدری هست که بشه سختی ها رو تحمل کرد…ی جا خوندم که پزشکی یه شغل نیست، یه لایف استایله وچقدر راست بود این حرف…تو این روزا خیلیا از سختی پزشکی میگن از اینکه فرساینده‌س از اینکه شاید آینده نداشته باشه، بین خوندن پستای دکتر امیدرضایی که از اوضاع نابسامان پزشکی و آینده‌ای تاریکی که داره ساخته میشه براش پیدا کردن سایت شما برای من خودِ خودِ نور راهنماییه که از خدا میخواستم برای روشن شدن مسیر منتهی به دوراهی پیش روم، سرراهم قرار بده… خوشحالم که هستین و قلمتون مینویسه…

    1. منم همسن توام میشه گفت و وضعیت تورم دارم ولی نمیدونم چرا همه انقد احساسی میشن وقتی حرف از جون ادما میشه شما از کتاب پزشکی و چیزایی که اینترنت میبینی نمیتونی پزشکیو قضاوت کنی برو بیمارستان و ببین واقعا باهاش جوری اگه اره که والسلام اگه نه نظرتو درموردش فکر کن.بعد درمورد پزشکای ایرانم تحقیق کن بترکونی تو تخصص ۱۰ تا ۱۵ درمیاری درصورتی که تو کره ۹۰۰۰وون میشه برو معادل سازیش کن ولی میلیاردی درمیاد به پزشک مملکت ارزش نمیزارن نه حقوقی نه رفتاری میگی میتونی تحمل کنی ولی بعد چند سال نمیشه نمیگم نرو میگم بیشتر تحقیق کن با تشکر

  37. سلام ممنون میشم نظرتونو بدونم هیچ کدوم چیزایی که گفتین دغدغه من نبود و نیست و بامن کاری نداشته باشن من همش تو خونم و بمن ارامش میده و اهل ددر دودور نیستم اصن:(
    من قبل اینکه وارد هنر بشم به پزشکی علاقه داشتم همش میترسیدم نخونم و رتبه نیارم نرفتم تجربی الان که ۱۰سال میگذره هر چند وقت یهو ب دلم میاد پزشکیو دوستدارم و فیلمای پزشکی که میبینم خیلی هیجان زده میشم ولی همش میگم حیف من هیچ وقت درسخون نبودم و هیچ وقت به خودم این فرصت و ندادم.
    خیلی یهویی به دلم افتاد برای مهاجرت هم این تصمیم و گرفتم و بدون کنکور هم هست و مشکلی ندارم میتونم ثبت نام کنم اما برای رشته نمیدونم ترس بیجایی هست که بخاطر اینکه کتاب نخونم نتونم موفق بشم یا دووم بیارم یا شاید هم بتونم اخه من هیچ وقت تو موقعیتی نبودم که کتاب بخونم . بیشتر دروسمون هم عملی بود و من همیشه بهترین بودم حالا ترسم بیشتر شده که از پسش برنیام وسط راه انصراف بدم چه پیشنهادی دارید بمن که ازین سردرگمی دربیام ☹ ما هیچ وقت درسی مث ریاضی فیزیک شیمی نداشتیم و ازش چیزی نمیدونم ایا در دانشگاه بااین درس ها سرو کاردارید؟
    ولی تو همون یکسال دبیرستان زیست و خیلی دوستداشتم و میخوندمش:(( و این موضوع بدن انسان و گیاهان و ساختارشون همیشه برام جالب و جذاب بود و دوستدارم یادبگیرمشون ..بازم میگم شاید اینا صرفا کنجکاوی باشه برای پزشک شدن کافی نباشه!
    ممنون میشم اگر امکان داره پاسخ به ایمیل بفرستید میترسم جواب و بدست نیارم .

  38. سلاااااممممممم سلاااااممممممم روزگارتون شاد و قشنگ در پناه ایزد یکتا ??
    فاطمه هستم دانش آموز ۱۱تجربی
    خب بی مقدمه بگم ک نوشتتون حرفتون حسی ک انتقال دادین محشر بود
    همیشه اتفاقایی میفته که اتفاقی نیس یه نشونه اس
    یه تلنگره نگاه ویژس از خداوند پر عظمت و بلند مرتبه?خدایا شکرت که بهترین ها رو برامون رقم میزنی
    خدایا شکرت ک این متنو خوندم
    شکرت که نوشته شد توسط دکتر قربانی
    خدا یار و یاورتون بهترین ها براتون رقم بخوره
    کلی خوشحالم براتون
    خوشحالم ک رسیدین به جایی که میخواین و تو مسیزی قدم برمیدارید که خاهانشین
    بهترین ها برای همه رقم بخوره ایشالا?
    خب شکر خدا از حال خوبم هر چی بگم کم گفتم
    انگیزه چیزیه که گاهی هدفو میاره
    انگیزه خیی مهمه خب?
    حس میکنم انگیزه از دس رفته یا کمرنگ شدم پر رنگ و درخشان شد
    هدف واقعیم هر لحظه به ذهنم ب روحم ب دنیام نزدیک تر میشه خدایا شکرت
    با خوندن اتفاقی این متن که قطعا هیچ چیز اتفاقی نیست انگار دریچه فکری بهتری ب روم باز شد هدف و انگیزم اومد ? امروز یه روز خلص تو تقویم زندگیمه فردا امتحان دینی دارم اومدم درس یکو خوندم با دیدن ابن دو بیتی حالم دگرگون شد فهمیدم تو بی هدفی ام باز گم کرده بودمش ?روح مولوی بزرگوار در ارامش و شاد خدارو شاکرم که روزنه ای باز شد ک به فکر بیفتم چقد قشنگهههه این دو بیتی مولوی اول مینویسم بعد ادامه میدم
    روز ها فکر من این است و همه شب سخنم که چر غافل از احوال دل خویشتنم
    از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود?. به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
    ??اولش دگرگون شدم و بعد حتی خندیدم یاد استیکرا افتادم
    ولی اون حسی که بهم داد موند تو خاطرم
    اشک ریختم و سبک شدم?
    بعد دنبال اسم استادی بودم خداایشون هم خیر بده ? تو گوگل ک دیدم متن شما رو باعث شد فکر کنم من اصلا چرا اومدم تجربی
    که چی دنبال چی بودم؟
    یادم اومد هدفی پشت این کار بود انگیزه ای بود رفیقی بود و هست هنیشه باشه?
    خب فهمیدم راهو درست اومدم با همهه ی سختیاش دوسش دارم من عاشق زیستم عاشق درسامم درسته خوب نمیخونم ولی هر موفع ک میخونم از ته دل لذت میبرم
    و ب جز هدفی ک دنبالش اومدم تجربی اهدافی تو زندگیمه که چجوری نمیدونم ولی متن شما برام الهام بخش بود اینکه از مسیرت لذت ببری خیلی قشنگه ??موفق باشین همیشه ?
    خب جنله بندیمو نمیدونم چطور بود چی گفتم ب کجا رسیدم طولانی هم شد اما میدونم که میخونید میدونم مهمه براتون ایمان دارم اتفاقی نیست ک نوشتم و اینکه حرفامم کامل نشده و کلمه ندارم شاید
    فقط بگم که پر از ارامشم و ایمان دارم بی هدف نیومدم این دنبا حتنا دلیل محکمی بوده حتنا هدفی هست
    خوشحالم که دیگه بی هدف نیستم
    خوشحالم که آدمایی هستن که حرف دلشونو مینویسن تا برا بقیه هم مفید واقع شه
    امروز ۶ دی ۱۴۰۰ من ایمان دارم به قدرت خدا و جلوی همه ی شما خواننده های این متن طویل قول میدم ک برسم ب خاسته ی دلم دست از تنبلی بکشم و وقت تلف نکنم خیلی خوبه که یه جمع بزرگ ببینن قولتو باعث میشه بهش پایبند تر شی براش از جون و دل مایه بزاری ایمان دارم که میشه
    و خداروشاکرمم…… که دنیا و آخرتمون خیلی قشنگ تر از چیزیه که حتا فکرشو کنیم مطمینن برا همتون همینطور خواهد بود کافیه بخواین جذب میشه
    قول میدم روزی بیام و بنویسم شد خدا خواست و من تونستم??
    قول میدم روزی بیاد که بیام و بنویسم دیدین خواستن توانسته
    امضا?
    خدا خیلی بزرگه همیشه یادتون باشه اون کسیه ک نجاتم داده هنیشه و پر از معحزه هاشه زندگی هامون خیلی حرفا شاید جاش نباشه و شاید کلمه براشون نداشته باشم
    فقط بگم ایمان دارمم خدا همیشه با ماست خدایا شکرت عاشقتم شکرت که بهترین ها رو برامون رقم میزنی عمر با عزت و طولانی به همه میدی و پر از سلامتی شادی و ثروت واقعی زندگی و آخرتی پر از قشنگی ??

    حالم عالیه?انرژی قشنگم تقدیم بهتون برم دینی رو بخونم درسی که الهام بخشم بوده و دیگه بیشتر دوسش دارم ??
    خداحافظ و نگهدارتون ?❤️

  39. امیدوارم الانی که دارم اینو مینویسم در حال استراحت باشی!
    میدونم خسته کننده است شاید خوندن پیام های تکراری کنکوری ها ولی آقای قربانی باور کنین تو این بل بشو کنکور ماهایی که آرزوی بچگیمون پزشکی بوده وهست راهی نداریم جز پناه آوردن گفته های کسانی که الانشون ،رویای آینده ماست…چند روز پیش اتفاقی با آقایی صحبت کردم که سال آخر تخصص بود و من به خیال دریافت حداقل چند نکنه مثبت باهاشون همکلام شدم و نتیجه این شد که برای قبول شدن در این رشته ،پیشنهاد دادن به حرفشون گوش بدم و نتیجه چی بود؟پیشنهاد رابطه و طبق شروط تضمین می‌کردند قبولی.. اونشب من تا صبح گریه کردم نه برای پیشنهاد بلکه برای تخریب تصورات کودکی تا به الان نسبت به کسانی که مراتب تحصیلی خوبی رو گذروندن و فهمیدم ایشون به قول خودشون فقط برای خورد و خوراک و جای خواب پزشکی رو انتخاب کردن البته اینم گفتن رفتن به سفرهای خارجه هم جز این لیست هست و حالا منی که با رویاهایی که پر بود از عشق به فهمیدن اون چیزی که درونم هرروز در جریانه و کمک کردن به آدما و هزار جور رویایی که با فکر کردن بهش قلبم به تپش میفته جوری این تصورات رو تخریب کزدن که جای حرفی نیست شما به من بگین جای چنین آدمایی وجود دارن تو علم پزشکی یا من رویاها و تصورات بچگانه و افسانه ای دارم؟؟کل جامعه پزشکی ایران به این وضع دچاره؟ وقتی بااین تصور و این شخصیت وارد این رشته میشن میتونن حال کسی رو خوب کنن؟ چیزی که تاالان من فکر میکردم افسانه ایه یا نه واقعا ممکنه؟

    1. سلام مهسای عزیز
      تمام و کمال حس و حالت را درک میکنم چون خودم وقتی میخواستم برای آزمون های گزینه دو ثبت نام کنم صاحب اون قسمت هم با من همینکار کرد ،کاری که من تا چند روز خوراکم گریه و ناراحتی بود اما چه میشه کرد توی دنیای ما دخترا هزاران مرد کثیف وجود داره . نمیدونم سال چندی و چقدر میخونی برای کنکور اما از من به تو نصیحت به طرف هر چیزی که علاقه داری حرکت کن و صد خودت رو بزار. نزار وجود همچین کسایی تو رو از اهداف دور کنن. ما دخترا چه بخواهیم و چه نخواهیم چه در حال و چه در آینده با این اطراف سرو کار این جسارت ما هست که نباید به اینها میدون بدیم.

  40. قدرت قلمت عالی بود، چند لحظه محصور کلماتت شدم. تو نشون دادی یک پزشک فوق العاده ای که فقط به عشق درمان مردم این رشته رو انتخاب کردی. تبریک میگم و همین طور ارزوی موفقیت برات دارم. امیدوارم اگه روزی پزشک شدم ازت خیلی چیزا یاد بگیرم. واقعا اون قسمت در مورد غرغر های بچه ها خوشم اومد. امسال سال کنکورمه و مجازیه، نمیدونم میدونی یا نه ولی بازده مجازی کمتر از مدرسه است. ولی امیدوارم بتونم پزشک بشم چون واقعا درس میخونم و خلاصه مینویسم. یه سوال ازت داشتم تو الان کجا کار میکنی؟ تهرانی یا یه شهر دیگه؟

    از روی فضولی نیستا، فقط برام سوال شد?

  41. دکتر قربانی عزیز سلام
    سال هاست عاشق پزشکی ام و تمام جانم تمنا می‌کند برای بیدار ماندن و خواندن کتاب های پزشکی و گذراندن وقت در بیمارستان ، اما خلاف خواسته من خانوادم هنر را ترجیح میدهند و خواهر کوچکم باب میل پدر و برادرم راه هنر ی را در پیش گرفته استدپ ،اما مادرم از من حمایت می‌کند. میدانی امیر جان میترسم پا بگذارم به پزشکی و موفق نشوم . میان دو راه گیر کرده ام . بنظر شما باید چیکار کنم

    1. چقدر دوست داشتم جای شما باشم من پنج سالی هست درگیر هنرم به هر چیزیم ی ناخونکی زدم ولی الان کار اصلیم خوندن و نواختن گیتاره خیلیم مقام و جایزه و اینا گرفتم تا نشونشون بدم میتونم از هنر به جایی برسم ولی متاسفانه خانواده بیشتر دوست دارن من تو درس به جایی برسم الان که دارم این متن رو مینویسم تو زمان استراحتم و باید گیتار تمرین کنم از اون طرف فردا امتحان دارم کلا روزای من این جور پیش می‌ره میرم درس بخونم یهو دو بیت شعر بداهه میاد تو مغزم و میشینم ده بیت می‌نویسم یهو ی آهنگی رو یادم میاد میرم میخونم و باز دوباره میام درس رو بخونم متاسفانه کسی درک نمیکنه حال و روز منو از ی طرف دنیای هنر قشنگ ترین و زیبا ترین چیزیه که دارم از ی طرفم از چهار سالگی عاشق دامپزشکی و حیوانات بودم وقتی دوتا چیزو باهم پیش بری معمولا نتیجه خوبی دریافت نمیکنی اون راهی رو برو که حس آرامش بهت میده

  42. چند لحظه ای از زندگی ام به خواندنِ نامه ات سپری شد و تا به خود آمدم گرمی قطرات اشک را روی گونه ام حس کردم … با چشمانی اشک بار برایت مینویسم… عشق و علاقه ام به رشته ی مقدس پزشکی افزون گشت… حال میفهمم من همانم که مسیر دیگری جز مسیر زیبای پزشکی نمیخواهم.. پزشکی را عاشقانه دنبال خواهم کرد و تا به آن نرسم از پای نخواهم نشست… پیچ و تاب مسیر و طولانی بودن آن را… کشیک ها و کتاب های حجیم پزشکی را همه و همه را به هر چه جز پزشکی است ترجیح میدهم و میخواهم که پزشکی را زندگی کنم و عجیب باور دارم که “اندکی صبر سحر نزدیک است:) “

  43. شدیدا دارم وسوسه میشم همه چی رو ول کنم برم گرافیک بخونم.اما فقط ۷ ماه تا کنکور مونده و میترسم نتونم تو این ۷ ماه اون همه درساشون رو بخونم.
    اما خسته شدم از این وضعیت.نمیدونم اون همه علاقه ای که به تجربی داشتم اون همه شور و شوق و اشیاق چیشد.
    دومین باریه که دارم برلی کنکور آماده میشم و یه ساله که پشت کنکورم.و اصلا مثل قبل پرتلاش نیستم.گاهی با خودم میگم ای کاش وقتی نهم بودم میرفتم هنر.و حس میکنم هیچکدوم از شغلای تجربی و رشته های دانشگاهیش به دلم نمیشنه و به سمتشون کشش ندارم و اونایی که به سمتشون کشش دارم بیشتر علوم پایه‌اند و بازار کار ندارن.از همون اولم باعلاقه نیومدم و با هدف پزشکی نیومدم فقط خانواده خیلی فشار آوردن.منم با خودم عیب نداره الان به حرفشون گوش میدم ولی دانشگاه روانشناسی یا دبیری میخونم.چون بعد گرافیک از این شغلا خوشم میومد.اما حالا فکر میکنم که من چون روابط اجتماعیم خوب نیست نمیتونم توشون خوب باشم و موفق.قبلا فکر میکردم میتونم روابط اجتماعیم رو خوب کنم اما حالا به این نتیجه رسیدم هر چقدم خوب بشه عالی نمیشه چون یه قسمتی از وجود من ذاتا اینطوریه.با اینکه وقتی وارد تجربی شدم دوسش نداشتم ولی با درس ها که سر و کله زدم کم کم زیبایی هاش رو کشف کردم.و علاقه مند شدم.این تجزیه تحلیلی که توی زیست شناسی بود برام خیلی جذاب بود.یا اینکه چرا نفس میکیشم یا چرا گیاها به سمت نور خم میشن و کلا چیزای باحال و جذاب داشت.حتی از فیزیک که همیشه بدم میومد خوشم اومد.اما حالا خیلی اعصابم خورده.افت تحصیلی داشتم.و شغل آیندمو نمیدونم.همش سردرگمم.حتی با خودم فکر میکنم من اگه پافشاری کنم و بتونم برم گرافیک هم ممکنه استعدادش رو نداشته باشم و ایده پرداز نباشم.ممکنه نتونم خوب باشم.ولی این فکره که چیکار کنم در آینده و چه شغلی برام مناسبه مثل خوره داره مغزم رو میخوره.با خودم فکر میکنم که حتی اگه همین تجربی رو بخونم و یه روزی واقعا برم پزشک شم نکنه که بدم بیاد ازش؟نکنه که از خودم بدم بیاد که شهامت رفتن به سمت علاقمو نداشتم؟یا اگه برم گرافیک نکنه که بعدش موفق و ایده پرداز و خلاق نباشم؟یا حتی اگه توش خوب باشم نکنه پشیمون شم و دلم برای تجربی تنگ شه؟نکنه این همه شک و تردید برای اینکه من تو تجربی نتونستم موفق باشم و شکست خوردم؟اگه الان افت نمیکردم و مثل قبل خوب بودم بازم این همه کشش به سمت گرافیک داشتم؟البته موقعی که درسم خوب بود هم به رشته های دیگه فکر میکردم ولی کم.من حس میکنم که همیشه محتاط و شاید یجورایی شجاع نبودم.هر کار که میخوام بکنم راجبش خیییلی فکر میکنم.بعدش زمان از دست میره و اون فرصتم از دست میره‌.از طرفیم فک میکنم اگه میرفتم گرافیک با همین روحیه الانم وضع همین بود.و حالم بهتر نبود.مامانم میگه تو اگر گرافیکم میرفتی الان میگفتی کاش میرفتم تجربی.گاهیم فکر میکنم با اینکه هنر رو خیلی دوست دارم ولی دوست ندارم شغلم باشه و به عنوان سرگرمی بهتره.دوست داشتم میتونستم یه روانشناس خوب باشم اما روابط اجتماعیم خوب نیست.یا ممکنه که نتونم خوب باشم و اگه تو همچین شغل پر مسئولیتی خوب نباشم ممکنه به آدما آسیب بزنم.ممکنه باعث شم وضعشون بدتر بشه.من همش سردرگمم.
    یه جا نوشته بود
    ولی هیچ چیز زیباتر از این نیست که پس از دلمردگی های دراز، باری دیگر نور در وجود تو سربردارد
    فریدریش هولدرلین
    ولی این نور انگاری قرار نیست دوباره به دل من برگرده.

    1. نمیخوام نصیحتت کنم یا هر چیزی که باعث بشه حالت بدتر از اینی که هست بشه ولی ..
      الان ما تو بدترین دوران زندگیمونیم .. جایی که نمیدونیم کارایی که کردیم درست بود ؟ کارایی که قراره بکنیم درسته ؟ دنبال پیشرفت تو مسیر درستی هستیم ؟ اینده چی میشه ؟ موفق میشیم ؟ نمیشیم ؟ کلی سوال هست که هر روز تو ذهنمون رژه میرن .. اطلاعاتمون در مورد همه چیز حتی علایق خودمون هم کمه و فشار اطرافیان زیاد ..
      تو این جماعت بالاترین مقام مربوط به شغل پزشکیه .. حتی اگه طرف مقابلت شخصیت و شعور هم نداشته باشه چون پزشکه به اعتقاد مردم قابل اعتماد و احترامه
      ولی درست نیست .. اگه قراره همه پزشک باشن نقاش و وکیل و قاضی و بازیگر و خواننده و … نداریم و قطعا کسایی رو داریم که با این استعداد به دنیا اومدن
      همه اینا رو گفتم که در اخر بگم رو خودت کار کن ، کار کن تا حرف مردم روت تاثیر نزاره … یه بار این اشتباهو کردی ولی دیگه تکرارش نکن .. دنبال علاقت برو .. بشین با خودت حرف بزن به کدوم بیشتر علاقه داری ؟ هنر گرافیک یا پزشکی و بیمارستان ؟
      دوتاشون عالین برای یه قشر ادم .. دوتاشون پر از امید و ایندن .. لازم نیست اینده داخل ایران باشه جاهایی از دنیا هست که برای قشر های مختلف احترام قائلن پس از این نترس ..
      وقتی به جوابش رسیدی یه لحظه هم تردید نکن همون راهو ادامه بده تا بهش برسی
      ما هنوز اول راهیم و کلی مسیر برای پشت سر گذاشتن داریم و همینطور کلی هم زمان
      ولی اگه این زمانتو به فکر کردن صرف کنی به هیچ کدوم نمیرسی
      تو این وضعیت فکر کردن اشتباهه
      نقشه ریختن و برنامه ریزی زیاد ، اشتباهه
      باید انجامش بدی بدون فکر
      یه بار زندگی میکنی که اگه نتونی داخلش خوشحال باشی بی فایده بوده
      زندگیت باید یه جوری باشه که وقتی به دنیا اومدی یه چیزی به دنیا اضافه و وقتی رفتی یه چیزی کم بشه
      پس با تصمیمی که میگیری این کارو انجام بده .. تصمیمی که خودت میگیری نه ادمای اطرافت 🙂

    2. سلام. میدونم برای آقای قربانی نوشتی. ولی پیامت رو که داشتم میخوندم با خود میگفتم این چقد منه!
      میدونی.. مشکل اینه نشستی و دائم این دو مسیر رو باهم مقایسه میکنی.. نتیجه نمیده.. ببین خودت دنبال چی هستی؟ میخای کی باشی؟ منظورم این نیس که بگی میخای پزشک یا هنرمند باشی.. میخای چه اثری تو جهان داشته باشی؟ به ارزش هات فکر کن. حالا ببین کدوم یک ازین دو مسیر به ارزش هات نزدیک ترن. اگه باز هم نتونستی به نتیجه برسی، بشین هزینه ها(زمان، انرژی، محدودیت ها و..) هر مسیر رو بنویس، و اونچه که در ازای این هزینه بهت میده(لذت، کمک به بقیه یا..) رو هم بنویس. حالا ببین راه های دیگه ای هم هست که از طریق بتونی با هزینه کمتری به اونچه از زندگی میخای برسی؟

    3. نمیدونم تا الان تصمیمت رو گرفتی یا نه …
      ولی خب وسواس های فکری رو کنار بزار

      اگه تا الان پای تجربی موندی حتما یه دلیلی داره
      اگه مربوط به خانوادس اشتباهه
      ولی اگه مربوط به خودته همینو ادامه بده
      ——————————
      اگه جوب سوال رو نمیفهمی به خودت وقت بده…
      یه روز ، یه هفته ، یه ماه … هر انتخابی داشتی دلیلشو یادداشت کن .
      خیلیامون یادمون میره برای چی داریم یه مسیری رو میریم.

      نگران وقتت هم نباش … تنها چیزی که باید نگرانش باشی پشیمونیه !
      این ها رو گفتم چون تجربه ی مشابه دارم 🙂

  44. سلام برادر

    هنوز در عجبم که چطور از اینجا سر در آوردم

    از فضای مجازی به مجازی ای واقعی

    به قول سعدی

    این بی خبران در طلبش بی خبرانند کان را که خبر شد خبری باز نیامد

    اگر به اقلیم پزشکی رو نهم همچون تو باید کار کنم وگرنه در حرفه ی پزشکی خواهم مرد
    معتقدم نباید قبل از مرگ مرد

    در پایان علاوه بر تشکر از پزشکی که پزشکی خود را بر خود تمام کرده،جناب اقای امیر محمد قربانی
    با این شعر مهر مختوم بر کلامم مینهم

    بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید
    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید
    صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید
    بر در ارباب بی‌مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید
    ترک گدایی مکن که گنج بیابی از نظر ره روی که در گذر آید
    صالح و طالح متاع خویش نمودند تا که قبول افتد و که در نظر آید
    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

  45. تو تمام سال هایی که توسرم رویای پزشکی بیشتر از قبل جون میگرفت درست موقعی که باید برای رسیدن بهش تلاش کنم باخوندن متن و تکست های دانشجوهای پزشکی داشتم ب این نتیجه میرسیدم که چقدر رویایی که دارم باواقعیتش متفاوته و زننده است ناراحت شدم خیلی خیلی بیشتر از خیلی …باخوندن این متن رویای خودم برام تثبیت شد و میتونم به جرات بگم به بهترین حالت ممکن پزشکی رو برام وصف کردین ممنون

  46. یک پزشک شایداواسط راه

    دارم ب این فک میکنم چقدباچندسال پیش فرق کردم.بادوستام ذوق داشتیم ک دانشجوی پزشکی شدیم…اره عالی بود حسش عالی بود….دلتنگ دوره اینترنی شدم.کشیکهای جراحی..شب نخابیدن زنان ..سروکله زدن رزیدنتهاواتندهاباهامون..الان ۳ساله دارم کارمیکنم اونم بخاطرمشکلات مالی جنوب کشور..بااب و هوای وحشتناک گرم….امسال توی ی اقدام عجیب غریب چندتاازدوستام مهاجرت کردن و ماهم دنبال مهاجرت افتادیم …
    کاش وضعیت ی جوردیگه بود….چی شد ک بعدمدتهااومدم زیر پستی ک با ی سرچ پیداکردم کامنت گذاشتم خدامیدونه..

  47. الهه. لطفا حتما بخونید و جوابم رو بدید.

    سلام آقای دکتر، ممنونم بابت وقتی که میذارید، من ۴۰ سالمه یه بچه ۵ ساله دارم، فوق لیسانس صنایع خوندم، میخواهم برم یه رشته ایی در زمینه کار تحقیقاتی پزشکی بخونم به نظر شما چه رشته ایی مناسبتره، و اینکه من با شرایطم آیا امکان خواندن رشته پزشکی رو دارم؟ میشه لطفا جوابم رو بدید.

  48. سلام دکتر،الان که دارم این متن و براتون مینویسم تصمیم گرفتم که از آرزوی خودم که پزشکی بوده بگذرم چرا ،چون می‌دونم وقتی واردش بشم از لحاظ مالی نمیکشم نمیتونم پدرم کمکم نمیکنه(داره ها ولی نمی‌خواد که کمک کنه ) مادرمم زیر خرج من کمرش می‌شکنه بنابراین امروز با ناامیدی بازم توی اینترنت سرچ کردم اگه عاشق پزشکی هستی و پول نداری چیکا باید بکنی ؟ اگه میشه لطفاً شما راهنماییم کنید متقاعدم کنید تا برم پزشکی تا اینکه به خاطر وضعیت مالی و کم پولی برم پرستاری یا معلمی ممنون

    1. دوست دارم ناشناش بمونم شاید اشنا باشه اینجا
      دانشجوی پزشکی شهید بهشتی هستم اینو گفتم صرفا برا اینکه بهم اعتماد
      میدونی رفیق من به همه میگم من عاشق شدم عاشق شغل پزشکی با تموم سختیاش میخواستم بهت بگم وقتی تو قدم میزاری تو راهی بخدا قسم میخورم خدا بهت کمک میکنه ما اوضاع مالی متوسطی داشتیم ولی من از با قلبم از خدا میخواستم کمکم کنه هیچ چیز نمیتونست منو از هدفم دور کنه هدفتو به چیز مقدس گره بزن و بدون که اگر عاشق باشی مهم نیست شرایطط چیه و کی پیشته فقط اونو میبینی کاش تونسته باشم بهت بگم هیچ چیزی نمیتونه زندگی تورو تغییر بده مگر افکار و باورات خواسته هاتو از خدا بخواه منم مثل تو ولی همیشه میگم دیدی شد؟برات ارزوی سعادت در دنیا اخرت دارم
      یاعلی

  49. سلام آقای دکتر
    من امروز کاملا اتفاقی مطالبی که نوشته بودید رو خوندم
    من ی دانش آموز یازدهم رشته تجربی هستم راستش من به پزشکی علاقه دارم و والدینمم به اینکه رشته تجربی بردارم خیلی اصرار داشتن ولی ی فکر خیلی مزخرف تو مغزمه اینکه من نمیتونم تو پزشکی موفق بشم برام واقعا سخته اینکه تمام مدت بین فیلمای آموزشی و گوشیو کتابهای درسی که حتی با نگا کردن به جلدشم احساس کسلی میکنم باشم خیلی عصبیم می‌کنه فکر کردن به اینا میخواستم تغییر رشته بدم و ی رشته اسونتر بخونم ولی مدیرمون و والدینم مخالفت کردن نمی‌دونم چیکار کنم میشه ی راهی بهم نشون بدین ؟؟؟؟؟

  50. امروز ۱مهر ۱۴۰۰ روزیه ک دارم تنبلی کردنامو میندازم گردن عدم علاقه …..حتی شده تنها دلیلم عمل کردن به قولی باشه ک تو بچگی دادم ب خودم میجنگم تا بهت برسم ! ارزو میکنم سال دیگه ب عنوان دانشجو پزشکی این پیامو ریپلای کنم:)

    1. سـلام‌بـرات‌آرزوی‌مـوفـقیـت‌میکنـم‌وامـیـدوارم‌بـہ‌آنچـہ‌کـہ‌میخـوای‌بـرسـے

  51. سلام خسته نباشید.
    خوندن این نامه قوت قلب بزرگی بهم داد. به خصوص قسمت سوم:توهم یک زندگی بیخود.
    این قسمت اگاهی من بیش تر کرد و با خوندنش فهمیدم که دقیقا باید چی کار هایی رو انجام بدم و یا ندم تا به هدفم برسم.و همچنین باعث شد که یادم بیاد عشق به مسیری که انتخاب کردم .من رو به جایی که هستم کشوند.
    از این بابت متشکرم?

  52. خیلیییییی قشنگ بود جناب دکتر????
    من با همین مطلب آیندم رو میسازم و ب هدف خدمت ب مردمم پزشکس موفق میشم?
    از شما خیلی ممنونم??

  53. سلام واقعا نمیدونم چیکار کنم .. پزشک بشم یا برم سراغ تجارت و بازرگانی ..

    برام پول مهم هس .. ولی ی چی دارع پزشکی داره ک چیز دیگ ای ندارع اونم عشقه .. و همینه ک خاصش کرده .. بمونم پشت کنکور یا نه …

    با امید موفقیت همه

  54. امیر محمد عزیز یا شاید هم بهتر باشه بهتون بگم دکتر قربانی:)
    چند وقتی هست که نوشته هات رو می‌خونم اما تا به حال کامنت نزاشته بودم تا امروز…
    روز پزشک رو بهت تبریک میگم و آرزو میکنم تک تک روزایی که با پزشکی سروکار داری برات پر از شادی و رضایت و لذت باشه:)… از روزی که با وبلاگت آشنا شدم خیلی چیزا ازت یاد گرفتم و کلی بهم انگیزه دادی و باعث شدی مصمم تر از قبل برای هدفم تلاش کنم. ازت ممنونم. با آرزوی بهترینا برای تو?

  55. سلام
    مطالبی که نوشتین عالی بود
    من خیلی تا کنکور دارم.تازه انتخاب رشته کردم ولی از یطرف میترسم انتخابم اشتباه بوده باشه…پزشکیو دوست دارم ولی خونوادم خیلی اصرار کردن تا یه رشته آسون تر انتخاب کنم که رتبم برای کنکور بهتر بشه ولی همچنان رو رشته تجربی مصممم…مطالبتون و حرفاتون خیلی دلنشین بود و یجورایی بیشتر دلم خواست وارد این رشته بشم…ممنونم ازتون

  56. باسلام
    امروز خیلی اتفاقی نوشته هاتونو خوندم من بعد فارق التحصیلی در رشته مامایی مجدد تصمیم گرفتم برای کنکور بخونم با اینکه ۴ ماه شروع کردم اما همش دلم میخواست یکم درمور احساس کسایی که پزشکی رو تجربه کردن بدونم امروز که حرفهای شمارو شنیدم مطمان شدم که تصمیم درستی گرفتم چون این روزها با اینکه شاغلم و رشته خوبی دارم اما هنوز ارزوی پزشکی دارم و تصمیم گرفتم یکبار دیگ بجنگم براش اما قبل شروع یه نگاهی کردم به گذشته یادم امد که دانشجو بودم شاید خسته شدم یه روزهایی اما هیچ وقت پشیمون نبودم هیچ روزی حسم از پوشیدن روپوش سفید بد نبود و حتی لحظه سقوط اینکه دوست داشتم مامایی رو اوج گرفتم چون در دنیا کاری وجود داشت که باید امروز وفردا براش زندگی میکردم تصمیم گرفتم مجدد درس بخونم و پزشک شم چون امروز میفهمم با عشق زندگی کردن انقدر لذت بخش که سختی ها به چشمت نمیاد من درک کردم مسیر پزشکی سخت اما درک کردم که اگه عاشقش باشی هیچ وقت پشیمون نمیشی

  57. همیشه بچه ها اینجا از علاقشون به پزشکی و مشکلاتشون میگن منم خواستم بیام و حرفم رو بزنم…دکتر قربانیه گل یک سال وبتو خوندم و هم پادکست کار نکن و هر چی که میگفتی رو گوش دادم و خوندم…دیدم خیر!بعد چند سال اون اطمینان خاطر پزشکی و دندون و… رو برای خودم شکستم و امروز به خانوادم گفتم!درکمال ناباوری قبول کردن!بابام گفت خیلی میتونی موفق باشی توش:)
    ولی پایه درست یه چیز دیگست از بچه های اونوقته باید بیشتر تلاش کنی! …دکتر گل من هیچوقت پزشک نمیشم:)هیچوقت اون حس و حال بالینیتو درک نمیکنم و دروس پزشکی نمیخوام بخونم!ولی با حرفات یاد گرفتم عاشق کارم باشم و توش نمیرم…منتهی توی پزشکی هدر میرفتم برعکس تویی که انگار برای پزشکی ساخته شدی:)))…مرسی که نذاشتی!مرسییی…موفق باشی❤

    1. این دروغ گفته نوشته های منو دزدیده زمانی که پزشکی می خوندم اینا را نوشته بودم بعد تو که نظر دادی خواستم بپرسم کن یو اسپیک زبان مادری ؟! من که نفهمیدم چی گفتی خودت یک بار بخون ببین پس و پیش ننوشتی افکارت با قلمت یکی بوده قلم پریشی نداشتی چی گفتی بابا؟! در ضمن مدارک پزشکیم و دندانپزشکیم و حقوقم و روانشناسی قبلی هم بعد فراموشیم دزدیدند و من باز رفتم یک ارشد روانشناسی بالینی دیگه گرفتم چند کتاب نویسندگیم هم دزدیدند

  58. دکتر سلام . یه سوال . بنظرشما درسته این منابعی که اومده مثل حرف اخر یا کنکور اسان هستوووو بسیاری از این سیدیا و فیلم های کنکوری اگه حتما استفاده کنی پزشکی میاری؟
    یا ن واقعا میشه با کتاب خودتم پزشک بشی . اونم چجوری اصلا خود شما . چیکار کردید ؟

    1. عذر میخام اخه یعنی مای که وضعیت مالیمون انچنان نیست حتمن افراد پولدار باید یه جا برسند و ما زیر دست اونا؟
      با این قیمت های سیدیو فیلم هاشون . فقط همینو بدونم که فقط باید ب اینا تکیه کرد ؟ یعنی بدون اینام نمیشه بیاری؟

      1. من خودم یه کنکوریم و چند و خم راه هم دستم اومده اگه کسی فقط با درسنامه بخونه هم موفقه ولی به شرطی درست بخونه واقعی و کنکوری بخونه و بتونی از توی کتاب تحلیل دقیقی داشته باشی اره بدون دی‌وی‌دی هم میشه

  59. سلام اقای دکتر وقت بخیر. الان که دارم این دیدگاه رو مینویسم ۳۲ روز ب کنکور مونده و پشیمونم از انتخابم و نمیدونم چرا؟؟
    منی که ۸ ساله دارم برای رشته پزشکی تلاش میکنم (از چهارم ابتدایی) تمام فکرم پزشکی بوده حتی موقع انتخاب رشته هم مادرم خیلی اصرار کرد یک رشته اسون انتخاب کنم و اذیت نشم ولی من مست رشته پزشکی بودم و تجربی انتخاب کردم ( بر خلاف نظر خیلیا)جنگیدم برای رشته ام .تو این سه سال تحصیلم حتی یکبار هم ب این فکر نکردم که هدفمو تغییر بدم و با قدرت خوندم تمام تلاشمو کردم .کلاسایی که دوست داشتمو نرفتم مسافرت نرفتم درس خوندم حتی مهمونی ها هم تعطیل کردم ۲۴ ساعت تو خونه بودم و درس میخوندم.

    اما از وقتی که وارد دوران کنکور شدم ینی سال دوازدهم (که با کرونا وتعطیلی مدارس همراه بود).کلی آزمون و کلاس های گاج و مشاورو و…. ثبت نام کردم ( بزرگترین اشتباه من تو دوران زندگیم همین بود.) الان نزدیک ب چند ماهه که از درس خوندن سرد شدم به معنای واقعی حالم از درس خوندن بهم میخوره منی که تو مهمونی ها هم کتاب دستم بود و درس میخوندم . و واقعا نمیدونم چرا.سردگمم احساس میکنم از اول انتخابم اشتباه بوده احساس پوچ بودن میکنم از اینکه هیچ مهارتی ندارم و فقط درس خوندم.

    البته اینم بگم ترازم تو ازمونا خیلی پایین بود و مشاورمم به من بیشتر فشار میاورد . منو میکوبید تا ترازم بره بالا ولی نمیفرفت و با هر ازمون که هر دوهفته برگزار میشد مهر نتونستن و شکست روی پیشونیم میخورد ولی بازم ادامه میدادم و اهمیت نمیدادم چون میدونستم که بلاخره میرسم به هدفم .

    اما الان منی که نمیتونم تحمل درس خوندن رو داشته باشم برای چی میخوام برم پزشکی .دارم دیونه میشم از یک طرف خانواده ام فشار میارن میگن حداقل بخون این همه خرج کردیم پایمال نشه. و یه رشته خوب قبول شو. از یک طرفم اصلا نمیتونم درس بخونم .??‍♀️??‍♀️??‍♀️??‍♀️

    ««« دکتر میخوام نظر شماهم بدونم ممنون میشم کمکم کنید .»»»

    1. سلام رفیق خوبی؟
      من حدود ی سالی تا کنکور فاصله دارم
      ولی کم و بیش تجربه کردم چیزایی ک میگیو
      عشق پزشکی تو اکثر ماهایی ک اومدیم تجربی هست
      نا امیدیاشم ی بخشی از اونه ک خب خیلییی زجر آوره
      ولی از خدا کمک بخواه ک کمکت کنه و تورو تو مسیری ک درسته و لیاقتته و ب صلاحته قرار بده
      بشین باهاش حرف بزن قطعن کمکت میکنه
      نگران نباش
      و یچیز دیگ اینکه این جمله رو هیچوقت فراموش نکن
      هدفی ک ی عمره تو ذهنته رو زیر سوال نبر!
      تو میتونی همه ما بهت ایمان داریم :)❤

    2. سلام دوست عزیز
      یکبار بشین صادقانه باقلبت حرف بزن .باشخصیت خودت روبه رو شو دقیقا بدون که از خودت واسه آیندت چی میخوای بعدش تصمیم بگیر.اگر دیدی راهت واقعا اشتباه بوده برگرد و به ده سال فکر نکن واگر فهمیدی ک راهت درسته ادامه بده
      هیچکس مثل خودت نمیتونه کمکت کنه
      موفق باشی

    3. منم سال دیگه کنکور دارم از خدا میخام که سال دیگه همین موقع دانشجوی پزشکی باشم
      الهییییی آمیییییییین

    4. سلام. من الان پیامتو دیدم. نمیدونم در چه حالی ولی میخوام بدونی بعضی وقتا اینطوری میشه که اونم به خاطر فشاره نه حس، واقعیتو. به آینده فکر نکن. نگرانیش اونطوری که الان داری فکر میکنی نیست. اگه پزشکی رو دوووست داری حتما ادامه بده به تلاشت. بدون فشار اضافی البته! ببین منو. ممکنه یه رووووز از اینکه رفتی پزشکی پشیمون بشی( که اونموقع میتونی ولش کنی نهاینا!) وللللی اگگگگه پزشکی رو دوست داشته باشی و براش تلاش نکنی و نری، همییییشه و هر رووووز پشیمون خواهی بود و بعدا راه جبرانی ممکنههه نباشه. قوی باش. ادامه بده. حداقل، سعیتو که میتونی کنی.

  60. سلام دوست عزیز ازاینکه تجربیات لذت بخش و فرح آورت رو با افراد زیادی به اشتراک میگذاری و نکته ایی که اغلب فراموش میشه رو متذکر شدی اینکه حرفه پزشکی بسیار مقدس و امری ست که برای ورود به اون باید تفکر بسیار شه و گاها احساسات غلط باعث اخذ تصمیم های غلط و درنهایت کلی افتضاح به بار میاره کلی ممنونم .
    من دانش اموزی هستم که برای بار دوم میخوام کنکور بدم و به خاطر باور های غلط و حماقت فراوان در مسیر درست قرار نگرفتم و تمام تلاشم بی ثمر موندن و باید دوباره یکسال دیگه بمونم و قطعا درمسیر درست و اصولی !.هدفم تحصیل در رشته علوم پزشکی هست و این خالص ترین و عمیق ترین و پاک ترین هدفیه که از زمانی که خودم روشناختم بهش رسیدم ! چون نه به دنبال ثروت هستم نه شهرت و نه موقعیت و اسم و رسم اجتماعی
    دلیل انتخاب پزشکی اینه که بسیار علاقه مند به فراگرفتن علوم کالبدم هستم و دوست دارم ایده های تازه ایی در درمان بکار بگیرم و گاهی به این فکر میکنم که ایا توانایی این رو دارم که چیز های جدیدی به این علم بیکران اضافه کنم؟! به روشنی روز به یاد دارم که چندین سال پیش وقتی یک ادم بسیار عمیق و دانایی دلیل اانتخاب حرفه پزشکی رو ازم پرسید در پاسخ همین هارو بهش گفتم و اون گفت که دلیلت بسیار مضخرفه !
    ممنون میشم نظر شما رو بدونم..‌چون معتقدم دلیل مهمترین بخش در هرگونه مسیری است

  61. باعرض سلام و احترام من امسال کنکور دارم با اینکه دانشجو پزشکی نیستم میتونم ازمون علوم پایه در شهریور بدم؟ که اگر نمرم خوب شد وارد پزشکی بشم یا آزمون علوم پایه نمیشه داد؟ با تشکر

  62. سال هاست از بچگی آرزوی پزشک شدن دارم امسال کنکوری ۱۴۰۰ هستم و بنابه اتفاقاتی که نمی دونم خواسته بودن یا ناخواسته نشد اون جوری که باید و شاید درس بخونم . نمی دونم وقت کنی این نظر رو بخونی یا نه ولی می نویسم با تمام اتفاقاتی که افتاده یک لحظه هم در هدفم شک نکردم تلاشم برای درس کم بود چون توی جنگ با خودم بودم ولی از حالا می خوام تلاش کنم . تلاش کنم و تمام انسان های غر غرویی که اطراف من زیادن رو حذف کنم و با اطمینان از اینکه می تونم روزی حتی شده یک نفر رو درمان کنم و شادی رو در چشمانش به ارمغان بیارم تلاش کنم سختی همراه با لذتی که در این چند سال درسی که حتی به غلط یا درست خوندم ولی لذت بردم از شگفتی هایی که در همین کتاب های زیست خودم پیداکردم و دیدن تصویری بزرگتر از بدن و وارای دید از بدن تا بتوانم درمانش کنم امید پیدا کردم خوندن این ایمیل در اوج نا امیدی ام جای امید شد و مطمئنم اتفاقی نبود تشکر ??

  63. سلام
    من زهرا هستم
    و حدودا یک هفته هست که درس خوندن رو برای کنکور ۱۴۰۱ با هدف پزشکی شروع کردم
    نمی دونم چرا اینجا اینو میگم ، شاید دلیلش صحبت هاتون باشه
    اما ایشالا سال اینده خوشحال و شاد بیام همین جا و بگم که یادش بخیر !!!!!:-):-):-)

  64. علی اکبر شکرالهی

    سلام
    دمت گرم
    من امسال کنکوریم
    بی نهایت به پزشکی علاقه دارم و در میان انبوه خاطرات بد از پزشک دانشجو ها که مبدونم عمدتا از اینکه عشق واقعی ندارن به این فیلد به صحبتای شما بر خوردم.
    چه زیبا نوشتی.
    اینا که میگی همه اون چیزی که من میخوام واقعا دلم یه حالی میشه به خوندن و مطالعه پزشکی و دوای درد مردم فکر میکنم.
    فقط یه اخلاق دارم خیلی برام استقلال مالی مهمه با کم و کثر مشکل ندارم استقلال برام مهمه میدونی به صورت خودجوش شمارو دلسوز و کسی که میتونه تو این تاریکی چراغی باشه برام پیدا کردم.
    من حتی برا خرید کتاب یا خرید یه خودکار آب میشم به خانواده بگم
    خانواده من هرچی بخوام و نه نمیارن ما ادما متوسطی هستیم ولی کم نمیزارن مشکل از منه که رودر وایستی دارم و مرد بودن تو استقلالم میبینم اما میخوام ازتون بپرسم که اگه زرنگ باشم کم خوابی و پرتلاش میتونم یه استقلال مالی کمی ایجاد کنم که هم به چیزی که عشق لا یتناهی دارم برسم هم وابسته نباشم.
    هدفم از پزشکی یک علاقه بینهایت به این فیلده دو واقعا میگم کمک به مردم حتی رایگان چون حس میکنم لذتی فرای مادی بودنه.
    خیلی انسان بزرگی هستی لطفا بهم کمک کن راهو بهتر بشناسم. من فقط میترسم که تا ۳۵ سالگی دستم تو جیب پدرم باشه.
    درک میکنم که اکثر تایمت بیمارستانی و عملا وقتی برای من و امثال من نمیمونه اما من امسال کنکوریم و تنها چشم امیدم شمایی.
    ارزوی بهترین ها رو دارم براتون.

    1. درکت میکنم ،منم دغدغه ام این شده که اگه نتونم خرج ام رو بدم چی ؟ میدونی خیلی ها خرجشون و مامان باباشون میدن اما من با اینکه بابام داره ولی نمیده و من مجبورم از آرزوی خودم دست بکشم به هر حال امیدوارم تو موفق باشی منم امسال کنکوری ام .

  65. من الان عمیقتر متوجه شدم که عاشق پزشکی و عاشق این جنس خدمت به مردم هستم ولی علاقه ای به درس خوندن ندارم،احتمالا باید تو دورانی به دنیا میومدم که پزشکی رو تازه داشتن تئوری میکردن.
    یا اون زمان پزشک دهکده میبودم.???
    هر چیزیو دوست دارم عملی یاد بگیرم

  66. سلام دکتر
    از همین الان معذرت می خوام اگر نوشته هام طولانی شد ولی واقعا به صحبت با فردی مثل شما احتیاج داشتم
    این که امروز نوشته های شما رو خوندم میدونم که اتفاقی نبوده نمیدونم چرا ولی هم ته دلم خالی شد هم انگیزه گرفتم تا بسیار تلاش کنم با این که تنها آرزوم اینه که پزشک بشم ولی یه لحظه با خودم فکر کردم که اگه واقعا عاشق پزشکی نباشم چی؟! من الان نهم هستم و ورودی دارم
    با شناختی که خودم از خودم دارم میدونم یه آدم با هوش بالا ولی پشتکار کم هستم درس کم میخونم ولی از بچه های مدرسمون که خیلی میخونن سطح علمیه بالاتری دارم تا میام درس بخونم یا مریض میشم یا یه اتفاقی میوفته ??‍♀️… و اگه یه روز درس نخونم عذاب وجدان میگیرم
    با اینکه هنوز وارد دبیرستان نشدم ولی پیش زمینه از دروس ریاضی و شیمی و فیزیک و زیست دبیرستان دارم چون از اول مدرسمون باهامون تفکیکی کار کرد
    من آرزوم اینه که بتونم قلب مریض افراد زیادی رو درمان کنم . کمک به مردم اونقدری خوشحالم میکنه که مطمئنم با هیچ چیز دیگه ای اینقدر حالم خوب نمیشه تنها آرزوم همین متخصص قلب شدنه ولی میترسم از اینکه تو دانشگاه از خوندن پزشکی خسته بشم …
    واقعا پدر و مادرم از اول هیچی برام کم نذاشتن الان همه فکر میکنن من خیلیییی دارم میخونم و مامانم میگه اگه یه جایی قبول نشی زشته ولی من حرف مردم برام مهم نیست یعنی نه که مهم نباشه ولی من به خاطر خودم ، علاقم و آیندم درس میخونم
    ولی یه مشکلی هم دارم اونم اینه که هیچوقت از خودم راضی نیستم و خود کم بینی دارم الان مدیر مدرسه و مشاور مدرسه و معاونا و… و همه میگن ساغر تیزهوشان قبول میشه من مطمئنم از سال دیگه اصلااا از درسم کم نمیذارم و اگه این شرایط مجازی نبود اتفاقا پشت کار خوبی هم داشتم
    الان فقط یه سوال ازتون دارم اونم اینکه اگه با همین چند خطی که خوندید شناختی نه چندان زیاد ولی کافی از من پیدا کردید میشه راهنماییم کنید اگر برم پزشکی موفق میشم یا نه؟ واینکه اگه میشه یه کتاب خوب برای اینکه انگیزم بیشتر بشه معرفی کنید ?

    امیدوارم که کامنت منو بخونید و ممنون میشم که جوابمو بدید ???

  67. نوشتنت را خیلی دوست دارم. بااینکه ابتدای مسیرهستم اما هر شب چند دقیقه ای برمیگردم ومطالبی که نوشتی رومیحونم. این نوشته ات رو بشتراز همه دوست دارم، فک کنم به همین سبب شورتکات وبسایتت رو این بخش گزاشتم. دوست دارم که یادبگیرم. هیچ وقت فراموش نمیکنم که وقتی کتاب فیزیولوژی گایتون رو گرفتم وواقعا تصمیم گرفتم که بخونم فهمیدم که پزشکی چه دنیای وسیعی هست. گاهی میترسم. ازاین سناریو:
    در اتاقی نشته باشم. کشیک هایم راپشت سربگذارم که ناگهان فردی باحال وخیم وارد اتاق شود ومن از پس درمان وکمک به او برنیایم. ذهنم یاری ام ندهد واز علت اصلی وکلیشه ای که شاید درابتدا پزشکی را اتخاب کردم، باز بمانم. گرچه ابتدای مسیر هستم وکلی راه درپیش دارم اما به واسطه تو با افراد دیگری اشنا شدم وشاید شاید یکمی از آنچه در پیشروی من است اطلاع یافتم.
    گاهی هم خوشحال میشوم که درنهایت میتوانم به هم نوع ودوست خودم به نحوی در آینده کمک کنم. با رفع درد. اما آیا واقعا میتونم درد واقی او را درمان کنم؟ هر چندگاهی داستان های روانشناسی مطالعه میکنم. حس میکنم میتواند بعدا کمک کننده باشد.
    نظرت توچیست؟ علاوه بر این همه اطلاعات وجزوه ها ورفرنس های پزشکی، در زمینه روانشناسی انسان چگونه خودم رو تقویت کنم که فقط پزشکی نباشم که درد جسمانی رو برطرف میکند؟
    ببخشید طولانی شد. گاهش اوقات که نمیدانم چه کار کنم، به نوشتن اختصاص میدم. این بار برای تو نوشتم. امیدوارم از خواندن متنم خسته نشوی.

  68. سلام،اول حرفام بگم که قلم زیبایی دارید
    پزشکی که انقدر قشنگ مینویسه خودش دری از درهای بهشته!
    من با مدرک لیسانس میکروبیولوژی قصد دارم در آزمون لیسانس به پزشکی دانشگاه پزشکی تهران شرکت کنم.میدونم که قبول شدنش کار اون چند درصد نابغه های کشوره و …
    راستش اتفاقی با این ازمون اشنا شدم ، احساس میکنم الکی این ازمون و شرایطش و شانس دوباره سر راه زندگی من قرار نگرفته و لازمه برا آرزوی دیرینه ام تلاش کنم…
    سرتونو درد نیارم میخواستم کمی تحقیق کنم که ببینم روحیاتم با این رشته جور در میاد یا نه؟اتفاقی سر از وبلاگ شما دراوردم ، مطالبتون عاااالی و کامل بود ممنون
    اگر درمورد این روش پزشکی قبول شدن اطلاعات یا نصیحتی دارید و فرصتشو دارید ممنون میشم افتخار بدید و راهنماییم کنید☺

    1. خدای من
      انگار دارم نوشته های منِ آینده به اسمی دیگه رو میخونم!
      میکروبیولوژی…رویای پزشکی….
      واقعا نمیدونم چی بگم
      امسال موقع انتخاب رشته فقط دوراه داشتم :میکروبیولوژی یا دوباره پشت کنکور موندن
      حتی با یه میکروبیولوژیست هم حرف زدم ولی دلم رضا نداد
      همش پس ذهنم این بود که برم میکروبیولوژی بخونم بعدش یا دوباره کنکور بدم یا مشابه همین آزمونی که گفتین که آخرش همون پزشکی رو بخونم
      حسرتی که تو دلم میموند بهم اجازه ی این کار رو نداد میگفتم ازکجا معلوم که چهارسال دیگه سرم به جایی نخوره ونگم اصن پزشکی نمیخوام؟
      شاید یعنی مطمئنم اگه راه اول رو انتخاب میکردم این کامنت به اسم من ثبت شده بود:)
      شبنم خانم هنوز به جایی نرسیدم که بخوام به عنوان کسی که به آرزوهاش رسیده حرف بزنم ولی دست از رویاهات
      نکش از هر راهی که شد برو تا بهش برسی طعم حسرت خیلی تلخه

      1. این حسرتو چجوری میشه از بین برد؟ فرمولی براش هست ؟من۲۵سالمه و این حسرت از۱۸سالگی باهامه.حتی اقدام کردم واسه کنکور ارشد.حسرتم ازبین نرفت که هیچ
        افسردگی شدید گرفتم نمی‌دونم بااینهمه حسرت انباشته شده چطور به زندگی ادامه بدم

  69. سلام آقای دکتر اول میخوام از بابت مطالب خوبی که در این وبلاگ می نویسید تشکر کنم نگاه خیلی متفاوتی به رشته پزشکیه و دید من که دانشجوی پزشکی هستم رو تغییر داد. دوم میخوام راجع به آموزشی که در سایت فرادرس قرار دادید ازتون اطلاعات بگیرم میخواستم بدونم که چقدر زمان برای ضبط دوره گذاشتید (خواندن و تدریس و ادیت و غیره) و این که از لحاظ مالی طبق قرارداد مبلغ بهتون پرداخت شد یا نه.در آخر عذر میخوام که از این راه این مسئله رو پرسیدم. باتشکر فراوان

  70. با سلام آقای دکتر

    اول اینکه من بوجود شمابه عنوان یک پزشک افتخار میکنم و بی نهایت ازتون تشکر میکنم بابت مطالب خوبتون که شاید زندگی بعضیا رو تغییر بده
    اجرتون با خدا

    من کلاس نهمیم و خیلیی در انتخاب رشته دچار تردید شدم

    من همیشه درس ریاضی رو دوست داشتم و خیلیی کمتر از دوستانم به پزشک شدن علاقه داشتم
    اما امسال خیلیی مرددم کردن که برو تجربی
    من به آدمها خیلی علاقه دارم
    اما با دو تا مسئله رو به رو هستم که اگر ممکن باشه جوابمو بدین ممنونتون میشم ??
    ۱ میخام بدونم که پزشکا تا چه حد میتونن به زندگی شخصی و خانوادشون هم برسن مخصوصا پزشکای متخصص یا جراحا
    آیا دارن زندگی شخصی و اینکه بتونن با خانوادم باشن یا نه ؟

    ۲ اینکه آیا من بعنوان یک دختر با حفظیات متوسط رو به بالا ولی پشتکار زبااااااد خیلییی زیاااد میتونم جراح مغز و اعصاب بشم یا نه

    خیلیی ممنون میشم نظرتون رو بهم بگین ??

  71. سلام خوبین
    راستش تا من به خودم میام درس بخونم مشکل پشت سر مشکل میاد اینقدر که دیگه حتی حوصله اینم ندارم کتابو الکی جلوم بگیرم که دارم درس میخونم تا الان که ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ هست من هیچی نخوندم اولین کنکورم ۹۷ بود از اون موقع تا الان تو این وضعیت موندم ولی نمیخوام کنکور ۱۴۰۰ هم بشه مثل قبلیا میخوام این دوماه مونده رو برای پزشکی دانشگاه تهران بخونم از شدن که میشه فقط راه میخوام بنظرتون کدوم راه بهتره اینکه روزای زوج زیست و ریاضی با دوتا عمومی بخونم و روزای فرد بقیه کتابا و هر سه تا پایه رو باهم جلو ببرم یا اینکه سوالات کنکور داخل و خارج رو بخونماینجور که مثلا برای زیست هر سوالی که بود اول برم اون قسمت رو از رو کتاب بخونم و بعد تستشو بزنم اگه میشه کمکم کنید

  72. سلام آقای دکتر:)
    الام ک دارم واستون مینویسم ساعت ۵و ۲۰ دقیقه ی صبحه . شاید حرفامو نخونین اما دلم میخواد بنویسم… بنویسم ک چقدر خوشحال شدم و حس خوب بهم دست داد با خوندن حرفاتون… خب من عاشق رشته ی پزشکم واقعا با همه ی وجود دوسش دارم. خیلی راجبش تحقیق کردم از بیشترِ سختی هاش مطلع هستم ولییی بازم ی حسی درونم هست ک میگه با وجود تمامِ سختی هاش بازم عاشقشم اصن همین سختی هاس ک خاص و منحصر ب فرد کرده این رشته ی مقدس رو… میدونین راستش حس میکنم هیچی هیچی هیچی وجودمو سیراب نمیکنه جز پزشکی… هیچی ارومم نمیکنه جز اینکه پزشک حاذق و موفقی بشم… ۹۹ این حسرت رو دلم موند چون ۱ سال خودمو عقب انداختم ب خاطر اشتباهات خودم اما اینو میدونم ک امسال باید موفق بشم… باید به پزشکیِ عزیزم برسم… چون عاشق طبابت هستم عاشقِ کم کردن درد و رنجِ مردمِ عزیزم… عاشقِ خدمت ب مردمِ عزیزم… میخوام ک واسم دعای خیر کنن میخوام مردم هم عاشقِ من باشن … ی حس توصیف ناپذیر الان تو دلم رخنه کرده با بیانِ حرفام… دلم میخواد همین امسال ب هدفم برسم میخوام ک برسم یعنی باید برسم:) دیگه فک کنم وقتشه ک اتاقم پر بشه از کتابهایی ک میخوام باهاشون زندگی کنم… میخوام باهاشون از زندگی لذت ببرم… همینجا ب خودم قول میدم ۳ ماه باقی مانده جوری تلاش کنم ک ب هدفم برسم‌.‌.. و پزشکِ ایده عالی بشم انشاالله دقیقا مثلِ شما 🙂 موفق باشید?

    1. نفس. من تمام کامنت‌های این‌جا رو خودم می‌خونم دقیق. ولی به همه‌ی آن‌ها نمی‌تونم جواب بدم. گاهی از لحاظ زمان و اولویت دستم تنگه و گاهی بلد نیستم جوابش رو. به بعضی‌ها هم البته نمی‌خوام 😉

      امیدوارم تو هم موفق باشی و برام بعدا بنویسی که در مسیری که دوست داری، هستی.

      1. به نام خدا سلام بدی جامعه ما اینه که همه دوستدارن پزشک بشن من خودم یازدهم تجربیم خیلی هم پزشکی رو دوست دارم اما پزشکی خیلی فرق کرده همین الانم واقعا پزشک اضافه داریم کشورما برای پیشرفت بیشتربه مهندس احتیاج داره نخبه هاباید برن مهندسی اما متاسفانه همشون میرن پزشکی که خیلیم خوب نیست.گاهی دردجامعه روحیه نه جسمی گاهی باید دیددیگه ای به زندگی داشت چطوریه که توی جامعه ما۹۰درصد دوستدارن پزشک بشن بعد توی المان وکاناداوغیره۹۰درصد میرن مهندسی؟علت دوستداشتن نیست علت وجود فرصت شغلی بهتر توی پزشکیه دراخر امیدوارم پورسینای دوم بشریت بشی امیرمحمد ببخشید زیرپستت نوشتم هیچ جای سایت ارسال نظرو پیدا نکردم

      2. سلام میدونم که میخونید
        از صمیم قلب براتون آرزوی موفقیت و صحت و سلامتی میکنم
        یه پیشنهاد دارم براتون
        کمک خواستین من در خدمتم بعنوان ادمین و کمکی شما

  73. سلام حالتان خوبه؟
    نمیدن تو این سایت هنوز فعالیت میکنید یا نه آقا قربانی من به کمکتان نیاز دارم میشه به تلگرام من پیام بدین @MrN_A23 خواهش میکنم من وقت زیادی ندارم

  74. سلام آقای قربانی
    من امسال بعد از چهار سال پشت کنکور موندن و مبتلا شدن به انواع و اقسام بیماری های روانی پزشکی دانشگاه آزاد قبول شدم ولی الان که ترم دو هستم کلا احساس می کنم پزشکی رشته به درد نخوریه و به شدت ازش زده شدم.شاید یکی از دلایلش این باشه که تا الان به دلایل مختلف بارها به پزشکای مختلف مراجعه کردم ولی هیچ پزشکی نتونسته هیچ کمکی بهم بکنه.

  75. سلام اقای دکتر
    واقعت خوش به حالتون کاش منم به این آرزوی دیرینه ام برسم:)
    من عاشق رشته ی پزشکی و هر رشته ایی که باعث بشه درد جسمانی بشریت به بهترین نحو ممکن حل بشه :))یا یه بخشی از تلخی این دنیا کنده بشه
    من یه سوال دارم
    بنظرتون برای پیدا کردن درمان برای بیماری های صعب الاعلاج و یا بیماریهایی که الان بهشون میگیم نا علاج باید برای کمک به این بیماری ها دنبال رشته ی پزشکی بریم ؟
    یا داروساز بالینی
    یا بیوتکنولوژی پزشکی
    خیلی خوشحال میشم جواب منو بدید : )

    1. سارا جان.

      من آدم مناسبی نیستم برای این پرسش. شاید تنها کمکی که بتونم بهت بکنم اینه که لزوما هیچ کدومشون کمکت نمی‌کنه. عمیق شدن در یک موضوع، راه‌های مختلفی داره که یکی از اون‌ها رشته‌ی دانشگاهی هست.

  76. سلام و درود . برای من باعث افتخار است که پزشکانی در سرزمینم زندگی میکنند که چنین عشقی به درمان و طبابت دارند . دانش اموز پایه دهم تجربی هستم . پایه نهم رویای کودکی و علاقه ی زیادم به درس زیست شناسی من را به سمت این انتخاب سوق دادند . تا اوایل مهر ماه امسال شک و تردیدی در هدفی که انتخاب کردم نداشتم اما امروزه پرسشی ذهن مرا مشغول کرده که برای پاسخ ان به راهنمایی شما و دوستانتان نیازمندم (ایا تنها علاقه ی من به نجات جان همنوع و درس زیست شناسی برای پزشک شدن و ماندن در این راه سخت کافی است ؟ من سختی های این رشته به چشم ندیده ام و لذت ها و رنج هایش را در ذهن و همین وبلاگ تداعی کردم اما نمیدانم میتوانم در این راه قدم بگذارم یا نمیتوانم ؟ ) و سوالی دیگر فاکتور هایی که هر پزشک نیاز دارد چیست ؟

  77. سلام دکتر قربانی. با این همه کامنت نمیدونم نوبت به من هم میرسه یا نه. مرسی از نامه زیبا و انگیزه بخشتون. من ۳۶ دارم و مادر یه پسر ۴ ساله هستم. کارشناس اقتصاد و مترجم هستم ولی امسال در پاسخ به رویای سی ساله زندگیم، کنکور تجربی ثبت نام کردم تا پزشک بشم. این راهیه که شروع کردم تا آخر عمرم هم طول بکشه با عشق ادامه میدم. باز هم مرسی بابیت این همه انگیزه.

  78. سلام
    من دانش اموز دهم تجربی هستم
    خیلی پزشکی رو دوست دارم. از وقتی بچه بودم همه بهم میگفتن خانوم دکتر
    میدونین من درسم رو میخونم خب ولی بعضی وقتا واقعا حوصلم نمیکشه بعد با خودم میگم مگه قرار نیست خانوم دکتر شم تا به همه نشون بدم منم میتونم شروع میکنم به درس خوندن بعد از چند روز دوباره خسته میشم?
    با اینکه به پزشکی علاقه دارم چرا باید این اتفاق بیوفته?

    1. به خاطر این‌که ما آدم هستیم عاطفه جان و قرار نیست هر لحظه، خلق (Mood) ما، علائق ما، انگیزه‌ی ما، احساس‌های ما و … در یک نقطه باشه. در یک محدوده‌ای بالا و پایین میشه.

      قرار نیست هر روز انگیزه داشته باشی. قرار نیست هر روز خوشحال باشی و آواز بخونی. قرار هم نیست هر روز اندوهگین باشی.
      قرار نیست هر روز درس بخونی. قرار نیست هر روز پر از هدف و Purposeful بری جلو. قرار هم نیست هر روز خودت رو از هدف گذشتن، خفه بکنی.
      قرار نیست هر روز علاقه‌ات به یک موضوع یکسان باشه. قرار نیست هر روز عاشق پزشکی باشی.

      1. بیشترین کاری که سعی کردم تو یک سال اخیر انجام بدم تحلیل رفتار ها وتصمیماتیه که گرفتم ومی گیرم و بزرگترین سوال من هم همینه که چرا بعضی وقتا نمیتونیم خودمونو درک کنیم؟انگار ارتباط روح ما با جسم ما قطع میشه.انگار داتخل یه برزخیم و آدمی که قبلا بودیم برامون یه غریبه است…

        1. غریبه نیست مهرسا. همه‌اش همین ما هستیم. اما پذیرشش سخته که بپذیریم همین من و تو که خودمون رو آدم خوبی می‌دونیم، میتونه گاهی اوقات چنین افکاری نداشته باشه. گاهی بخواد انتقام بگیره. گاهی حسادت بکنه. گاهی بخواد تخریب بکنه. گاهی بخواد داد بزنه سر یکی. گاهی بخواد زور بگه. گاهی دلش بخواد هیچ کاری نکنه. گاهی دلش بخواد امروز رو به پوچی بگذرونه و …
          حواست باشه نمیگم این کارها رو انجام بدیم. حرفم این هست که تمامی این حس‌ها و افکار در ما میتونه وجود داشته باشه. باید حس بشه. اما لزومی نیست که تبدیل به عمل بشه. وقتی بپذیریم که یک انسان Pure به معنای درونی (نه بیرونی)، بی‌معنا هست و ما همه ممکنه موقع‌هایی بی‌حوصله و خودخواه و خشمگین و … باشیم، اون وقت شاید اول از همه به این صلح برسیم که این هم خود من هست. قدم بعدی این صلح (اگه دوست داری بهش بگو پذیرش) میشه مذاکره کردن با خود تازه.

          1. چندین ماه به هردرودیواری میزدم تا جواب این حالمو پیدا کنم… فکرمی کنم مذاکره با خودتازه جوابه.امیدوارم به سرنوشت برجام دچارنشه ?ممنونم ازت که همیشه کمکم کردی

  79. (برای تمام کسانی که مثل من سردرگم هستند)
    سلام…
    نمیدونم چرا دارم این کامنتو مینویسم!
    شاید علتش نیازبه گفتن حرفام باشه درجمعی که شناخته نشم?
    میخوام اعتراف کنم برخلاف تصور بقیه اصلادرسخون و ممتاز نبودم و دبیرستان و پیش دانشگاهیمو با کوله باری از دروس تجدید شده طی کردم?
    هرگز یادم نمیاد هیچ درسیو خونده باشم بنابراین آوردن رتبه سی هزار تو کنکور تجربی یجورایی از سرمم زیاد بود?به بهانه پشت کنکوری بودن دوسال دیگم گذروندم و واردبازار کار شدم و همچنان به درس نخوندنم ادامه دادم?
    الان تاکنکورکمتر از پنج ماه باقی مونده…
    بدون کلاس بدون مشاور و کاملا خودآموز دارم پیش میرم.
    نمیدونم چه اتفاقی افتاده ولی من عاشق درسا شدم?
    روزی۱۰ساعت مطالعه میکنم و صبح ها به عشق مطالعه بیدار میشم?
    میدونم خیلیا هستن شبیه من! هنوز نمیدونم دقیقا هدفم چیه و به چی علاقه دارم.پس اینو براساس تجربه شخصیم میخوام بگم:
    بعضی آدما مثل من و عده دیگه ای هستن که یه رویای خاص یا هدف مشخص شده ندارن.نباید منتظر بمونید تا فرصت ها برن و انتظار داشته باشیدناگهان هدف و ذوق خاصی پیدا کنید.
    میشه گفت به نوعی دست بکار بشید و موقع انتخاب که رسید بین گزینه هایی که بدست آوردید یکیشو باتوجه به اشتیاقتون انتخاب کنید.
    من ۳ سال منتظر موندم هدفم پیدا بشه ولی نشد.
    حالا میفهمم طی کردن مسیر چقدر لذت بخش تر از فکر کردن به مقصده?

    1. کامنتی که نوشتی یه جوری زندگی منه تاثیر گذار بود حرفت طی کردن مسیر از مقصد زیباتره اما سختیش اینه که تا ندونی تهش چیه به چه امیدی سختی های مسیر تحمل کنی و هر بار برمی‌گردی سر خونه اول یه چیز دیگه رو امتحان می‌کنی یه جورایی با خودت باید بجنگی تا توی مسیری که هستی تا تهش بمونی

  80. سلام من خیلی عاشق پزشکی هستم ولی وقتی ک میخوام براش دلیل بیارم چیزی به ذهنم نمیاد و باعث میشه فک کنم که اصلا من به این رشته علاقهوه ندارم ولی اینطور نیست و خیلی داره آذارم میده این موضوع

  81. سلام من خیلی عاشق پزشکی هستم ولی وقتی میخوام دلیلی بیام برای پزشک شدن هیچی نمیتونم بگم و این انگیزم رو ازم میگیره و حتی به فکرم میاد که حتما علاقه ای بهش ندارم ولی ینطور نیست و خیلی آذارم میده

  82. سلام آقای دکتر .من علاقه ی زیادی به پزشکی دارم و حس میکنم برای این کار ساخته شدم .اما توی زندگیم اشتباهات زیادی انجام دادم و ضربه های روحی زیادی از آدمای زندگیم خوردم و از هدفم دور شدم و در نهایت با معدلم دانشگاه روزانه قبول شدم والان ترم یک هستم اما خیلی حالم بدتر شده چون اصلااا از رشتم راضی نیستم ودنبال یه راهیم که به هدفم برسم و اینجوری از آدمایی که انسان حسابم نکردن هم دور بمونم واقعا نمیدونم شانسی دارم اصلا؟و اینکه باید چیکار کنم تا بتونم دوباره روزانه قبول شم لطفا راهنماییم کنید اصلاا آرامش ندارم و فقط سردرگم هستم و هیچ کس حرفمو قبول نداره که بخوام واقعا پزشکی بیارم و درس بخونم یجور رایی خنده داره واسشون ولی من همیشه خودمو یه پزشک تصور میکنم ….?

  83. Dr_Mohadese_Rahimi

    صدای بوق ممتد دستگاهی که داشت ضربان قلب رو نشون میداد،شده بود سوهان روحم… باید یه کاری انجام میدادم… نباید میزاشتم اون خطه برای همیشه صاف شه و منو هم تبدیل کنه به یه مرده متحرک…مطمئن بودم با نبودش منم میمردم…پس باید خودم دست به کار میشدم…دیگه امیدی به آدمای دورم که فکر میکردم درمانش میکنن نداشتم و باید خودم دست به کار میشدم…شوک رو برداشتم و به سمت بالا نگاه کردم… گفتم تو تنها امیدمی…پس ناامیدم نمیکنی،مگه نه؟حس میکردم لبخند زد بهم…
    حس میکردم یه جون دوباره گرفتم… دستگاه شوک رو چسبوندم به سینه ی سردِ “زندگیم”…
    مدام این کارو انجام میدادم و ضربان قلبِ زندگیم مدام در حال رفت و برگشت بود…چشم از اون مانیتور لعنتی برنداشتم… دوباره بالارو نگاه کردم،و شوک آخر رو زدم…
    در عینِ ناباوری برگشت…
    دلم میخواست بغلش کنم و بگم دوستت دارم…دلم میخواست بگم من رویایی دارم برات…به قول “شادمهر”:رویای یک رقصِ بی وقفه از شادی…ِ یا به قول “اِبی”:من رویایی دارم،از جنس بیداری…رویای تسکینِ این دردِ تکراری…
    یا اونجایی که میگه من رویایی دارم که “غیر ممکن” نیست…
    آره من میخواستم به زندگیم یه روح دوباره ببخشم…و از این حس مزخرف خستگی و بی حسی دور شم برای همیشه…
    میخواستم دیگه رویا نباشه براش همه اینا و رویاهاشو زندگی کنه به کمکِ “خدا”…
    آره من میخواستم حالا که به زندگیم برگشتم همش تو بغل خدا باشم…
    آرامش رو فقط تو بغل “خدا” میشه پیداش کرد…
    و من معتادم به این آغوشِ آرام بخش…
    راس میگفت تا قصه یکیو ندونی،نمیتونی از رفتاراش چیزی بفهمی!!!!
    #نوشته‌های‌من

  84. من فکر میکردم آدما دوست ندارن که خودت بری دنبال جوابای سوالات تا وقتی ک بعضی از کامنتارو خوندم بعصی وقتا ما دنبال اینیم جواب سوالامونو از بقیه بگیریم.به نظرم بهتره این جور مواقع یه نگاه به آینه بندازیم.
    پ.ن: خودم هم تازه عمیقا بهش پی بردم.

  85. سلام و خسته نباشید میگم به شما بابت این سایت دوست داشتنی ومفیدتون
    من سال دهم تجربی هستم و با دیدن این سایت و به ویژه گوش دادن به اون وویسی که قرار دادید باعث شد تا خودم رو در دانشگاه تهران تصور کنم و انگیزه بیشتری برای خواندن و تمرین کردن مباحث درسی داشته باشم
    یک خواهش داشتم اگر امکانش هست باز هم از این وویس ها در سایتتون قرار بدید چون برای من خیلی مفید بود و من ازش لذت بدم
    امید وارم همیشه موفق خوشبخت و زندگی سرشار از آرامش داشته باشید

    1. راستش احساس من با شماها فرق دارهههه
      من،
      دلم می خواد آقای قربانی رو خفه کنم
      آخه اولین کسی هستن که بهشون حسودی می کنممممم
      لطفا برام دعا کنید
      خوشحالم که هم وطن روشن فکری مثل شما دارم…????

  86. اقای دکتر کمکم کنید بفهمم که ایا علاقم به پزشکی واقعی هست یا نه؟….من الان ۸ ماهه که دارم سعی میکنم بفهممم واقعا برای چ کاری ساخته شدم ولی پیداکردن جواب این سوال واقعاراحت نیست و یکی از گزینه های من همیشه پزشکی بوده ولی نمیدونم واقعیع یانه؟ایا تنها علاقه به کمک کردن به ادمها میتونه باعث شه از پزشکی لذت ببرم؟؟؟…شما چه لحظاتی واقعا موقع کار کردن خوشحالید؟؟؟

  87. سلام ….من درحال انتخاب رشته هستم و پزشکی یکی از رشته های مدنظرم هست .نمیدونم کتاب شغل مورد علاقه آلن دوباتن روخوندید یانه ولی تو این کتاب ۱۲جنبه لذت بخش کار رو گفته که هرشغلی سهم بیشتری از بعضی از این جنبه ها میبره میخوام بپرسم از شما که چه زمانهایی شما وقت کار کردن لذت میبرید کدوم جنبه از پزشکی ؟کی؟و وقتی چ اتفاقی رقم میخوره؟………ممنون میشم راهنمایی کنید

  88. سلام دکتر قربانی ، فکر میکنم الان که این رو مینویسم مشغول تحصیل در سال آخر پزشکی باشید شاید هم به پایان رسونده باشید ، دقیقا نمیدونم چطور شد که به نامه ای برای تو که میخواهی پزشک شوی برخورد کردم ، اما هر بار که میخونمش اشک در چشمام جمع میشه و تمام وجودم پر میشه از انگیزه و عشق به پزشکی ، برادر من وقتی که ۸ سالم بود وارد رشته پزشکی شد و از همون موقع من جزوه ها و کتابای برادرم رو با اینکه هیچ چیزی ازش متوجه نمیشدم ، میخوندم ، الان ۸ سال از اون زمان میگذره و من روز به روز بیشتر شیفته این علم بی انتها میشم
    خداوند انسان رو آفرید و تکه ای از وجودش رو در انسان قرار داد ، هر یک از ما برای انجام ماموریتی تو این دنیا هستیم ، این عقیده من هست و دلم میخواد روزی برسه که بتونم اتفاقات بزرگی رو رقم بزنم
    با تمام وجودم برای اون روز میجنگم
    ممنونم ، خیلی ممنونم از این نامه

  89. کیمیا حاتمی

    سلام متن زیبا و مفید بود اما یک سوال که شاید شخصی باشد!دانشجوی پزشکی میتواند به کارهایی دیگه ای مثل موسیقی و ادبیات هم برسه با مدیریت زمانش؟

  90. سلام .
    من ۱۵ سالمه و اول دبیرستان هستم و علاقه ی زیادی به پزشکی دارم و تلاش زیادی هم براش میکنم .میخواستم ازتون بپرسم که آیا علاقه من سطحی و بچگانه اس ؟
    علاقه ای که نمیدونم سطحیه یا هر چی ولی اطرافیانم همش سعی در منصرف کردن من دارن و از سختی های پزشکی میگن وحرف های شما امیدبخش من بود .
    من هدفم از پزشکی اینه که هر انسانی رو خدا خلق کرده و یه تیکه از روحشو توی وجود انسان قرار داده ،هر انسانی از هر ملیتی و نژاد و دینی یه تیکه از خدارو در وجودش داره .وقتی که من انسانی رو نجات میدم و لمس میکنم در واقع دارم یه تیکه از خدارو لمس میکنم و این بهم یه انرژی فوق العاده میده ،انرژی که باعث میشه چشمامو روی بقیه چیز ها ببندم .این هدف من برای پزشکی هست .من هدفم از پزشکی و دیدگاهم تقریبا با بقیه آدما یکمی متفاوت هست و با این تفاسیر از نظر شما هم که سختی و لذت های راه پزشکی رو چشیدین حرف ها و خواسته ی من بچهگانه و زودگذره؟

  91. سلام
    راستش فقد خواستم بنویسم
    فقد خواستم بالاخره یه جا حرف بزنم و اینجا رو انتخاب کردم
    داستان من داستان یه دختر بچه ی تنهاس که همیشه به خاطر شغل پدر و مادرش اواره شهرای مختلف بودن
    این موضوع باعث شده بود که من واقعن تنها باشم از طرفی هم رابطه ی سردی با پدر و مادر داشتم پدر و مادر که من تو دوران دانشجویی و بی پولی وخلاصه تو سختی هاشون به دنیا اومدم
    کلا دور بودم ازشون ، تا دوران تحصیلشون تموم شد و منم بزرگ شدم باز اونا رفتن دنبال شغل
    باز من تنها شدم اما این تنهایی تو بد سنی بود
    اونا از ازارایی که اون کسایی که به حساب منو بهشون میسپردن هیچ موقع خبر دار نشدن
    خلاصه کلاس اولمو که تموم کردم راهی جنوب شدم
    هر دو سالی یه شهر عوض میکردیم و به خاطر همین موضوع شانس اینکه دوستی داشته باشمم نداشتم
    ۱۰ سالم بود که خواهرم بدنیا اومد ، اونجا دوباره تنها تر شدم
    چون اون بچه خوب موقعی بدنیا اومده بود رفاه بود اون موقع
    منم تو عالم بچگی خودم گوشه گیر بودم و فقد درس میخوندم
    این خیلی باعث افتخار بود لااقل برا خانوادم که خودشون از مسئولین شهر شده بودن
    تقریبا همه چی داشت خوب پیش میرفت
    تیزهوشانمو با رتبه ۱ قبول شدم. دیگه هدفمم داشت مشخص میشد (جراح قلب) همون موقعی که باور کردم بهش میرسم
    استان عوض کردیم
    نمیدونم چی
    من تو درسا ضعیف شدم
    تو دوازده سالگی من خواستن عروس پسر عموم کنن . همه با اینکار مخالف بودن الا پدرو مادر
    خیلی عجیبه که پدرومادر با همچین تحصیلات و شغلی همچین تصمیمی گرفتن
    منم که بچه بودمو چیزی نمیفهمیدم
    خلاصه اون ماجرا یه جوری بهم خورد
    این موضوع خیلی دید فامیلو نسبت به دختر خوبه و خانومه عوض کرد ..یه جورایی از چشمشون افتادم
    تو ۱۳ سالگیم بالاخره به شهر خودمون رسیدیم
    مدرسه ای که میرفتم .مجتمع بود ینی راهنمایی و دبیرستان مختلط بود
    اونجا هم دوستی نتونستم پیدا کنم
    چون همه بچه ها گروه گروه شده بودن و دوستاشونو انتخاب کرده بودن
    از طرفی من تو فرهنگ دیگه ای بزرگ شده بودم و بهشون نمیخوردم
    خلاصه اون چند سالم گذشت و داشتم خودمو برا کنکور جمع و جور میکردم
    که دوباره حرف عروس شدنم پیش اومد ….تا به خودم اومدم تو ۱۵ سالگی عروس شدم
    چه عروس شدنی ….از روز اول دروغ و دغل و ازار و اذیت در حدی که سر یه ماه خانوادم التماس میکردن طلاق بگیرم
    یه ماه بعدش دیگه همو ندیدیم البته هر چند رسمی جدا نشدیم
    خیلی حالم خراب بود داشتم تو همه چی زندگیم شکست میخوردم
    تا میومدم سراغ درس باز کارای مربوط به طلاقم پیش میومد
    باز تا یکم اوضاع اروم شد مامانم مریضی بدی گرفت در حدی که دکترا نمیتونستن تشخیص بدن
    این سالا داشت رد میشد دبیرستان منم به سال اخرش رسید
    وسط درسای کنکورم جلسه های مشاوره ی طلاق ….و در اخرم طلاق
    خیلی فشار روم بود از هر جهت
    از طرفی پایه ی ضعیفی داشتم و همش میخاستم جبران کنم
    به پیشنهاد یه نفری رفتم تو یکی از این موسسات کنکوری و اون بیشتر باعث شد از درس دور بشم از طرفی خانوادمم که حس عذاب وجدان داشتن خیلی پول خرج کردن
    اما چه فایده من تو راه غلط بودم
    اون سال رتبه م افتضاح شد
    علی رغم سرزنشا موندم پشت کنکور
    سال دوم یکم بهتر شد ….اما برای رشته های خاص نه
    خانوادم که ازم قطع امید کردن فرستادنم دانشگاه البته خودمم میخاستم برم یجورایی قبول کرده بودم که همش باید شکست بخورم
    دانشگاه که میری خیلی بین بچه های رشته های مختلف فرق هست از هر لحاظ هوش و فرهنگ
    وقتی رفتم سر کلاس و دیدم با چه کسایی قراره درس بخونم واقعااااااا افسوس خوردم میدونستم منی که از همچین خانواده ای اومدم لیاقتم این نیس … همه ی هم خوابگاهیام هم ازینکه من همچین رشته ای میخوندم تعجب میکردن
    و حتی اصرار داشتن ول کنم و جدی بشینم برا کنکور بخونم
    خداروشکر کرونا پیش اومده و د انشگاه تعطیل
    اما من هوایی شدم مخصوصا که همکلاسیای دبیرستانم و اشناهام رشته های تاپی درس میخوندن
    دیگه همه با تحقیر نگام میکردن
    دیگه واقعا خسته شدم ازین شرایطم نه اینده ای پیش روم میبینم نه مثل قبل خودمو با هوش و خوشگل میدونم نه هیچ

    نمیدونم چیکار کنم
    به توصیه چند نفر شروع کردم برا کنکور ….اما وقتی پیشرفتی نمیبینم …..واقعا دیگه امیدی برام نمونده
    حس میکنم مغزمم کار نمیکنه

    چه راهی پیشنهاد میدین ؟
    شماها چجوری موفق شدین ؟

    1. سلام
      شاید من کوچیک تر از اون باشم که نظر بدم از همین جا هم از دکتر قربانی عذر میخواهم که دارم پیش دستی می کنم.ولی به نظر من مشکل شما باید بابک مشاور ماهر درمیون گذاشته بشه چون مشکل شما فقط درسی نیست . شما برای درس خواندن و موفق شدن اول از همه به آرامش نیاز دارید چیزی که به گفته خودتون کمی از دست رفته. ببینید از نظر من توی کنکور مهم آدم ها و شخصیت های اون هاست ونه صرفا سطح درسیشون و میزان مطالعشون . همه ی ما خیلی هارو سراغ داریم که خیلی درس می خواندند ولی موفق نشدند.پس اول برید دنبال به دست آوردن آرامش. شاید اون موقع اصلا اهدافتون تغییر کرد. به دست آوردن و حفظ کردن آرامش هدف خیلی ها از تحصیلشونه. به دست آوردن آرامش شاید خیلی هم سخت نباشه .شاید فقط فراموش کردن خاطرات بد کافی باشه تا آرامش حاصل بشه ولی همه چیز به همین بستگی داره.
      وقتی انشاالله به آرامش لازم و کافی رسیدید حالا با یک برنامه شروع به کار کنید. یک برنامه که توی اون تمام استعداد ها و شرایط شما در نظر گرفته شده باشه. برنامه ای که البته برای رسوندن شما به هدفتون کافی باشه و ترجیحا از یک نفر برای بهتر شدن قدرت برنامه ریزی تون کمک بگیرید ولی خودتون برنامه بریزید چون هیچ کس مثل خودتون شمارو نمی‌شناسه. و در پایان چیزی که همه ی انسان های موفق رو به موفقیت رسونده نگاه کردن به عقب , رفع عیوب و تقویت نقاط قوت بوده که این کار می‌تونه با آزمون دادن و تحلیل آزمون باشه.
      امید وارم با خودتون کنار بیاید ،زیبایی های زندگی رو ببینید و روز به روز از زندگی تون راضی تر باشید. به امید موفقیت.
      باز هم معذرت میخوام دکتر جان برای این پیش دستی در جواب دادن و امید وارم منو ببخشید❤️?

    2. خیلی به عنوان هم وطن به شماافتخار میکنم که بعد از این همه مشکلات تسلیم نشدید و هنوز رویا های خودتون رو پرورش میدین .اینجور آدم ها همیشه جوری تفاوت هارو رغم میزنند که بقیه انگشت به دهان بمونند . همین الآن از ته قلبم براتون آرزوی شادکامی دارم. من هم به نقطه ی بزرگ تضمیم گیری درباره ی کنکور رسیدم و پشت کنکور موندم تا به هدفم برسم . فشار خانواده این بود که من به دانشگاه برم و خودمو درگیر غول کنکور نکنم ولی مطمئن بودم که قراره تا اخر عمر حسرتشو بخورم . با مادرم صحبت کردم چون بعد خدا اون بیشتر حرفامو میشنوه و منو دوست داره. باهاش دردودل کردم که کمکم کنه تا به هدفم برسم. چون میدونستتم اگر خانواده و مخصوصا مادر راضی بشه و کمکم کنه قلبم آروم میگیره و با خاطر جمعی بیشتری برای کنکور بعدی آماده میشم. البته من کلا همه رشته های تجربی رو دوست داشتم و تفاوت خاصی بینشون قایل نیستم چون عاشق درسایی مثل اناتومی و فیزیولوژی هستم . من نمیدونم شما چه رشته قبول شدین ولی اگر میتونید شرایط رو برای پشت کنکور موندن بهبود بدین ( باتوجه به اینکه کنکور نظام قدیم برگزار نمیشه ) و محرومیت ناشی از انصراف دانشگاه رو قبول میکنین برای چیزی ک احساس میکنم لایقش هستید بجنگید . آدم هایی مثل شما منبع امیدواری و و قوت قلب تو روزای سخت هستند. ولی چیزی که هست شما میتونید در هر رشته ای بی نظیر باشید با توجه به تواناییتون رسیدن به بالاترین نقطه یک رشته برای شما در دسترس می باشد

    3. سلام هرچی خواستم جلوی خودمو بگیرم که چیزی ننویسم نشد واقعا متاسفم که مجبور شدی توی سنه ۱۵سالگی ازدواج کنی ولی ببین اصلا اهمیت نده به حرف های بقیه اینکه میگی خسته شدم از نگاه بقیه که تحقیر میکنن و… اصلاا بهشون اهمیت نده تو برای خودت داری زندگی میکنی و زندگی تو به خودت مربوطه
      برو محکم به هدفت برس اصلا مهم نیست تا حالا چقدر شکست خوردی، گاهی وقتها باید بارها و بارها شکست بخوری تا موفق بشی زندگی همینه لذتش به برد و باختشه قبول دارم سختی های زیادی کشیدی ولی از این شکست ها و سختی ها با غرور صحبت کن چون شکست زیر مجموعه ی موفقیته باید اینقدر شکست بخورس تا اخر موفق بشی یادمه وقتی شیش سالم بود برای تولدم عموم برای اسکیت خرید منم ادم یه دنده و لجبازی بودم از همون روز اول شروع کردم ور رفتن باهاش اینقدر زمین خوردم تا اخر یاد گرفتم اسکیت سواری کنم روی زانوهام کامل زخم شده بود ولی وقتی تونستم اسکیت سواری کنم خیلی افتخار کردم به همون زخمها همون افتادن ها چون گفتم بالاخره تونستم
      توهم یه هدف مشخص کن برای خودت و با قدرت به سمتش برو با هر مانعی که جلو روت سبز شد همیشه بگو در هر شرایطی من باید به هدفم برسم نسبت به هدفت غیرتی باش نزار یسری اشغال بیان ازت هدفتو بگیرن به حرف های مردم هم اصلا اهمیت نده امروز سخته فردا سخت تر ولی پس فردا روز روشن تریه حسرت گذشته رو نخور اصلا هم بهش فکر نکن چون ما نمیتونیم اشتباهات گذشته رو پاک کنیم اما می تونیم تکرارشون دیگه نکنیم و در اخرم بگم اینکه میگی دیگه فکر نمیکنم مثله گذشته خوشکلم باهوشم، انیشتین اولین بار که امتحان کالج رو داد تجدید شد افتاد همه اشتباه کردن همه هم یجاهایی به بن بست رسیدن ولی اگر توهم جابزنی فرقت با بقیه چیه؟ خیلی از دانشمندها دکترها داریم که در شرایط خیلی بد با وضع مالی خیلی بد بهترین در جهان شدن چون هدف داشتن مصمم بودن و تلاش کردن اصلا به هوشت دل نبند بگو اصلا من احمق من سطح هوشیم پایینه ولی من عوضش تلاش میکنم کارم ندارم باهوشم یانه باید اینکار بشه برو یکم درباره چندتا دانشمند و پرفسور تحقیق کن زندگی نامه هاشونو بخون منظورحرف هامو میفهمی ما خیلی ادم داریم در شرایط خیلی خیلی بدتر بودن ولی تغییرش دادن ادم اگر چیزیو بخواد هیچ چیز جلو دارش نیست
      راستی منم میخوام جراح قلب بشم ۱۳سالمه

    4. سلام دوست عزیزم
      وقتی نوشته هایت رو خوندم فهمیدم خیلی پشتکار داری و به دنبال موفقیتی یعنی هنوز امید داری و همین الآن هم برای من یک انسان موفقی و جریان رشد و پیش رفتن لازمه زندگی همه ماست
      عزیزم برای ریشه یابی مسائل از کودکی تا الآن میتونم خانم — رو بهت معرفی کنم ، آدرس تلگرام —
      و سایت — که برکت ، آرامش ، پرواز ، هدف ، عشق و امید درش جریان داره رو بهت معرفی کنم
      گوگل بزنی — پیداش میکنی
      به امید خدا موفق میشی

      نام‌ها توسط امیرمحمد حذف شد. از بس مطالب غیر علمی در این موارد زیاده، من تا وقتی مطمئن نباشم، دلم نمیخواد چیزی اینجا معرفی بشه.

    5. سلام عزیزم نمیدونم زمان درستی دارم برات مینویسم یا نه
      به نظر من یکم باوراتو عوض کن و یکم روب خودت کار کن الان ببین میخوای چکاری انجام بدی بدون توجه به اوضاعت بدون توجه به اطرافیانت برو فکر کنه که میخوای چکار کنی تو زندگیت میخوای ازدواج کنی دوباره یا میخوای درس بخونی جراح قلب بشی یا میخوای کارای دیگه ای انجام بدی الان تو این زندگی تنها کسی که میتونه نجاتت بده فقط خودت و خدای خودت هستی سعی کن دوباره به خودت اعتماد کنی به خودت امید بدی هیچکس به جز خودت نمی تونه بهت امید بده خیلیا زندگی بدتر از تورو داشتند ولی الان تونستند موفق بشن فقط با تغییر دیدگاهشون
      بعد نگاه تو هیچ فرقی با هم دانشگاهیات نداری تازه تو بهتر از اونا هم هستی و نه نو جای اونارو گرفتی مه اونا جای تورو خدا تورو همین جوری نه افریده ولت کنه بری اون برات یه رسالت در نظر گرفته پس تو مینوی و از این به ببد به خدایه خودت ایمان بیاور مطمئن باش اون تورپ به بهترینا جای میرسونه عزیزم تو میتونی موفق بشی و تو پشتکار بالاییی داری و میتونی موفق بشی و به چیز دیگه گذشته دیگه گذشته سعی کن اونا رو ببخشی و این حال زندگیه تو هسته تو باید اون بسازی تا مثل گذشتت نشه و اینده بسیار مهتر از گذشته هسته چون میشه اینده رو ساخت و لی نمیشه گذشته رو تغییر داد موفق باشی بهترین

  92. فاطمه ۸۳۵۷۸

    سلام دکتر
    میخواستم در مورد یه موضوعی صحبت کنم لطفا اگه میشه راهنماییم کنین
    من امسال برای بار دوم کنکور میدم و یجورایی میدونم که قبول میشم
    هدفم پزشکیه و به هیچ وجه به رشته دیگه ای حتی دندون فکر نمیکنم
    ولی اطرافیانم بخصوص دو نفر مدام از بدی ها سختی های پزشکی میگن
    چیزایی برام تعریف میکنن که بعضی وقتا شک میکنم واقعا توانایی تحصیل تو این رشته رو دارم یا نه
    من وقتی این راهو انتخاب کردم به تمام سختیاش فکر کردم
    ولی الان حس بدی دارم
    واقعا میتونم ؟!
    میشه در مورد این رشته در حد دو خط هم که شده صحبت کنین

  93. سلام کنکوری ۴۰۱ هستم ، همه تلاشمو می کنم و سعی می کنم که به تهش فکر نکنم ، تهشو سپردم به خود خدا و در کنارش تلاش ، دعا کنین که بتونم لباس مقدس پزشکی رو تنم کنم دعا کنید که جلوی پدر و مادرم سرافکنده نشم?

  94. باسلام..وقتتون بخیر.من ۳۲ساله هسدم میخام برای دندان بخونم امادرگیریهای فکری زیادی دارم ..همش باخودم میگم تواین سن خیلی دیره ..همش تواینترنت سرچ میکنم ایاکسی بوده که تواین سن شروع کرده باشدوموفق شده باشد..ودیگراینکه اگرمن قبول شدم ونتونم ازپس درسهایی دانشگاه برنیام چی وبازشکست میخورم ..ودیگراینکه داوطلبای تجربی حداقلش از۲سال پیش شروع کردندوخیلی باپایه ی قوی هستندومن چی ..نمیدانم چکارکنم من چاره ی جزشروع ندارم ..واقعانمیدانم بااین فکرهاچکارکنم ..ممنون میشم راهنماییم کنید ..من هزینه مشاورندارم

    1. .همش تواینترنت سرچ میکنم ایاکسی بوده که تواین سن شروع کرده باشدوموفق شده باشد

      شما اولین نفری باش که تو این سن شروع کرده و موفق شده

    2. بقول دوستمون شما چرا اولی نباشی

      اما بوده…
      توی کلینیک دندون پزشکی که میرم خانم دکتری هست که با داشتن بچه کوچیکو بعد از سیزده سال که از درس دور بوده شروع کرده و سه سال هم پشت سر هم کنکور دادنو قبول شدن یعنی ۱۶ سال بعد اولین کنکورشون…

      همیشه شنیدم میگن اراده انگیزه و پشتکار کاش خودمم بتونم درکش کنم
      انشاالله همه به چیزی که براش تلاش میکنن برسن… به زودی

  95. دکتر جان سلام
    من تا حدوداً دو سه ماه پیش دانش آموز سال دوازدهم بودم ولی خدارا شکر الان جزو قبولی های رشته ی زیبای پزشکی ام.
    من هم مانند خیلی های دیگر بین رشته های گروه تجربی فقط به پزشکی فکر می کردم و حتی از فکر کردن به مابقی رشته ها هراس داشتم.
    من و خانوادم اصفهان زندگی می کنیم ولی از شانس بد رتبه ی من ۲۰۰ تا کم داشت تا من همین اصفهان پزشکی بخونم.
    دست بر قضا افتادم دانشگاه شهید صدوقی یزد و تازه این اول ماجراست.
    برای من همیشه پزشکی کنار خانواده معنا می شد ولی حالا …
    یه چیزی توی کامنت ها خواندم که در باره ی من هم صدق می‌کنه.نوشته بود: نمی‌دونم چی سرچ کردم که با صفحه ی شما روبرو شدم.
    منم دقیقا همینطور شد.
    ولی حالا خوشحالم که شمارو پیدا کردم چون وقتی توی شرح حال خودتون خواندم که نوشته بودید اهل گرگانید ولی توی شیراز تحصیل کردید فهمیدم که میتونم این مشکلم رو با شما در میان بذارم.
    حالا هم بعد قبولی یه کم خوشحالم و یه کم ناراحت.
    به نظرم سخته که هم از خانواده دور باشی و هم پزشکی بخونی.
    لطفاً راهنمایی کنید

    1. سلام محمدصادق. خوشحالم که تونستی به این مسیری که دوست داشتی، وارد بشی. چی برات سخت می‌کنه که از خونواده دور باشی؟ به نظرت بزرگترین مشکل چی میتونه باشه؟ از نظر دلتنگی میگی یا مشکلات دیگه؟

      1. راستش اینکه خودت تنهایی و قراره وارد یک دنیای جدید بشی برام کمی سخت به نظر میاد. این که قرار خودت به تنهایی زندگی جدیدی رو شروع کنی . زندگی ای که وضایف جدید و شرایط متفاوت داره. دوستای جدید آدم های جدید فرصت های جدید تهدید های جدید و همه ی اینها در کنار تنهایی. شاید چون هنوز واردش نشدم کمی می ترسم.من هنوز این وضعو تجربه نکردم.

        1. سلام،از مسیرت نترس،درسته از خانوادت دوری اما در مسیری هستی که علاقه داری،اگر به صد در صد ایده آل ذهنیت نرسیدی حداقل به نود درصد که رسیدی؟
          موفق باشی

      2. سلام شبتون بخیر
        شما برای من تعبیر یک رویا هستید و منو ب خودم اوردید
        من باعشق تو این راه قدم گذاشتم و تا اخرش میرم
        و ب خودم و شما قول میدم سال دیگه با خبر قبولیم تو رشته پزشکی شیراز برگردم
        ببخشید من دست ب قلمم خیلی خوب نیس شما ب بزرگی خودتون ببخشید

  96. سلام دکتر… وقت بخیر… من امسال دانشجوی پزشکی میشم… حرفاتون واقعا تاثیر گذار و راه گشاست… واز امروز هم شروع کردم که حداقل روزی سه ساعت از مقالات وبلاگ شما و دیگران در این زمینه استفاده کنم… اطفا چند وبلاگ یا سایت دیگه در همین زمینه معرفی کنید….و اگه میشه یه ایمیل خودتون رو بگین که بشه اونجا راحت تر پیام داد… ممنونم و خسته نباشید…

    1. امیرجان.

      امیدوارم مسیری که شروع کنی، در نهایت برات رضایت داشته باشه. همین‌جا بنویسی، من خیلی سریع‌تر میخونم تا ایمیل یا جاهای دیگه. وبلاگ بچه‌های پزشکی هست چند تا که در قسمت دوستان من میتونی ببینی. یه سری نویسنده‌ها هم هستند که دنبالشون می‌کنم (مثلا Gawande یا Eric Topol یا Bertalan Mesko) ‌که دنبالشون می‌کنم من.

  97. سلام اقای امیر محمد قربانی .شاید این چهارمین باره که دارم این نامه رو میخونم،سال۹۸ و ۹۹ هیچکدوم نشد که به این رشته برسم،طوری شده که نه راه پس دارم نه راه پیش …نمیدونم قراره چه اتفاقی بیوفته فقط میدونم که حتی با وجود ۲کنکور بازم دوسش دارم…فقط سعی میکنم رشته ای که میرم رو دوست داشته باشم ولی نمیتونم فقط سعی میکنم ،نمیدونم شاید بعدا ‌….خواستم بگم خیلی خوش به حالت که داری یه همچین رشته دوست داشتنی تحصیل میکنی.

  98. سلام امیر محمد.اصلا نمیتونم احساسم از خوندن این نوشته رو ب کلمه تبدیل کنم.فقط میدونم چقد شیفته این نگاهت هستم چقد حالم خوب میشه با هدیه گرفتن اینهمه حس قشنگ که با حرفات تو دلم شکوفه میکنن چقد عاشق این دسته از پزشک ها هستم.چقد دلم میخواد ی روز ی پزشک شبیه تو باشم…چقد خوب بود اگه همه پزشک ها مث تو بودن.فقط خواستم بگم تو دقیقا انعکاس تصور من از ی پزشک ایده آل و فوق العاده هستی..برات آرزوی موفقیت میکنم(میدونم که موفق هستی چون پزشکی رو زندگی میکنی)امیدوارم ی روز حتما ببینمت.دلم میخواد تو این مسیر تو و کسانی شبیه تو کنارم باشن.این خوشبختی منه…♥️

  99. نمیدونم چی رو سرچ زدم ک این نوشته و پیام هارو دیدم، واقعا امیدبخش بود، و امیدبخش تر اینک همه صحبت ها برای چند روز پیش، و همه براساس شرایط فعلی دارن صحبت میکنن ن مثل وبلاگ

    های دیگ ک آخرین پیام ها برای ۸_۹سال پیشه!

    حقیقت منم اوضاعم مثل چندتا از دوستانی ک کامنت گذاشتن هستش،کارشناسی نرم افزار خوندم،با بی میلی کنکور ارشد دادم،از درس های دبیرستان خیلی سال دورم، البته دروس عمومی پیام نور خیلی وسیع تر از دبیرستان، ولی خب چندسالی از اون هم میگذره

    اوایل رشتمو دوست داشتم و با کلی فکر و ایده رفتم، ولی بمرور ازش زده شدم وفقط رفتم ک تموم بشه،و حرفی نمونه،و همش حس بیخودی بودن بهش دارم، نمیدونین با چ حال و روزی برای ارشد میخوندم، ورق میزدم میگفتم این چرت و پرتا چیه، ب چ کار میان،چ دردی از مردم و مملکت و دنیا دوا میکنن،میدونم ک علم بروز و رو ب رشدی ولی من توش تموم شدم، علاقمم تو دانشگاه ب فنا رفت، جالب ترین قسمتش میدونین کجاس، الآن ب لطف آشنایی، دارم دوره کارآموزی برنامه نویسی تحت وب میگذرونم، اما چ گذشتنی ک هر اروری ک میخوام رفع کنم دوروز طول میکشه،( جهت اطلاع ک ب هوش و پیش دانش و…ربط نداره،کلا جریان همینطوره،تجربه و دقت بیشتر، خطایابی زودتر،ولی برای من از بی حوصلگیم سر این کاره، وگرن اوایل دانشگاه ک کد میزدم اصلا اینطور نبودم)

    همیشه سطح درسیم متوسط بوده،چ دبیرستان چ دانشگاه،همیشه ی خدا هم ته ذهنم پزشکی بوده و هست،همیشه خلا نبودش تو فکر و وجودم هست،تاقبل از دانشگاه مطالعات دارویی و فیزیولوژیکم خوب بود، ولی ب هزار و یک دلیل راه دیگ ای رفتم و دائم بهش ادامه دادم،حالا بماند ک چ شد، ولی الآن دگ بنظرم باید همرو گذاشت کنار، ولی من دگ ۲۹ سالمه، و خیلی اوضاعم با وقتی ک کارشناسیمو تموم کردم فرق داره، میترسم، میترسم نتونم، قبول نشم، قبول بشم تو دانشگاه موفق نباشم، میترسم همین موقعیتی ک ازش بدم میاد هم از دست بدم،میترسم انجام ندمو فقط افسوسش برام بمونه، میترسم جواب بقیه و اون معرف رو ک‌تو این شرایط کار برام کار جور کرده رو چی بدم، درموندم از همه جا و مهتر از خودم و حال و آیندم

    ببخشید طولانی شد، ولی بنظرم جمعی ک هستین خیلی بهتر حرفمو میفهمین و حال و روزمو درک میکنین، حتی اگ حرفام خونده نشه، بازم حس خوبی دارم ک با این جمع صحبت کردم، ممنونم از بانی

    1. واقعا حستونو درک میکنم عمر گذروندن تو کاری که علاقه وجود نداشته باشه استهلاک روحه.به نظرم بررسی کنید که چی باعث شده علاقه تون از بین بره برخی شخصیت های کمال گرا در هر کاری که وارد بشن کم کم براشون بی معنی میشه راستش من این مشکل رو دارم و یکی دوباری مسیرجدید رو امتحان کردم اما دوباره اون دلزدگی اومد سراغم.الآن واقعا نمیدونم آیا پزشکی جاییه که دیگه روحم آروم میگیره؟کسی از من پرسید اگه هدفت کمک کردنه دوست داری بری مامایی یا پرستاری گفتم نه و اونجا بود که ترسیدم نکنه به خاطر بزرگ بودن اسم پزشکی هست که میخوام برم سراغش و خودم رو گول میزنم که هدفم کمکه….شاید در مورد شما اینطور نباشه و واقعا با تغییر مسیرتون موفق تر باشین این تصمیم رو باید با حوصله و مشورت اتخاذ کنید.اما به نظرم هیچ وقت برای کاری که مطمئن هستید براتون درسته دیر نیست و تلاش برای یه هدف درست خودش عالیه…

      1. دقیقا حرف شما رو برای خودم بررسی کردم،چون درصدی کمالگرا هستم، ولی بیشتر با منطق پیش میرم، ن کمالگرایی افراطی

        میدونم دلیل دلزدگی هام چیه، من اونموقع ب چند دلیل خیلی تو خودم بودم و میخواستم تنها و تو خلوت خودم باشم،نرم افزار و برنامه نویسی دنیای تنهایی، ظاهرا کارو جمعی انجام میدن ولی ۹۹درصدش فردی انجام میشه، ازطرفی هم شرایط دانشگاه و سختی درس ها، و اینک هرکاری میکردیم ب راه بسته میرسید، خیلی حالمو گرفت، و خسته شدم، بهتره بگم خسته شدیم، تقریبا هممون همین حالو داشتیم،خودم با برنامه وارد این رشته شدم ولی نشد، و خارج از همه اینا من خیلی ب حالم تغییر دادم، و خیلی چیزا عوض شده و اون احوالات سابقو ندارم، چون خودمو شناختم

        و منم مثل شما تاحالا چندتا کار متفاوت برام پیش اومد و انجام دادم ولی در نهایت خواستم پزشکی بود،چون بنظرم میاد ک کار همیشه و درهمه حال مفید و کارآمد

        راجب کمک کردن ب آدما درقالب دکتر یا پرستارو ماما هم فکر کردم،خب پزشکی خیلی ارجح تر،مامایی هم خوبه، ولی پیش خودم میگم وقتی قراره بعد از این مدت انقد تغییر مسیر بدم،پس بهتره بهترین و بالاترین کارو انجام بدم،کاری ک همیشه برام مهم بوده، ک هیچ وقت شرمندگی پیش خودم نداشته باشم و ارزش وقت گذاشتن و هزینه و حرف شنیدناشو داشته باشه

        1. به نظرم بدون عجله و اینکه فکر کنید دیر میشه کاملا بررسی کنید که فضای رشته پزشکی وبیمارستان رو میپسندین یانه واقعا کم نیستن دانشجوهای پزشکی که نتونستن تو اون مسیر ادامه بدن…الآن که کروناست ولی سعی کنید در آینده یه مقدار وقت تو اورژانس بیمارستان ها بگذرونید.یا در دوره های آمادگی اورژانس که کار عملی در بیمارستان دارن شرکت کنید و با چشم از تصمیم بگیرین.موفق باشن

  100. سلام و ممنون بابت نوشته های دل نشینتون.
    پزشکی برای من سرشار از ترس ها امید های ناشناخته است.امیدوار از این که بتونم به انسان ها کمک کنم حس مفید بودن و رضایت قلبی از کارم داشته باشم اما یه سوالی دارم ازتون اگه فردی از تشریح بیزار باشه چه حیوان چه انسان میتونه پزشک بشه؟یعنی این واحد هارو در طول دوره تحصیلی با اکراه بگذرونه یا بعد از فارق التحصیلی همچنان بااین موارد درگیره؟حتی اگه بخواد تخصصش رو در رشته هایی که با این جور صحنه ها کمتر در ارتباطه ادامه بده.یا این ترس میتونه کمتر بشه؟

  101. سلام
    وقت خوش
    من رتبه قبولی پزشکی رو آوردم ولی از تشریح و عمل جراحی می ترسم آیا انتخاب پزشکی درسته؟
    یا اینها و ترسشون عادی میشه.
    ممنون..

    1. سیدعلی ابوالحسنی

      سلام
      من دانشجوی پزشکی هستم
      بنظرم عادی شدن بستگی به مقدار ترست وعلت اون داره و میتونه عادی بشه یا نشه یا حتی میتونه عادی باشه (ما الانم داریم دوستانیکه از بوی جسد حالشون بد میشه و با ماسک میان تشریح و کنار پنجره می ایستن)
      درمورد جراحی هم خب جراحی همه پزشکی نیست و میتونی به بقیه قسمتها توجه کنی (بستگی به علاقت داره البته)
      امیدوارم تونسته باشم کمک کنم

  102. بازم سلام امیر محمد. وقتت بخیر.
    ترم دو من تازه شروع شده. همیشه دنبال اینم که تو رشته یا هر فعالیتی که هستم جزو خوب ها یا بهترین ها باشم. برای آناتومی و فیزیولوژی با کمک راهنمایی ها تو دارم خیلی خوب سرمایه گذاری میکنم و با رفرنس پیش می رم. دوست دارم فعالیت های بیشتری کنم .مثل همین مدرسه تابستانه که تو قبلا برگزار کردی. توی حیطه پزشکی بود یا مثلا تدریس مبحث غدد. امروز صبح به ذهنم رسید که برم یه سر به کمیته تحقیقات دانشکده مون بزنم. شاید بتونم از طریق تحقیق فعالیت ام رو شروع کنم. میشه بگی دیگه چه فعالیت هایی هستن که تو حیطه پزشکی هستن ؟ پیشنهادت چیه؟ و آیا ترم دو زمان مناسبی برای شروع هست ؟

  103. سلام
    میشه راهنماییم کنید من امسال پزشکی پردیس شهرمون رو میارم ولی برای پزشکی روزانه شانس خیلی پایینی دارم و امسال سال سومی هست که کنکور میدم و اگه مجددا بخوام کنکور بدم باید نظام جدید بدم و میترسم سال اینده بدتر بشه ولی با توجه به اینکه درامد خانواده ام ماهی ۴ میلیون تومن هست ممکنه بهشون فشار بیاد و من میترسم به خاطر اینکه در حین تحصیل از نظر هزینه پدر ومادرم خیلی فشار تحمل کنند در اینده یه پزشک بشم که پول محور عمل کنم در حالی اصلا دوست دارم ۱۰یا ۱۲ سال بعد فقط صرف درامد زایی پزشک باشم

    1. حانیه جان نمیدونم تا حالا انتخاب رشته کردی یا نه اما امیدوارم اینو بخونی و بعد انتخاب بکنی فکر کنم مهلتشم امشبه.رتبت هر چی که هست در انتخاب رشته اولویت های اولت رو چیزهایی نزن که فکر میکنی میاری چیزهای بزن که که میخوای بیاری و لب مرز هستی به این قسمت میگن انتخاب های رویایی.حالا مثلا رتبت ٢٠٠٠هست قطعا نباید این انتخاب های رویاییت پزشکی تهران و شیراز و مشهد باشه.باید شهرهایی باشه که رتبه های ١٠٠٠یا١٢٠٠رو در پزشکی قبول میکنه.بعد این انتخاب رویایی برو و انتخاب های منطقی داشته باش حالا پردیس میری،پردیس رو بزن.اما شاید امکان پردیس رو از دست بدی اگه زیاد انتخاب رویایی داشته باشی چون ممکنه یکی پردیس رو زودتر در اولویت ها قرار داده باشه.حالا دیگه خودت میدونی.کنکور نظام جدید هم مطالبش خیلی سبک شده.کنکورش سخت شده اما درسا نسبت به نظام قدیم کم حجم شده

      1. ممنون که پیاممو خوندیو ساده ازش نگذشتی وراهنماییم کردی متاسفانه هنوز به نتیجه نرسیدم ولی انتخاب رشته کردم فقط امید دارم که خدا بخواد و همین امسال دولتی رو بیارم که اگه نیارم یه مقدار سخت میشه ولی در نهایت مجبورم با این موضوع کنار بیام

      2. سلام یه سوال دارم شما تو سال دبیرستان دانش آنوز قویی بودید اخه فکر میکنم دانش اموزایی متوسط شانسی واسه قبولی ندارن من ۱۴۰۱ کنکور دارم …

    2. باید نظرمو تصحیح کنم اخرش منظورم این بوده که دوست ندارم پزشک باشم صرفا برای کسب درامد

  104. سلام امیر محمد عزیز،البته دیگه اخرای این مسیر ٧ ساله هستی و باید بگم اقای دکتر.میخوام بهم یه چیزی بگی یه چیزی بنویسی برام.از همین اول معذرت اگه طولانی شد.امشب یه مشاوری تو tv صحبت کرد و گفت سه رشته تاپ تجربی اشباع شده و زیرک اونیه که الان میره پرستاری و فیزیوتراپی چون جمعیت سالمند داره زباد میشه.داشتم فکر میکردم اینده شغلی در ١٠ سال اینده چی میشه ایا پزشکی اونی میمونه که الان هست یا نه!!بعد فکر کردم که واقعا ١٠سال بعد چقدر رشته هایی مثل مهندسی،برق و عمرانو کامپیوتر مهم میشه و بازار کارش زیاد و چقدر خوبه ادم بره تو این رشته ها چون واقعا الان مهم نیست مهمچند ساله بعده و به خودم اومدمدیدم من هییییچ علاقه ای به این رشته هاندارم(حتی ١درصد چون اگه داشتم احتمال انتخاب کردنشون بود)حالا حتی اگه بازارکارش چند سال بعد معرکه بشه،(کلا هر چیزی که به زیست و ارگان های بدن مربوط باشه دوست دارم و تنهادلیلم درسه چهار سال قبل،از انتخاب تجربی فقط زیستش بود نه حتی این رشته های پزشکی و دندان و…)بعد گفتم دبیری زیست که دوسش دارم اما میبینم حوصله ٢٠تا بچه رو ندارم و اگه درسو نفهمن و دوباره توضیح بدم دیوونه میشم چون تجربه یاد دادن به همکلاسیهام رو داشتم.یه جا خوندم اگه رفاه و اسایش میخوای بین دندان و پزشکی دندان رو انتخاب کن اما من نه دندان دوس دارم نه داروسازی.پرستاری رو هم اصلا دوس ندارم.برای من میمونه پزشکی،ایا علاقه دارم یا نه!؟احساس میکنم دارم،اما گاهی فکر میکنم این علاقه یه توهمه نمیدونم نمیدونم واقعا نمیدونم.نمیدونم نگران بازارکار اینده باشم نگران علاقم باشم که روش تردید دارم.واقعا نمیدونم.میشه یه چیزی بگی دارم دیوونه میشم.تمام ذهنم رو درگیر کرده کسی هم نبود تا باهاش صحبت کنم و حرفم رو بفهمه،احساس کردم چون تو در مورد ابرروندها خوندی حرفامو درک کنی(البته یه مقاله دانلود کردم در موردش بعدا میخونم الان خیلی ذهنم مشوشه)لطفا یه چیزی بگو:-(

    1. آیدا.

      نمیتونی بفهمی که صد در صد علاقه داری یا نه. من و تو و هر کس دیگه‌ای حدس میزنه که علاقه داره و بعدش وارد میشه.

      و این رو بدون که قسمتی از علاقه هم ساختنی هست.

      1. متوجه شدم،واقعا حرفت بهم کمک کرد.ازت ممنونم.
        فکرکنم دلیل این تردیدهام ترس هست؛ترس از اینده ای که معلوم نیست چیه!به هر حال من اگه وارد پزشکی بشم حداقل ١۵ سال بعدش من یک پزشک متخصص یا فوق تخصص میشم و میترسم که دیگه ٢٠،١۵ سال دیگه اصلا به پزشک نیازی نباشه.خب قطعا ادم دلش نمیخواد بعد زحماتی که کشیده بشینه تو خونه.ولی خب همیشه میگم ادم اگه تو هر کاری بهترین خودش باشه دچار مشکلاتی مثل بیکاری نمیشه حالا تو هر کاری.شایدم اینو صرفا برای دلگرمی خودم میگم

    2. دوست عزیز متاسفانه تو کشور ما هر کی ی نسخه میپیچه مردم فکر میکنن اون نسخه خوبه میفهمم که نگران رشته آینده ات هستی اما نه رشته های تجربی اشباع شده نه ریاضی درسته بچه های زیادی دارن مهندسی میخونن اما همه مهندس نمیشن (ی عده فقط مدرک گرا هستن و فقط اومدن مدرک بگیرن آخرش هم میرن دنبال ی کار دیگه) ، (ی عده هم فقط برای فرار از سربازی میان ی مهندسی بخونن که هم عریضه رو خالی نکن و هم ی درسی خونده باشه )(ی عده هم از ناچاری میان چون مهندسی رو دانشگاه یالغوز آباد هم داره اما اینا و خیلی امثال اینا هیچوقت مهندس نمیشن و فقط ی مدرک میگیرن تهش هم میگن مهندسی آینده نداره ما خوندیم چی شدیم انگار که اینا تو ی دانشگاه تاپ با ی معدل تاپ و علاقه تاپ فارغ شدن درسته تعداد ورودی های مهندسی زیاده اما تعداد مهندسا خیلی کمه زیاد نگران نباشید با این وضع کرونا هر کی که مبتلا بشه چند سال بعد تازه می‌فهمه چه بلایی سرش اومده و اونوقته که از این دکتر به اون دکتر پرش می‌کنه در ضمن اونی که گفته جمعیت سالمند داره زیاد میشه زیاد به تو و علاقه ات ربط نداره

  105. مریم پناهی

    خودم دانشجوی این رشته ام و حرفاتون دلگرم کننده است
    واقعا از این که هرروز ناله ی دانشجوهای پزشکی رو میبینم خسته شدم و ناخوداگاه پشیمون میشم و از غول بزرگی که جلوم قرار داره میترسم ولی خب همه این ها وقتی که میبینم واقعا به درسی که میخونم علاقه دارم از بین میره.ای کاش دانشجوهای پزشکی از زیبایی های این رشته هم بیشتر بگن.

  106. سلام،مطالب فوق‌العاده‌ای‌بود‌اما‌آرزو‌می‌کنم‌کاش‌هرگز‌نمی‌خوندمشون!اما اونقدر بیانتون از پزشکی شبیه طرز فکر من بود که نتونستم نخونمش.
    من‌دانشجوی‌ترم‌۳‌دارو‌سازی‌هستم‌‌یه‌سال‌پشت‌کنکور‌موندم‌‌ودر‌این یه‌سال اونقدر سختی کشیدم و به خودم صدمه زدم و‌فقط به امید‌پزشک شدن همه‌ی سختی ها رو تحمل کردم که هرچند دلم تمنا می کرد اما جسمم والبته خواهش کسانی که‌دوستم داشتند اجازه نمی‌داد دوباره پشت کنکور بمونم به امید پزشکی انتخاب رشته کردم وداروسازی قبول شدم اوایل برام خیلی سخت بود تبریک وتمجید دیگران برام اهمیت نداشت فکر کردم شاید به قول خیلیا باهاش کنار میام اما هنوز بعد از ۳ ترم نه تنها از حسم به پزشکی کمتر نشده بلکه بیش تر حسرت می خورم و هنوز به کورسوی امیدی که شاید بازم بشه رویام به حقیقت بپیونده دل بستم‌.من معدل الف دانشگاه و جز ۳ نفر برتر ورودی هستم.و مطمئنم اگه دانشجوی پزشکی بودم تلاشم به خاطر علاقم چندین برابر الان‌بود
    به‌امید‌قبولی‌در‌دارو‌سازی‌بالینی‌تلاش‌‌می‌کنم‌.می‌دونم‌نمی‌تونه‌جای‌پزشکی‌رو‌برام‌ پر‌کنه اما‌ حداقل آرومم می کنه و باعث میشه درس بخونم.

  107. سلام خیلی عالی بود من اول دبیرستانم نه نمونه درس می خونم نه تیزهوشان ولی خیلی براشون تلاش کردم خب به قول مامانم خدا خوبتو می خواد و این حرفا هدفم پزشکیه فقط خواستم بگم تک تک کلماتتون بوی آرامش و امید میداد

  108. سلام اقای دکتر❤
    من از وقتی این نامه شمارو خوندم تلاشم خیلی بیشتر شده واسه اینکه پزشکی قبول بشم و من الان سال اخر رشته تجربی هستم و۱۴۰۰ کنکور دارم خیلی استرس دارم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید چیکار کنم واقعیتش اینه کسی نیست راهنماییم کنه
    ❤❤❤

  109. ۳ تا حدود ۴ سال اول پزشکی دقیقا همین بودم ، به قول شما دور و برم رو با کسایی که دائما غر میزدن پر کرده بودم ، پکیج آناتومی رو لب مرز پاس کردم و بقیه درسایی مثل بیوشیمی و فیزیولوژی رو به لطف المپیادی بودن توو دوران دبیرستان گذروندم ، اما از فیزیوپات به خودم اومدم و البته یکی از دلالیلش هم نزدیک شدن به چیزی از پزشکی که توو ذهنم بود میتونه باشه ، الان هم دانشجوی عالی ای نیستم اما همه اساتید بخاطر عشق و علاقه و پیگیر بودنم من رو تشویق میکنن ، متاسفانه راه برگشتی نیست اما هر وقتی هم شروع کنی دیر نیست ، البته من همچنان از خودم ناراضیم و این ناراضی بودن باعث تلاش بیشتر من میشه. مرسی بخاطر وبلاگ فوق العادتون . انگیزه ام مضاعف شد:))

  110. همرنگ این جماعت نشو. همرنگ آن‌ها شدن یعنی مرگ

    عاشق این جملم ، باورش دارم اما گاهی مثل آدما ی دیگه شدن رو تجربه میکنم ، واقعا تجربه مرگه درحالی که ظاهرا زنده ای …

    دکتر میشه بگی چجوری بین این آدما زندگی کردی ؟
    از همون اول که دانش آموز بودی به فکرش بودی

    الان من ی کنکوری ام ، اما خیلی شده که جا بزنم و همرنگ جماعت شم ، یادم بره برای چی دارم تلاش میکنم …
    کاش میشد از اون دوران خودتون هم بگید…

  111. سلام
    خوبی دکتر ، منم بد نیستم خدارو شکر
    از حالم اگر بپرسی بدک نیست خوشحالم که حال شما خوب هست
    به طرز عجیبی دوست دارم موفق باشی در رشته پزشکی
    من نتونستم پزشکی بخونم رفتم دارایی . حس میکردم بعد از استخدام میتونم با خیال راحت بدون مشکل مالی برم سراغ آرزوی قدیمی و ابدی خودم “پزشکی”!
    اما روز از روز بدتر میشه دیگه نمیشه دیگه این آرزو رفت زیر خاک ، اون زیر زیر
    فکر پزشکی موهایم را سفید ۳۰ سال دارم هفته ایی نشده به این آرزویم فکر نکنم. میدانم هیچ کس باور نمی کند خودم هم باور نمیکنم اما من به آرزوی لباس سفید ، موهایم را سفید کردم . ای پزشکی
    دکتر قربانی من دو سه سال پیش هم پستی برات نوشته بودم . دکتر تو را خدا یه راهی جلوی پام قرار بده . من دیگه بعد ۸ سال چیزی از زیست یادم نیست کجایی عربی ۸۰ درصد کجایی فیزیک کجایی ریاضی هندسه . ای وای بر آرزوهایم
    ای وای بر زندگی من .

    1. خب اشکالی نداره که چیزی یادتون نیست.انقدر آموزش درسا زیاااااااااادن تو اینترنت که دیگه میتونید بخونید.سایت های مختلف کانالای تلگرام مختلف اصلا هستن کسایی که کل زیستو خط به خط رایگان بدون هیچ هزینه ای درس دادن مثل استاد جشانی پور تو کانال تلگرامش…اگه بگردید کلی آموزش پیدا میکنید.قشنگ درسارو توضیح دادن.روشای درس خوندنو حتی‌.

      1. سلام دوست عزیز

        ?هیچ وقت برای دنبال کردن ارزو ها دیر نیست…
        تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
        ک خود راه گویدت ک چون باید کرد..‌‌.

        ❤من سایت الا رو پیشنهاد میکنم کیفیت اموزش ها خیلی خوبه و کاملا رایگان
        ❤زیست جلال موقاری توی همون سایت الا پیدا میکنید بی نظیر?
        ازمون های ماز زیست هم فوق العاده است.

        ❤ کتابای عمومی خیلی سبز

        ❤عربی خیییلی سبک تر شده اصلا با قواعد سنگین چند سال قبل
        قابل مقایسه نیست..‌

        ❤دینی هم یه درس حفظی شبی نیم ساعت بخونین حله?
        متن کتاب خیلی مهم تر از تست و ارتباط مفاهیم ایات شعر و متن خیلی مهم

        ❤ادبیات یه درس مهارتی و از همه دروس عمومی مهمتر
        ۳ تا ۲۰ دیقه اخر شب تست قرایت ارایه و لغت
        از تعداد کم شروع کنید ک گوشت بشه بچسبه به مغزتون? بعدش کم کم زیاد کنید?
        دستور سوالاش سلیقه ای تسلط روی بقیه مباحث زودتر بدست میاد?

        ❤واس زبان و ریاضی هیچ پیشنهادی ندارم?

        ❤برای شیمی باتوجه به مسئله محور شدن سوالات کنکور کتاب مسائل شیمی خیلی سبز پیشنهاد میکنم چندین دور مسائل حل کنید.

        ❤فیزیک سوالات ابی قلم چی و تهیه کاغذ های کوچولو برای مرور ایده های خوب و جالب
        در همه مراحل سعی کنید خودتون رو طراح سوالای کنکور فرض کنید که قرار حال بچه ها رو بگیره?
        انگار هرچی انتقام جویانه تر باشه سوالات
        بهشون جایزه میدن?

        امیدوارم براتون مفید باشه?

        1. اینو یادم رفت بگم ک
          من سال کنکورم مشاور داشتم اما حقییقتااا هیچ تاثیری نداره…
          ویس های مشاوره ای کانال تلگرامی یونیک خیییلی مفید بود برام
          موفق و شاد باشید???

          1. سلام خانم فائزه ببخشید میشه آیدی این کانالی که میگین رو بگین؟خیییییلی ممنون میشم(آخه منم کنکوریم بعد شرایط و وضعت مالیمون جوری نیست که بتونم مشاور داشته باشم)

          2. خیلی ممنونم از همتون . نکته اشتراک من با پزشکان و دانشجویان پزشکی و داوطلبان کنکور پزشکی فقط دیپلم تجربی هست . خیلی خوشحالم که اشتراک را با شماها دارم .

        2. برای زبان هم میتونید از درک متن دکتر شهاب اناری استفاده کنید که عالیه و زبان جامع کنکور تالیف دکتر شهاب اناری و روزبه شهلایی مبتکران استفاده کنید خیلی کتابای خوب و موثری بودن برای من.

    2. سلام ….من ۳۱سالمه،یه ساله که دارم پزشکی میخونم ،فوق لیسانس شیمی هم دارم،سال ۸۵ که برای اولین بار کنکور دادم با اینکه همه از من توقع پزشکی داشتن چون از خون و هرچی مربوط به بیمارستان بود متنفر بودم و بخاطر دل خودم شیمی رو انتخاب کردم و ادامه دادم بگذریم از اینکه هیچ وقت مجال نه تحقیق و پژوهش و نه کاری مرتبط با رشته و علاقه ام پیدا نکردم و همین باعث شد که علاقه ام کمرنگ بشه اما بازم پشیمون نشدم از انتخابم ،من اون زمان با عشق انتخاب کردم الان هم با عشق پزشکی رو انتخاب کردم و براش جنگیدم و به دست اوردم و دارم لحظه به لحظه اش رو زندگی میکنم ….نمیخام شعار بدم چون انجامش دادم،از لحظه ای که تصمیم گرفتم بخونم تا حتی روز قبل از کنکور اتفاقاتی برام افتاد از بستری شدن بابام تو بیمارستان و منفی هایی که میشنیدم اما همیشه یه چیز مانع از تسلیم شدنم بود ….تصورکردن…..تصور اینکه من به خواسته ام رسیدم ضربان قلبم بالا میرفت و اشتیاقی دیوانه وار داشتم و من دوباره میجنگیدم با تنبلی با حرفای منفی با هر چیزی که به اسم سرنوشت میخاست مانع از رسیدن من به خواسته ام بشه…..پس اگه واقعا دوسش داری بجنگ تا بهش برسی و اما و اگرو ای کاش و …. نیار ما فقط یه بار زندگی میکنیم، الان میگم خدایا شکرت خدایا ممنونتم ….خدایا به من و به ما کمک کن تا زیبا زندگی کنیم و زمین رو جای بهتری کنیم ….

      1. واقعا احسنت بر شما.

        انشاالله منم بتونم مثل شما بتونم به پزشکی برسم به قول شما فقط یک بار زندگی میکنیم دفعه بعدی وجود نداره . ممنون واقعا .

  112. درود بر پزشکی و پزشکان عاشق
    مطلب فوق العاده ای بود
    منم همین هفته پیش کنکور دادم ولی سال پیش تلاس خوبی نداشتم از الان میخام شروع کنم برای کنکور ۱۴۰۰
    امیدوارم تلاشم جوری باشه ک ۱۰ سال دیگه ی پزشک عاشق ب جامعه تحویل بدم☺
    یادتون نره پزشکی واقعا ارزش هر سختی رو داره …
    همه ی سختی ها تو دوران تحصیل وقتی حال خوب و خوش و شادی مریض و خانوادش رو ببینی در یک آن از ذهنت پاک میشه
    با آرزوی موفقیت برای تمام عاشقان این رشته مقدس

  113. چه حرفهای قشنگی
    چقدر امیدبخش
    چقدر عاشقانه
    چقدر حس خوب داشتن
    چقدر حس خوب دادن
    کنکور و سختی های دبیرستان تموم میشن، و من مطمئنم که میخوام تو این راه قدم بذارم.
    امیدوارم لیاقت کمک کردم به جسم و روح ادمارو داشته باشم 🙂
    همیشه شاد و موفق باشید…

  114. سلام
    من یه زن ۲۷ساله و چند ساله به خاطر ازدواج و دوتا بچه درسمو کنار گذاشتم
    در حقیقت بعد پیش دانشگاهی دیگه لای کتاب درسی رو ندیدم .
    من از بچگی عاشق درس خوندن بودم و بعد ازدواج و بچه دار شدن همیشه حسرت نخوندن درس ازارم میداد من اگه درس نخونم و چیزی یاد نگیرم میمیرم و شدیدا وابسته به یادگیری و درس هستم
    و حالا بعد هشت سال تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم و درس بخونم
    و فوق العاده انگیزه دارم و فقط گاهی که بچه ها اذیت میکنن ناامید میشم.و من عاشق پزشکیم ?شاید بخندید بهم ولی خیلی دوست دارم جوری بخونم که قبول بشم
    شدیدا به یه همراه و پشتیبان و یه نفر که تجربه داره تو درس و کنکور نیاز دارم
    ایا به نظرتون من میتونم قیبول شم
    چطوری درس بخونم

    1. پرسا جون امید دارم که موفق میشی اگه کمکی خواستی من هستم خودمم پشت کنکوریم این ای دی منه تو تلگرا مaydahamidi@

    2. سلام پریسا
      یکی از همکلاسی های من دقیقا شرایط تورو داره ولی خیلی زحمت کشید و تونست چیزی که میخواد رو به دست بیاره
      به جرئت میگم از خیلی دانشجوها که سنشون کمتره و شرایط راحت تری دارن بهتر درس می خونه و از پزشکی لذت میبره
      اگر از ته دل پزشکی رو بخوای و همه تلاشتو براش بکنی قطعا به دستش میاری و در نهایت قدرشو بیشتر از خیلی ادمای دیگه میدونی.

      1. وای ممنونم واقعا کلی انگیزه گرفتم
        و اره واقعا من شدیدا علاقه مندم به این حرفه و سختی هارو به جون میخرم

      2. سلام عزیزم معلومه که میتونی من یه نفر رو میشناسم که با وجود شوهر و بچه درس خوند و البته اون هدفش قبولی تو ازمون وکالت بود و تلاش کردو قبول شد و الان یه خانوم وکیله و صد البته که از این موارد زیاده

  115. سلام بر اقای دکتر قربانی و تمام دوستان خوبم
    میخواستم بدونم چه کتاب تستایی برای پایه یازدهم میتونه بهم در کسب درصد های بالای کنکور کمک کنه
    من برای دهمم خیلی سبز استفاده کردم اما چند نفر امسال پیشنهاد کردن که برای یازدهمم سیر تا پیاز بگیرم
    لطفا کمکم میکنید که چه کتاب تست هایی برای دروس تخصصی و عمومی یازدهم خوبه
    خیلی سبز ، نشر الگو ، گاج ، خانه زیست شناسی ، سیر تا پیاز ، مبتکران …؟
    دوستان اگر شماهم نظر یا تجربه ای داشتید لطفا کمک کنید
    مرسی از همتون ☺

    1. سلام
      به هیچ وجه درگیر اینک کدوم منبع رو انتخاب کنی نشو.از هر کی بپرسی یه منبع رو میگه. یه رتبه برتر خیلی سبز خونده، یکی میکرو. تعدد منابع الان خیلی زیاد شده و اگ زیاد فکرت درگیر انتخاب منبع باشه، فقط الکی ذهن خودتو مشغول می کنی. زیادم تفاوتی نداره. مهم اینه ک درست بخونی و تو بازه های معین، مرور + تست + تحلیل داشته باشی. برای بعضی درسا هم به دلخواه میتونی خلاصه برداری داشته باشی. به قول متمم حتی خلاصه رو بنویس و بنداز دور. خود خلاصه نوشتن باعث میشه، یادگیریت تثبیت بشه. مثلا برای فصل هورمون ها، خلاصه ضروریه.
      حالا برای زیست خیلی سبز یا میکرو به نظر من بهتره. برای شیمی هم مبتکران یا خیلی سبز.
      اگر با درسنامه و کمک درسی های فیزیک، نتونستی با فیزیک خوب ارتباط برقرار کنی، از فیزیک فرید شهریاری استفاده کن. که فیزیک رو کاملا مفهومی یاد می گیری.

    2. سلام
      سرچ کنید سایت …، الان حضور ذهن ندارم ادرس رو … یه پست دارن که درباره بهترین منابع کنکور نظام جدید و قدیم برای هر درس مطرح کردن و در هر رشته ای .اون کمکتون میکنه

      اسم سایت توسط امیرمحمد حذف شد.
      تبلیغ کنکوری ممنوع.

    3. یه بنده خدایی بود که میگفت اینجوری کتاب کمک درسیتونو انتخاب کنید : یه فصل از کتابو قشنگ بلد باشید و همون رو تو کتاب کار باز کنید و با چند تا کتاب کار دیگه مقایسه کنید و ببینید کدام رو بهتر میفهمید و بیشتر به دلتون می چسبه.مثلا ممکنه یه کتاب زیادی توضیح داده باشه یه کتاب کم ولی یکی درست به اندازه و…..خلاصه چون هر آدم با اون یکی متفاوته پس ممکنه یه کتاب کار به کار یکی خیلی بیاد ولی به کار یه شخص دیگه نیاد.

  116. سخنان دکتر مکری فوق العاددددده بود و دید فوق العاده ای رو بهم داد.لذت بسیار زیادی بردم از شنیدنش.یکی از نگرانی های من همین وقت زیادی بود که صرف موفقیت باید بشه اما حالا دیگه خیلی از نظر ذهنی اروم ترم.و این رو مدیون تو هستم امیر جان

  117. سلام من یک دانش اموز دهم رشته تجربی هستم روزی ۳ ساعت کمتر هم مطالعه دارم و در مدرسه استعداد های درخشان تحصیل می کنم من اونقد به خودم اطمینان دارم که مطمعنم پزشکی قبول می شم اما ……. راستش من دلم پزشکی رو به همراه جوانی کردن ها می خواد اما از طرفی پدرو مادرم ارزوشومه من پزشک بشم اما یه ترسی ته دلم هست که می تونم توی پزشکی طاقت بیترم ظرفیتشو دارم یا نه ولی من خیلی به تحقیق و کشف علاقه دارم و همیشه توی ویکیپدیا در حال مطالعه هستم اما سوال تینجاست که می تونم توی پزشکی دووم بیارم یا نه

    1. همه چیز به این وابسته است که توی این سه سال چجوری سبک زندگی بقیه ی عمرت رو تعیین کنی
      باید از الان ویژگی هاو استعداد های خودت رو بشناسی و در صدد رفع نواقص و تکمیل و پروراندن استعداد هات باشی و life style درستی رو برای خودت بسازی
      این سایت سایت خوبی هست و البته متمم هم
      سعی کن مطالعه ی متون دینی رو هم توی برنامه روزانت بگنجونی(مثلا قرآن و صحیفه سجادیه)
      خطبه متقین از نهج البلاغه و نامه امام علی به عثمان ابن حنیف والی بصره از جمله سخنان اعجاز انگیز امیر المومنینه حتما بخون
      از خدا آرزوی توفیق برای تو دوست عزیز دارم

      1. سلام بسیار لذت بردم
        دخترم ورودی ۹۵و استاژر هست و خوشحالم که این مسیر را انتخاب کرد هر چند به عنوان یک مادر همیشه نگران خواهم بود به خصوص در این ایام کرونا امیدوارم همه کادر درمان سلامت باشند و همچنین دخترم و امیدوارم پست کنکوری ها هم به آرزوهاشون برسن . دوران سختیی دارید اما آخرش شیرین خواهد بود قطعا….

  118. سلاممممم خیلی ممنون که انقد قشنگ نوشتید
    من اینو چند ماه پیش برای اولین بار خوندم و دوباره دیروز برای دومین بار خوندمش اما حسی که به این حرفا داشتم از چند ماه پیش تغییر کرده بود دیروز که اینارو خوندم انگیزه بیشتری گرفتم ممنون برای نوشته های قشنگ و دلرباتون 🙂
    من دانش اموز سال دهم تجربی هستم و خیلی انگیزه دارم برای کنکور و رشته قشنگ پزشکی و رویاهای جذابمممم 🙂 ☺?
    ولی بعضی وقتا این فکر میاد تو سرم که نکنه کنکور انقد سخت باشه که نتونم قبول شم؟؟؟ یا اگه قبول نشم چی میشه ؟؟؟یا …
    با وجود انگیزه ای که دارم بعضی وقتا نا امید از عالم و آدم میشم و ترس میاد سراغم و خیلی اذیت میشم
    تو این روزای نا امیدی چه پیشنهادی برای ماهایی که اندکیییی تا کنور وقت داریم دارید؟! لطفا کمک میکنید خیلی زیاد ممنون :))

  119. همیشه خواننده بودم اما اینبار دوست داشتم بنویسم؛ چون این متن قدیمی که تاریخ تولید دو سال پیش رو داره خیلی ناگهانی، وسط روزای شلوغ زندگیم با عجیب ترین زمانبندی اومد جلو چشمم!( شایدم الان من فقط به این مضمون حساس شدم)
    چیزی که ازش مطمئنم اینه که منِ امروز پزشکی رو بیشتر از منِ کنکوری دوست داره، منِ امروز از آنچه که میخونه و سبک زندگی که داره، لذت میبره، اما مشکل کجاست؟ اون هنوز نمیدونه دلیل اصلی لذتش چیه! یه چیزی ذهنشو قلقک میده که این بهترین راهی بود که میتونستی برای زندگیت انتخاب کنی؟ میدونه که قابلیت های یه پزشک خوب شدن رو داره اما نگرانه اینه که نکنه یه ریحان بهتر با آرامش بیشتر تو یه مسیر دیگه انتظارشو می کشه؟
    اون دنبال جواب سواله که نشه یه پزشک غرغرو همرنگ جماعت که وقتی داره رویایی ۱۸ سالگیشو زندگی میکنه ناله و فغانش گوش فلک رو کر کرده و دیگه خودشم یادش نیست این همون چیزی بود که خودش میخواست!

    پ.ن: با وجود همه این سوال ها حتی ۱ مسیر جایگزین هم به ذهنم نرسیده!

  120. سلام:)
    انشالله که حالتون خوب باشه.
    یه سوال برام پیش اومده بود؛ اینکه پزشکی به شیوه نوین دقیقا چیه؟ چه فرقی با غیر نوین داره؟
    و درکل نظرشما چیه در این باره؟
    ممنون پیشاپیش:)))
    خداقوت..

    1. سلام محدثه.

      وقتی میگیم نوین یا ادغام (Integrated)، منظور اینه که به جای اینکه بیان به شما یه ترم آناتومی یاد بدن و یه ترم فیزیولوژی و …، اینا رو بخش بخش کردن و هر کدوم رو در دستگاه مرتبط به خودش بررسی می‌کنند. مثلا دستگاه گوارش: آناتومی گوارش + بافت‌شناسی گوارش + جنین‌شناسی گوارش + فیزیولوژی گوارش.

      در شیوه‌ی غیرنوین، چنین چیزی نبود. یه درس بود آناتومی که کل آناتومی بدن درس داده می‌شد، یه درس بود بافت‌شناسی و …

      نظر شخصی من اینه که دانشگاه‌های ما Pseudo-integration هستند در مقطع فعلی، نه ادغام واقعی.

  121. سلام،جنس حرفهای شما شبیه محمدرضا شعبانعلی عزیز است.نوع گفتار برای من تداعی کننده صحبت های ایشونه

  122. سلام
    قبلا یه بار همینجا حرفی زدم ازین که به اجبار درس می خونم و این حرفا
    نمیدونم چجوری ولی متن های شما باعث شد حس بهتری پیدا کنم
    یه حس عجیبب مثل یه شعله که تا حالا حس نکردم. الان که فکر میکنم میبینم اونقدر ها هم بدنیس درواقع منی که تو طبیعت عنکبوت وعقرب جمع میکردم و سال هشتم برای روز ازمایش ۳۳ تا قورباغه تشریح کردم و گره دهلیزی بطنی رو در فاصله ی بطن ها و دهلیز ها با نخ بستم تا ضربان بطن و دهلیز نامنظم شه (تو اینستاگرامم عکساش هست mo-rf-gh )همچین بی علاقه به پزشکی نبودم و درضمن با توجه به اینکه شما هم مینویسید و هم به پزشکیتون میرسید شاید خیلی وقت برا فعالیت جانبی زیاد نباشه ولی یه خورده وقت هست
    منی که الان براتون اینو نوشت اون روز افسرده بود و الان میخواد دنیارو فتح کنه …
    امیدوارم زندگیتون سرشار از امید و موفقیت باشه 🙂

  123. سلام… میدونم زیر این‌پست جای این سوال نیست ولی لطف میکنین راهنمایی کنین… من ترم سه پزشکی ام و میخوام وارد حوزه تحقیقات بشم… راستش هنوز خودم هم خیلی دقیق نمیدونم ک ادامه دهنده این راه هستم یا نه ولی دوس دارم تجربه اش کنم… میشه یه اطلاعاتی بدین ا این مسیر؟ به نظرتون‌کار درسته وارد این ماجرا شدن و ایا از لحاظ زمانی درسته؟

  124. سلام. من فکر می کنم چکیده مطلب شما یعنی این که در سختی ها هم شاد باشیم و زندگی کنیم به نظر من پزشکی رشته ایه که واقعا میشه در کنار تمام سختی هاش شاد بود وقتی بیماری رو درمان می کنی یه حس خوب بهت دست میده. من می خوام یه انتقاد کوچیک از شما بکنم کاش الان یعنی هنوز که پزشکی رو تموم نکردین درباره سختی و اسانی ان چطور با پزشکی زندگی کردن اینجور نمی گفتین ولی در کل عالی بود بازم ببخشید. من در جایگاهی نیستم که انتقاد کنم. ولی یه سوال از شما دارم؟ یه شخص که هیچ علاقه ای به پزشکی نداره و به اجبار خانواده اومده رشته پزشکی چطور از این شخص توقعی هست که با پزشکی زندگی کنه و شاد باشه …. خیلی زیاد متن هاتونو خوندم ولی هیچوقت توش جواب اینو نیافتم. موفق باشید .

  125. سلام اقای دکتر. راستش من یه پسر پشت کنکوری هستم تو یکی از شهر های کوچک استان هرمزگان که حتی کتابخانه هم نداره راستش من اولین باره دارم میبینم که یک نفر معایب و بدی پزشکی رو میگه ولی از شما ممنونم که این حقیقت ها رو میگین راسش من یک سال دست نخورده وقت دارم ولی قبلش هیچ انگیزه ای نداشتم حتی گوشی مو هم کنار گذاشتم امروز واقعا حالم بد بود می خواستم تمامه کتابامو وسط حیات جمع کنم و اتیش بزنم تا از ترس این که قبول نشم و بعدش از همه سرکوفت بخورم خلاص ی
    بشم . ولی از نامه شما فهمیدم که میشه با سختی ها هم زندگی کرد و شاد بود ….

  126. سلام
    من امسال سومین سالی هست که کنکور میدم همیشه ارزوی پزشکی داشتم ودارم اما تلاشم به اندازه کافی نبود حتی بعد سه سال کنکور هرسال به خودم قول میدم جبران کنم ولی نمیش الانم کمتر از یه ماه مونده به کنکور اگه چیزایی که خوندمو مرور کنم شاید یه رشته قابل قبولی بیارم اما پزشکی نه وهربار به این فکر میکنم ده سال بعد خودمو میبینم که حسرت میخورم نمیدونم چیکار کنم خانوادم تا الان حمایت کردن ولی میگن امسال دیگه نمیزاریم وایسی ازمون نظام قدیمم سال بعد برگزار نمیش به نظر شما با توجه به علاقه زیادم وتنبلیم وشرایط سختی که برای سال بعد دارم پزشکی ارزششو داره؟اگه این بار همه تلاشمو انجام بدم

    1. سلام کیمیا . می دونم نظر من زیاد واست مهم نیست ولی اگه یک سال دیگه بمونی و خدایی نکرده قبول نشی خیلی زندگی برات دشوار و هیچوقت دیگه این سنت تکرار نمیشه پس امسال به امید خدا قبول میشی و میری دنبال هدف های زندگیت

  127. کاش یه مشاور مثه شما داشتم..با خوندن این مطالب قوتی دوباره گرفتم که اگه کم کاری کردم تو درس خوندن برای کنکور میتونم بازهم برای چیزی که عاشقشم به تعادل درس بخونم و تلاش کنم و بیشتر و بیشتر عاشق هدفم بشم و ازش لذت ببرم.بسیار ممنون بابت حرفا و مطالبتون(یه پشت کنکوری ؛)..)

  128. سلام اقای دکتر وقتتون بخیر
    میدونم شاید بیان کردن این مطالب در اینجا خیلی کار درستی نباشه اما من واقعا حالم بده زمان هایی رو که درس نمیخونم بعدش خودخوری عجیبی به سراغم میاد الان ۳۴ روز دیگه تا کنکوره و حس نا امیدی برزگی به سراغم اومده ?میشه راهنماییم کنید

  129. نوشته های شما برای من مثل گمشده هایی هستند که پس از مدت ها جستجو پیداشون کردم.دغدغه هایی که تو ذهنم بالا پایین می شدن و بالاخره دیدم یه نفر دیگه بسیار زیبا تر از افکار من،در موردشون حرف زده.
    از روز اولی که زندگیم به دانشجوی پزشکی بودن تغییر کرد،بارها تو خوابگاه افرادی رو دیدم که گله ها و شکایاتشون از پزشکی همه حس و حال خوبی رو که موقع ورود به این رشته داشتم رو از بین می برد.
    زمان برد تا بتونم دریچه نگاهمو عوض کنم،اولا فکر میکردم اگه فلان سال بالایی هر حرفی میزنه حتما درسته و هیچی نباشه تجربش از من خیلی بیشتره…
    اما وقتی دیدم ترم ها میگذرن و من چیز دیگه ای رو میبینم و تجربه میکنم،سعی کردم دید مستقل تری به دست بیارم…
    ممنونم که می نویسید،خوندن نوشته های آدمی که آلودگی های ذهنی مشابهی با من داره،برام لذت بخشه.

  130. سلام من یه ماه دیگه کنکور دارم درسام خوبه رو شیمی و فیزیک سرمایه گذاری کردم بعد از عید بالای ۸۰ ۹۰ میزنم تو ازمونا باتو جه به بقیه درسا فکر میکنم قبول میشم ولی الان که ۳۵ روز مونده به کنکور یه سوال تو ذهنمه این که من اینجا چیکار میکنم من اصلا استعداد و علاقم تو ورزش وموسیقیه و حتی فکر به اینکه به خوام بعد این همه سال بیخیال اینا بشم باعث میشه بغض کنم
    تو این سه سال خداشاهده هروقت نخوندم تو خونه چیزی جز بدبختی نموند برام همه دعوا و داد که فلان رفیقتو ببین ترازش شده ۷۰۰۰ تو هنوز فلانی و غیره نمیگم نخوندم ولی خداشاهده اگه خوندم درس رو دوست داشتم نه چیز دیگه اگه خوندم هدفم خودم نبود این بود که رفیقم میگه بهم درس بده برم براش توضییح بدم و تمام کل هدفم همین بود میدونم اگه قبول نشدم نگهم میدارن مثل ابجبم که نگهش داشتن تا دندان قبول شه با هزار جون کندن قبول شد فکر نکنم ارزششو داشت بحث علاقه نیست فشار خانوادس میگن اگه قبول نشی فردا انتظار هیچ حمایتی از ما نداشته باش …
    بخونم باهام خوبن نخونم نیستن البته عادت کردم (هرچند گیرنده درد سازش نداره) ولی هنوز دارم ادامه میدم شاید بعد کنکور تونستم حس خوبی پیدا کنم.
    راستی اینم بگم جالبه
    کلاس اول میخواین چیکاره شین پرسیدن یکی گفت معلم یکی گفت خلبان یکی گفت اشپز یگی گفت کارگردان اول راهنمایی پرسیدن یکی گفت مهندس یکی گفت برنامه نویس یکی گفت نمیدونم یکی گفت وکیل اول دبیرستان پرسیدن و همه یک صدا جیغ زدن پزشک

    1. توی تمام این خانواده ها اینـمشکلات هست و اینم بخاطر اینه که اونا نگران اینده بچشونن وگرنه خاطرت جمع اگه امسال هم قبول نشی بازم هواتو دارم و بهت کمک میکنن

    2. شاید درست نباشه من حرفی بزنم ولی نمی تونم ساکت باشم،ولی پاتو عقب نکش!برا منم پیش اومده و خب جاش نیست درموردش بگم؛اما هرکسی که این اتفاق براش افتاده و درمورد انتخاب خانواده سکوت کرده هنوزم پشیمونه پس تردیدی نداشته باش و اگر واقعا علاقه ای نداری ادامه نده!خانواده که نمیتونن زور کنن.یک سال دو سال سه سال!یه زمانی به بعد میخوان چیکار کنن؟موفق باشی عزیز!:)

    3. hg عزیز
      عجیب مثل تو ام… تنها نیستی، فقط تصمیمت رو به منم بگو… من حتی انگیزه اینکه حداقل تو این روزای های آخر قبل کنکور اینهمه تلاش به ی سرانجامی برسونم هم ندارم…

      1. ممکنه سخت باشه ولی واقعا حیفه با این درصد ها کنکور رو رها کنی
        سعی کن قبول بشی بعد تصمیمت رو بگیر ک چ رشته ای انتخاب کنی

  131. سلام آقای دکتر، با خوندن نامه شما و گوش دادن به فایل سخنرانی استاد آذرخش مکری احساس آرامش بیشتری دارم و از دو دلی و شک من کاسته شده. و از این بابت بسیار سپاسگزارم و آرزو میکنم هرکجا که هستید در پناه خدا باشید. مایل هستم بدونم الان بعد از دوسال ممکن هست دوباره نامه ای بنویسید؟ آیا این اشتیاق در شما پایدار بوده(طبیعی هست که هیجانات جای خودشون رو به یک احساس عمیق تر و پخته تر داده باشند) و آیا از مسیری که طی کردید احساس رضایت دارید علی رغم تمام سختی و مشقت ها.??♥️

    1. سلام نفیسا. وسوسه‌ام کردی با این کامنتت که یه نامه‌ی دیگه بنویسم. این روزها مشغول نوشتن یه مطلبی هستم با عنوان حرفه‌ای‌گری در مسیر پزشک شدن. بعدش شاید چنین نامه‌ای نوشتم.

  132. نمیدونم.همکلاسی هام دوستام و خیلی های دیگه کلی پزشکی رو میگن دوست دارن و عاشقشن.مثلا عکس پروفایلشون روپوش پزشکیه و ….ولی من هیچ جوری نمیتونم علاقه پیدا کنم بهش.نمیدونم چرا.خیلی چیزا هست ک بهشون علاقه دارم و میدونم چرا و خیلی هاش نمیدونم چرا.چیزایی هم هست ک بهشون علاقه ندارم و علتشون رو نمیدونم و خیلی هاش رو هم میدونم.

  133. سلام من ۴۲ سالمه ودارم برای کنکور پرشکی میخونم البته از درس دور نبودم و مدرس درجه یک نجات غریق هستم ،مدرک امدادگر اورژانس دارم مربی آتش نشانی هم هستم ،خیلی از شاخه های نجات رو رفتم ولی تصمیم گرفتم که خود پزشکی رو بخونم چون نجات رو دوست دارم ، احتیاج به انرژی مثبت و یه نشونه دارم برای درست بودن و تقویت اراده ، البته بگم که خانواده از هر نظر با من موافق و همراه هستم ،دخترم رشته تجربی میخونه و امسال کنکور شرکت میکنه ،و کمک هم دارم

    1. ما انسان ها درخت نیستم که ریشه کنیم در خاک و یک جا ساکن بمونیم ما باید تا وقتی نفس داریم برای خواسته هامون بجنگیم و به جلو حرکت کنیم و متوقف نشیم اینکه شما عاشق نجات انسان ها هستین یعنی مسیر درستی رو انتخاب کردین و پزشکی رشته ی مناسبی برای شماست تلاش کنید تا به دستش بیارین

    2. سلام
      منم میخوام برای کنکور پزشکی بخونم و خیلی سال از درس فاصله گرفتم کارشناسی کامپیوتر هستم
      میشه راهنمایی کنید از کجا شروع کنم ؟اول همه ی درسهای پایه دهم رو بخونم وقتی تموم شد برم پایه بعد و به همین منوال؟
      ممنون میشم کمک بفرمایید

    3. سلام وقتتون بخیرمن یکبار پیام دادم و پیامم رو ندیدم نمیدونم مشکل در ارسال بود یا به صلاحدید دکتر قربانی تایید نشده بود
      من چون مثل شما از درس فاصله گرفتم و دوباره میخوام برای کنکور پرشکی شرکت کنم میخواستم اگه بشه شما راهنمایی بفرمایید که از کجا باید شروع کنم .ممنون

  134. سلام من ۴۲ سالمه و دارم برای کنکور پزشکی میخونم البته از درس دور نبودم ،نظرتون چیه انرژی مثبت لازم دارم

  135. من یک کنکوری

    سلام اقای دکتر . امروز ناراحت و سردرگم بودم توی هر سایتی هم میرفتم فقط سردرگم تر میشدم.اما تک تک جملاتتون مث یک معجزه برام بود .هر کلمشو نوشیدم و دوباره بر از احساس شدم. واقعاعزیزید .انسان هایی مثل شماکه روح امید رو در دل بقیه هم بدون خودخواهی زنده میکن برام واقعا ارزشمندن. ممنون که در عین بیان حقیقت احساس واقیتون رو هم صادقانه ابراز کردید. دعاتون میکنم به خاطر حس خوب الانم.مممنون . انشالله به اهداف قشنگتون برسید

  136. سلام.الان این نامه تون رو خوندم
    قلبم ب درد اومد،فردا استارت سه روز یباره برا کنکور منم ک ذهنم مشغول شد یه جمله سرچ کردم این نامه ی شما بالا اومد،
    واقعا زیبا و اموزنده بود،
    خستم از این کنکور لعنتی میخام هرچی زودتر پر بکشم برم جایی ک دوس دارمو طبابت کنم،
    خیلی وقته(حسابش از دستم در رفته) دیگه خونه ی خودمو بیمارستان میدونم و دوستایی ک قراره باهاشون باشم مریضایی ک قراره برا درمانشون تلاش کنم،
    من عاشق پزشکیم،یه کلمه ک ب پزشکی ربط داره کافیه تا منو مجذوب خودش کنم،
    تشکر از متن زیباتون اقای دکتر

    1. سلام دوست عزیز.
      بعد که میای دانشگاه همه چیز از کنکور سخت تره. شاید چندین برابر. پزشکی واقعا رشته قشنگیه، من که واقعا عاشق رشتم هستم. ولی گاهی اوقات شرایط اینقدر سخت میشه که با خودت میگی ، این من بودم که میگفتم بااااید پزشکی قبول شم؟
      از این رشته سخت تر نبود؟?
      امیدوارم سال بعد به خاطر درسای دانشگاه این رو بگی.?

  137. سلام ازتون ممنونم واقعا اشکم درومد من فهمیدم ناراحتیم برای کارهایی که تا الان انجام ندادم چقد بیخود بوده من با حرفاتون قلبم چندین بار لرزید من اون حس عاشق شدن رو پیدا کردم من خودمو دیدم من گریه کردم من دوازدهم تجربیم شیراز و ۶ سال تو مدرسه تیزهوشان خوندم بذون توقف ولی امسال نمیدونم چیشد حس میکردم که هیچ کاری نکردم از زندگیم لذت نبردم موسیقی نرفتم مدام همینارو گفتم تا اینکه از انرژیم کم شد .ولی الان با این حرفاتون همش از یه حس عجیبی پر شدم یه چیزی تو سرم داد زد هی این تویی
    این هدف توعه پزشکی که با عشق کار کنه لبخند بزنه و عاشقانه درمان کنه پزشکی که زندگی کنه
    ازتون ممنونم که وجود دارین که بدنیا اومدین
    من از همین امروز که ۶۰ روز مونده به کنکورم هرکاری میکنم هرررکااری دیگه نمیذارم هیچی هیچی منو ازش دور کنه
    مطمعنم بهش میرسم
    وای خدا براتون دعا میکنم از ته قلبم
    امیدوارم تو دانشگاه با ادمایی مثل شما رفت و امد کنم و خودم این طرز فکرم رو تا اخر راهم حفظ کنم

  138. سلام سوال مهمی دارم این راسته که میگن تجربی کسی قبول نمیشن؟برادرم میگه دوست من ۵۰ میلیون پول کلاساش بوده ولی تو کنکور قبول نشده راسته که میگن کسی تو کنکور تجربی قبول نمیشه یا از هر ۱۰۰ نفر ۱ نفر انتخاب میشه؟

    1. کسی که ۵۰ ملیون پول داشته و داده به جماعت کلاش معلومه جایی قبول نمیشه
      باید میزاش بانک سودشو میخورد

    2. سلام حنانه جان
      من سال اول قبول شدم بدون هیچ هزینه‌ای برای کلاس، دو دوست صمیمی ام هم قبول شدن، تلاش و هوش می‌خواهد نه کلاس‌… کلاس وقت تلف کردنه

  139. سلام آقای قربانی
    می خواستم کوتاه بپرسم، الان بعد از دو سال از نوشتن این متن، همچنان عقایدتان و اشتیاقتان همین است که بیان کردید؟

    1. سلام رضا.

      اگه بخوام دوباره همین متن رو بنویسم، احتمالا تغییراتی خواهد داشت. جنس این تغییر، بیشتر برای نوع نوشتن من می‌بود. باورم و اشتیاقم هنوز هم همین هست رضا. البته رنگ واقع‌بینی و همدلی بیشتری بهش اضافه شده ولی شالوده‌ی اصلی همان هست هنوز.

      1. دختر من هم ورودی۹۵هست و الان استاژر هست اون هم غر میزد …اما خوشحالم که در این راه قدم گذاشته
        فقط نگران این روزهایی کرونا و سلامت دخترم هستم . امیدوارم همه کادر درمان سلامت باشند

  140. بعضی وقتها اتفاقی یه دوست پیدا میکنی‌…
    آدرس سایتتونو یک دوست برام داد
    و فکر کنم ناخواسته یک دوست بهم هدیه داد.‌‌..
    چندتایی از نوشتهاتونو خوندم
    یه دانشجوی سال دویی پزشکی قطعا در قیاس با شما خیلی راه داره….
    فقط تشکر میکنم که مینویسید…
    هرچی بخوام بگم بقیه گفتن نیازی به تکرار مکررات نیست
    امیدوارم در امتحان دستیاری‌تون چه اگر امسال و چه در آینده موفق باشید

  141. سلام
    تقریبا یک یکسالی هست که وبلاگتو می خونم برام جالب بوده شایدم جو کنکوره
    ولی چیزی که واقعا سوال شده برام اینه که هیچ چیزی از قبل قبولیت ننوشتی یا اگه نوشنی من نخوندم ولی بالاخره یه جواریی مبهم هست یعنی من از امیر محمد دبیرستانی هیچی نمی دونم.
    فقط بخاطر اینکه خودم درست در این زمان هستم دنبال این بودم که چیزی از لون دوران بخونم.
    و اینکه برای ثبت نظر در وبلاگ من ایمیلی دریافت نمی کنم (چند روزه هم دیگه چک کردن دستی سخت میشه☹)

    1. سلام محمد.
      پلاگین‌ای که این کار رو انجام میداد، غیرفعال بود. فعالش کردم. از این به بعد، ایمیل دریافت می‌کنی اگه که یه نفر به کامنتت پاسخ بده.

      شاید بعدها از امیرمحمد قبل دانشگاه هم نوشتم. الان نه.

      1. سلام ببخشید من یه پسر کلاس هفتمی ام میخاستم از همین الان گام بردارم برای پزشکی و جراحی میخاستم ببینم کتابی در زمینه قلب و جراحی قلب سراغ دارید که مطالعه کنم.

      2. راستش کنجکاوم بدونم چجوری با متمم و اقای شعبانعلی اشنا شدی اگه برات ممکن هست این هم در لیست نوشتنت بذار.
        ممنون

  142. سلام اقای دکتر ??
    من زهرا هستم و الان سال دوم دبیرستان هستم و تجربی میخونم به طور اتفاقی نامه شمارو دیدم حرفاتو واقعا خیلی زیبا و اموزنده بود من توی مدرسه دولتی درس میخونم و اوضاع درسیمم خوبه کتاب های کمک درسی گرفتم و تست میزنم ولی مشاور ندارم خودم برنامه ریزی میکنم و درس میخونم ولی بعضیا میگن تا مشاور نداشته باشی نمیتونی قبول بشی
    ایا باید حتما مشاور بگیرم؟
    واقعا خیلی استرس دارم و نمیدونم باید چیکار کنم واسه کنکورم با این اوضاع که هرکس یه چیز بهم میگه?لطفا اگه میشه راهنماییم کنید

    1. سلام
      صبحت بخیر
      امیدوارم حالت خوب باشه
      تمام این حرفایی که میزنم نظر شخصی من هست و ممکنه برای شما کارایی نداشته باشه
      ببین من پزشکی کرمان درس میخونم و ورودی ۹۶ هستم
      حقیقتش بیش از سه چهار جلسه پیش مشاور نرفتم
      اینو یادت باشه (البته از نظر من) که مشاور اصلی خودتی و فقط یه مشاور خوب میتونه کمکت کنه توی این مسیر (و نه اینکه معجزه کنه یا قبولیت رو تضمین کنه)
      من اگه برگردم حتما از یه مشاور کمک میگیرم تا عملکرد بهتری داشته باشه ولی خب بدون مشاورم میشه پزشکی قبول شد (حتی همون سال اول مثل من :)) ) ولی خب با مشاور خوب راحتتره و عملکرد بهتری خواهی داشت
      موفق باشی

  143. سلام
    از دیروز که کامنت گذاشتم ،توی مطالبی که نوشتین غرق شدم،هروقتی که پیدا میکنم میام سراغشون،با خوندنشون،هربار به خودم سرکوفت میزنم که چرا بیشتر درس نخوندم چرا وقتم رو هدر دادم؟
    با خوندن حرفاتون اونقدر به پزشکی علاقم بیشتر شده که میترسم امسال قبول نشم و میدونم که امسال سال اخره،دیگه هیچ فرصت دیگه ای ندارم،تو کامنت قبلی اوضاع و احوالم رو گفتم ،خواهش میکنم یه چیزی بگین،نمیدونم چی،لابد دلم میخواد بگین ،اره امسال قبول میشی نترس و فلان و بهمان ولی نع،یه چیز واقعی بگین ممنون،?

  144. سلام اقای دکتر.
    من نامتون رو فک میکنم،روزهایی خوندم که شکست خورده بودم ،کنکور ساا اول نتیجش خوب نبود و میخواستم برای سال دوم تلاش کنم ،و انرژی فوق العاده ای بهم داده بود ،امروز دوباره دیدمش ،در حالی که حس و حال اون روزهای اول رو ندارم ،روزهای اولی که شروع کردم چنان انگیزه ای داشتم که ترازم۱۰۰۰تا نسبت به سال قبل افزایش پیدا کرد،ولی حالا خسته و ناامید از همه و خودم،بیشتر از خودم ،انقدر که به خودم قول دادم و شکستم ،تقریبا از بهمن۹۸ به اینور دست و پاشکسته درس خوندم ،اصلا به نظر خودم نخوندم اینو دفتر برنامه ریزی به وضوح مشخص میکنه ،ولی با این وجود تقریبا تموم شده،قبل اینکه ازمونا غیرحضوری بشن میانگین۶۳۰۰بود ،ولی بعد از غیر حضوری شدن اومد روی ۵۰۰۰و دیگه تهش ۶۱۰۰و ۶۲۰۰،تقریبا نمیخوندم ،هی میگفتم این ازمون نع اون یکی ازمون تا رسید به امروز ،۲هفته وقت میخوام تا درسارو ببندم و بعدش ازمونای جامع رو شروع کنم ولی من وقت زیادی رو از دست دادم،از الان تا کنکورتقریبا۲ماه و نیم وقت هست ،در حالی که اگه وقتم رو هدر نمیدادم خیلی بیشتر میشد ،عذاب وجدان گرفتم فک میکنم چون وقت از دست دادم دیگه نمیشه،اینو یه طرف مغزم میگه،ولی طرف دیگه میگه ،اگه واقعا این ۲ماه رو بخونی موفق میشی و ..اقای دکتر خواهش میکنم کمک کنین ،میشه؟من چم شده که دیگه تلاش نمیکنم؟من واقعا میخوام پزشک بشم.لطفا کمک کنین.،مدیر لطفا ثبت کن،خواهش میکنم.???????

    1. حال خوبی نیست این احوال
      منم همینطور از اراده و اشتیاقم داره کم میشه
      من این رورا به حال بدم بعد از اومدن نتایج فک میکنم به اون گریه هام و الکی خودمو قانع کردنام بعد افسرده میشم و گریه نیکنم و نیرم دوباره درس میخونم و این خوبه
      تو ام به وون روزی فکر کن که جوابا بیاد و تو پزشک نشده باشی اینهمخ حداقل روزی ۵ ساعت خوتدی ک اخرش بشینی واسه سال بعد؟
      اینهمه بردی که اخرش ببازی؟
      من کم خوندم این هفته و قرار بود حد و شیمی ۳ فصل ۳ و ۴ رو تموم کنم اما حتی شروعش نکردم و به مشاورم دروغ گعتم که تموم کردمشون و خوندمشون
      اما از همین صبح۲۷خرداد شروع میکنم و ۲ روزه مرورشون میکنم و از اون به بعد مراب با برنامه جلو میرم

      1. سلام اقای دکتر نوشته هاتون عالی بود امیدوارم همیشه موفق باشید.
        انسان اگه واقعا بخواد کاری رو انجام بده و بهش علاقه داشته باشه هیچی جلو دارش نیست اگر کسی با عشق و علاقه وارد رشته پزشکی میشه قطعا تمام سختی ها شو به جون میخره

  145. سلام من دانش آموز سال هشتم هستم و از ماه دیگر پایه نهم من در تابستان شروع میشود.پدرم میگوید وایسا تا نهم بشی بعدا خودشون میگن که بهتره توی چه رشته ای بری ولی راستش من وقتی بچه بودم چون مامانم کلی توی گوشم میخوند پزشکی و پزشکی من دیگ گفتم میرم پزشکی به خاطر مامانم هم که شده ولی راستش اون رویای ۵ سالگی من بود ولی الان من به ریاضی علاقه مند هستم و پیشنهاد شده که برم ریاضی ولی بازم نمیدونم واقعا هنوز موندم که چیکار کنم اخه سال دیگ باید انتخاب رشته کنم.بابام میگه هرچی انتخاب کنی ما احترام میزاریم ولی یه جورایی منو میترسونه اخه واقعا نمیدونم الان من پزشکی دوست دارم یا نه تازه من میخواستم جراح قلب بشم ینی تا همین چند روز پیش ولی خب هرچی فکر میکنم میبینم نمیشه واقعا نمیدونم علاقشو دارم یا نه یا اصن میتونم با این حجم دانشجو یا نه و اینکه ایا برای تخصص خیلی اذیت میشوم؟چون نمیدونم از پزشکی لذت میبرم یا نه که بخوام انتخاب کنم.چون داشتم به ریاضی فکر میکردم .حالا نمیدونم واقعا چون مثلا وقتی هم زیست میخونم بعضی قسمت هاش یادم میره یا مثلا از سال های پیش یادم نیست و انگار دارم حفظ میکنم ولی ریاضی رو جوری هست که راستش خیلی باهاش حال میکنم ولی بازم نمیدونم چیکار کنم.لطفا لطفا خواهش میکنم کمکم کنید.

  146. سلام دکتر عزیزم
    الان به قدری خوشحالم ک نمیتونم واستون توصیف کنم من بلاخره وبسایتتونو پیدا کردم بعد از یک سال اصلا انتظار اینو نداشتم که بشه شما رو پیدا کرد ولی بلاخره انقد گشتم تا یافیدم 🙂
    درست یک سال پیش وقتی به انگیزه نیاز داشتم و نمیدونستم چیکار کنم کاملا اتفاقی این نامرو خوندم چقد عجیب بود اونروز حالم و من یه تصمیم گرفتم یه تصمیم محکم که من باید یک پزشک بشم کسی که نه از روی خواسته خانوادش بلکه از روی خواسته خودش محکم در این مسیر قدم میزاره.
    اومدم تشکر کنم به خاطر اونروز، روزی که هدف نهاییمو کشف کردم و به خاطرش از تلاش دست ور نداشتم
    الان من یک دانشجوی پزشکیم که بلاخره به ارزوش رسیده من تو این زمینه هنوز یه تازه کارم که میخواد راه رفتن یاد بگیره؛ اما بلاخره همون بهترین دونده ای خواهم شد که از خودم انتظار میره.
    مرسی که در این راه بابالنگدراز مخفی من بودین…

      1. رامین_بختیاری

        سلام وعرض ادب محضر
        شمابزرگوار که حرفاتون مانند گلی دربیابان مشکلاتمان است واقعا ممنون بابت حرفاتون که باعث تغیرنگرش من به مشڪلات وسختی ها شد ?

    1. این حسرتو چجوری میشه از بین برد؟ فرمولی براش هست ؟من۲۵سالمه و این حسرت از۱۸سالگی باهامه.حتی اقدام کردم واسه کنکور ارشد.حسرتم ازبین نرفت که هیچ
      افسردگی شدید گرفتم نمی‌دونم بااینهمه حسرت انباشته شده چطور به زندگی ادامه بدم

  147. ساعت۱۲:۴۰بامداد،و منی که دوباره خودمو با گوشی پزشکی و روپوش سفید تصور کردم:)
    حرفاتون واقعا تسکین دهنده س برای دل کسی که وسطای راه کلی انرژی منفی بهش داده شده که عمرت هدر میره و زندگیتو نابود میکنی و…
    ممنونم ازتون که منو از سر درگمی چند روزه خلاص کردین

  148. وای خوش بحالتون منم امسال با لطف خدا وتلاش خودم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان میارم و اون لباس سفید وزیبا رو به تنم میکنم انشاالله خبرش رو میام میگم

    به امید روزی که تمام پدرومادرها به بچه شون افتخار کنند

  149. پرنده خوش اقبال

    سلام
    درحالیکه تازه استاژر شدم و توفیق اجباری بودن کنارخانواده و نرفتن به بیمارستان از اونجاییکه واقعا دلم میخاست برم و اونجا به خودم شغلمو نشون بدم و اکنون
    ساعت ۲و ۶ دقیقه نیمه شبه،
    این مدت توی قرنطینه،به خیلی چیزا فکرکردم خیلی چیزا
    اما هنوز نتونستم سردرگمی که بعد از اون همه رخداد تو زندگیم پیش اومد رو حل کنم و بگم اوکی!
    باشه ….بریم مثل قبل پزشکیونو بخونیم با همون شور وشوق
    بله هنوز نشده!
    اما میشه!
    و سرچ کردم تا فیلمی ببینم شاید نقطه ای باشد بعنوان پایان فیلم ترسناکم
    و سایت شما بالا اومد
    مخصوصا اون ویسی که از دکتر گذاشته بودین
    بعد ک سایت رو بررسی کردم
    پیش خودم گفتم
    هنوز کسی توی سایت ها مثل وبلاگ های قدیم می نویسه؟ 🙂
    خلاصه که خوشمان آمد بسی!
    دکترجان

  150. سلام.حرفاتون خیلی به دلم نشست.منم میخوام به این لذت هایی ک گفتین دست پیداکنم.میدونم قطعا رسیدن به پزشکی سختی ها و مشکلات هایی رو هم داره برا همین میخوام از شما راهنمایی بخوام.لطفا جواب سوال منو بدین و منو از این سردرگمی نجات بدین
    من پایه دهم رشته تجربی هستم در مدرسه دولتی درس میخونم و معدل ترم اولم ۱۹.۱۵ شد و از اول ورود به این رشته کلیی پیج مشاوره ای رو تواینستاگرام دنبال کردم و اینکه همشون بلااستثنا ادعا میکنن که کارشون حرف نداره و تو مشاوره عالین.
    من الان نمیدونم چیکار کنم.ایا برای پزشک شدن حتما باید مشاور داشته باشیم؟!یا تو مدرسه انچنانی درس بخونیم؟!از یه طرف میگم بستگی به خودت داره و با درس خوندن میشه قبول شد ولی از طرف دیگه میترسم با مشاور نگرفتنم پشیمون بشم.
    آقای دکتر شما هم تو دبیرستان مشاوری داشتین ک بخواد بهتون کمک کنه یا بدون مشاور پزشک شدین؟

    1. سلام دوست عزیز
      با اجازه امیرمحمد من پاسخ تورا میدهم
      من مشاور نیستم ولی توصیه هایی برای تو و دوستانی مثل تو داشتم.
      لطفا خودت رو درگیر این حاشیه ها نکن. یقین داشته باشه کسی که در این مقطع به تو می گوید مشاور خصوصی حتما و داشته باش و بااااایدیست ابتدا به فکر خودش بوده! اصلا درگیر نکن خودت رو. تو در این دوسال ۱۰و۱۱ باید بیشتر یاد بگیری به خودت متکی باشی آرامش داشته باشی درست را به اندازه بخوانی و نه کمتر و نه بیشتر. و از هر حاشیه ای به دور باشی.
      این رو هم بخاطر داشته باش هر حرفی که جماعتی ان را می گویند الزاما حرف درست نیست!
      امیدوارم موفق باشید یاعلی

  151. ازتون خیلی ممنونم انشاالله خدا پشت وپناهتون باشه امیدوارم کردیدوکلی انگیزه به من دانش آموزدادیدکه تا الان درگیربیماری کرونابودم چون میخوام این سه ماه باقی مونده روخوب بخونم تابه همه لذت های که ازشون تعریف کردیدبرسم
    به امید خدا
    در پناه حق باشیدانشاالله سال بعدهمین موقع منم مثل شماست پزشک موفق باشم

    1. سختی های زیادی رو پشت سر گذاشتم تا در رشته ای ک با جونو دل دوسش دارم تحصیل کنم پس وقتی بش برسم ی لحظم ولش نمیکنم شبو روزمو باش میگذرونم مث ی عاشق ،اره من عاشقم تا ب عشقم نرسم دس از تلاش برنمیدارم ، چ لذتی بالاتر از اینکه تسکین دهنده درد مردم باشی

  152. من چند روزه هی این پست شما رو میخونم خیلی قشنگه و بهم انگیزه میده هر جوری هست و با هر شرایطی که دارم ادامه بدم کاشکی همه ی پزشک ها از قشنگی رشته شون بگن اینکه چقدر سختی کشیدن توی این رشته و خستگی هاش لذت بخشه وقتی درد بیماری رو مداوا کنی و لبخند روی لبش بیاری(((((:
    نه اینکه خیلی بد نشونش بدن
    چند وقت پیش یه مستند دیدم احتمالا شما هم در جریانش هستید اینقدر که بدگویی و نقد و انتقاد به پزشکی وارد کرده بود سازنده!جالبب اینجاست این رزیدنت عزیز خودشون گروه مشاوره ای زدن و از این راه هم درآمد زایی میکنن و برعکس اون مستند حرف میزنن -_- خیلی ها رو واقعا ناامید کرده این مستند…
    امیدوارم من هم پزشکی بشم که همیشه نظر و حسش نسبت به رشته جذابش قشنگ بمونه(((:
    امیدوارم همیشه موفق باشید و بدرخشید.

  153. چه قدر قشنگ مرسییییییی درست چند ساعت پیش گیر یکی از همو دانشجوهای غرغرو افتادم و اونقدرر گفت پزشکی اونی که فکر میکنی نیس که هرچند من با همه وجود از عشقم دفاع کردم ولی بازم ته دلم لرزید که نکنه وسط راه بفهمم اشتباه اومدم نکنه خسته شم نکنه لذتی که دنبالشم رو تو پزشکی پیدا نکنم ولی با خوندن چندین باره حرفاتون فهمیدم نه من دارم درست میرم تقریبا سه ماه دیگه کنکوره و قراره بعد چند سال با رسیدن به چیزی که دوسش دارم به ارامش برسم ….

    1. من تا الآن شبانه روز تلاش کردم و مطمئنم ۱۰۰ درصد (انشاالله)به تمام اهدافم میرسم…
      ۱۰ سال دیگه به هرچی که الآن میخوام رسیدم و اجازه نمیدم هیچ کسی و هیچ چیزی جلومو بگیره جزء مرگ….

  154. چقدر دلنشین و قشنگ می نوسید.هر بار که یه مطلبی از وبسایتتون میخونم یه چیز جدید یاد میگیرم(یعنی انگار که ادم بفهمه چقدر متفاوت و قشنگ میتونه به همه چی نگاه کنه).شما یکی از تاثیر گذار ترین معلمای زندگیم هستین(یعنی با خوندن همین مطالب وبسایتتون منظورمه).واقعا برام سوال بود که زیبایی پزشکی تو چیه ؟پزشکا اعصابشون خورد نمیشه با اینهمه مریض و سر و صدا و آه و ناله سر و کله میزنن؟ که تابستون وبسایت شما رو پیدا کردم و از سوالایی که تو ذهنم بود کلی خجالت کشیدم.این مطلبتون اولین مطلبی بود که از وبسایتتون خوندم.

  155. سلام آقای قربانی
    من دانشجوی ترم ۳ پزشکی هستم. اخیرا خیلی ذهنم درگیر این فکر بود که برای تبدیل شدن به یه پزشک خوب به چه مهارت هایی نیازه؟
    علاوه بر یادگرفتن زبان انگلیسی و تسلط بر اون به نظرتون وقتم رو برای یادگیری چه مهارت هایی بزارم؟
    من شنیدم که در آینده همه ی پزشک ها به مهندس آی تی نیاز پیدا میکنند. چه نیازی به اونها داریم؟
    در کل مهرت ها و ویژگی های یک پزشک خوب چیه از نظر شما؟

  156. سلام من رستا هستم هیچ وقت تو زندگیم به پزشکی علاقه ای نداشتم وادارم اما بخاطر اطرافیانم دوست دارم این علاقه را در خودم ایجاد کنم من وقتی بهش فکر میکنم ازش میترسم از مسولیتش زمآنی که فکر میکنم بعد از کلی تلاش باز هم باید کلی درس بخونم یه حس بد بهم دست میده لطفا بهم بگین چیکار کنم تا در من علاقه این رشته ایجاد بشه

  157. سلام من ۱۴سالمه و کلاس هشتم هستم و در مدرسه نمونه تحصیل میکنم در کل درسای خوندیم هم خوب هستند فقط مشکل کوچکی در ریاضی دارم به رشته پزشکی علاقه دارم تصمیم گرفتم که کتاب های کلاس نهم را هم بخوانم به نظرتون من کنکور قبول میشم؟

    1. دوست عزیز تو اگه از الان بخونی رتبه۱کشور میشی? بیشتر کنکوری ها از دهم حتی از دوازدهم شروع کردند و رتبه برتر شدند والان واقعا زوده واسه دلسردی . اگه واقعا دوست داشته باشی تمام تلاشتو میکنی و نگران شدن یا نشدنش نمیشی موفق باشی گل

    2. سلام..من خودم نهم هستم نه درست نیس از الان شروع کنی.وارد کلاس دهم شو بعد به فکرش باش الان فقط فکرتو تو معدلت کن تا موفق باشی تامام

    3. دوست خوبم تو هنوز فاصله زیادی تا هدفت داری
      بزار اینطوری بگم فرصت خیلی خوبی داری که رسیدن بهش رو قطعی کنی
      پس تو این مدت می تونی هدفی رو که انتخاب کردی خوب بشناسی خودت رو براش آماده کنی نمی گم فقط درسی منظورم اینه که خوب دقت کنی و ببینی برای رسیدن به هدفت روی چه بله هایی قدم برمی داری
      متاسفانه خیلی از بچه ها دیر متوجه میشن اما تو فرصت خیلی خیلی زیادی داری پس این فرصتت رو نباید از دست بدی مخصوصا سال های آخرت که به امتحان کنکور ت نزدیک میشی اون موقع است که به مفهوم وقت طلاست کامل پی می بری
      امید وا رم موفق باشی دوست خوبم.

  158. سلام وقتتون بخیر
    ممنون از مطالب خوبتون ?
    من دهم تجربی هستم اما الان که این نوشته رو می نویسم خیلی ناراحت و ناامیدم …?
    من عاشق رشته دندون پزشکی هستم و از اینکه یه روز نتونم به خواسته ام برسم خیلی میترسم
    همیشه تو زندگیم درس رو اولویت قرار دادم و تقریبا از بیشتر علایقم دست کشیدم من موسیقی رو دوست دارم اما به خاطر این که تو درسم تاثیر نزاره سمتش نرفتم من نقاشی کشیدن رو دوست دارم اما فقط گاهی می کشم که تاثیری روی درس هام نزاره من نوشتن رو دوست دارم اما برای اینکه تو درسام تاثیر نزاره کم می نویسم من شعر گفتن رو دوست دارم اما برای اینکه تو درس هام تاثیر نزاره کم شعر می نویسم می دونم برای رسیدن به بعضی هدف ها باید از روی خیلی از علایق ها گذشت اما من وقتی بعضی از دوستام رو می بینم که بدون دست کشیدن از علایقشون تو درساشون خیلی موفق هستند و نمره های خوبی کسب می کنن دلم به حال خودم می سوزه….
    من ۱۶ سالمه گاهی اوقات از خودم می پرسم تو این ۱۶ سال زندگیت چه چیزی کسب کردی؟ چه هنری داری؟ اما من جوابی برای خودم پیدا نمی کنم من از همون کلاس اول یادگرفتم فقط درس بخونم یاد گرفتم از همون کلاس چهارم بخونم برای قبول شدن راهنمایی مدرسه نمونه یادگرفتم از کلاس هفتم بخونم برای قبول شدن دبیرستان مدرسه نمونه من همه اینا رو قبول شدم اما حالم خوب نیست فکر می کنم گیجم نمی دونم کجای داستانم اما با تمام وجودم می خوام در کنکور رتبه خوبی کسب کنم تا دندون پزشکی قبول شم به خودم دلداری می دم به درک نمی تونم پیانو یاد بگیرم به درک که نمی تونم کلاس نقاشی برم به درک که وقت نمی کنم کتاب های مورد علاقه ام رو بخونم به درک که نمی تونم بنویسم به درک که از همه اینا و خیلی از علایقم گذشتم اما مهم اینه که آخرش خوب بشه …
    من از آینده می ترسم ، می ترسم اون روزی برسه که من قبول نشده باشم اون وقت من می مونم و رویایی که تموم شدن و سوختند آرزوهایی که تباه شدن من هر شب موقع خواب برای خودم‌ رویا می بافم خودم رو تو لباس پزشکی در مطبم می بینم خودم رو زنی موفق می بینم که همیشه خندونه و از اینکه این مسیر رو انتخاب کرده خوش حاله …
    من دوست های خوبی ندارم که باهاشون حرف بزنم همیشه تو زندگیم دیگران رو نصیحت کردم و یا کمکشون کردم به خاطر همین همیشه تنهام خیلی ها مسخره ام می کنن اما هر بار فقط نگاهشون می کنم و با لبخند ازشون می گذرم اما حرف هاشون هیچ وقت از یادم نمی ره اونا می گن من موفق نمی شم و من می ترسم که روزی حرفشون به واقعیت بپیونده….
    برام دعا کنین دعا کنین بتونم موفق بشم ?

    1. ترنم جان کنکور ته خط نیست
      تازه آغاز مسیر زندگیته
      قرار نیست قبولی یا عدم قبولیت توی دندان پزشکی باعث موفقیتت یا شکستت بشه
      با این دیدی ک برای خودت نسبت ب کنکور ساختی
      بعدا حتی در صورت قبولی باز هم سرخورده و ناراضی میشی
      از طرف رتبه ۲۰۰ کنکور

    2. سلام نمیخوام نامیدت کنم منم مثل تو به دندون علاقه داشتم ولی به خاطر ضرر های بسار زیاد جسمی قیدشو زدم الان فقط فکرم تو پزشکی هس درسته دندون کمی راحتر از پزشکی و داروسازی هستش ولی ارشوداره.مثلا نوشته بود که کمر درد/دیسک کمر/دیسک گردن/گردن درد/پادرد های مزمن/خطر الودگی به بیماری هپاتیت/ایدذ و… حالا نمیخوام دلسردتون کنم ولی یه جا نوشته بود سال۲۰۳۰نیازی به دندانپزشک نخواهد بود

  159. سلام . وقت بخیر
    نمیدونم که چندمین باره که دارم این متنو میخونم و امروز به چندمین همکلاسیم معرفیتون کردم..
    اما همیشه برام الگو بودین و هستین .
    برای نوشتن motivation letter ام در رشته پزشکی چند بار مطالب تون رو خوندم و خیلی بهم کمک کردند ..

    امیدوارم هر جا که هستین موفق باشین

  160. سلام . ممنون از مطالب عالیتون . میخواستم بدونم که هدف شما از انتخاب پزشکی چی بوده
    راستش من این رشته رو دوست دارم ولی پدر و مادرم مخالف هستن و از این بابت حمایت نمیشم . مطلبی که گذاشته بودید شوقمو بیشتر کرد که بیشتر تلاش کنم . راستش کنکور خیلی داره بهم فشار میاره چون من حامی ندارم و از همه مهم تر نمیتونم به غیر از این رشته به رشته دیگه ای فکر کنم واسه همین یکمی از شرایطم خسته شدم و فکر و خیالم قبول نشدن راحتم نمیذاره . میترسم که از مسیرم دور بشم چون روز به روز روحیم داره ضعیف تر میشه . لطفا کمکم کنید

  161. دیروقته و من میخوام بعد خوندن پستتون همه تراوشات مغزمو تف کنم. کاش به عنوان یه دختر یکم بیشتر احساساتی بودم. کاش گریه میکردم ولی الان دیگه چیزی تا کنکور نمونده و من به این فک میکنم که چطور تونستم به همه چی پشت پا بزنم. خیلیا آرزو دارن پزشک بشن ولی کدومش راسته و بهشون تزریق نشده. اکثرمون علاقه های کاذب پیدا کردیم. حرفام اونقدر زیاده که نشه نوشت و نشه گفت فقط باید تو قلبم بود تا از نزدیک دیدشون. به هرحال عوض شدن و تلاش کردن از اتاقم باید شروع بشه.
    بهتون کتاب درمان شوپنهاور رو پیشنهاد میکنم
    از ته دل آرزوی موفقیت دارم براتون و اگه یه روز به عنوان دانشجو دیدمتون منو به یاد بیارین..

  162. سلام
    من دانش آموز پایه یازدهم دبیرستان فرزانگان۱ کرجم. خواستم بگم که پزشکی از بچگی جذبم کرده بود اما نمیدونستم که چرا. همیشه از بی انگیزگی خودم ناراحت بودم و از آینده می ترسیدم و نمیدونستم که چطور انگیزه ایجاد کنم چون دید بازی نسبت به آینده ی این رشته سخت نداشتم که بخوام براش تلاش کنم. به دنبال راهی برای ایجاد انگیزه بودم که این نامه رو پیدا کردم و بعد از خوندنش، تا چند ساعت درگیر خوندن کامنتای مختلف بودم. اینجا دانش آموز دیگه ای رو دیدم که مثل من از آینده میترسید و پاسخ زیبای شما که بهش گفته بودید (ترس از ناشناخته ها، بهایی است که باید برای پیشرفت بپردازیم) حالم خیلی بهتر شد و دیدم بازتر. انگیزه پیدا کرده بودم. اون روز با فهمیدم که زندگی کردن به عنوان یه دانشجوی پزشکی، همون چیزیه که با تمام وجودم میخوام بهش برسم و ترس از اینکه واقعا دوستش نداشته باشم، کاملا عادیه و اولین پیره. به یاد وقتی افتادم که کلاس اول بودم و درس بچه های سوم ابتدایی به نظرم خیلی سخت و عجیب و غریبی بود اما وقتی خودم کلاس سومی شدم، همه چیز خیلی آسون تر و عادی تر از چیزی بود که فکر میکردم. بین کامنتایی که خوندم، کامنت‌ دانش آموزی رو دیدم که قبل و بعد از کنکورش اینجا یادداشت گذاشته بود و خوشحال بود. امروز که دوباره احساس بی انگیزگی بهم دست داد، اومدم اینجا تا دوباره به خودم یادآوری کنم و تصمیم گرفتم که حس و حال الانمو بنویسم.اینکه منم میخوام مثل همه بچه هایی که به اهداف شاید سختشون توی زندگی رسیدن، برسم. میخوام تلاش کنم. درسته میترسم اما باهاش مقابله می کنم چون که چالش ها زندگی آدمارو می سازن. من یه زندگی آسون نمیخوام. پس برای اهدافم می جنگم که یه روز بیام اینجا و بگم که تونستم و زندگیم همون شد که میخواستم. میخوام بجنگم. درسته سخته اما دوسال زندگی سخت و تلاش برای درسایی که بهشون علاقه ندارم، ارزش یه عمر یادگرفتن چیزایی که دوستشون دارم رو داره.
    ممنون که این نامه رو نوشتید. نامه ای که حال منو به کلی تغییر داد و بهترش کرد.دوباره میام همینجا و از نتیجه کنکورم میگم. بازم ممنون

    1. سلام. من موافق نیستم که که دوسال خواندن درس های مضخرف ارزش یه عمر یاد گرفتن چیزایی که عاشقشونم رو داشته باشه. از کجا معلوم این عمری که ازش حرف میزنی بعد اون دوسال ملالت اور یه هفته بیشتر دووم نیاره. من میخوام از همین الان فقط چیزایی رو که, عاشقشونم رو بخونم و روی اونا وقت صرف کنم. فرصت ها مثل ابر میره. دوسالو حروم نخواهم کرد

      1. این نظر شماست
        درسهای دبیرستان اونقدر هم بد نیستن و حتی اگه دوستشون نداشته باشیم، رسیدن به علاقه ارزش زحمت کشیدن رو داره

  163. سلام
    من دانش آموز پایه یازدهم هستم. از بچگی از پزشکی خوشم میومد ولی دقیقا نمیدونستم چرا. اما بعد از خوندن این نامه دید بهتری پیدا کردم. الان فهمیدم که پزشکی همون سبک زندگی جذابیه که با تمام وجود میخوام که داشته باشمش. خیلی نگرانم ولی میدونم که میتونم. اینجا کامنت دانش آموزایی رو دیدم که قبل و بعد از کنکورشون نوشته بودن و از حس خوبشون می گفتن. منم میخوام که این احساس و تجربه کنم. راه سختی در پیشه اما حس میکنم که دوسال سخت تلاش کردن با درسایی که بهشون علاقه ندارم، ارزش یک عمر پرداختن به علاقمو داره. با اینکه دومین باره که این نامه رو میخونم، ولی از شدت هیجان دستم داره
    می لرزه. ممنون از شما برای نوشتن این نامه که به شدت حال منو عوض کرد.
    به عنوان آخرین حرف، میخوام بگم که من میتونم به هدفم برسم و با سرسختی براش می جنگم.
    #کنکور۱۴۰۰_پزشکی تهران

  164. سلام اقای دکتر قربانی،من ۲۵سالمه و تقریبا خیلی جاها کار کردمو فعالیت داشتم،وقتی به گذشتم فکر میکنم حس میکنم کل لحضه ها و اتفاقای زندگیم مثل یه پازل و جورچین میمونه که من برسم به این تصمیم،تصمیم برای اومدن تو این مسیر زیبا و قشنگ، من میخوام استارت درست خوندمو بزنمو برای کنکور ۱۴۰۰آماده بشم! حرفای شما واقعا تاثیر گذار و زیبا بود مرسی مرسی بابت اون نامه. این دنیا به آدمای خوب و خوش قلبی مثل شما خیلی نیاز داره موفق باشین.

  165. سلام آقای قربانی.من یک سوال درمورد رشتتون ازتون داشتم ممنون میشم اگر بتونید با ایمیل راهنمایی ام کنید.میدونم سرتون شلوغه ولی ممنون میشم کمکم کنید.نیازی ب درج متن هم نیست.ممنون.

  166. سلام آقای دکتر خسته نباشین
    ببخشین من یه سوال دارم اونم اینکه
    میدونم که کنکور پزشکی و درکل تجربی قبول شدن سخته.اما معلمای ما بهمون میگن نگران نباشین اصلا
    کنکور سوالای آن چنان سختی نداره و قرار نیس اونقد استرس داشته باشین یا سوالای خیییلی سخت حل کنین.خودمم وقتی تستا رو میزنم تو هردرسی تستایی که نوشته مربوط به کنکورن خیلی برام سخت نیستن
    اما خب تو برنامه های تبلیغاتی یه سری موسسه ها تو تلویزیون و.. که خودمم اعتقاد چندانی به تبلیغاتشون ندارم میگه سال یه سال کنکور سخت تر میشه و درصدهای خیلی بالا قبول میشن
    الان سوالم اینه که خود شما که موفق شدید درجه سختی سوالاتون و مطالعه کتاباتونو میشه بگید چقدربود؟؟و الان اعتماد به کدومشون درسته
    ممنون میشم اگه راهنماییم کنین

    1. خطاب به خانوم‌ناهید یگانه.ازتون‌میخوام‌شماکه دانشجوی پزشکی هستین کمک کنین مشاوره هم میدید؟من خیلی نیاز دارم به کمک.۵سال از درس دور بودم‌شما که با تجربه هستین میتونین بهم کمک کنین

      1. ناهید یگانه

        سلام .وقت بخیر خدمت شما و دکتر قربانی.
        با اجازه دکتر قربانی ،چون دارم تو وبلاگ ایشون جواب کامنت شما رو میدم.
        بله من به طور محدود مشاوره کار میکنم،البته اگه دختر هستید میتونم باهاتون همکاری داشته باشم.

          1. لطفا این بحث رو جای دیگه‌ای ادامه بدید. این‌جا محل مناسبی برای چنین صحبتی نیست. هیچ کامنت دیگه‌ای در این خصوص تایید نمیشه. من ایمیل خانم یگانه رو برای شما ایمیل می‌کنم.

    2. سلام دکتر . میشه از حس و حال پزشکی بیشتر بگید ؟ من خیییییلی زیاد عاشق پزشکی هستم اما خوندن مطالبتون بهم انگیزه بیشتری بخشید . ممنون از شما.

        1. دکتر چقدر حس خوبی داشت نوشته ها من خیلی به فلسفه علاقه مندم اما زیباترین نگرش فلسفی رو بدن انسان به من داد و من دیوانه در عاشق کشف کردن مکانیزم کالبدم هستم درمان فقط بخش کوچکی از زیبایی های پزشکیه…

  167. سلام . من یه دانشجوی پزشکیم و دوست دارم یه سری از تجربیات خودمو بهتون بگم شاید بتونین بهتر تصمیم بگیرین
    اولا فکر نکنین کنکورو دادین درس تمومه واقعا اینطوری نیست شاید نخواد اندازه کنکور ۱۰_۱۲ ساعت خوند ولی شما کلاسای سنگین دارین تقریبا از ۸ صبح تا ۶ عصر کلاسین و باید سعی کنین روزانه دو سه ساعت مطالعه داشته باشین که عقب نیفتین و دوران امتحانا اذیت نشین البته به حرف آسونه این ۳ ساعت ولی چون در طول روز زیادی کلاس دارین و بعدشم دوس دارین استراحت کنین و این حرفا یخورده سخته ولی اگه عادت کنین که روزانه مرور داشته باشین قطعا واستون عادی میشه و جز برنامه روزانتون میشه. یه چیز دیگه که مهمه اینه که برنامه داشته باشین ، برنامه داشتن فقط واسه کنکور نیست ، برنامه واسه کل زندگی شماست یکی از چیزایی که از کنکور آدم یاد میگیره برنامه ریزی و داشتن برنامه و هدفه و همچنین صبره . در ضمن سعی کنین که یه آدم تک بعدی نباشین که تنها هنرش درس خوندنه سعی کنین ورزش کنین حتما و توی یه زمینه دیگه مث موسیقی، هنر ، سینما یا هر چیزی که بهش علاقه دارین فعالیت داشته باشین چون رشته پزشکی یه رشته سخته واقعا میگم سخته و درسایی که داره درسایی هستن که عملا شما رو یخورده از اون احساساتتون ممکنه دور کنه بد نیست که با موسیقی با هنر با کتابای شعر و همچین چیزایی به آرامش روحتون کمک کنین . یه نکته خیلی مهم که واقعا خودمم درگیرش شدم این بود که اونقدر توی بعضی مسائل احساسی عمل نکنین و اول از هر چیزی به پیشرفت خودتون و به آرامش خودتون فکر کنین و درگیر رابطه نشین واقعا میگم بهتون آسیب میزنه از هر لحاظ آسیب میزنه عاقلانه تر تصمیم بگیرین و عمل کنین، هرچند که تا یک سری مسائل برای آدم تجربه نشه ازش درس نمیگیره ، میگن که شنیدن کی بود مانند دیدن (یه همچین چیزایی)، حالا شاید این حرف من برای خیلیا مسخره باشه ولی چند نفرم آگاه بشن و بتونن به خودشون بیان برای من کافیه. در مجموع خوش باشین و خوش زندگی کنین و به فکر پیشرفت و هدفتون باشین

    1. ناهید یگانه

      سلام.خیلی ممنون از راهنمایی تون.
      من هر جمله ای رو که نوشتین،با دقت خوندم و اون مورد آخر رو که گفتین سعی میکنم بدون اینکه تجربه اش کنم ازش درس بگیرم.بازم یه دنیا ممنون.

    2. سلام می خواهم یه تصمیم مهمی تو زندگیم بگیریم دوست دارم ایمیل ایشون داشته باشم ازشون یه راهنمایی بخواهم طبق نوشته اشون از مدیر سایت بهم لطف کنن یا ایمیل خودم به ایشون بدن
      سپاس

    3. سلام
      میشه ایمیل ایشون بهم بدید یا اینکه ایمیل من به ایشون بدید لطفا بهم اطلاع بدید می خواهم راهنمایی ام کنن یه تصمیم مهمی می خواهم بگیریم فکر کنم اگه اینجا سئوال تایپ کنم ایشون سئوال نخونن دیگه
      سپاس

  168. سلام من سال یازدهم تجربی هستم، سطح درسیمم خوبه
    پزشکی و دوست دارم ولی بیشتر بخاطر درآمدش میخوامش
    ازطرفی به هنر نقاشی هم خیلی علاقه دارم
    این دوتا راهش کلا جداست ومن بین پزشکی و نقاشی موندم
    هردوشو خیلی دوست دارم و ازهیچکدوم هم نمیتونم بگذرم
    ب نظرشما میتونم پزشکی و بعنوان راه اصلی انتخاب کنم و نقاشی و درکنارش ادامه بدم؟؟
    ممنون میشم راهنماییم کنید

  169. سلام . من عاشق پزشکی دانشگاه تهرانم وباید صد در صد بهش برسم . خواهش میکنم از دانشگاه پزشکی بیشتر بنویسید

  170. ممنون ازتوضیح عالی که راجب این رشته دادین منم دوتااز خواهرام دکترن ومنم بین داروسازی و پزشکی مونده بودم ولی الان که میبینم پزشکی یه حس لذت بخش دیگه ای نسبت به داروسازی داره امیدوارم اونایی که واقعا پزشکیو میخوان بهش برسن وبرای همه ی مردم جهان مفیدباشن

  171. سلام وخسته نباشید
    یک سوال داشتم ، من برای اینکه بخوام رشته ژنتیک رو بخونم بهتره که مستقیما برگ سراغ این رشته یا
    از پزشکی وارد بشم بهتره . چون آشنایی با رشته ژنتیک ندارم
    خواستم ببینم شما اطلاعاتی دارین در موردش.
    میدونین رشته ژنتیک با اون ژنتیکی که بعد از پزشکی میشه خونت چه تفاوت هایی باهم دارند ؟

  172. سلام
    اول اینکه باید از مطالب قشنگ این سایت حسابی تعرف کنم …عالی بودن عااالی
    اما من به عنوان یه دانش آموز نیاز به راهنمایی دارم و امیدوارم نخندین به سوالم و راهنماییم کنین
    من عااااشق رشته تجربی ام اولا دوما خیلی خیلی خیلی با خوندن زیست وشیمی لذت میبرم و کیف میکنم و عاااشق بچه هام . از سالهای سال پیش وقتی میگفتن چیکاره میشی میگفتم دکتر بچه ها (به زبون کودکانه)یا همون پزشک اطفال میشم
    واقعا کمک کردن به بچه ها رو خیلی دوست دارم
    درسته از تشریح متنفرم اما اومدم تو این رشته که به ترسم غلبه کنم و دنبال آرزوم برم ولی جدیدا متوجه شدم که به همون اندازه که بچه هارو دوس دارم به شیمی هم علاقه مندم و سوالای خیلی پیچیده ای از عمق مطالب شیمی برام پیش میاد و یه سری رویا ها دارم که دوس دارم شیمی رو طوری مطالعه کنم که بتونم مشکلات مربوط به اونو حل کنم
    حتی خنده دار اینکه گاهی تو ذهنم میگم آیا میشه هم پزشک بود هم داروساز؟که به هردو علاقم برسم
    و انتخاب یکی از اینا برام خیییلی سخته وهرجوری فک میکنم میبینم هردو رو به شدت دوست دارم
    و هرچقدر سختی باشه حاضرم تحمل کنم به خاطرشون
    اگه تشریح برام ترسناکه اگه مسائل شیمی یه جاهایی بینهایت سختن و همه اینا رو حاضرم تحمل کنم
    اما نیاز به راهنمایی دارم
    شما اگه جای من بودین چیکار میکردین ؟؟
    میشه منو راهنمایی کنین؟؟من چیکار کنم؟؟آیا واقعا نمیشه هردو رو باهم داشت؟؟و اگه نمیشه چطور انتخاب کنم هدفمو؟؟من واقعا ممنون میشم اگه راهنماییم کنید?

    1. سلام. درد انتخاب کردن همینه به نظرم. خیلی اوقات، انتخاب کردن بین چند گزینه‌ای هست که ما دوست داریم و برای همین هست که انتخاب کردن درد داره. چون همواره در انتخاب، یک ‌component از دست دادن هم هست.
      یه کتابی من خوندم به اسم A Job to Love از مدرسه‌ی زندگی. ترجمه شده با عنوان شغل مورد علاقه. اسم نویسنده رو هم گذاشتن آلن دو باتن (موسس مدرسه‌ی زندگی هست). این کتاب کمکت میتونه بکنه توی این انتخاب کردن.

  173. سلام اقای دکتر
    من ۱۴ سالمه وکلاس هشتم هستم
    من خیلی به رشته پزشکی علاقه دارم
    نمره های توی مدرسه ام هم خوبه
    ولی از الان به کنکور فکر میکنم با خودم میگم که
    اگه نتونم پزشکی قبول بشم چی؟
    دختر بازیگوشی هم هستم اگه متن های بلند
    یا درس های سخت و ببینم استرس میگیرم و
    چیزی ازش متوجه نمیشم
    به نطرتون توی پزشکی موفق میشم؟؟؟؟؟؟
    مممنون میشم جواب بدید

  174. فوق العاده بود
    به امید اینکه روزی بتونم به اندازه حس و حال قشنگی که شما با این متن ایجاد کردید عاشق این رشته بشم
    گاهی از خودم متنفر میشم که چرا رویاهامو به خاطر حواشی و لذات کوچک و بی ارزش به فراموشی می سپارم
    شاید چون اون طور که باید عشق رو تو این زمینه درک نکردم
    و از خستگی ناشی از تلاش برای هدفم اون طور که باید لذت نبردم
    با همه وجودم تلاش میکنم تا عشق رو تو این مسیر پیدا کنم
    و با سعی بیشتری به راهم ادامه بدم

  175. ناهید یگانه

    سلام،وقت تون بخیر.خدا رو شکر این مدت هم گذشت و ایشالا از بهمن ماه ترم یک شروع میشه.و منم میرم دانشگاه. تا حد زیادی تونستم رو مهارت های زبان انگلیسی ام کار کنم.راستش چند روزیه خیلی می شنوم که امسال ظرفیت رزیدنت رو زیاد کردن و قراره پزشکی هم اشباع بشه و از این قبیل حرف ها.به نظر شما این حرف میتونه به واقعیت بپیونده؟حتی برای کسایی که پزشک متمایزی بشن و مهارت های زیادی داشته باشن .واقعا نگران میشم .

  176. سلام
    دستتون درد نکنه بابت نوشته دلنشینتون
    کم نیستن بچه هایی که عاشق پزشکی هستن ولی هم از دانشجوها و هم تو سایتای مختلف انقدر از سختیاش بد مینویسن که واقعا آدمو دودل میکنن
    من پشت کنکوری ام و به شدت مشتاقم که تموم سختیای این راهو به جون بخرم

  177. من یه پشت کنکوری ام …دیشب ازخداخواستم یه نشونه برام بفرسته تابفهمم واقعا میخوام پزشک شم؟؟اصلا توانایی شو دارم؟؟؟
    ورسیدم به سایت شما.خیلی ازتون سپاسگزارم…

  178. اگه یک پزشک داروی اشتباهی تجویز کنه و یا یک عمل موفقیت آمیزی نداشته باشه و منجر به فوت یک آدم شه چی؟?

      1. سلام من کلاس هشتم هستم و ارزوی پزشکی دارم اما درگیرم من نمی خوام ی پزشک بشم و تو درمانگاه یا مطب به طبابت بپردازم . می خوام پزشکی بشم که کار مهممممممی کنم ولی نمیتونم درس را به تفریح ترجیح بدم و درگیر میشم و افکار بد میاد سراغم . لطفا راهنمایی کنید .

  179. فقط میتونم بگم این نوشته پر از حس مثبت بودن و واسه کسایی که مثل من نمی گم بی انگیزه ولی کم انگیزه بودن فرصت خوبی بود تا به خودشون بیان.ممنون ازتون

  180. سلام دوست عزیز شاید باورت نشه ولی واقعا بهترین دوستم شدی چراکه با همین نامه ی کوتاه تو حرف هایی که توذهنم درباره ی پزشکی که من دربارش رویا چیده بودم به حقیقت پیوست به استاد با معرفتت بگو براتون همیشه لحظه های شادی رو ارزومندم
    من کسی بودم که همش خودش یکی بدو میکنه که چی میشه چرا اینایی که پزشک شدن غر میزنن من هیچ وقت درکشون نمیکردم چون پزشک ها رو محترم و دوست خدا به خودم معرفی میکردم… به هر حال سر فرصت سجده ی شکر این لحظه برام واجب شده برام دعا کنین من عاشق همه ی دکتر های زحمت کش هستم.
    خدا خیرتون بده من حالم دگ گون شد

  181. من دقیقا تو همین دقایق و لحظه ها به همین حرفا احتیاج داشتم…انقدر ذهنم پرشده بود از غرولند دانشجوهای پزشکی که واقا ناامید شده بودم..اصن دلیل ناامید شدنمم نمیتونستم توجیه کنم…ممنون واقعا

  182. سلام دکتر خواهش میکنم جواب بدید
    من یازدهم و عاشق پزشکیم و خیلی دوست دارم پزشکی قبول شم یعنی حاضر از همه چیز بزنم برای پزشکی اما من تو یه مدرسه دولتی معمولی درس میخونم و نمیتونم هزینه کلاس کنکور بدم اما آزمون شرکت میکنم و کتاب تست ها رو هم خریدم
    ولی از هرکی میپرسم میگن با این شرایط نمیشه پزشکی قبول شد ولی من میخواستم بپرسم بر اساس تجربه ای که دارین
    من بدون کلاس کنکور و بدون مدرسه خوب ولی با کتاب تست و آزمون از همین حالا که حدودا ۵۷۰ روز زمان دارم با شروع از سطح صفر میتوانم به پزشکی برسم اگه یکسره بخوانم؟

    1. آره، شک نکن! مطمئن باش که بدون کلاس کنکور و مدرسه ی عالی هم میشه قبول شد. تو همون کتاب تست‌هایی که خریدی همه ی نکاتی که واسه ی کنکور لازم داری گفته شده؛ فقط بخون، با انرژی و بیشتر از توانت، بخون!!!اجازه نده حرفای بی‌سر و ته و بی‌ارزش اطرافیان آیندتو تباه کنه

      1. مبین امیری

        خیلی ممنونم که پاسخ دادید خانوم دکتر فقط میخواستم ازتون بپرسم یعنی از الان که یازدهم هستم از صفر میتونم تو این یک سالو نیم ۱۰۰ در ۱۰۰ شدنی هست قبولی پزشکی؟

        1. خدایا کنکور با بچه ها چه کرده که انقدر توانایی های انسان بودنشونو نادید میگیرن! تو از الان راحت میتونی دو رقمی شی!! راحتا!!
          فقط به شرطی که باور داشته باشی توانایی هاتو و ارامش داشته باشی!!

  183. سلام من پشت کنکوری نظام جدیدم خواهش میکنم کمکم کنین به جای درس به طور عمیق تلویزیون نگاه میکنم قبلا تو وقت استراحت وقتی کسی تلویزیون میدید من بدون توجه میگذشتم اما الان میشینم و میرم تو عمقش انگار تنها تفریح من تلویزیونه هم زود عصبی میشم هم استرسی ام چیکار کنم؟ ازتون خواهش میکنم کمکم کنین

    1. سلام خانوم.
      نمیدونم این رو خواهید خوند یا نه.
      اما در یه سری مقاطع از زندگی؛ شما به این مسئله احتیاج دارید. همه چیز ماکزیمم perfect نیست و همه چیز definitely داغون نیست!
      شما باید یه دلیل خوب برای کاری که میکنید داشته باشید.
      اگه از تلویزیون لذت میبرید پس چرا تماشاش نکنید؟ اما یه جنبه دیگه هم وجود داره که شما هنوز کشف نکردید که تلاش برای هدفتون چقدر لذتبخش تره….

  184. بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی حالمو خوب و آرومم کردی دکتر قربانی عزیز? فقط میتونم ازت تشکر کنم

  185. منم خیلی دوسدارم دوباره درس بخونم وپزشکی قبول شم ولی شرایط مالی اجازه گرفتن کتاب های کنکور بهم نمیده ،ارزومه پزشک بشم پارسالم کنکور دادم ورتبه خوبی اوردم سال ۹۹ دوباره تلاش میکنم

  186. چقدر خوشحالم از گوش دادن به حرفای دکتر مکری عزیز و خوندن متنتون آقای دکتر. دلم میخواد بغلش کنم. چقدر به این حرفا نیاز داشتم. از طرف یه دانشجوی پزشکی که دو سال از هم ورودی هاش عقبه و بعد از مدت ها شکست و نارضایتی از نو شروع کرده

  187. چند روز بود که از هدفم دور شده بودم و امروز همه ی جهان باهم هماهنگ شده بود تا یه بار دیگه به من ثابت کنه که باید بیشتر رو هدفم متمرکز شم… خوشم میاد دنیا برای من صبر می کنه صبر می کنه بعد یهو هرچی بوده و نبوده رو مثل پتک می کوبه تو سرم… امروزم متن شما مثلا اتفاقی به چشمم خورد و کلا بخش تلنگر های زندگیم در امروز رو تکمیل کرد.
    در آخر که…
    قلم زیبایی دارید. خیلی لذت بردم و متشکرم.

  188. باعرض سلام بنده یازدهم ریاضی هستم وبه تجربی علاقه دارم برای اینکه پزشکی قبول شم از الان چندساعت بایدمطالعه داشته باشم

  189. سلام آقای قربانی،امیدوارم که شب و روز پاییزی به کامتون باشه…..
    مشتاقانه منتظر متن “آیا به پزشکی علاقه داریم یا نه؟؟” هستیم …..
    شاد و موفق باشید 🙂

      1. سلام من کلاس نهم هستم و عاشق پزشکی هستم به دلیل اینکه نه پولش برام مهمه نه اینکه بهم بگن خانم دکتر خانم دکتر من به خاطر پدرم می خوام دکتر شم یه روز صبح بابام میره دکتر حالش خوب نبوده فشارش بالا بوده یه نوار قلب می‌گیرن و میگن مشکلی نداری شبش پدرم فوت میکنه من به همین دلیل فقط می خوام دکتر شم حتی گفتم در ماه ۲۰ عمل مجانی کسی که پول نداره عمل کنم

  190. سلام
    حرفاتون برام خیلی جالب بود اما چطوری می شه که آدمایی مثل من که پر از افکار منفی هستند این فرایندو تو خودشون ایجاد کنن.من عاشق این رشته ام اما این احساس منفی منو داره از رویا و آرزوم دور می کنه چطوری میشه که تمام منفیارو ازبین برد منم نمیخوام از هدفم دور بشم ولی راه حلش چیه؟راه حل های متفاوتی رو امتحان کردم.اگه می تونید لطفا یه راهی پیشنهاد بدید.ممنونم…

    1. علی قربان‌پور

      سلام سارا
      ما باید در گام نخست از خودمون آغاز کنیم. همه‌ش ننالیم، همه‌ش غر نزنیم و منفی نباشیم. که این برمی‌گرده به این که چه قدر روی خودمون کار کنیم و پیش‌رفت کنیم. باید بدونی که ما با یک گزینش بزرگ در هر دم رویارو هستیم. که چه‌طور این لحظه رو بگذرونیم. منفی یا مثبت. این خود خود ما هستیم که حال خودمون رو خوب می‌تونیم بکنیم. ولی این رو بدون که قرار نیست همیشه شاد و خندون باشیم. گاهی اندوه و درد هست که دست خودمون هم نیست. این بحثش جداست.
      درباره دیگرانی که هستند ما تنها با خوب بودن خودمونه که می‌تونیم رو اونها تاثیر داشته باشیم وگرنه ما مسئول منفی بودن اونها نیستیم تا وقتی خودشون می‌خوان منفی بمونن.

  191. سلام اقای دکتر ، من دانشجوی پزشکی ام ،انقدری حرفای منفی شنیده بودم که کل ذوق و شوقم واسه پزشکی مرده بود ، دمت گرم دمت گرم دمت گرم نمیتونم و نمیدونم چجوری بگم حس و حال الانمو بعد خوندن نامه ات ، فقط بدون خیلی کمکم کردی مرسی ❤

  192. سلام
    ببخشید من کنکوری ام امسال به امید خدا و دوست دارم پزشک بشم
    یه سوال داشتم خدمتتون میشه بگید هر درسیو تو کنکور چند درصد زدید پزشکی قبول شدید ؟ البته اگه زحمتی نیست چون خیلیییییییییی عاشق پزشکیم میترسم زبونم لال …

    1. علی قربان‌پور

      سلام فاطمه
      ببین نمیشه یک نسخه پیچید. سال تا سال فرق می‌کنه رتبه ها و درصدها و ظرفیت‌ها و سهمیه‌ها. اگر دنبال آمار و ارقام هستی سایت های کنکور همه رو یک جا بیشتر از چیزی که دنبالشی در اختیارت می‌ذارن.
      اگر به پزشکی علاقه داری بهت پیشنهاد می‌کنم با علاقه همه درس‌هات رو بخونی و سختی راهش رو به جون بخری. هدف داشته باشی و براش تلاش کنی و ناامیدی به دلت راه ندی. و باید بنویسم که حقت رو از ماراتن کنکور بگیری. البته کنکوری زندگی کردن فداکاری های زیادی می‌خواد که باید باهاش کنار بیای. از قافله عقب نمونی

  193. خییلی عاالی بوود مررسی ایشالا همیشه موفق باشین خیلی سردرگم بودم جواب خیلی از سوالهای توی ذهنم توی وویس و گفته هاتون بود ممنون

  194. سلام
    واقعا متن خیلی خوبی بودی
    آقای قربانی یک سوال داشتم، ممنون میشم اگر فرصت کردین جواب بدین
    من امسال کنکور دارم، در رابطه پزشکی هم خیلی تحقیق کردم و واقعا بهش علاقه دارم…ولی همیشه استرس دارم که نکنه اگه پزشکی قبول بشم، پزشک خوبی نشم؟! شاید من برای این رشته مناسب نباشم…

    از کجا باید متوجه بشیم که علاوه بر علاقه، مهارت لازم برای این رشته رو هم داریم؟

  195. وویسی که گذاشتید واقعا خوب بود.چطور میتونم به صحبت هایی با این محتوی دسترسی داشته باشم؟
    اکثرا توی گوگل یکسری حرف های بی سر و ته توسط آدمایی که شناس نیست رزومه نام و نشانشون گذاشته میشه.
    اگه میتونید بهم معرفی کنید سایت یا کانالی که پادکست های معتبر بشه توش گوش کرد

      1. ابراهیم شفیعی

        سلام. آقای دکترقربانی . من توی مدرسه تیزهوشان دستغیب ۱ شیراز سال ۱۱ درس میخونم و عشق پزشکیم و حتی عاشق شیفتاشم شاید عجیب باشه ولی اینطوریم دیگه . ارزومه ک رتبه خوبی بیارم و به امید خدا با کلی انگیزه هم درس میخونم . امیدوارم بعد ها مثل شما بتونم به هم نوعان خودم تو این راه پزشکی خدمت رسانی کنم

  196. جناب آقای دکتر
    عرض سلام و احترام به حضرتعالی و تمامی دوستانی که این متن رو می خونند امیدوارم اوقاتتون همگی به خیر و نیکی باشه.من ارشدم رو با بهترین معدل و از دانشگاه دولتی گرفتم و مشغول به کار شدم تمام ترم ها رتبه اول بودم شاید از اول به درستی انتخاب رشته نکردم ولی به نظر خودم بهترین کارم این بود که PhD نخوندم (با استفاده از امتیاز استعداد درخشان می تونستم بدون کنکور دکتری رشته ام رو بخونم)الان که چندین سال هست شاغلم حس میکنم تواناییم بیش از این بوده و احساس پوچی میکنم کتابهای زبان اصلی میخونم بازم حس خوبی ندارم به نظر خودم خیلی مفید نیستم چون کارمند اداری هستم،نظرتون الان میتونم کنکور بدم و پزشکی قبول بشم؟

      1. سلام خانم شاید حتما سرش شلوغ باشه نتونسته جوابتونو بده و باعث افتخارمه که کمکتون کنم بله مبتونید وقتی که علاقه و عشق به پزشکس رو دارید فقط کافیه که با عشق به راهتون ادامه بدید به باید و نباید ها و شرایط توجه نکنید با عشق و تلاش میشه ناممکن رو ممکن کرد 🙂

    1. سلام.من شرایطی مشابه شرایط شما ولی در سطح پایینتر داشتم.الان رشته قبلیم رو رها کردم و دارم میخونم برای کنکور پزشکی.
      به نظر من شما هم میتونید.چرا که نه.حتما میتونید.تلاشتونو بکنید و به نتیجه دلخواهتون برسید.همیشه پیروز و موفق و سربلند باشید

    2. سلام آقای دکتر.من حدود سیزده ساله که از درس فاصله گرفتم و الانم مامان دوتا بچه هستم ولی هنوز نتونستم عشق به پزشکی رو فراموش کنم خیلی دلم میخواد کنکور بدم به نظر شما میتونم قبول بشم

    3. سلام . ببخشید من نظر میدم ولی چون منم ناممکن و ممکن کردم خواستم بدونین ک واسه هیچ کاری دیر نیست و هرکاری ک ادم بخواد میتونه انجام بده فقط باید چهار چیز و جدی بگیرین داشتن ایمان توکل تلاش و داشتن یک برنامه منظم و دقیق

  197. سلام اقای دکتر من دوسالی میشه با وبلاگ شما اشنا شدم خیلی خیلی خوشحالم که تو جامعه پزشکی مثل شما هست که با علاقه سراغ این رشته رفته است من صادقانه میگویم من واقعا از ۵ سالگیم پزشکی رو دوست دارم ۵ سالم بود که داییم پاش زخمی شد و بنا به دلایلی بیمارستان نرفت و یکی از فامیل هایمان که جراح هستند پای ایشون رو در خانه عمل کرد و من در ۵ سالگی این جراحی رو با عشق دیدم و از ان روز تصمیم گرفتم جراح بشم ولی ۲ بار کنکور دادم و پزشکی قبول نشدم به امید خدا امسال پزشکی قبول میشم و مثل شما یک پزشکی میشم که به خاطر پول سراغ این رشته شریف نرفته انشالا

  198. سلام آقای دکتر.
    من امسال کنکور دادم و پزشکی پردیس خودگردان کرمانشاه قبول شدم . وقتی فهمیدم خیلی خوشحال نشدم. چون باید هر ترم ۱۶ ملیون پول بدم خیلی ناراحتم . تازه تو کارنامه سنجش هم نوشته من دولتی فیزیوتراپی تهران و دارو زنجان روزانه قبول میشدم.

    من کلن آدمیم که به چیز خاصی علاقه مند نیستم . واقعن با اینکه ۱۸ ساللمه نفهمیدم چی به دردم میخوره! به حرف والدینم پزشکی زدم. خسته شدم از بس حرف شنیدم از همه. ولی چون روحیه همنوعدوستی فوق العاده ای دارم فکر میکنم بد هم نیست… همش میگم شهر غریب ،رشته سخت، آینده نا معلوم .. چیکار باید کنم؟؟؟ من ۶ سال فرزانگان تیزهوشان تحصیل کردم آخرشم هیچی…اینقدر فشار رومه فقد دوست دارم چشامو ببندم و دیگه هم پا نشمT-T

    1. علی قربان‌پور

      سلام ناشناس
      من بیشتر از همه چیز از متنت بی‌هدفی برداشت کردم. خودت هم به این که نمی‌دونی چی دوست داری اشاره کردی. من درمان‌گر نیستم (هرچند دوست دارم باشم) اما می‌تونم بهت بگم که تا ندونی چی از زندگی‌ت می‌خوای، نفهمی چه جوری می‌خوای از فرصتت استفاده کنی این حالت جا خوش می‌کنه در وجودت. نترس. باید بری کشف کنی. یه دنیا مننظرته. نمی‌خوام همه چیز رو خیلی روشن و باز بنمایانم اما بدون شک خودتی که باید پاشی و جنبش کنی. ببین چی تو زندگی‌ت برات ارزشه. قطعا داری چندتایی. پس برو و با توجه به اونها برای خودت در بستری که ایستادی (منظورم شرایط الانت هست) هدف پیدا کن یا اگر لازمه بساز. تازه می‌تونی از این کرختی بیرون بیای. اما فراموش هم نکن که همیشه یکسان نخواهد بود. باز هم تو این حالت‌ها قرار می‌گیره آدمی خواه ناخواه. روز.هات رو دریاب.

  199. سلام
    دانشجوی دکتری روانشناسی هستم،ولی باید اعتراف کنم که ای کاش به حرف پدرم گوش داده بودم و پزشکی میخوندم،با اینکه روانشناسی رو هم دوست دارم و کاملا تصادفی از رشته تجربی در این مسیر قرار گرفتم ولی افسوس ها و ای کاش ها داره خفه ام میکنه طوری که از همین رشته ای که باعث کمک به انسان هاست لذت نمیبرم…

    1. دانشجوی پزشکی ام .توصیه و تجربه من به شما.اینکه بتوانید در روانشناسی بهترین باشید و گره از مشکل کسی باز کنید و از زندگی لذت ببرید .دیگر هیچ وقت آرزو نمی کردید ای کاش پزشکی میخوندم.چع بسیار دانشجوهای پزشکی داریم که انصراف دادن تغییر رشته دادن و چه بسیارند که از رشته شان راضی نیستند.
      شاید اگر همه انسانها یاد می گرفتیم در هر جا در هر شغل و در هر زمانی که هستیم بهترین خودمان باشیم دنیا برای ما بهشت میشد.
      برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی دارم

  200. سلام اقای قربانی،
    من توی انتخاب رشته الویتم با پزشکی‌بود حالا که نزدیک به اعلام نتایج شده حرفایی که راجب پزشکی میگن یکم منو میترسونه ?یکم گنگ شده برام متن های شما رو هم در این رابطه خوندم ولی یکم حسم نسبت به انتخابم عجیب شده.

    1. قدیما بسکتبال میرفتم ، تو تیم منتخب استان بودم ،
      چند وقت دوره ای برگزار شد که مربی اون آقای محمدی منش ( مربی سابق تیم ملی بسکتبال ) بود.
      همیشه آخر تمرین یه نکته به همه میگفت : میگفت اگه یه چیزیو بخواهی باید یه چیز دیگه رو بدی ؛
      اگه تو پزشکی رو انتخاب کردی شاید برای اینکه بتونی موفق باشی مجبود بشی از خیلی از زمان های تفریحت رو بزنی که بتونی یه روز پزشک مورد قبول مردم بشی.
      خوب شاید بگی این حرفایی که در مورد پزشکی شنیدم چی میشه؟ ؛ باید بهت بگم منم دانشجوی پزشکی هستم و کلی از این حرفا میشنوم ، یه روز به یکی از اساتیدم که فوق تخصص اونکولوژی بود هم این حرف رو زدم ، جالب بود که استاد من هم از این حرفا میشنید حتی بهم گفت زمانی که پزشکی رو از روی علاقه انتخاب کرده بقیه بهم میگفتن روزگار پزشکی تموم شده ،
      خیلی ساله از اون زمان میگذره، خیلی ساله دارن میگن که روزگار پزشکی تموم شده ولی به نظر تو کی تموم میشه این نظرات فلسفه ایه دیگران !!!!

  201. سلام من دوازدهم تجربی هستم سال ۹۹ کنکور دارم من دندوپزشکیو فقط بخاطر پولش میخام در واقع من اصلا به درس علاقه ندارم و فقط به علت علاقه به پول و رفاه به سختی دارم درس میخونم نمیدونم با این دیدگاه میتونم دووم بیارم تو رشته دندوپزشکی یا نه ؟ اگه نه پس من چه رشته ای بخونم ؟ کاملا سردرگم هستم خاهش میکنم جوابمو بدید

    1. علی قربان‌پور

      سلام تیارا
      من نمی‌تونم بهت بگم که چی درسته و چی نه. رشته من هم دندون نیست اما باهاش آشنایی خوبی دارم. می‌تونم بهت بگم که تو قراره ۶ سال دندون بخونی و بعد یک عمر باهاش زندگی کنی. دندون پزشکی، شغل آینده ات، توانایی‌هایی که خواهی آموخت هیچ کدوم برات نباید معدن طلا باشه. تو قراره زندگی کنی و از این فرصت استفاده کنی و لذت ببری. پس برو دنبال چیزی که برات زندگی بار باشه. ما تو کشوری زندگی می‌کنیم که متاسفانه علقه‌های ما همیشه برامون زندگی مناسبی نخواهند ساخت، پس اگه هدفت فقط رفاهه انتخابت خوب بوده ولی دنبال چیزی که دوست داری هم برو یا کم کم بگرد ببین چی دوست داری

  202. سلام من امروز برای اولین بار با وبلاگ شما آشنا شدم وخیلی خوشحالم چون دیدگاه شمانسبت پزشکی بادیدگاهی که من دارم خیلی نزدیکه من ازوقتی که یادم میادمیخواستم پزشک شم من الان دانش آموز پایه دوازدهم ازیه مدرسه خاصم اماالان درست در حساس ترین شرایط اصلا برای رسیدن بهش تلاش کافی نمیکنم ممنونتون میشم اگرشما درمورد این سال آخر وتجاربی که بدست اوردید راهنماییم کنید ببخشید طولانی شد باتشکر

  203. سلام اقای دکتر من دانش اموز پایه یازدهم به دوازدهم هستم از بچگی عاشق دندون پزشکی بودم اما به تازگی هدفم به پزشکی تغییر پیدا کرده . این رو هم بگم از هر لحاظ دانش اموز بسیار متوسطی هستم و تابه امروز نمرات معمولی و متوسطی رو در دبیرستان داشتم . نمی دونم ایا اگر وارد این رشته ” پزشکی ” بشم ایا می تونم دووم بیار زیرش ؟؟ ایا شما به عنوان یک پزشک یا دانش جوی پزشکی از کارتون راضی هستید ؟ ایا راهی هست که بتونم بفهمم منم می تونم جزو یکی از بهترین پزشکان اینده ی این جامعه بشم ؟ نمی دونم باید چی کار کنم خیلی مردد و سردرگم هستم.. خواهش میکنم برادرانه راهنماییم کنید من یکبار دیگه هم بهتون در خود وبلاگ پیام دادم امیدوارم که بهم یک جوابی بدین تا بتونم هدف واقعیمو پیدا کنم و از این سردرگمی خارج بشم … ببخشید که طولانی شد خیلی مچکرم…

  204. سلام…با خوندن مطالبتون خیلی علاقه ام ب پزشکی بیشتر شد از این نوع نگاهتون ب پزشکی و سختیاش خیلی خوشم اومد واقعا اولین باره چنین دیدگاهی رو میبینم.سوالی داشتم اونم اینکه من الان سخت تو دوراهی بین پزشکی و دندون پزشکیم دندون بخاطر سالهای کمترو راحتی بیشترش نسبت ب پزشکی خیلی وسوسم میکنه ولی از طرفی دلم بغیر از پزشکی بچیزی راضی نمیشه خیلی دوسش دارم.ادم درسخونی بودم فقط این سال اخر یکم بی انگیزه شدم چیکارکنم ینی من میتونم ۱۰سال دیگه هم ادامه تحصیل بدم؟تروخدا جوابمو بدین?

  205. ممنون آقای دکتر خیلیییییییییی متشکرم. که من رو برای رسیدن به هدفم مصمم کردید. انشاللهدر ادامه ی مسیرم از راهنمایی های شما استفاده کنم.

  206. سلام مجدد آقای دکتر در باره مطلبی که فرموده بودید مطالعه کردم. و خیلی آروم شدم. و وا هی بودن این تفکر بوجود آمده در خودم رو متوجه شدم. بسیار متشکر .
    فقط یه تایید از شما میخوام اونم اینکه پزشکی مازاد ارزش برابری نسبت به دولتی داره؟

    1. خوشحالم که برات مفید بود فاطمه.

      اگه از نظر مدرک می‌پرسی، تا اونجایی که میدونم، تفاوتی ندارن. اگه از نظر آموزش می‌پرسی، باز هم تفاوت‌های کمی وجود داره. خودت مهمی، نه این که دولتی هستی یا مازاد.

  207. سلام آقای دکتر. ممنون که گوش شنوایی برای شنیدن حرف ما هستید من یک دختر هستم. من سال ۹۷ رتبه ۴۰۰۰رو آوردم. امسال با اینکه تلاشم خیلی زیاد بود رتبه ۲۶۰۰اوردم. با این رتبه پزشکی مازاد شهر خودم رو میارم.آقای دکتر من تمام وجودم تا به این زمان مملو از عشق به پزشکی بوده و همین باعث شده که یکسال پشت کنکور بنشینم. ولی الان به یه سوال برخوردم. خانواده‌ی من یه خونواده ی پرجمعیت ۷نفره اس. و از لحاظ مالی متوسط هستیم. مادر و پدرم کاملا موافق مازاد رفتن من هستند. مشکلی که من دارم این گمه که برخلاف گذشته خودم دو لایق پزشکی نمیدونم. به خودم میگم تو اگر لایق بودی دولتی قبول میشدی. از طرفی خیلی زیاد فکر میکنم اگر پزشک نشم تا آخر عمر رسالت خودم رو انجام ندادم و خودم رو نمیبخشم . پیش خودم میگم بعد از قبول شدن کار میکنم و خرج دانشگاهم رو فراهم میکنم چون نمیخوام به خانوادم فشار بیاد. اما بازم این فکر که شاید لایقش نباشم آزارم میده. بعضی از دوستام میگن چند سال بعد از اینکه اینهمه پول دادی پشیمون میشی. حس میکنم ح رفاشون مزخرفیه ومن پشیمون نمیشم اما این دودلی خیلی آزار دهنده است. خواهشا کمکم کنید. متشکر و ممنونم

    1. سلام خانم فاطمه ، منم همچین مشکلیو وقتی میخواستم پزشکی پردیس رو انتخاب کنم داشتم ولی الان که سال دومم هم خانوادم خیلی خیلی راضین و هم خودم ، اینو هم بدونین که خانواده افتخارش اینه که فرزنداشو در جامعه موثر تربیت کنه.

      تازه بچه های سال بالایی میگن شما علوم پایه این هنوز قشنگیای پزشکی رو درک نکردین ولی به نظرم همین الانشم ازم بپرسن ، زیباترین رشته دنیا رو پزعشقی میدونم . واقعا عشقه .

  208. سلام اقاى دکتر،خسته نباشین،،
    من امسال کنکورى هستم،
    واقعا ازتون به خاطر سایتتون ممنونم،چون به این حرفا احتیاج داشتم،
    راستش من به پزشکى خیلی علاقه دارم ولى از سختى راهش می ترسم،(مى ترسم که از پسش بر نیام)،از هرکى و از هر سایتى که در مورد پزشکى تحقیق مى کنم دارن از یه زندگى خیلی سخت مى گن که جز درس و پزشکى هیچ کار دیگه اى نمى کنى ولى حرفاى شما خیلی بهم انگیزه داد
    ??

  209. سلام آقای دکتر راستشو بخواین خیلی قلمتون رو دوست دارم و طرز صحبت کردنتون و اینکه تو کلمه به کلمه حرفاتون این همه شور و امید هست این همه عشق انگیزه، ای کاش شما استادم بودین تا اخر عمرم ازتون یاد میگرفتم راستش من دوسال برای پزشکی تلاش کردم اما نتونستم و امسال تصمیم گرفتم که رشته پزشکی هسته ای دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه رو انتخاب کنم.حرفای خیلی ناامید کننده ای از اطرافیانم شنیدم و اینکه هرکسی میاد تجربی غیر از سه رشته ی اصلی هررشته ی دیگه ای رو بخونه موفق نمیشه و جایگاهی نداره و باید مدام سرزنش بشه و دستورای دکترا رو اجرا کنه اونا امپراطورن راستش من با برادرم دوقلو هستم و یه خواهر دارم که امسال هرسه تامون باهم کنکور داشتیم با اینکه ۱۹ سالمه اما خیلی سردرگمم نمیدونم چیکار کنم نمیدونم تا کی دیگران باید برام تصمیم بگیرن آقای دکتر به نظر شما ادم نمیتونه غیر از پزشکی تو یه رشته ی دیگه موفق بشه؟؟؟من امسال سه هزار منطقه دو شدم با اینکه میدونم ممکن هست رشته های دیگه رو هم قبول شم اما پزشکی هسته ای انتخاب خودم بود و کلی دربارش تحقیق کردم و واقعا بهش علاقه مند هستم به نظرتون اشتباه کردم؟نمیخوام از این به بعد با نظر کسایی که منو نمیشناسن و با روحیه من اشنا نیستن و واسه همه یه نسخه میپیچن بیفتم تو چاه رشته تجربی رو به اجبار انتخاب کردم و شبی نبود که از گریه خوابم نبره با این حال کلی فکر کردم و تصمیم گرفتم از این به بعد خودم تصمیم بگیرم واسه خودم واسه ایندم اقای دکتر خواهش میکنم جوابمو بدین این اخرین دریچه امید منه هر نصیحتی هم داشته باشین با جون و دل میپذیرم نمیدونم چندسالتونه اما منم مثله دخترتون پدرانه نصیحت کنین ممنونم ازتون

    1. اقای دکتر من معذرت میخوام راستش تازه با وبلاگتون اشنا شدم خیلی با ساز و کارش اشنا نیستم فکر کردم این سخنرانی که گذاشتین تو همین صفحه خودتون هستین واسه همین گفتم پدرانه نصیحتم کنین ولی وقتی فهمیدم کلا ۵ سال ازم بزرگتر هستین جا خوردم و خجالت کشیدم منظوری نداشتم ببخشین الان میگم برادرانه نصیحتم کنین اگه اشکالی نداره بازم معذرت میخوام

  210. سلام آقای دکتر.پزشکی در کشور ایران طی ۱۵_۲۵سال آینده موقعیت شغلیش چطوره؟نکنه یه عالمه ربات بیان و پزشکی بی ارزش بشه و با توجه به نیاز محدود کشور ها به متخصص و ورودی بسیار زیاد این رشته در کنکور تو ایران، موجب نمیشه که قسمتی از پزشک ها در ایران آینده مبهمی داشته باشن؟

    1. سلام رضا.

      موضوع آینده‌ی پزشکی، مختص ایران نیست. با سرعت بالایی، تغییرات در حال رخ دادن هست و خب کاری که میشه کرد، این هست که خودمون رو آماده کنیم براش و «تطبیق‌پذیری» داشته باشیم. تعداد زیادی نوشته در آینده‌ی نزدیک در این باره خواهم نوشت.

  211. سلام . من امسال کنکور دادم و شکر خدا رتبه خوبی اوردم و قراره پزشکی رو انتخاب کنم . از هر کسی ک میپرسم راجع به سختی هاش گفته ولی ازتون ممنونم که اینقدر شفاف توضیح دادین و حالا میتونم بدون هیچ تردیدی این رشته رو انتخاب کنم . ممنون

  212. با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما جناب آقای قربانی
    من امسال نهمم و خیلی خیلی به پزشکی علاقه دارم جوری که هر موقع به این فکر میکنم که در آینده پزشک شدم از خوشحالی اشکم سرازیر میشه و واقعا هم دارم براش تلاش میکنم و خیلی خوب درس می خونم این متن بالا رو چندین بار خوندم و واقعا بهم انگیزه داد از اعماق وجودم از شما ممنونم چون این متن چیزی بود که واقعا بهش احتیاج داشتم میدونید
    خیلی سوال دارم که ازتون بپرسم ولی نمیدونم چطوری باید بپرسم
    دوس داشتم یکم برام از این رشته توضیح از خوبی هاش بدی هاش از همه چیزش تا ازتون الهام بگیرم و انگیزم برای درس خوندن اصلا واسه همه چیز از اینی که هست خیلی بیشتر شه
    البته اگه زحمتی نیست و مزاحمتون نباشم

  213. با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما
    من امسال میرم نهم و خیلی خیلی به پزشکی علاقه دارم جوری که هر بار که فکر میکنم پزشکی قبول شدم از شدت خوشحالی گریه ام میگیره و واقعا هم دارم واسش تلاش میکنم و خیلی خوب درس می خونم
    متن بالا رو چندین بار پشت سر هم خوندم و واقعا بهم انگیزه داد احساس میکنم این متن چیزی بود که بهش احتیاج داشتم
    واقعا عالی بود
    کلی سوال دارم ولی نمیدونم چطور باید بپرسم
    دوست داشتم برام از سیر تا پیاز این رشته توضیح بدین
    اینکه از کی شروع به درس خوندن کردین واسه کنکور چجوری درس میخوندین اینکه حس تون وقتی که یه مریض رو ویزیت میکنین چیه و کلی از اینجور سوالا…..
    بازهم ازتون تشکر میکنم

  214. سلام
    مرسی از مطالبتون من سال یازدهم هستم ویک سال دیگه کنکور دارم من عاشق پزشکیم به معنای واقعی کلمه . من پزشکی رو به اندازه جونم دوست برای همین هر کسی از سختیاش میگه من نه تنها دل سرد نمیشم بلکه علاقه مند ترم میشم . اما با این مطالب من دیگه اینقدر پزشکی رو دوست دارم که در کلمات
    نمی گنجه دوست داشتم که چند کلمه ای با شما صحبت کنم و از شما الهام بگیرم

  215. سلام و خسته نباشید
    چقدر زیبا می‌نویسید می‌خواستم پیشنهاد بدم نوشته‌هاتونو کتاب کنید. من از نه سالگی گرانولوماتوز وگنر دارم و از وقتی به‌دنیا اومدم عاشق کتاب‌ها بودم. تا الان خیلی بیمارستان بودم و خیلی دکتر و پرستار و… خوب و بد دیدم اما هیچ وقت اینجوری با احساساتشون مواجه نشده بودم. خوندن نوشته‌هاتون غیر از کمک بزرگی که به جامعه‌ی پزشکی می‌کنه، به بیمارا هم امید می‌ده که هستند دکترایی که کارشونو با علاقه انجام می‌دن و بیماراشون براشون اهمیت دارند.
    این یکی از بزرگ‌ترین خدمت‌هاییه که می‌شه برای بشر امروز انجام داد. درمان دردشون با نیت خالص و بدون درنظر گرفتن منافع شخصی?

  216. البته یه چیز بگم…جوان های ایرانی سختی دوران دانشجویی خیلی براشون سنگین تر از بچه های خارجی هست.
    دلیلش هم اینه که تو خارج بچه ها کل دوران مدرسه و دبیرستان رو فقط تفریح و بازی میکنن و کنکور هم که ندارن راحتن کلا…ولی وقتی به دانشگاه میرن تازه یکم معنای سختی و پشتکار داشتن رو میفهمن.
    ولی بیچاره بچه های ایرانی بخصوص نظام قدیم ها از همون دبستان همش باید درس و مشق مینوشتن تا دوران دبیرستان که هر روزش امتحان و پرسش بود و بعدش هم استرس کنکور و در صورت قبولی, شروع سختی های دانشجویی…..
    واسه همین طبیعیه که بچه ها تو همچین شرایطی افسرده و خسته بشن.

  217. سلام
    زندگی ام پر از فراز و نشیب بوده از فقر از ناداری و کلی مشکلات دیگر که ناشی از فقر است.خوشبختانه پدر و مادرم با وجود اینکه خودشان سطح سواد پایینی داشتند اما از همان بچگی در ذهن من تنها یک چیز را ارزش کردند درس خواندن و علم و سواد و اگر روزی به جایی رسیدم دست نیازمندان را بگیرم.چیزی نمانده فقط ۱۱ماه با هدفم فاصله دارم. به یک معجزه نیاز داشتم من با دکتری اشنا شدم آن دکتر انگیزه ی مرا صدها هزار برابر قوی تر کرد.از ان لحظه دیگر پزشکی را بخاطر پول و ثروت و رقابت و اهداف مادی نخواستم . الان عاشق به معنای واقعی پزشکی هستم هر لحظه تو خط به خط کتاب زیستم خدا و پزشکی رو میبینم هر کلمه منو به خدا و پزشکی نزدیک تر میکنه. هیچ وقت امیدم رو از دست نمیدم و به خداوند بزرگ و قدرت لا یزالش ایمان دارم. من با کسانی رقابت میکنم که بهترین معلمای خصوصی و بهترین منابع را دارند اما من هم خدا را دارم .و پزشکی فقط و فقط و فقط با یک چیز بدست می اید ان هم تلاش .پزشکی جااانم دوستت دارم و تورا فقط بخاطر خودت میخواهم.

  218. سلام. این متن فوق العاده است بارها قبل از کنکور خوندمش و هر بار ازش انگیزه و انرژی گرفتم. ازتون یه سوال داشتم ممنون میشم کمکم کنین . من احتمالا پزشکی بهمن مشهد قبول بشم و از اینکه بعد یه سال تلاش تونستم به چیزی که میخواستم برسم خیلی خوشحالم فقط سوالم اینه که بهمن قبول شدن چه فرقی با مهر داره؟؟ مثلا من مهر شهر های دیگه رو میارم .از لحاظ اینکه بعضیا میگن بعد فارغ التحصیلی یه سال عقب میمونی و این چیزا… . میشه راهنماییم کنید؟؟ برای انتخاب رشته نیاز دارم بهش. ممنون میشم راهنمایی کنید

  219. تو جامعه ای که پزشک تو اولویت باشه اون جامعه مریضه واقعا که متاسفم تو کشور های دیگه معلم سالاریه یعنی تو کشور ما هم زمانی معلم سالاری بود نه فقط معلم همه وضعشون خوب بود ولی مردم احمق خودشون باعث خودشون شدن

  220. سلام.من دانشجوی ترم ۴ پزشکی هستم و این متن چیزی بود که واقعن بهش نیاز داشتم…من با علاقه وارد پزشکی شدم اما هم به علت کم کاری خودم هم جو عمومی دانشگاه که تقریبا هیچ کس با علاقه درس هارو نمیخونه و همه میخوان زوری نمره بیارن ازین چهار ترمی که داشتم لذت نبردم و چیز زیادی هم یاد نگرفتم ، با اینکه با شب امتحانی خوندن تونستم نمره های خوبی بگیرم ولی خب چه فایده!
    متاسفانه دوستام هم آدمای غرغرویی هستن(البته منم باهاشون همراهی میکنم) و حالا که کم کم داریم به گروهبندی کلاس نزدیک میشیم دارم فکر میکنم اگر نخوام با دوستام توی یه گروه بیفتم فکر بدیه؟؟ممکنه پشیمون بشم که کاش با دوستام بودم؟یا ممکنه اونا انقدر از دستم ناراحت بشن و تقریبن ارتباطمون قطع بشه؟
    آیا بودن با کسایی که از کارشون لذت نمیبرن سخت تره یا تنها بودن و دل به کار بستن؟

    1. سلام
      من الان چند ساله دارم به راهی فکر میکنم که به انتها نرسید،دوست داشتم برگردم و باز تلاش کنم ولی هربار تفکراتی مثل این که اگه وارد پزشکی بشم دیگه زندگی ندارم،باید زندگیمو وقف کنم،باید خیلی چیزامو از دست بدم و خیلی فکرای دیگه دلسردم میکرد و واقعا فکر نکرده بودم لذت از پزشکی یعنی همین غرق شدن،همین درگیر شدن و اگر من اینو نمیخوام پس چرا تا این حد مشتاقم؟چرا سالها میگذره و من با ۲۹ سال سن و داشتن همسر و فرزند باز از فکرش بیرون نمیام؟چرا نمیتونم رهاش کنم؟امشب پر از تردید بودم،پر از سردرگمی،پر از سوال خیلی اتفاقی این صفحه رو پیدا کردم ولی حرفهای شما تمام اون چیزی بود که من نیاز داشتم بشنوم،درش غرق شدم و احساس کردم حالا،بعد از سالها خودم رو پیدا کردم و فهمیدم باید چیکار کنم
      از صمیم قلب از شما ممنونم،من جواب تمام سوال هامو همین امشب با همین حرفها گرفتم و بی نهایت خوشحالم

    2. دقیقا مثل اینه که میخای ی خونه بزرگ از اسباب بازی درست کنی و چنتا به ظاهر دوست میزنن از ی جا کل خونه رو خراب میکنن احساساتی عمل نکن چونکه زندگی اونقدر هم دلسوز نی

  221. سلام..
    دوستان هیچ وقت برای رسیدن ب خواسته ها و ارمانها دیر نیست… اهداف و تلاش برای رسیدن به اهداف حس جواانی و قدرت و اعتماد به انسان میده..
    من کارشناس بیهوشی هستم. و ۲۷ سالمه..
    ولی از هدفم دست بر نمیدارم….
    قبولی در رشته بزشکی و تخصص دلخواهم…
    حتی اگه ۵۰ سالم بشه..
    با همه بالا و بایین های زندگی…
    با همه کمبودها ..
    سال قبل ۱۲ هزار شدم
    امسال احتمالا ۴۰۰۰
    سال ۹۹ رتبه برتر خواهم شد
    زندگی در جریانه و من در کنار جریان زندگی به اهداف بزرگ فکر میکنم و به ارمانم خواهم رسید.. بدون توقف زندگی

    1. فکر نکنم من شانس داشته باشم شما جواب بدید .راستی آخرش اون پسره تو اسپادر من زنده موند یامرد .ولی خوشبحالتون دکترید .

      1. مرسی جواب دادید کاش کامنت بعدیم جواب بدید .شما که زحمت کشید جواب دادید .اون کامنتم جواب میدید لطفا .کانال تلگرامی ندارید .یاانیستا چیزی

    2. سلام.به بیقرار.
      از روحیه وانگیزه بالایی که دلری خوشم میاد.دلم میخواد آدمی مثل تو دور وبرم باشه تایکم بهم انگیزه بده تابتونم بلندشم وبه خواسته م برسم
      دکترقربانی لطف میکنید ایمیل بیقرار روبهم بدین یاایمیل منوبهش بدین تاکمکم کنه دراین راه.لطفاااااا

  222. سلام آقای دکتر
    اول باید بگم که قلم خوبی دارین و آدم با خوندن مطابتون اروم میشه. راستش آقای دکتر من ارشد فیزیک دارم و نزدیک چهل سال سن!!!! اخیرا خیلی به پزشکی علاقه مند شدم، البته نه به خاطر پول که تو سن و سال من به این دلیل کسی به پزشکی علاقه مند نمیشه. تو اطرافیانم کسی هم نیست که در این مورد باهاش مشورت کنم، به خاطر همین مزاحم شما شدم. به نظر شما پزشکی خوندن تو این سن و سال امکان پذیره؟ البته من چهل ساله هستم ولی احساس یه جوون بیست ساله رو دارم!
    مرسی

  223. سلام و درود به شما! و امید به اینکه پاسخی از شما دریافت کنم…
    من دانش‌آموز سال آخرم و تقریبا ۱۱ماه تا قبول شدن در رشته پزشکی فرصت دارم. وقتی داشتم رشته تجربی رو انتخاب میکردم تمام وجود من سراسر عشق و علاقه به این رشته و کمک کردن به آدم‌ها بود و ثانیه‌ای از درس خوندن دست بز نمی‌داشتم. داستان علاقه من به رشته پزشکی مفصله. من از ۶سالگی ارزوی پزشک شدن رو‌ داشتم و فکر کنم جز معدود افرادی هستم که هیچ کس حتی یک بار هم به من نگفته که باید دکتر شی و حتی خانواده میگفتن که رشته ریاضی یا سایر رشته‌ها را بخونم اما اجباری هیچ وقت در کار نبود و اولویت علاقه من بود براشون. اما الان که به سال دوازدهم (مقطع پیش دانشگاهی) رسیدم، میدونم که چیزی به جز پزشکی نمیخوام یعنی در واقع ملکه ذهنم شده و حس میکنم اگه قبول نشم زندگیم تیره و تار میشه اما مشکل اینجاست که تقریبا هیچ پشتکار و اراده‌ای از خودم نمیبینم و‌ مطمئنم که با این سطح از تلاش نمیتونم قبول شم. نمیدونم باید چی‌کار کنم دقیقا که انگیزم برگرده. یه روزایی و ساعتایی خیلی انگیزه دارم اما گذرا است و تقریبا نا‌امیدم. این رو هم بگم که هر سال شاگرد اولم و کاملا استعداد و لیاقت پزشک شدن رو تو خودم میبینم. دوست دارم یه نفر باشه که بهم انگیزمو برگردونه اما احساس میکنم هیچ کس اون صداقت لازم رو تو حرف‌هاش نداره و شعار میدن بیشتر اطرافیانم. اما از شما یه سوال دارم! آیا تموم این درس خوندن‌ها و سختی‌ها و شب بیداری‌ها می‌ارزه؟ و اگه بله چرا؟ و شما به عنوان یک پزشک چه توصیه‌ای میتونید به من بکنید
    ممنون از مهرتون

    1. سلام. جواب این سوال رو به نظرم، خودت باید بدی. نه من.
      من اگه جواب میدم میشه پاسخ به این سوال که برای من می‌ارزه یا نه. واضح هستش که ارزش‌های دو فرد، لزوما یکی نیست. تو با توجه به اولویت‌های ارزش‌های خودت، بهتره این رو جواب بدی.

      1. بله کاملا حق با شماست، اما حقیقتش اینه که من احساس میکنم ارزش‌هام و اولویت‌هام رو از دست دادم یا ازشون فاصله گرفتم و درگیر روزمرگی شدم و من باب همین موضوع که شاید با توجه به نوشته شما ارزش های یکسانی داشتم این سوال رو از شما پرسیدم حالا ایا با توجه به اولویت‌هاتون می‌ارزه؟

        1. سلام خوانندگان محترم من به عنوان عضو کوچکی از جهان گسترده نظرم این است که هرکس در هر رشته و منسب است که میتواند برای خود و اطرافیان پیرامون جهان چه هم وطن یا غیر هم وطن چه انسان یا حیوان خدمتی کند و نیت خیر نسبت به دیگران داشته باشد چه پاک بان محترم با شد چه پزشک محترم قابل تقدیر و احترام است من شخصا علاقه به شناخت درون بدن انسان دارم اما اگرهم نتوانم به علاقه درونی ام برسم از خداوند طلب دارم که انسان مفیدی برای جامعه ام باشم و از خداوند میخوام که ما را در مسیر انسان شدن و رسیدن به کمال انسانیت کمک کند ان شا الله شما خواننده گرامی در هر کجای این عالم بزرگ هستی حتی در ساده ترین کار ها نسبت به خود و اطرافیان مهربان باشی

    2. من یه کوچولو بپرم وسط حرفای دکتر .من پزشکی می خونم و سال چهارم دانشگاه اصفهان.از اینکه پیامتونو جواب میدم چون خودم گاهی مشکلاتی مثل شما رو داشتم.
      اینکه مردد شدی اینکه انگیزه کم شده باید وقت بزاری آیا هدفی که برای زندگی ات و آینده ات گرفتی یه هدف پایدار و منطقی هست؟
      من وقتی به بچه های کنکوری میرسم اینو میگم (چیزی که وقتی وارد پزشکی شدم احساسش کردم)هدف ما قبول شدن صرف در تاپترینها نیست.اینکه من خلق شدم فقط برای یه رشته کمی کوته نظری هست.اینکه هدفمان بشه فقط یه رشته یه چیز کوچیک این توان ما انگیزه ما رو محدود میکنه .هدف باید بزرگ باشه تا قدم های بزرگ برداشت .هدفهای کوچیک زود آدمو ناامید میکنن هرچند وجود هدفهای کوچیک برای رسیدن به هدف بزرگ ضروریه ولی کافی نیست.پس مقطعی هست که تو رو به هدف بزرگتر برسونه.همه ما اول با هدف اینکه به آدمو کمک کنیم پزشکی می خونیم ولی وقتی میایم تو پزشکی میبینیم گاهی فراموش شده اون هدفها.چرا؟چون اونقدر تو هدفمان اصرار نداشتیم بهانه ای بود برای رسیدن به خواسته امون.
      در مورد انگیزه پیشنهادم اینه با یک مشاور تحصیلی صحبت کنی و یا کسی که این راه رو رفته و آشنا به مسیر هست.گاهی چون راه رو نمی دونیم میانبرها رو نمیدونیم زمان زیادی از دست میدیم .همیشه وجود افراد کاربرد کنارتون باعث میشه هم انگیزه کار رو داشته باشید هم خطاهای کارتون کمتر بشه و هم موفقیتت تضمینی تر . درسته نتیجه به دست خداست ولی خداوند خودش وعده داده هر انسانی به هراندازه تلاش کنه پس نتیجه اش و می بینه. یعنی تلاش و عملکرد ماست که شایستگی ما رو مشخص میکنه.پس سعی کنید بسیار تلاش کنید و با این شعار راه برید:من تلاش میکنم و هرچه در توان دارم می گذارم و از تمام توانایی هایم استفاده میکنم نتیجه آنچه خیر و صلاح من بود .مطمئنا کسی که نهایت تلاش خودشو بکنه در نهایت پاداش دلچسبی از خدا میگیره.
      بدانید در مسیر راه ممکنه گاهی با تمام مقاومت هایی که میکنید ناامیدی بر شما غلبه کنه ولی این را بدانید این ناامیدی شیطان راه شماست تا متوقفتان کند پس همیشه سعی کنید امیدوار باشید حتی اگر شده به خودتان بارها تکرار کنید من امیدوارم به نتیجه.ولی هرگز تسلیم نشوید .شما حداکثر تلاش خود را بکنید نتیجه خودش خواهد آمد.
      توکل و توسل و امید در مسیر را فراموش نکنید.که من هر آنچه داشتم از تلاش و حسن ظن به خدا و لطف پروردگار و توسل بوده و هست و خواهد بود و هرآنچه از دست دادم از کم تجربگی و ناامیدی و تسلیم شدن بوده.
      دوست عزیز پیشنهاد من به شما خداوند اینگونه نیست که برای بنده ای خوب بطلبد و برای دیگری بد برای همه بهترینها مهیا شده این تلاش شماست و امید به خدا که به نتیجه تان می رساند.توصیه من مبنی بر مشورت با انسانی با تجربه در این زمینه رو جدی بگیرید .و تلاش کنید و بدانید کا خداوند برای شما بهترینها را خواسته و میخواهد.
      و سوال آخرتون هم جواب بدم پزشکی قشنگه اگه عشقت این باشه که گره از کار کسی باز کنی و خدمت کنی در راه خدا برای شاد کردن دل بنده ای و خدا با دستان تو شفا دهد بنده ای را و با دستان تو نجات دهد بنده ای را از مرگ و آیه قرآن ۳۲ مائده:…و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشید…

  224. سلام دوست عزیز .

    من نتوانستم پزشک بشوم !! حسابدار شدم ! همیشه مطالب پزشکی سایت ها را با حسرتی از ته دل می خونم همیشه از خدا می خوام که زودتر از دنیا بمیرم و دوباره متولد بشوم و این دفعه پزشک بشم. این را گفتم که اوج علاقه ی من را بدانید . من پسری ۲۸ ساله فوق لیسانس حسابداری که رشته دپلم تجربی خوده بودم زمان ما می گفتند کلاس های گزینه دو برگزار می شود ، لعنت بر تبیض هایی که پول را وسیله قرار می دهند خانواده من وضع مالی خوبی نداشتیم . کتابهای مدرسه ام را آن قدر خوانده بودم که از حفط کلمه به کلمه تا آخر حفط بودم مخصوصا زیست ! شاید اغراق میکنم اما فقط خودم می توانم باور کنم که چقدر درس می خواندم شاگرد اول بودم در ۴ سال دبیرستان. چه سود وقتی پای کتاب هایی در میان بود که هزینه گزاف برای علم اندوزی را طلب می کرد . هیچ وقت نویسندگان این کتابها را نمی بخشم که بین من و خوانندگان این کتابها تفاوت سطح ایجاد کرد و من نتونستم پزشک بشوم. سال اول حسابداری قبول شدم . تصمیم گرفتم ترم دوم انصراف بدم حتی دفتر ۴۰ برگی برنامه ریزی کرده بودم برای هر ساعت دوران پشت کنکور . ولی افسوس که سرنوشت خواب دیگری برای دیده بود. هزاران حسرت در حین نوشتن این متن از ته دل می کشم . دوران سربازی زمانی که افتادم یگان ستوان دوم بودم . رفتم پیش ریس بهداری گفتم من سرباز بهداری بشوم گفت باید رشته مرتبط داشته باشی. چند دقیقه ایی بعد نتوانستم قانعش کنم . ناگهان موقع رفتن از اتاق بهداری اشکم سرازیر شد . ریس بهداری زود بلند شد و اومدم پیشم گفت جای بدی افتادی ، گفتم نه جام خوبه .گفت پس چرا ناراحت شدی گفتم هیچ وقت نتونستم پزشم بشم برای اون دارم اشکم ریخت که چرا خدا برای من پزشکی و محیط این جورایی اصلا تعریف نکرده و من را بیگانه کرده با این رشته. ریس بهداری خدا حفظش کنه گفت خدا اگه نمی خواست نمی اومدی اینجا! گفت برو برگه پر کن بیار امضا کنم. شدم سرباز بهداری . خوشحال و شادان . هر روز با پزشک های سرباز می رفتیم برای بازدید و ..
    خلاصه سربازی برایم خوب بود و اصلا فکر نکردم سرباز بودم هر کار سختی را انجام می دادم.
    الان داشتم ناخودآگاه در مورد پزشکی در اینترنت سرچ می کردم که سایت شما را دیدم . نوشته بودید در بخش هستید و پیام را می خواندید . خواستم بگم اولا خسته نباشید و اینکه کاش خداوند برای من هم تقدیر قرار می کرد تا مثل شما در بخش بودم و مطلب می نوشتم. ایمیلم را نوشتم خوشحال می شوم مطلبی از شما دریافت کنم البته اگر فرصت کردید . آه

    خدا یارتون. قدر داشت هاتون را بدونید .

    1. دوباره کنکور بده،تو ک اینقدر علاقه داری از هدفت دست نکش،الانم دیر نیس کامنت هارو بخون….همه رنج سنی هست ک داره دوباره کنکور میده،،، هدفتو بدست بیار برو کتاب تست دست دوم بگیر،

    2. خیلی ناراحت شدم،توروخدا هدفتو ول نکن،بشین از اول بخون دیر نیست تو فقط شروع کن،بنظرم نظام جدید کنکور بده راحت تره،ایه های دینیش کمه،عربی قواعدش شده یک چهارم قبل،زیست محاسباتش کلا حذف شده و راحته و..ازت خواهش میکنم از هدفت دست نکش،

    3. زهرا چهردوست

      سلام اگه تصمیم گرفتید کنکور بدید من همه کتاباشو دارم حاضرم براتون بفرسم هیچوقت ناامید نشو خدا دوستون داره که استعدادش رو به شما داده تا تونستین ارزوش کنین من تو نت کلی مطلب خوندم از پزشک هایی که تازه تو ۳۰ سالگی ترم اولشون بود حداقل با حسرت از این دنیا نمیری

    4. سلام ای خسته
      امیدوارم پر انرژی باشی
      من امسال پزشکی آزاد یزد قبول شدم و خیلی ناراحت بودموالبته کمی نگران
      ناراحت از اینکه باید هزینه دانشگاهمو تامین کنم
      و نگران ازاینکه آیا توی این سیستم آموزشی میتونم پزشک خوبی بشم؟
      اما حرفای شما یک غلیان درونی در من ایجاد کرد
      باخودم گفتم که خداوند خیلی خیلی بمن لطف کرده که اجازه داده پزشکی قبول بشم
      رشته ای که خیلیا آرزوشو دارن و البته بخاطر آپارتاید علمی و مسائل چرک کف دستی نمی تونن قبول بشن
      در حالی که از نظر علمی و توانایی های ذهنی استحقاقشو دارن
      امیدوارم بتونم به این مردم خدمت کنم
      برام دعا کنید

    5. Dr_Mohadese_Rahimi

      چرا از اول تلاش نکنی؟مگه تو چیت کمه از خیلیای دیگه رفیق؟ آدم وقتی چیزیو بخواد وقت نمیشناسه براش…
      به نظر من میتونی پا شی!از اول و محکم تر!لااقل بقیه زندگیتو تو جایی و با شغلی که دوست داری بگذرون!نزار حسرت به دل باشی!حسرت ذره ذره ادمو آب می‌کنه…

  225. سلام آقای قربانی.
    مهر ماه یا بهمن ماه انشاالله ترم ۱ پزشکی میشم.
    در مورد سایت متمم سوال داشتم.الان خوبه که توی سایت عضو شم و از مباحثشون استفاده کنم یا مقدماتی نیاز داره یا …؟یعنی نمیدونم که عضو شدنش برام مفید خواهد بود یا نه… اگه هست چطوری بتونم بهره برداری بیشتری بکنم…؟
    و پیشنهاد و توصیه ای هم اگه دارین ، ممنون میشم.

  226. سلام. متنتون بسیار عالی بود فقط ای کاش یکم درباره ی قبل از کنکور و چطور درس خوندنتون و چگونگی مدیریت استرستون در جلسه کنکور بنویسید .

  227. سلامی به وسعت مهربانی خدا که آیت هایش نه تنها در کتاب آسمانی اش بلکه در روح یک پزشک به چشم میخورد من دختر ۱۷ساله ای هستم که با دیدن وبلاگ شما. به خودم آمدم حتی هدف خلقت انسان را هم فراموش کرده بودم شما به من انگیزه ای دوباره برای شروع دادید من ساکن شیراز هستم و در صحبت هایتان در مورد بیمارستان نمازی سوپرایز تولد و دکتر محمد رحیم کدیور حدس میزنم دانشجوی شیراز باشید نمیدانم چگونه از شما تشکر کنم بابت این همه احساس خوب که در پنهان و آشکار در پس جملاتتان به چشم می‌خورد از شما میخواهم کمی در مورد سالی که کنکور داشتید صحبت کنید تا کنون در مدرسه ی ما که از سال ۱۳۸۱ تاسیس شده کسی به پزشکی دست پیدا نکرده من در یک مدرسه دولتی تحصیل کردم و این از انگیزه ی من می‌کاهد یعنی من میتوانم پزشکی را تجربه کنم و شب و روزم را با پزشکی بگذرانم من زود خسته میشوم از درس خواندن راه کار شما برای من چیست امیدوارم که با این همه مشغله بتوانید پاسخی برای من بنویسید

  228. سلام به شما
    الان که دارم می نویسم ۳ساله که فقط و فقط برای قبولی رشته پزشکی پشت کنکور ماندم و چند وقت دیگه کنکور چهامم رو میدم خیلی افسرده و سردرگمم نمیدونم اگر امسال قبول نشم باید چکار کنم چون امسال خیلی خوب نتونستم درس بخوانم و از طرفی خانوادم از کنکور دادن من خسته شدن همه ی دوستانم امسال مدرک لیسانس میگیرند ولی من همچنان سردرگمم نمیدونم باید چکار کنم بنظر شما کار درستی من یک سال دیگر پشت کنکور بمانم و درس بخونم ……اگر امکان داره راهنمایی ام کنید.

  229. سلام الان که دارم می نویسم ۳ ساله که پشت کنکورم وامسال کنکور چهارمم رو میدم فقط بخاطر قبولی پزشکی و ارزویی که سال ها داشتم توی این چند سال خیلی اذیت شدم از حرف مردم بگیر تا سرکوفت و خجالت و شرمندگی ،دو روز دیگه کنکور دارم ولی امسال نتونستم خیلی خوب بخونم نمیدونم اگه امسال قبول نشم باید چکار کنم ؟خانوادم دیگه از کنکور دادن من خسته شدن نمیدونم شاید اصلا دانشگاه نرم ولی …. ازشما میخوام ترو خدا کمکم کنید و بهم بگید چکار کنم همه دوستانم سال اینده مدرک لیسانس میگرن ولی من همچنان سردرگم و افسرده ام با این وضعیت ایا به نظر شما درسته که یک سال دیگر پشت کنکور بمانم و درس بخوانم فقط برای قبولی پزشکی یا نه؟

  230. سلام آقای دکتر. من امسال میرم نهم.درسم خوبه.و دیووونه ی تجربیم.ولی گاهی میترسم موفق نشم.

  231. آقای قربانی ممنونم خیلی زیبا نوشتین
    این متن در بهترین زمان کمکم کرد
    در ابتدا باید از خودم شروع کنم خیلی کار دارم…
    ممنونم…

  232. سلام اقای دکتر
    متنتون دیگه جای تعریف نداره همه کلی تعریف کردم باید بگم خیلی خوشحالم که یک انسان و پزشک واقعی پیدا کردم برخلاف پزشک هایی که اینروزا میبینم خیلی حس خوبی داشت که بالاخره یه پزشک، اینطور پزشکی رو توصیف کرد.
    من علاقه زیادی به پزشکی دارم از سختی هاشم اگاهم راستش من هدفم از پزشکی کمک به بقیه است نه پول دراوردن ونه فقط درمان جسمشون بلکه میخوام پزشکی باشم که روحشون رو هم درمان میکنه و به داستان هاشون گوش بدم. میدونم که خیلی راه دارم تا بیشتر از پزشکی به مفهوم انسانیت پی ببرم
    اما مشکلی که من دارم کمبود اعتماد به خودم هست من الان دبیرستانم و دو سال تا کنکور دارم با وجود علاقه اما حس میکنم فرد باهوشی نیستم یا استعداد خاصی ندارم نه دانش آموزی بودم که دبیرستان سمپاد قبول شه نه کسی که بتونه مسائل رو سریع درک و حل کنه فقط کسی بودم که تلاشم رو کردم و دانش آموز معمولی موفقی بودم اما حس میکنم برای من قبولی در رشته پزشکی چیز ممکنی نیست من تست زنیم خوب نیست اما همه از من انتظار قبولی پزشکی دارن خودم هم همینطور اما همش حس میکنم پزشکی به هوش فرد بستگی داره
    کسی رو پیدا نکردم که جواب درستی بهم بده میترسم نتونم انتظارات خانواده همچنین ارزوی خودم رو برآورده کنم
    ببخشید که طولانی شد. ازتون سپاس گزارم

    1. برعکسه تصورت پزشکی فقط تلاش و عشق میخواد…

      به عنوان کسی که تجربه داره بهت میگم که: حاشیه رو بذار کنار و عاشقانه برای آرزوت تلاش کن اگر واقعاً همونطور که گفتی این رشته رو دوست داری…

      تست زنیت هم از الان روش کار کن اتفاقاً زمان خیلی خوبی برای شروعه …

      موفق باشی

  233. سلام دکتر من یه زن متاهلم و میخوام برا پزشکی بخونم بخاطر علاقم به جراحی ولی با اینکه هنوز قبول نشدم ولی بابت زندگی مشترکم کمی نگرانم با اینکه شوهرم خیلی تشویقم میکنه شما نظری و حرفی به متاهلایی که میخوان پزشکی بخونن یا دانشجوی پزشکی هستن ندارید ؟اگه جواب به ایمیلم بفرستید ممنون میشم

    1. یکی از همکلاسی های من امسال بچه دار شد و از همون روز اول هم متاهل بود وقتی اومد دانشگاه
      ولی در کل فشار درسی تو پزشکی انقد زیاده که چه متاهل باشی چه مجرد سخت میگذره
      دوران علوم پایه روز بود تا ۶ عصر دانشگاه بودیم فردا صبحشم امتحان داشتیم
      بیشتر وقتا همینطوری بود
      هر روز امتحان
      چون امتحانا کوچیک کوچیک ان تو علوم پایه
      فیزیوپاتم که از اون بدتر هر ۳ هفته باید بیماری های یه قسمت بدن رو کامل امتحان بدی
      اصلا میبره آدم انگار هر روز شب امتحانه
      بعدشم بخش و بخش و بخش
      میشه خوند ما متاهل زیاد داریم ولی مطمئنا خیلی کار راحتی نیست
      ولی اگه علاقه اته واقعا میتونی امتحانش کنی

      1. سلام منم متاهلم و میخوام امسال کنکور بدم براى داروسازى. دکتراى زراعت دارم? ولى همیشه عاشق دارو بودم. خیلى دوست دارم یه برنامه خوب بچینم برا کنکور ٩٩ و قبول شم. کاش میشد با اون دوست متاهلت که پزشکى قبول شد یک بار صحبت کنم و راهنمایی بگیرم که چطور برنامه ریزى کرده. هر چى دنبال یه نمونه واقعى میگردم که با داشتن همسر یکى از ٣ رشته طلایی رو قبول شده باشه پیدا نمیکنم? اگه بتونى کمکم کنى ممنون میشم??

  234. سلام ممنون از مطالب فوق العاده شما
    سوالی داشتم به طور کلی در یک سال یک دانشجوی پزشکی عمومی به اندازه یک ماه میتونه تفریحی داشته باشه؟
    بالاخره بعد از درس خوندن زیاد احتیاج به استراحت یک روزه هست
    کل روزایی که استراحت کنه بره بیرون مهمونی و اینا
    جمع کلش یک ماه میشه؟
    مثلا طرف دانشجوی خوبی باشه

    1. نه تنها می‌تونه، بلکه لازم هست داشته باشه.
      این که تعداد روزهای تفریحش چقدر باشه، به خودش مربوط هست کاملا و برنامه‌هایی که داره. ولی به صورت کلی، وقت برای تفریح هم هست.

      1. بسیار عالی ??
        پس چرا انقدر دانشجو ها غر میزنن وای نه نمیشه و فلان و از این حرفا؟
        حتما توقع دارن هر روز بیرون باشن ???

    2. با سلام… مطالبتون رو خوندم و باید بگم اولین باری بود کسی اینطور در مورد پزشکی صحبت میکرد …همه فقط از سختی هاش میگن…پسر من امسال دهمه… تمام رشته ها رو الف آورده اما خودش از دو سال پیش فقط میگفت پزشکی بذا همین تجربی زد. متاسفانه انقد مشاور مدرسه از پزشکی بد گفت که کمی دل سرد شده .مردد شده. میگفت فقط علاقه مهم نیست . پسر منم در جواب میگفت تلاش خودمو میکنم موفق بشم. مشاور میگفت تلاش نه. باید خودتون بکشی. میگفت باشه خودمو میکشم. خلاصه مشاور گفت باید روزی ۱۶ ساعت درس بخونی و کلاسای مختلف کنکور بری از الان . کلی هم هزینه داره. با اینکه عاشق کامپیوتر و هنر هم دوست داره و نقاشیش عالیه ولی میگه فقط پزشکی. منم اصلا مجبورش نکردم اتفاقا تشویقش کردم هنر بخونه میگه نه….خلاصه با این مطلب امیدوار شدم که حتما با این همه علاقه راه درست رو انتخاب کرده و موفق میشه. ممنونم

  235. سلام اقای دکتر وقتتون بخیر…راستش همیشه دنبال این بودم ک کسی رو پیدا کنم ک توی این راه باش و باهاش درد و دل کنم و ازش راهنمایی بخوام من یه پشت کنکوری ام البته درسم توی مدرسه عالی بود و همیشه نفر اول کلاس بودم ولی سال چهارم بنا ب جو مدرسه و متلکایی ک از بچه ها میشنیدم سر درس خوندنم از درس دور شدم سال قبل کنکور حتی مجاز نشدم توی روحیم خیلی تاثیر گذاشت و شاید افسرده شدم مث این بود ک توی مدرسه مردود شدم و این ی شکست عجیبی بود برام(البته هیچکی باورش نمیشد ک مجاز نشدم و اونایی هم ک باورشون میشد بجز تیکه و کنایه چیز دیگه ای بلد نبودن) گفتم میمونم پشت کنکور و میخونم از همون موقع هدفمو پیدا کردم و عاشق پزشکی شدم ولی شرایط خانواده م خیلی خیلی بده برای منی ک باید با ارامش درس بخونم تنها چیزی ک توی خونه مون نیست ارامشه ی وقتایی کاهلی کردم و ی وقتایی واقعا شرایطم کمر شکن بود تا حالا ک حدود۱ ماه ب دومین کنکورم وقت دارم خواهرم میگه چون شرایطم اینطوریه هرچی قبول شدم برم ولی من هر رشته ای بخونم بازم در حسرت پزشکی میمونم مگه ادما چقدر عمر میکنن ک بخوای توی حسرت بگذرونیش میخوام یک سال دیگه پشت کنکور بمونم ولی این بار بخونم اقای دکتر راهنماییم کنید ک واقعا دیوونه شدم ببخشید که متنم طولانی شد ممنونم ازتون

    1. سلام فاطمه
      با اجازه دکتر
      میدونم به سایت سر میزنی که جوابت بگیری
      چون شرایطتت واقعا یکم برات سخت شده و دنبال راحلی
      اول اینو بهت بگم. هر کاری که می خواهی بکنی.برای کنکورت که بمونی یانه دقیقا یه مدتت مثلا دوساعت روش فکر کن و از همه ی جوانب به سنجع ببین در توان هست یانه ولی واقعا. کلمه واقعا کلمه مهمی اگه علاقع داری به پزشکی مهم نیست این هدف تو دلت باشه این هدف باید تو عملت خودنمایی کنه یعنی خیلی ها میگن پزشکی یا نمیکشن یا ناامید میشن تو هم اول باید تکلیفت مشخص کنی و مقام بشی وتلاشت کنی و به خودت قولش بده که قرار نیست حسرتی پشتش باشه ولی به خاطر شکست قبلانت به نظرم بهتر تو این مدتت تا قبل کنکور یه چیزی به خودت اثبات کنی اونوم توانایت و. خوب بخون. و. حدتت توی کنکوربیاد دستت بدون بعد. ازکنکور اگر بازم رو این تصمیمت پا برجا بودی بدون اهمیت دادن به صحبت دیگران. روهدفت تمرکز کن سخته اما با تمرین میشه. فقط حواستو بدی به هدفت و پبش بریربرابرشرایط محیطی هم مقاومت کنی

      اینها همه اش مرحله به مرحله اتفاق میاافتان تا تورو به نتیجه برسون.
      انشالله موفق بشی

    2. عزیزم ، من دانشجوی پزشکی هستم تا همین چندسال پیش مثل تو بودم یه سال پشت کنکور موندم وبه نتیجه رسیدم وقتی چیزی رو میخوای حتما تلاش کن و حتما بهش میرسی منکه اینطوری بودم و هنوزم زندگی میکنم تمام تلاشتو در این ماه باقی بکن و بگو کار نشد نداره تویه ماه میشه معجزه کرد و حتما به نتیجه رسید ولی یادت باشه کسی که به جای خوبی می رسه حتما از یه چیز خیلی خوبی میگذره پس توام همه ی سختی هارو تحمل کن وبدون که میشه

  236. عاشق پزشکی بودم،درسم خوب بود ۹ نفر از همکلاسیام قبول شدن که فقط یکیشون مستعدتر از من بود،هفت ساله حسرت شده برام هنوزم ارزومه،به خاطر نتونستنم واقعا میتونم بگم چند ساله افسردم،باور دارم میتونم قبول شم ولی فک میکنم بقیه رو خسته کردم و روز به روز حالم بدتر میشه،حس میکنم از ۱۸ سالگی به بعدم تباه شده

  237. سلام دکتر چقدر عالی نوشتید درست وقتی که دنبال امید می گشتم این متن شما رو پیدا کردم من هوشبری خوندم راستش تو یه دو راهی ام که برای ارشدش که تازه اومده اقدام کنم یا نه راستش از کنکور دوباره دلشوره دارم بین هم رشته ای های من هم کلی affiliative behavior ?هست خب هرکسی بسته به شرایطش میتونه یه عالمه غر بزنه ولی من یکی نمیخوام بینشون بمونم پس به قول شما برای حرکت تو اون جاده ی پردرخت باید یه سری چیزا رو به جون خرید.و نکته ی مهم زندگی شما که میخوام منم ازش پیروی کنم همنشینی با استاد خوب هست.
    به عنوان یه دکتر با انگیزه و پرانرژی قول بده تا آخر همین طوری بمونی و به مریض هاتم همین طوری روحیه بده.
    موفق باشی

  238. سلام من هنوز کلاس نهمم و دوستارم دانشگاه خوبی قبول شم ولی حال ندارم درس بخونم معلمامم میگن تو باهوشی ولی خودم حس میکنم ندارم
    یجایی تست دادم هوشم ۹۰تا۱۲۵ شد یعنی متوسط به نظر شما با این هوش اگر درس بخونم قبولم
    ولی سواله اصلیم اینه که چجوری اون غیرت درس خوندنمو بیدار کنم
    ممنون

    1. سلام
      با عرض معذرت با اجازه دکتر من جوابت بدم
      هوش. مهمه ولی نه زیاد مهم. پشتکاره
      اگه حوصله و انگیزه می خواهی اول خودتت پیدا کن
      بعد علایقت و بعد هدف گذاری کن دقیقا گام به گام بنویس. اما رو گام اول تمر کز کن تا حل نشد سراغ گام بعد نرو مثلا حوصله ات کمه. چند روز وقت بذار رو. حوصله و تحملت کار کن و بعد مثلا اراده نداری تلقین کن و کتاب رونشانسی بخون علتش جویا شو. ببین چی سرراهته اون. بردار به خودت و خدا اعتماد کن. اما برای درس خوندن. اگه اینها رو رعایت کنی. علاوه که شروع می کنی می خونی مطالعه ات در دراز مدتت می تونی حفظ کنی و ادامه بدی با ساعت مطالعه کم شروع کن ولی با دوام بعد. عادت می کنی بعد کم کم. ساعت مطالعه ات ببر بالا
      انشاالله موفق میشی بهتر از الانت شروع کنی نه سال کنکورت.

    2. سلام من هم کامنت خوندم هم متن.منم پزشکی دوسدارم ولی میترسم از که قبول نشه هوشم نکشه آخه من خیلی کند هستم .طول میکشه تا مطلبی بفهمم .به نظرتان میتونم ۹۸ کنکور دادم ولی برای ۹۹میمونم نظرشما چی آیا دانش اموزای ضعیف هم شانسی دارن یا همه نابغه اند .شما. دوستی داشتید .تجربی ندارید .میشه یکم راهنمایم کنید .ممنون

  239. سلام آقای دکتر خسته نباشید
    وخدا قوت.
    ای کاش شما استاد من بودید تا خیلی چیزا ازتون یاد می گرفتم از از تجربه هاتون و هم از بینش صحیح که یک طبیب باید در مسیر. پزشکی و طبابت. داشته. و. چطور باید درحقیقت یک دانشجو برای این رشته ی با مسئولیت بود. من الحمدالله. تکلیف باخودم مشخصه و.
    رشته پزشکی رو دوست دارم و. خوش حالم.
    ولی یه سئوال ازتون دارم ممنون میشم بهم بگید تو این برنامه درس خوندن تا هدفهم کنکور (۹۹) من یه وقت های تفریح دارم برای یک دانشجو پزشکی خوب و موفقی باشم تا زمان. قبل از. وردم. میشه بگید تو این بازه زمانی. فراغت. مطلب. یا برنامه و یا. کتاب بدرد بخوری معرفی کنید. ممنون میشم. امیدوارم یه روز از نزدیک ببنمتون. و همه تجاربتون بتونم مثل شما کسب کنم خوش حالم. یک.الگو مناسب پیدا کردم خیلی وقت بود. دنبال شما بودم

    1. سلام ریحانه.

      یه چند تا کتاب در همین وبلاگ معرفی کردم؛ اما نمیدونم برای تو هم مفید هستند یا نه. ولی کلا پیشنهادم این هست که حتما یه برنامه‌ای از جنس چیزهایی که خودت گفتی تا کنکورت در نظر بگیر.

      1. سلام
        خیلی خوش حالم پاسخ دادید از صبح چندبار سایت نگاه کردم. و تا ببنم شما به وبلاگتون سرزدید و. جواب منو دادید. اقای. دکتر راستش خیلی فکر کردم ولی شما طبق. تجربتون. به نظرتون من تو اوقات. فراغت تا پزشکی. چه کتابی بخونم که مربوط به ترم های اول پزشکی باشه وتا . فشار درسی هم بهم نیاد. و هم یه زمینه. خوبی داشته باشم از بین کتاب های که خودتون میشناسید کارهم به سختی کلامش و فهمش نداشته باشید. چون من میفهمش ممنون میشم بگید من هر جور شده تهیه می کنم تا الان کتاب پزشکی زیاد خوندم در رابطه با بیمار ها کلااا خیلی علاقه دارم برام مثل ماشین شده بدن مدام بهشون. فکر می کنم و.راستش می خواهم چندتا کتاب خودتون. برای ترم یک و دو پزشکی بهم معرفی کنید. هیچ وقت این لطفتون فراموش نمی کنم

        1. نیازی نیست کتاب‌های پزشکی را در آن بازه بخوانی. به نظرم برای تقویت چیزهای دیگر کار کن که در پست‌های این وبلاگ بهشون اشاره کردم.
          بذار اینجور بگم ریحانه

          توی اون چند ماه، نخوندن دروس پزشکی، قرار نیست تو رو عقب بندازه. خیالت راحت. کارهای دیگه انجام بده.

      2. سلامی به وسعت مهربانی خدا که آیت هایش نه تنها در کتاب آسمانی اش بلکه در روح یک پزشک به چشم میخورد من دختر ۱۷ساله ای هستم که با دیدن وبلاگ شما. به خودم آمدم حتی هدف خلقت انسان را هم فراموش کرده بودم شما به من انگیزه ای دوباره برای شروع دادید من ساکن شیراز هستم و در صحبت هایتان در مورد بیمارستان نمازی سوپرایز تولد و دکتر محمد رحیم کدیور حدس میزنم دانشجوی شیراز باشید نمیدانم چگونه از شما تشکر کنم بابت این همه احساس خوب که در پنهان و آشکار در پس جملاتتان به چشم می‌خورد از شما میخواهم کمی در مورد سالی که کنکور داشتید صحبت کنید تا کنون در مدرسه ی ما که از سال ۱۳۸۱ تاسیس شده کسی به پزشکی دست پیدا نکرده من در یک مدرسه دولتی تحصیل کردم و این از انگیزه ی من می‌کاهد یعنی من میتوانم پزشکی را تجربه کنم و شب و روزم را با پزشکی بگذرانم من زود خسته میشوم از درس خواندن راه کار شما برای من چیست امیدوارم که با این همه مشغله بتوانید پاسخی برای من بنویسید

  240. سلام الان که براتون مینویسم روزهای زیادی از وبلاگ نویسی و شور و شوقش گذشته
    دیگه همه تو اینستا گرام زیر یک عکس مینویسن و اکثر آدم ها فقط عکس رو لایک میکنند
    اما امیدوارم شما هنوزم به وبلاگتون سر بزنید برعکس من !
    الان سال سوم پزشکی هستم وسط همین راه سختی که همه میگن و راه شیرینی که من دوستش داشتم
    میدونم باور کردنی نیس ولی من اول عاشق داستان ها بودمو عاشق ادم ها بعد اومدم پزشکی و همیشه فکر میکردم نکنه اشتباهه که بخاطر اینکه حال ادم ها رو خوب کنمو حرفشونو بشنوم و جلوی دردشون رو بگیرم اومدم پزشکی همیشه فکر میکردم نکنه راه رو اشتباه اومدم شاید باید مددکار اجتماعی میشدم
    همیشه فکر میکردم چقدر پزشک بدی خواهم شد که اطلس نتر رو حفظ نیستمو جان کوئیرا رو فقط ورق زدمو متابولیسم ها و ساختار های بیو و فیزیو رو مثل یک‌معما و به قول کتاب های دبستانمون بازی ریاضی تو ذهنم ثبت کردم
    همیشه بخاطر این هایی که شما گفتین باید باشین و من بودمو مثل بقیه نبودم نگران بودمو خودمو سرزنش میکردم
    خیلی ممنون که باعث شدین دست از سرزنش خودم بردارمو شور و شوق روز های اولی که پزشکی قبول شده بودمو همه ی فکر ها و آینده ایی که قبلا میدیدمش و الان گمش کرده بودم رو پیداش کردم

  241. سلام امیر محمد عزیز…از دقیقه ای که با وبلاگ فوق العاده ی تو آشنا شدم سیناپس های مغزیم تکان های جدی خوردند میدانم روز صد بار از طرف مخاطبان وبلاگت مورد ستایش و تقدیر قرار میگیری و این زیباست میخواهم به تو بگویم در یک دقیقه به یاد حرفی که مدیر مدرسه ی راهنمایی ام همیشه میزد افتادم که میگفت وقتی بزرگ تر شدید میفهمید خدا روزی شما را هر روز توی دامنتان میگذارد و شما نمیبینید فقط چون روزی را پول میبینید هر گاه توانستید همه چیز را ببیند همه چیز را هم جدب خواهید کرد.و من امرز چیزی را دیم که مدت ها مرا در گیر خود کرده بود و آن تاثیر حرف دیگران بود…و در این میان فقط رویاهایم معصوم واقع می شدند…از تلاش میگریختم و سعی میردم پا در راه هایی بگدارم که به واسطه ی این موهبت الهی که آن هم دریایی از استعداد است کمی از بار سنگین تلاشم بکاهم و کمتر نگران دوندگان سرعتی شوم و زندگی ام را به چالش بکشم حدود ۳ سل پیش بود که به یکی از دانشجوهای پزشکی که اتفاقا اون هم یک دوست مجازی بود قول دادم رمان نخوانم و دیگر کار پوچ و بیهوده ی عشق پردازی را که یکی از موانع راهم بود به راحتی برداشتم و اینک به تو قول میدهم که تا اتهای این مصیر را خواهم پیمود گرچه میدانم سختی کار گاهی مرا خواهر رنجاند ولی باز میدانم سایه سیاه رویاهایم تا این روز گرم آفتابی را به پایان نبرم دست از سرم برنمیدارد… همه را گفتم که بگویم تو واقعا پزشک هستی آنقدر که درد دل آدما برایت پر رنگ است و آنقدر که هیچ چیز تو را در خود غرق نمیکند حتی غرور .از اینکه خدخواهی ات را کنار گذاشتی و اینقدر صبر و حوصله به خرج میدهی تا حرف یک دانش آموز۱۷ ساله را نیز میشنوی از تو سپاس گزارم و به تو میگوییم حتی اگر دنیا بر تو سخت ترین سختی هارا نیز بگیرد تو باز با لبخند و دست های توانمندت به یاری ما می شتابی چون هم صبر داری و هم شیشه عینکت دنیا را زیباتر میبیند

  242. سلام
    نمیدونم دنیای پزشکیه اطرافتون از دید شما چه طوریه!
    اما با کمی گشتن در فضاهای مجازی یا اصلا حتی صحبت با اینترن ها یا دانشجوهای پزشکی و یا بعضا 《متخصص》ها ،در دید من دنیای پزشکی تبدیل شده بود به دنیای سرد! هر چقدر که بیشتر جست و جو میکردم بیشتر به بن بست میرسیدم.انگار دیگه دنیایی نبود که برای فهمیدن مکانیسم حتی قسمتی از بدن تمام وجود آدم پر شه از هیجان ،دیگه دنیایی نبود که هر چقدر بخوای براش وقت بذاری و تحقیق انجام بدی،بازم چیزهای جدید زیادی برای یادگرفتن( که برای من یعنی زندگی کردن)داشته باشه.انگار بازم فقط حفظ کردن و نمره گرفتن مهم بود تو این رشته، مثل کاری که بارها تا الان انجامش دادیم.تمام تلاشم رو کردم که غر ها رو نشنیده بگیرم و با لبخند از کنارشون عبور کنم و گم نکنم هدفی رو که بخشی از زندگیم بود و هست.
    آشنایی با شما ،در حقیقت وبسایت شما،به من نشون داد بخشی از دنیایی رو که از پزشکی میخواستم و به این امید این مسیر رو برای آیندم انتخاب کردم.
    ممنون که نشون دادید و میدید دنیای واقعی پزشکی میتونه خیلی گسترده تر از چیزی باشه که هر کسی فکرش رو میکنه امیدوارم من هم بتونم روزی سهمی هر چند کوچیک تو پیشرفتش داشته باشم❤

  243. زهرا سادات هاشمی

    سلام بر پزشک مهربان این پیام رو در قسمت تماس با من هم فرستادم
    خداقوت میگم به شما بابت تمام تلاشهایی که میکنید
    راستش من نه پزشک هستم ، نه دانشجوی پزشکی هستم ولی دغدغه دارم مثل شما که به نظر انسان دغدغه مندی هستید و تلاش میکنید که پزشکی رو اون طور که باید یادبگیرید و ترویج بدید
    شاید اگر برگردم به ده سال پیش حتماً رشته ی تجربی رو انتخاب میکنم رشته ی پزشکی رو هدفم قرار میدم اما اون موقع میخواستم بازیگر بشم که بتونم همه شغل هارو تجربه کنم از دکتر و مهندس گرفته تا خانه دار و دست فروش و دزد و غیره و غیره اما به دلیل مخالفت های خانوادگی نشد اون چه که باید میشد اما …
    اما من در راهی قرار گرفتم که میتونم به هدفم برسم اونم تو سن ۲۴ سالگی میتونم همه شغل هارو تجربه کنم میتونم با اینکه متأهل هستم و خانه دار در عین حال پزشک باشم دست فروش باشم مهندس معدن باشم حتی میتونم بازیگر هم باشم شاید براتون جالب باشه که چطور آخه من رسالتم رو پیدا کردم و الان نویسنده هستم
    شاید با خودتون بگید خب به من چه؟ چرا اینارو برام تایپ کردی و داری به من میگی؟
    همه اینا رو گفتم که به اینجا برسم و اینو بگم
    من درحال نوشتن یک مجموعه رمان هستم که به دلیل دغدغه ی اجتماعی که داشتم و دارم به فکرش افتادم و هدفم اینه که در اون به تمام سوالات جوونا و تمام شبهاتی که ذهنشون رو مشغول کرده جواب قانع کننده بدم
    جلد اول اون درباره فضای مجازی و آسیبهایی که به خانواده ها میزنه و حتی مزایایی که مینویسم به اسم زندگی روی وب
    شخصیت اول داستان دختری هست که دانشجوی پزشکیه و به این دلیل انتخاب کردم که پزشک باشه چون خیلی زیاد درباره تب رسیدن به رشته ی پزشکی رو دیده بودم که این سالهای اخیر بیشتر هم شده میخوام از تمام زیرو بم و مشکلات و سختی هاش بگم و همینطور از خوبی هایی که داره و خوشی هاش آخه هرجایی که دیدم یا از سختی ها میگن و میگن که نرید و این حرفا یا از خوبی هاش میگن و میگن برید خیلی خوبه
    میخواستم ازتون خواهش کنم که اگه اشکال نداره هرموقع که وقت خالی داشتی هرچه زودتر باشه چه بهتر بهم جواب بدید و باهم همکاری کنیم و به من از دغدغه هایی که یه دانشجو پزشکی و یک پزشک عمومی داره بگید
    باتشکر از طرف نویسنده

  244. سلام
    ممنون از وقتی که برای این نوشته های انگیزه بخش میزارین منم دانشجوی سال پنج پزشکی هستم
    خیلی عادت به کامنت گزاشتن ندارم ولی این حرفاتون واقعا برام ارزش داشت من از دبستان با برنامه ی زندگی مامانم زنگی کردم یک دبستان خوب به همراه کلاس زیان و خوشنویسی و کلاس شطرنج برای تقویت ذهن قبولی در تیزهوشان و شروع راهنمایی کلاس های اضافه ی فیزیک و ریاضی حرفایی از قبیل با این استعدادت حتما باید پزشک بشی تا همه بهت احترام بزارن و دوباره همون مدرسه و شروع دبیرستان و همون حرفای همیشگیه استعدادتو حروم نکن از مادرو دوستو اشنا ونهایتا من که علاقه ای به پزشکی نداشتم و فقط برای اینکع رتبه ام بد نشه و ابروم نره خونده بودم با وعده ی پزشکی علاقه مندت میکنه اومدم این رشته وهرچی که از این سالها بیشتر میگذره و من به فارغ التحصیلی نزدیکتر میشم بیشتر میترسم و بیشتر میفهمم من هیچ علاقه ای به کار طبابت ندارم یعنی کمک به مردمو دووست دارم و حتی تنها انگیزه ی من برای انتخاب این رشته بود ولی نمیتونم فکر نکنم که من اگه کامپیوتر و فیزیک که علاقه هام بودنو ادامه میدادم و شاد بودم کمک بهتری برای این جامعه بودم تا یه پزشک افسرده همین الانم من یه صبح تا بعدظهر با عشق ۵۰۰ صفحه کتاب جهانهای موازی میخونم اما با خوندن فقط ۴۵ دقیقه مثلا پانکراتیت خسته تر و بی انگیزه تر از همیشه کتابو کنار میزارم
    اینارم که گفتم فکر نمیکنم بتونین کمکم کنین یا حتی جواب کامنتم بدین بیشتر ی درددل با خودم بود و میخوام به بچه های کنکوری که میخوان انتخاب بکنن چه رشته ای برن بگم بزرگترین لطفی که در حق خودتون میتونین بکنین اینه که بدون توجه به رتبتون مسیر شادی بخش زندگیتونو انتخاب کنین نکران شغل و ایندشم نباشین شما اگه از اون رشته لذت ببرین پای همه سختیاشم وایمیسین و با همونم به اوج موفقیت میرسین:)

  245. اقای دکتر عزیز شما فوق العاده ای
    وقتی داشتم متنو میخوندم بغض کردم(شاید یکم زیادی احساساتی باشم)
    امیدوارم منم امسال بتونم چنین تجربه دلنشینیرو داشته باشم؛ میتونم حسش کنم
    کاش جامعه پر بود از افکارها و ادمهایی مثل شما
    ممنون که انقد خوبین…

  246. الان ک دارم این متن مینویسم اشک و لبخندم باهم قاطی شده طعم شور و شیرین متفاوتی داره…
    تو این دنیای فرکانسی هیچ چیز اتفاقی نیست…هیچ چیز…
    همین دیشب بود ک تا صبح نخوابیدم و به خدا شکایت کردم ک اخه چرا هنوز رسالت منو بهم نگفتی…
    و مثل امیشه امشب بهم جواب داد اما کمی شفاف تر
    ( قرار است که بدن انسان را درک کنی. طرز کار این ماشین فوق‌العاده‌ی هوشمند را. روابط بین سلول‌ها را. ارتباطات آن‌ها را. گفت‌وگوهایی که با هم دارند. هدفی که دارند و تلاشی که برای این هدف می‌کنند.)
    مررررررسی براتون اغوش پر ارامش خدا رو ارزو میکنم اقای قربانی انشالله امیشه شاد و سلامت باشین….
    مرسی خیلییییی مرررررسی….
    خدایا شکککرررررررتتتتت

    1. “خدایا راه منو هدف از بودن من تو این دنیا و رسالتمو بهم نشون بده ، قرار نیست که همچنان همینجوری بگذره ! من چی هستم و کجا قراره تموم بشم ؟ راهم و مسیرم رو بهم نشون بده . ” این دو هفته این کلماتی بوده که من قبل از خواب یا تو مدیتیشن از پروردگار یا روح راهنما و حتی در اشعار حضرت حافظ طلب فهمیدن میکردم ! امروز ۱۰ تیر ۹۸ ساعت شش پنجاه و چهار دقیقه بعد از ساعتها جستجو ی یه وبلاگ دیگه که سالها پیش خونده بودم ، الان نمیدونم چطور این متن که کاملا نوشته یک انسان بزرگ هست رو خوندم و گویی مثل شاخه خمیده درختی در زیر بار برف تکانده شدم . و بعد کامنت شما و تکرار جمله های پاراگرافتی که دکتر گرانقدر نوشته بودند و بعد کلمه رسالت … طعم شیرین و شور اشک و لبخند …. زبان قاصره … واقعا ما انسان ها چی هستیم و یا دارای چه چیزهایی هستیم و بی خبریم . پروردگارا تورا سپاس ازین لحظه معجزه

  247. آقای دکتر من توی دورانی از زندگیم بودم که بیشتر به باتلاق شبیه بود نمیتونستم هیچ کاری بکنمو فقط با گوشیم زندگی میکردم تا چند دقیقه پیش که مطالب شمارو خوندم و این که چطور به بقیه انگیزه میدین از این موضوع انگیزه گرفتم و قصد دارم از الان تا ۱۵ ماه اینده که کنکور دارم با جدیت تمام وقت بزارم ممنون بابت صحبتای ارزشمندتون که انقدر باعث شد من عمیقا به هدفم فکر کنم امیدوارم یه روزی همینجا از موفقیتم براتون بگم
    شب خوش
    اوقاتتون به کام

  248. ما گر ز سر بریده میترسیدیم در محفل عاشقان نمیرقصیدم.
    این یک بیت شعر تقدیم تمام رشته های علوم پزشکی و علوم زیستی که نه تنها زمان بلکه سلامتی شان را برای درک راز سر به مهر حیات وقف کرده اند. من نه به خدا و نه به کلام خدا که به قلبم قسم میخورم که رویم همچو لباس تنم سفید باشد و هرگز من مدیون این واژه نفس گیر درمان نباشم بلکه این بار درمان مدیون راه من باشد. هر جا قلمم بوی عشق و تعهد می دهد بی شک تقدیم به عزیزی می شود که نامش دانشمند فقید زنده یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی است.

  249. به نام خالق زیبایی ها…
    نمیدانم از کجا شروع کنم…اما خوب میدانم که حتی اگر از جزییات زندگیش مطلع نباشید حداقل آوازه اش به گوشتان رسیده…مردی که الهام بخش من بود…یک همشهری قدیمی…که مدتها پیش از ورود من چشم برجهان گشود…و حس همزاد پنداریم با اویی که حتی هم جنسم هم نیست…
    نمیدانم ازکجا شروع شد…این حس عمیق و ناگهانی…اما فقط میدانم میخواهم حفظش کنم…درست مثل یک پیچک تازه جوانه زده از دیوارهای قلبم بالامی رود و خیال توقف ندارد…آنروز که درقلبم کاشتمش هرگز فکر نمیکردم حفظ کردنش تا این حد دشوار باشد…اما …شروعش کردم…شاید حرفهایم کمی دور از موضوع باشد اما…این شروعش بود…برای من که مدتی است گمش کردم…دکتر شیخ…همان مرد عجیب و متفاوتی که دیدگاهم را تغییر داد…و قولی که ب او دادم…حقا که دکتر شیخ همیشه الهام بخش من بود..رویای من با مطالعه داستان شیرین زندگی ایشان تبدیل به یک هدف شد…حالا تمام امیدم کمک و دعای خیر ایشان است به امید انکه سعادت یابم ودست معدودی از قشر ضعیف جامعه را در دست فشارم و امید زندگی را دردلشان زنده کنم…برایم دعا کنید تا دراین مسیر موفق شوم…چراکه اکنون تمام هم و غمم دستگیری ازمردم نیازمند است…شبی درراه برگشت به خانه مردی را دیدم با موهای جو گندمی که چشمان خیس از اشکش در سیاهی شب می درخشیدند…و درحالی دستانش را شرمگینانه به سمتم دراز کرده بود قطرات اشکش برزمین میچکید…کنجکاوانه ازاو دلیل ناراحتیش را جویا شدم…گقت:دختر کوچکم کار میکند…درمحل کار دستش دچار سانحه شده و نیاز به جراحی دارد…بیمارستان و پزشک برای جراحی پول بسیاری میخواستند…دخترم خواست که موقتا فقط دستش را بخیه بزنند…اما من هزینه آنراهم نداشتم…پس دخترم فقط دستش را پانسمان کرد و بمن گفت نگران نباشم و به خانه برگشت…حال دستش خونریزی دارد و دارد عفونت میکند …ولی…منه بی مصرف حتی پول بخیه انرا هم ندارم…اخر۲۰۰هزارتومان ازکجا بیاورم؟؟)!!برایم سخت بود پذیرش اینکه تنها بخاطر این مبلغ نسبتا ناچیز پدری را شرمنده فرزندش کردند…و آن اشکها…تمام دلم پرازغم شد تنها پولی را که همراه داشتم با میل تمام دردستانش گذاشتم و گفتم دنیا همیشه ب این رنگ نخواهد ماند…وقتی قصد رفتن کردم هنوز صدای گریه اش و زمزمه های سرزنش بارش را میشنیدم…و تصویر آن شانه های لرزان و جوشش اشک درچشمانش را فراموش نخواهم کرد…
    اما این تنها گوشه ای از همه آن چیزی ایست که دردنیای بیرون ودر هرخانه ای میگذرد…چه بسیارند آنها که چشم امیدشان درانتظار نگاه دیگریست مشابه او…تا دستگیرشان شود..برایم دعا کنید…به خودم و خدایم قول دادم پزشکی شوم دلسوز…تا مرحمی شوم بر دستان زبر و زحمتکش پدری رعوف و ناتوان…آقای قربانی…دوست دارم بیشتر باشما گپ بزنم…این روزها حس میکنم دارم از رویایم فاصله میگیرم…کمکم کنید…تا برسرقولم بمانم و این سستی ها و کاستی ها مانعم نشوند…درپناه مهربانترین باشید
    یاحق

  250. مائده نبی زاده

    سلام اقای دکتر … وقتتون بخیر و خسته نباشید .
    یه دختر ۱۵ سالمو پابه دهم تجربی مدرسه نمونه درس میخونم … خیلی خیلی ممنونم بابت حرف هایی که زدید
    دوره دبیرستانمو خوب شروع نکردم وانگیزه ای برای درس خوندن نداشتم چون نتونسته بودم که توازمون سمپاد رسته تجربی قبولی رو کسب کنم
    امیدمو واسه قبولی پزشکی ازدست دادم چون میدیدم و الان هم میبینم که اکثر رتبه های عالی و دانشگاهی که خودم دوست دارمش مدرسه سمپاد درس خوندن .خیلی سعی کردم که به خودم روحیه بدم و این چیزارو فراموش کنم و برگردم به حالت و روحیه اولم ولی نتونستم و افت تراز و وضعیت درسی پیدا کردم …ته دلم درد میگیره وقتی درموردش حرف میزنم ولی فکر کردم که هیچ وقت نمیتونم جای کسایی باشم که تو دانشگاه های تاپ درس خوندن و هیچ وقت نمیتونم مشکلی رو از بقیه رفع کنم ..الان هم وقتی کسایی رو میبینم که به کمک نیاز دارن و نمیتونم کمکی بهشون بکنم دلم میخواد بشینم زار زار گریه کنم از اینکه واقعا چقدر بی خاصیتم … ولی الان تصمیم گرفتم که فقط به هدفم فکر کنم ..به اینکه وقتی یه مریضی خیلی با دلهره و ترس میاد پیشمو ممکنه فکر کنه که مریضی حادی گرفته با لبخندو ارامشی که دارم بهش بگم که تو سالم سالمی و هیچ مشکلی نداری و و خیالشو اسوده کنم … به اینکه میتونم پشتوانه ای باشم واسه کسایی که پشتشون خالیه و کسیو ندارن که حمایتشون کنن
    حتی اگه لازم باشه تمام زندگیمو صرف ایندمو و شغلم بکنم میخوام که این عشقو تجربه کنم و به این زندگی پررنج اصیل پزشکی تن بدم…

  251. سلام وقتتون به خیر
    راستش من به دلایلی تا الان به طور جدی شروع به مطالعه نکردم برای کنکور میخواستم بپرسم به نظر شما از الان هم میشه پزشکی قبول شد؟آخه تا کنکور زمانی نمونده و یه سوال دیگه اینکه به نظرتون ورود به دانشگاه از ۲۱ سالگی خیلی دیر نیست؟همش احساس میکنم از زندگی عقب موندم خواهشا جواب بدین

    1. سلام نمیدونم دخترید یا پسر اما منم مقل مشام اما یه دختر ۲۵ سالم و منم تا الان هیچی هیچی هیچی نخوندم و شروع میکنم برای پزشکی خواستم اگه تونستم یه کم هم از اظطرابتون کم کنم واسه همین براتون نوشتم امیدوارم موفق باشید

  252. سلام وقت بخیر

    چه حرفای جالبی بود انگار جوابی بودن برای سوال های من

    من از بچگی آرزو داشتم و دارم که پزشک بشم پزشکی کنم یا به عبارت بهتر طبیب بشم همیشه دوست داشتم این صفت خدارو داشته باشم و خیلی وقتا توی گوگل سرچ کرده بودم چیزهایی مثل سختی های پزشکی رسم پزشک بودن بهترین پزشک بودن کتاب های رشته پزشکی دوره هاش و همیشه بعد از خوندن مطالب احساس سرخوشی می کردم یه مدت پیش حالم بد شده بود رفتم بیمارستان اما بیش تر از اینکه درد رو احساس کنم از اینکه دارم میرم بیمارستان خوشحال بودم خیلی زیاد بوی بیمارستان منو شاد میکرد اما درد مردم اونجا منو ناراحت دوست داشتم منم کاری براشون انجام میدادم اما خوب من هنوز پزشکی قبول نشدم امسال کنکور دارم می دونم که قبول میشم خدا مهربون و بزرگه منم دست از آرزوهام نمیکشم اونقدر می دوم که بهش برسم اما مدت ها ست انگار میترسم نگرانم و حتی خسته شدم من ۱۰ ساله ارزومه پزشک بشم از وقتی دبستان بودم تصمیمو گرفتم یادمه دبستان بودم روزی ۷ ساعت درس میخوندم و بقیه از این کار من تعجب میکردن اما این دوسال انگار انگیزه هام رفته خستم می ترسم میگفتم چرا اینجوری شدم حرفای شما و وویس آقای دکتر انگار جوابی برای من بود استمراااارر

    می خوام ادامه بدم…

      1. با سلام… مطالبتون رو خوندم و باید بگم اولین باری بود کسی اینطور در مورد پزشکی صحبت میکرد …همه فقط از سختی هاش میگن…پسر من امسال دهمه… تمام رشته ها رو الف آورده اما خودش از دو سال پیش فقط میگفت پزشکی بذا همین تجربی زد. متاسفانه انقد مشاور مدرسه از پزشکی بد گفت که کمی دل سرد شده .مردد شده. میگفت فقط علاقه مهم نیست . پسر منم در جواب میگفت تلاش خودمو میکنم موفق بشم. مشاور میگفت تلاش نه. باید خودتون بکشی. میگفت باشه خودمو میکشم. خلاصه مشاور گفت باید روزی ۱۶ ساعت درس بخونی و کلاسای مختلف کنکور بری از الان . کلی هم هزینه داره. با اینکه عاشق کامپیوتر و هنر هم دوست داره و نقاشیش عالیه ولی میگه فقط پزشکی. منم اصلا مجبورش نکردم اتفاقا تشویقش کردم هنر بخونه میگه نه….خلاصه با این مطلب امیدوار شدم که حتما با این همه علاقه راه درست رو انتخاب کرده و موفق میشه. ممنونم

  253. آقای قربانی عزیز
    پاسخم رو در بین کامنت ها گرفتم و معذرت میخوام که همین جوری براتون کامنت گذاشتم بدون اینکه فکر کنم شاید بقیه هم سوال های منو داشته باشند و اول باید نگاهی به کامنت ها بندازم
    به هر حال همین بس که بگم چقدر حرف های شما حال ادم رو خوب میکنه

  254. سلام اقای قربانی عزیز
    امیدوارم حال دلتون بهاری باشه
    من برای جنبه های مختلف زندگیم الگو هایی دارم که حتی بعضی هاشون افراد خیلی معمولی هستند
    این افراد تو زندگی من نقش تاثیر گذاری داشتند و دارند و حالا خوشحالم که اعلام کنم شما رو هم به لیست الگو های خودم اضافه کردم
    هدفم از نوشتن این نظر از ابتدا چیز دیگه ای بود اما حس کردم شاید نیازی به گفتن اون حرف ها به شما نباشه و شاید شما هم نتونید کمک زیادی به من بکنید در نتیجه تصمیم گرفتم فقط به گفتن این حرف ها اکتفا کنم و
    خوشحالم که هنوز ادمهایی مثل شما وجود دارن که به آدم حس خوب و مثبت منتقل میکنن
    من دانشجوی ورودی بهمن پزشکی ۹۷ ام یعنی هنوز رسما دانشجو نشدم من توی این چند ماه تعطیلاتی که گذشت سعی کردم روی خودم کار کنم و ادم بهتری بشم نسبت به اینی که هستم اما همیشه در یک مورد با خودم کلنجار میرفتم و هنوز هم میرم و اون هم اینه که ایا خوندن زیست و شیمی دبیرستان در این تعطیلات کمک میکنه که تو دانشگاه راحت تر باشم یا نه? یا حتی کتاب های دانشگاهی?اخه تقریبا بعد گذشت ۶ ماه چیز زیادی از زیست و شیمی دبیرستان یادم نمونده.به نظر شما بهتره فعلا روی توسعه ی مهارت های فردی و اجتماعی ام کار کنم و اونا رو بزارم برای زمانی که وارد دانشگاه شدم یا نه?
    من وبلاگ شما را مدتیه که دنبال میکنم و وقتی امروز دوباره این سوال ها رو از خودم پرسیدم حس کردم جوابم رو میتونم اینجا پیدا کنم
    با بهترین آرزو ها
    آیدا.ح

  255. سلام من یه دو روزی هست با وبلاگتون آشنا شدم خیلی از نوشته هاتون رو خوندم واقعا عالی بود و برای من تاثیر داشت . من پشت کنکوریم با اینکه پشت کنکوریم اما چندروزه همش تو ذهنم باخودم میگم هدفم از زندگی چیه باید واقعا چیکاره شم ؟؟ میخوام واسه رسیدن به رشته پزشکی همه تلاشمو بکنم ولی همش مردد بودم که باید پزشکی میتونه منو به اوج خواسته هام برسونه و وقتی که تونستم تو این رشته موفق شم ایا میتونم از لحاظ روحی ارضاشم و به خودم افرین بگم
    نوشته هاتون رو افکارم تاثیر گذاشت . خودم دارم کم کم حس میکنم که واسه پزشکی افریده شدم و هدفم همینه اما بازم دارم مطالعه میکنم رو این بحث . تویکی از مطالبتون درباره سریال دکتر هاوس گفتین تصمیم گرفتم که ببینمشش تا علاقم رو با اون فیلم به پزشکی بسنجم .
    به امیدروزی که واقعا بتونم به هدفم تو زندگی برسم به امید روزی که بتونم پزشک بشم اما نه از نوع معمولیش یه پزشک عالی و خاص

  256. من هیچ رشتم ربطی به پزشکی و چیزی که شما راجبش مینویسید نداره پشت کنکوریم ولی تجربی نیستم .
    ولی از مطالبتون و تجربیاتتونو لذت بردم زیبا بودن و توشون امید هست .
    اینکه اینطور با وجود مشغله میاید خاطراتتون رو به اشتراک میگدارید خیلی خوبه .
    من هرکاری میکنم حوصلم نمیکشه بیام و بنویسم .

  257. سلام آقای قربانی خیلی خوشحالم ازاینکه با سایت شما آشنا شدم .
    من پشت کنکوری هستم و عاشق پزشکی..اما بعضی روزا میخونم وبعضی روزا نه..اصلا نظمی ندارم
    واقعا خستم از تنبلی وبی انگیزگی و همش فکر به گذشته وحسرت ..بعضی وقتا فکرمیکنم به افسردگی دچارم 🙁
    کمکم کنید لطفا به حرفای آرامش بخشتون نیازمندم
    سپاس

  258. سلام آقای قربانی،ممنون از مطالب خوبتون موقع خوندنشون حال خوبی دارم،من امسال پزشکی قبول شدم وان شاءالله ازبهمن ماه به دانشگاه میرم،اما راستش یکم میترسم ازاینکه یه روزی دردآدمها برام عادی بشه وآدمی بشم که صرفا به پول درآوردن اهمیت بدم،از طرفی واقعا میخوام پزشک خوبی بشم اما نمیدونم واسه رسیدن بهش باید چیکارکنم؟مبدونم رشته ای نیست که صرفا باحفظ کردن مطالب بشه به جایی رسید،همینطور نگرانم که با خوندن کتاب های رفرنس به زبان اانگلیسی (چون زبان مادریم فارسیه)بخشی ازاونرو به اشتباه متوجه شم وخب کتاب های ترجمه شده هم که ممکنه حق مطلب رو اونطورکه باید ادا نکرده باشه،واقعا نمیدونم باید چیکار کنم وشدید به کمکتون احتیاج دارم..

  259. سلام من امسال پزشکی بندر عباس قبول شدم و خودم ساکن تهرانم
    من اگه برم بندر از پدر و مادرم جدا میشم و بعد ناراحتم اصلا میترسم دیکه نرسم تو زندگیم تفریح کنم ولی اون مهم نیس خیلی من دوست دارم کنار مامان بابام باشم الان موندم چکار کنم

    1. سلام
      منم اصفهانم و پزشکی زنجان قبول شدم
      شاید برای یه دختر ، دوری از خانواده خیلی سخت تر باشه ، اما لذت و انگیزه ای داره که شما اگه تو شهر خودتون قبول میشدید، هیچ وقت این لذتو نمی چشیدید .
      نترسید ، رو به جلو حرکت کنید ، دوری از خانواده تجربه های بی نظیری داره

  260. خب خیلیم زبانم خوب نیس ولی سعیمو میکنم شاید چیزی فهمیدم ازش .
    واقعا ممنونم از کمکتون. فکر کنم تو این مسیر بازم به کمکتون احتیاج پیدا کنم ?.
    خیلی خیلی متشکرررم ??

  261. سلامی دوباره . ممنون آقای قربانی بابت راهنمایتون و اینکه تو اوج خستگیتون بازم جوابم رو دادین 🙂 . درمورد پیشنهاد اولتون باید بگم که دو سه ماه پیش از طریق وبلاگ شما متمم رو پیدا کردم واقعا فوق العاده ست. و درمورد برنامه نویسی اینکه من تا حالا حتی درموردش فکر هم نکرده بودم چه برسه چیزی درموردش بدونم جوابتون به نظر آقای حدیدی رو خوندم و تا حدی قانع شدم که باید یادش بگیرم اما میشه بهم بگید از کجا میتونم شروعش کنم؟

    1. با انگلیسی دیدن راحتی؟ اگه آره، کورس‌های لیندا خوبه برای شروع. سایت‌های فارسی به رایگان برای دانلود گذاشتن این کورسها رو.

      پیشنهاد سوم: تا جایی که میتونی روی زبانت وقت بذار.

      1. سلام عالی بود . من ۲۵ سالمه و حدودا ۷ الی ۸ سالی از درس دور بودم اما همیشه ته دلم عاشق پزشکی بودم الان اومدم دوباره سراغ درس خوندن برا کنکور سال اینده اما واقعا نمیدونم از کجا وچطور باید شروع کنم فقط یه حس درونی دارم که هر لحظه درونم را به اتش میکشد واحساس میکنم تمام این سال هایی که از هدفم دور شدم به باد فنا رفته

  262. سلام
    امیر جان گفتین تا شروع نیمسال دومی ها بهتره برنامه نویسی یاد بگیریم میشه فواید این کار توضیح بدید?⁦❤️⁩⁦❤️⁩

  263. سلام دکتر قربانی
    چند روزی میشه از اعلام نتایج کنکور می گذره و من بحمد الله پزشکی ایران قبول شدم
    امشب بعد از برگشتن از روضه احساس کردم به آشنایی بیشتری با پزشکی نیاز دارم وبعد از پیدا کردن وبلاگتون دو ساعته تمام است که می خوانم و فکر می کنم و می خوانم و فکر می کنم و…
    من عاشق پزشکی و اون لذت لبخندی که بعد از یک عمل سخت بر لبان بیمار می نشیند هستم و این دو ساعت را خرج کردم تا در ازا ی آن عشق بیشتری به رشته ام به دست بیاورم و حقیقتا مطالب شما چنین تاثیری داشت لذا بسیار سپاس گذارم
    خواهش مندم نکاتی چند در خصوص علوم پایه و تجربیاتتان را و همینطور کار هایی که دوست داشتید انجام دهید و هر نکته ای که فکر می کنید به دردم می خورد را در اختیارم بگذارید
    تمام سعی خود را می کنم تا از همه ی آن ها استفاده کنم
    با سپاس فراوان

    1. سلام آقای قربانی .
      اواخر اردیبهشت بود که حسابی از خوندن واسه کنکور خسته و نا امید شده بودم مشغول خوندن دلنوشته های دانشجوهای پزشکی بودم که بین اون همه مطلب ترسناک و ناامیدکننده این پست شما رو دیدم. با خوندن این مطلب دوباره جون گرفتم. اون روزم واستون نوشتم و گفتم که چقد با خوندنش حالم خوب شد وشما هم ارزو کردید که یه روز بیام اینجا و بگم که قبول شدم و امروز همون روزه …
      من موفق شدم با اینکه اونجایی که میخواستم نشد ولی پزشکی قبول شدم و واقعا دارم از خوشحالی میمیرم 🙂 اومدم اینجا تا ازتون تشکر کنم این نوشتتون یه جورایی انرژیه از دست دادمو زنده کرد و باعث شد تا کنکورم انرژی داشته باشم. خیلی خیلی ممنون از سایت خوبتون من همیشه پیگیر نوشته هاتون هستم و خواهم بود.
      راستی من نیمه دوم قبول شدم پیشنهاد شما برای این سه ماه باقی مونده تا دانشگاهم چیه؟ چیکار میتونم بکنم و اینکه کتابی هست که اگ الان تو تایم آزادم بخونم بهتر باشه؟
      ممنون از شما و سایت فوق العاده تون :)))

      1. مائده‌ی عزیز
        نمیدونی چقدر بعد از برگشتن از یه کشیک و مدتی طولانی بیدار موندن، دیدن نوشته‌ی تو، چقدر لذت‌بخش بود. ممنونم که خوشحالم کردی.
        پیشنهادم اینه که به سراغ درس‌های پزشکی نری. بذار درس‌های پزشکی رو به موقع خودش بخون.
        دو تا پیشنهاد دارم برات:
        ۱. متمم رو چک کن و بخونش (www.motamem.org)
        ۲. برنامه‌نویسی یاد بگیر.

        الان واقعا خسته‌تر از اینم که بتونم جواب طولانی‌تری برات بنویسم. ولی خب کامنتت اینقدر خوشحالم کرد که خواستم این جوابِ چر چند کوتاه رو برات بنویسم.

        1. امیر جان پاسخت رو به کامنت مائده خوندم
          یک سوال داشتم
          درسته الان بعد های جدیدی از پزشکی رو می شه و تکنولوژی هر روز با اون بیشتر ادغام میشه و روش اثر می زاره
          اما میخواستم ببینم خودت چقدر احساس نیاز به برنامه نویسی پیدا کردی و تا به حال براش کاری کردی؟

          1. امیرمسعود نمیدونم تو پست‌های محمدرضا رو که در مورد نقشه‌ی راه موفقیت هست، خوندی یا نه. وقتی بخونیشون، قطعا صحبتی که این پایین برات مینویسم، ملموس‌تر میشه.

            ببین برنامه‌نویسی رو یه ظرف در نظر بگیر. تو تلاش می‌کنی و سخت کار می‌کنی و یه ظرف می‌سازی به اسم مثلا توانایی اولیه برای برنامه‌نویسی به زبان پایتون. تو این ظرف رو همراه خودت داری. وقتی بارون بیاد میتونی با این ظرفت آب بارون رو جمع کنی. ولی ممکن هست بارون هم نیاد.
            تو دنیای امروز پزشکی که دیگه صرفا پزشک متمایز شدن صرفا با درس خوندن حاصل نمیشه، به نظرم یکی از چیزهایی که میتونه تو رو متمایز بکنه، همین برنامه‌نویسی بلد بودن هست. من دارم با یه سری استادهام یه سری مصاحبه می‌کنم در مورد آینده‌ی پزشکی که در اونجا در مورد اهمیت آشنایی با علومی مثل یادگیری ماشینی و برنامه‌نویسی و هوش مصنوعی و Big Data بیشتر خواهم گفت.

            و این که من چه کار کردم؟ راستش خیلی ضعیف عمل کردم. عملا تمام اون چیزی هم که دبیرستان خیلی خوب بلد بودم، از یادم داره میره. الان دوباره از اصول اولیه شروع کردم. اولین کورسی رو هم که دیدم Fundamental of Programming بود که لیندا گذاشته بود. زبانی هم که انتخاب کردم که روش کار کنم، پایتون هست. انتخاب پایتون به خاطر راهنمایی دوستانم بود. دلیلی براش ندارم خودم. بهشون اعتماد کردم.

  264. سلام
    خیلی مطلب مفیدی بود واز اونایی بود دلت نمیخواد تموم شه 🙂 واقعا ممنون
    آقای قربانی من ب تازگی کنکور دادم و میدونم که حداقل زیر هفتصد میشم و میتونم پزشکی یا دندون بخونم . راستش همیشه ب ما گفتن ک برو پزشکی خیلی خوبه ! پول داره ! پرستیژ داره و از همه مهمتر نقش مهمی در جامعه داره و میتونه زندگی خیلی هارو نجات بده . هیچ موقع نگفتن ک چی باعث میشه ی پزشک پزشک بشه و ب قول استادتون حال بیمار رو خوش کنه .
    تا قبل کنکور چیزی در مورد پزشکی و دندون نمیدونستم و حالا دارم در موردشون تحقیق میکنم تا ببینم تمایلاتم کدوم سمتیه . شاید دغدغه خیلی ها باشه . در مورد دندونپزشکی و کارش ک میخوندم خیلی علاقه مند میشدم . همچنین در مورد پزشکی وقتی ب این فکرمیکنم که ی بیمار رو کمک کنم تا بیماریش ب مرگ منجر نشه یا دردش رو تسکین بدم و همچنین «حالش» روخوب کنم من رو ب وجد میاره .
    الان واقعا توی دوراهی موندم . ی سری میگن دندون داره اشباع میشه . ی سری میگن پزشکی خیلی سخته و بعد هفت سال که عمومی رو میگیری تازه میگن عمومی هستی و ب درد نمیخوره و بعدش باید کلی زمان صرف تخصص کنی و عمرت پاش میره . ی سری دگ میگن بیا دندون راحت تره پولش هم بهتره . ی سری دگ میگن آینده پزشکی خیلی بهتره و جای پیشرفت بین المللی هم خیلی داره و دندون ن !

    بین این حرف ها گیرکردم واقعا !

    مهمترینشون اینکه وقت نمیکنی به کارای دگ بپردازی … یا خیلی های دگ میگن بیای پزشکی فکرتشکیل خانواده رو تا چندیین سال باید بذاری کنار .

    در ضمن اینم بگم آدمی نیستم که مقابل سختی ها زود سر خم کنم . همیشه و در هر شرایطی جنگیدم و فکر میکنم توی هر کدومشون برم موفق بشم اما از طرفی فکرمیکنم فقط برای یکیشون ساخته شدم و اگه درست انتخاب نکنم بعدا حسرت میخورم .

    لطفا راهنمایی کنید خیلی خیلی ممنونم از وقتی که میذارید

    1. سلام امید.
      ببخشید که با تاخیر جواب میدم.
      تا فردا برات یه مطلبی می‌نویسم که فکر می‌کنم کمکت می‌کنه.
      اگر باز هم سوالی بود بپرس که تا اونجایی که میتونم جواب بدم.

      1. سلام مجدد
        خواهش می کنم همینکه وقت میذارید ی دنیا ارزش داره
        فقط ببخشید من تازه با وب شما آشنا شدم ، این مطلبی که گفتین می نویسین رو از کجا میتونم پیدا کنم؟

  265. سلام
    ممنون از مطالبتون
    من کنکور۹۷ای بودم ، کنکورمو خوب دادم و مطمئنم که ان شاءالله پزشکی رو قبول میشم و احتمال دندون قبول شدنمم زیاده ولی به هرحال ، از الان دنبال انتخاب رشته ام ، من سال اولم بود که کنکور میدادم و به شدت سال سختی بود واسم چون مشکلات زیادی جلو راهم بود و حجم درسا هم زیاد …ولی الان خیلی خوشحالم که تلاشمو کرردم و همش به خودم میگم واقعا ارزششو داشت
    یکی از دلایلی که دندون رو به پزشکی ترجیح میدم همینه که همه میگن پزشکی خیلی سخته و ازش می نالن
    شما میگید این غر غر ها سطحی اند ولی من میدیدم مشاورم تو طول امتحانات پزشکی شب و روز نداشتند و همش بیدار بودن و میخوندن
    من ادمی هستم که سختی هارو دوست دارم چون به ادم ارزش میدن ولیییی میگم سختی هم باید حدی داشته باشه
    میدونم حتی اگه پزشکی هم برم اهل جا زدن و انصراف دادنو اینجور بازیا نیستم ولی میخوام از زندگیم لذت ببرم چه زندگی سختی باشه چه اسون
    تو طول سال برای دندون میخوندم ولی همیشه یه عشقی هست به پزشکی که ادم نمیتونه نسبت به هیچ رشته دیگه داشته باشه
    میترسم به هوای این علاقه برم جلو و بعد علاقم به خاطر سختی های راه از بین بره ،البته من تو سال کنکورم کم سختی نکشیدم و هروقت که دوز سختی بالا میرفت تشنه تر و عاشق تر میشدم نسبت به هدفم ولی میگم شاید سختی دوران دانشجویی فرق بکنه..نمیدونم…لطفا راهنماییم کنید ،ببخشید که طولانی شد :)))

    1. سلام نرگس.
      ببخشید که با تاخیر جواب میدم.
      تا فردا برات یه مطلبی می‌نویسم که فکر می‌کنم کمکت می‌کنه.
      اگر باز هم سوالی بود بپرس که تا اونجایی که میتونم جواب بدم.

    2. عشق من به پزشکی رو نمیتونین تصور کنین من حتی رنگ گوشی پزشکیمم انتخاب کردم حتی روزهایی که ویزیت رایگان هم داشته باشم انتخاب کردم
      من خیلی سخته کشیدم بالا هم نوشتم ولی میترسم که از پسش درساش بر نیام
      بازهم میگم لطفا کمکم کنین من فرصت کمی دارم
      من حتی برای درس ها بعضی شبها فقط ۱ ساعت میخوابم

  266. سلام
    حس بینظیری پیدا کردم
    من واقعا پزشکی رو دوست داشتم شما به علاقه من به پزشکی افزودید(:
    امیدوارم یک پزشک واقعی بشین((:

  267. سلام اقای قربانی خداقوت. من از اونجایی که بین همه ادمای اطرافم شمارو مطلع و خیرخواه دیدم واجب دیدم ازتون مشورت بگیرم در مورد یک انتخاب.میشه یه راه ارتباطی بدید که چند دقیقه وقتتونو بگیرم.تشکر

  268. سلام آقای دکتر
    خوشحالم با سایتتون آشنا شدم
    مطالبتون بسیار عمیق و پُر مغزه
    به شدت جای افرادی چون شما با این نوع طرز فکر در بین هم دانشکده ای های بنده خالیه…
    ما که بین بچه هامون کسی چون شما رو ندیدیم :))
    یه خواهش؛
    من مهرماه به امید خدا استاژر میشم
    ممنون میشم راجبه استفاده ی صحیح از دوران شیرین استاژری یه تجربه یا یه توصیه یا نصیحت یا پند! از شما داشته باشم…
    ممنونم
    امیدوارم همیشه همینجوری خوش فکر بمونید دکتر جان.

    1. سلام محیای عزیز

      حتما به زودی سه تا پست در این مورد می‌نویسم. یکی در برای بچه‌های علوم پایه، یکی برای فیزیوپات و یکی برای بچه‌های استیودنت. تو این پست‌ها چیزهایی که خودم انجام میدم و چیزهایی رو که میدونم خوبه و سعی می‌کنم در برنامه‌ی خودم وارد کنم، میگم.

  269. “شاید اون لذتی که تو داری ازش حرف می زنی رو دیگری بارها تجربه کرده باشه ولی بازهم چیزهایی بالاتر ازون رو دیده و تجربه کرده باشه فلذا تمایلی به اون دیگه از خودش نشون نده.” خیییلی واقعیه به نظرم✔️
    یه موضوعی که هست تفاوت هدف وچیزهایی که ازش لذت میبریمه یعنی لذت ازمطالعه خوبه ولی شایداگرهدف این مطالعه آموختن یادگرفتن وکمک کردن نباشه شاید خیلی هم باارزش نباشه درطولانی مدت برای اون پزشک یادانشجوی پزشکی، این نظرم ممکنه به خاطر حرف یکی ازپزشکایی که توکارودرمانش یکی ازبهترین های کشورمونه :” این که بیمارام خوب میشن هیچ ارزشی برای من نداره بااین که دردوران دانشجویی گاهی۳۶ساعت مداوم درس میخوندم اماپزشکی توروازخانواده ت دور میکنه اشک ها ولبخند هاشون رونمیتونی ببینی نمیتونی بامردم زیاد ارتباط برقرارکنی بعضیاباشغل فلان وفلان الان پورشه دارن!برواززندگی لذت ببر مثل من اشتباه نکن” این پزشک زیاد درس خوند واز لذت هایی که الان براش ارزشند گذشت البته به خاطرارزش هایی که شایدفکرمیکرد پزشکی راه رسیدنشه اماآیااین ارزش داره درمقابل این که به بیمار میگه داروهای من همه خارجین حتی ساده ترینشون… غیرمستقیم این وبهش میگه که اگه پول نداری باید بمیری یا روابط بای سری آزمایشگاه های خاص و….
    شاید لذت پزشکی خواندن آنقدرهاهم مهم نباشد وقتی ارزش های ما”لذت” طبابت کردن درآینده نباشد

  270. با سلام
    متن بسیار جذاب و پراحساس بود و بنده رو به فکر فرو برد
    بله هرچیزی بهایی دارد و بهای این رشته بسیار بالاتر

      1. سلام میشه یکی توی انتخاب رشته نهم به دهم کمکم کنی درباره رشته تجربی میشه باهم حرف بزنیم این شمارم … بیا یه پیام رسان

  271. سلام. عالی بود واقعا لذت بخش و احساسی نوشته بودید.
    منم امسال کنکور دارم و دارم با تمام توانم برای گرفتم پرنده خوشبختیم تلاش میکنم.
    اره درسته که هر رسیدنی بهایی داره . و پزشکی شاید بهای مافوق …
    کمر بستم برای پرداختش و ازش لذت میبرم.
    مطمن باشید نکات طلایی لذت بردن و درک کالبد مخلوق خداوندی رو با گوش جان شنیدم
    ممنون بابت حرفای خوبتون

  272. امیر جان، مثل همیشه سلام و خدا قوت!
    خیلی خوب بود، کمک کرد اونچیزی رو که میدونم و دارم سعی می کنم با تمام وجود بهش پایبند بمونم رو بهتر و بیشتر از پیش به وضوح ببینم و درکش کنم!
    ازین بابت ممنون !

    اما…
    چند وقت پیش از یه مشاور خبره که شاید بتونم مصداق بارز ادمی معرفی اش کنم که تونسته ارزشمند زندگی کنه،از زندگیش لذت ببره و در حد توانش به دیگران خدمت کنه، سوالی پرسیدم:

    به نظر شما، اونایی که دارن خودشون رو وقف پزشکی میکنن کار درستی میکنن یا اونایی که دارن تایم کمتری صرف می کنن و جاش فعالیت های جانبی بیشتری دارن و حداقل علی الظاهر لذت می برن؟

    جواب قابل تامل بود:

    هر دو!

    اما ربطش به تو و حرفات:

    “تو آن جاده‌ی زیبا را ول کرده‌ای و داری از خیابانی موازی می‌روی که یکی دو درخت در کنار خیابان بیشتر نیست. افراد این جاده، هر چند قدم،‌ به خاطر این که عدم زیبایی آن را جبران کنند،‌ سعی می‌کنند کارهایی انجام دهند که تلخی مسیر را فراموش کنند. بعضی اینستاگرام خود را با مسافرت‌های خارج از کشور پر می‌کنند. برخی دیگر مهمانی‌های آن‌چنانی برگزار می‌کنند. و تعدادی دیگر این خلأ معنی را، با ماشین و خانه و اسباب و وسایل دیگر، پر می‌کنند.”

    این حرفت با کمال احترامی که برات قائلم همیشه، کاملا اشتباه هست.
    نمیشه گفت چون ارزش های دیگری با متفاوته، پس اهداف یا مسیری که انتخاب کرده ، غلط یا صرفا از روی ناچاری یا هر چیز دیگه است.
    نمیشه گفت واقعا همون قدر که تو از حل معما و درمان توی این رشنته داری لذت می بری، بقیه هم لذت می برن. شاید اون لذتی که تو داری ازش حرف می زنی رو دیگری بارها تجربه کرده باشه ولی بازهم چیزهایی بالاتر ازون رو دیده و تجربه کرده باشه فلذا تمایلی به اون دیگه از خودش نشون نده.

    البته شاید این صرفا برداشت من از حرفات بوده باشه و واقعا چنین مضمونی رو نمیخواستی برسونی یا به قول خودت صرفا بر اساس مدل ذهنی شخصی ات باشه.
    اما حداقل تجربه شخصی خودم نشون داده که هیچ وقت هیچ کس هیچ حقی برای محکوم کردن راه دیگران یا ارزش گذاری اونها نداره، هرچند ذاتا انسان قضاوت میکنه، اما حداقل باید حواسش باشه وقتی افرادی هستن که پایه تفکراتشون حرف های اون ادمه، پس یکم باید با احتیاط بیشتری دیدگاهاشو بیان کنه، چون در قبال خط فکری که به دیگران القاء میکنه مسووله!

    ارادتمندیم مثل همیشه
    سلامت باشی

    1. “شاید اون لذتی که تو داری ازش حرف می زنی رو دیگری بارها تجربه کرده باشه ولی بازهم چیزهایی بالاتر ازون رو دیده و تجربه کرده باشه فلذا تمایلی به اون دیگه از خودش نشون نده.” خیییلی واقعیه به نظرم✔️
      یه موضوعی که هست تفاوت هدف وچیزهایی که ازش لذت میبریمه یعنی لذت ازمطالعه خوبه ولی شایداگرهدف این مطالعه آموختن یادگرفتن وکمک کردن نباشه شاید خیلی هم باارزش نباشه درطولانی مدت برای اون پزشک یادانشجوی پزشکی، این نظرم ممکنه به خاطر حرف یکی ازپزشکایی که توکارودرمانش یکی ازبهترین های کشورمونه :” این که بیمارام خوب میشن هیچ ارزشی برای من نداره بااین که دردوران دانشجویی گاهی۳۶ساعت مداوم درس میخوندم اماپزشکی توروازخانواده ت دور میکنه اشک ها ولبخند هاشون رونمیتونی ببینی نمیتونی بامردم زیاد ارتباط برقرارکنی بعضیاباشغل فلان وفلان الان پورشه دارن!برواززندگی لذت ببر مثل من اشتباه نکن” این پزشک زیاد درس خوند واز لذت هایی که الان براش ارزشند گذشت البته به خاطرارزش هایی که شایدفکرمیکرد پزشکی راه رسیدنشه اماآیااین ارزش داره درمقابل این که به بیمار میگه داروهای من همه خارجین حتی ساده ترینشون… غیرمستقیم این وبهش میگه که اگه پول نداری باید بمیری یا روابط بای سری آزمایشگاه های خاص و….
      شاید لذت پزشکی خواندن آنقدرهاهم مهم نباشد وقتی ارزش های ما”لذت” طبابت کردن درآینده نباشد

    2. علیرضا میدونی من مشکلم با این افراد چیه؟

      اول شاید بهتر باشه این رو بگم که من یه نظری دارم که شاید فکر کنی خیلی رادیکال هست ولی خب نظر شخصی خودمه: اگه نمیخوای یاد بگیری، پزشکی به درد تو نمیخوره.

      من دردم اینه که میبینم مریض DKA مرد یک ماه پیش تو بخش به خاطر این که کشیک نامحترم بلد نبود DKA رو manage‌ بکنه. مریض دی کی ای اگه بمیره، بیش از ۹۹ درصد تقصیر پزشکه.
      متاسفانه، اینچیزی که دارم میبینم، اکثر افرادی که توی اون یکی خیابون هستن و پزشکی چنین ارزشی براشون نداره، علاقه‌ای به یاد گرفتن پزشکی هم نشون نمیدن. جنس حرفات جوری هست که بهتره اینجا در موردش با هم صحبت نکنیم و یه وقتی که حضوری دیدمت، مفصل با هم صحبت کنیم.

      1. سلام مجدد!
        اینارو دارم کلی بعد تر از اون زمانی که پست رو منتشر کردی می‌نویسم و عاملش هم به عاریت گرفتن یکی از جملات همین متن بالا بود برای متنی که داشتم مینوشتمش!
        به نظرم من و تو توی یه تیم هستیم و صرفا نحوه ی بیان مطلبمون یکم متفاوته! قطعا منم بیشتر از تو رادیکال نباشم، کمتر از تو نیستم تو این زمینه چون همون طور که خودت بهتر از من میدونی ، پزشکی شوخی بازی نیست! تو با جون ادما سرو کار داری و اصلا این حق رو نداری که نخونی!
        دوستی داشتم که می‍گفت: در عجبم از بعضی از دانشجوهای پزشکی چجوری درس نمیخونن؟ شماها که باید به خاطر مسوولیتس که بر عهدتون هست، بیشتر از بقیه مطالعه کنین!!!!
        خب این حرفش واقعا جای تامل داره!
        اما منظورم ازون حرفا بیشتر راجع به کسانی بود که شاید کلا خارج از پزشکی هستن یا تازه تصمیم دارن که بررسی کنن که این رشته رو انتخاب کنن یا نه!
        این جاست که حرفهای اشخاصی مثل تو و شایان واسه اونها سرنوشت ساز میشه!
        در واقع فهم این نکته که پزشکی همه چیز نیست و تو میتونی یک شغل ساده‌تر داشته باشی ولی همچنان خدمت کنی و از کارت لذت ببری رو بیشتر مد نظر دارم!

        انشالله اگر عمری باقی بود، چشم ، مشتاقم به چنین بحث هایی هرچند اختلاف سلیقه ای توی این موضوع نمیبینم ! صرفا شاید منظورمو بد رسوندم!

        شاد باشی 🙂

        1. سلام علیرضا. این حرفت کاملا درسته:
          در واقع فهم این نکته که پزشکی همه چیز نیست و تو میتونی یک شغل ساده‌تر داشته باشی ولی همچنان خدمت کنی و از کارت لذت ببری رو بیشتر مد نظر دارم!
          من هم باهاش موافقم.

          حتی تو نوشته‌ی جدیدی که برای بچه‌های کنکوری نوشتم، بارها تاکید کردم که تو میتونی بیای پزشکی و پزشک نشی.
          حرف من همینی هست که خودت میگی:

          تو آزادی که بیای پزشکی، ولی وقتی مسئولیتش رو نمیخوای بپذیری، – هر چقدر هم رادیکال به نظر برسه – نباید بیای. باید مسئولیتت رو بپذیری. حتی اگه میخوای بزنی در کار بساز و بفروش بعد از اتمام درس‌ات، تو اون سالهایی که دانشجو هستی، مسئولیت داری. باید براش تلاش بکنی.

        2. سلام من امسال میرم پایه نهم از بچه کی به پزشکی علاقه داشتم ولی نمیدونم چرا بخواطر ضعیف بودن تو ریاضی دارم نا امید میشم و حوصله درس خوندن ندارم خواهش میکنم راهنماییم کنید لطفا راهنماییم کنید ایمیلم رو نوشتم و شماره تلفنمم ۰۹۱۰۱۶۴۷۰۶۵ تو تلگرام هم هر وقت پیام بدید جواب میدم فقط خواهش میکنم یکم زود راهنماییم کنید

  273. سلام واای اولین جایی بود که نظر یه دانشجوی پزشکی رو خوندم و انرژی گرفتم وقتی نظر دانشجوهای پزشکی سایت های دیگه رو خوندم کم کم داشتم میترسیدم از انتخابی کردم از هدفی که دارم فکرم حسابی بهم ریخته بود چون هیچ رشته ای جز پزشکی رو حتی نمیتونم تصور کنم ممنون دوباره حالم خوب شد این متن واقعا عالی بود
    با آرزوی موفقیت روزافزون شما ❤

  274. دکتر چجوری میتونیم به ادامه ی این فایل صوتی دست پیدا کنیم؟
    آخه همش میگن بازهم صحبت هایی خواهم داشت باهاتون و اینا
    یا اگه فایل های دیگه ای هم دارید میشه بزارید؟
    متشکرم

  275. سلام. خسته نباشید. این فایل صوتی که قرار دادید عالیه.. خیلی لذت بردم. و همینطور متن زیباتون
    بازهم اگه میشه فایل صوتی قرار بدید:)) من دیشب با وبلاگتون آشنا شدم.

    1. سلام مریم. ممنون که برام نوشتی.

      ببین این فایل فکر نکنم ادامه داشته باشه. این فایل تصویری‌اش هست در سایت دانشگاه تهران:
      از این‌جا میتونی ببینی.

      سخنرانی‌هاش رو میتونی با یه سرچ ساده ببینی. بقیه‌ش فکر می‌کنم موضوع‌های تخصصی هستند.

      امیدوارم بازم اینجا ببینمت.

  276. سلام ممنون بابت متن زیباتون?
    راستش دانشجوهای پزشکی ازبس ناله میکنن که سخته ونیاید که مابه هدفمون و علاقمون شک میکنیم …
    و وقتی بهشون میگیم که ماواقعاًعلاقه داریم بهمون میخندند..
    جوری شده که الان واقعاً سردرگمم
    انگیزه ام روازدست دادم
    نمیدونم واقعاًبه پزشکی علاقه دارم یانه ..
    نمیدونم بعداًاگر پزشکی قبول شم ، پشیمون میشم یانه ..

    .

  277. سلام ای بابا شرمنده من هر سوالی میپرسم توضیحش یه پست جداگونه میخواد ??ببخشید دیگه دکتر جان صبوری پیشه کنید .جاهلیه و عدم اگاهی ما .همسایه ها یاری کنید تا ما پزشکی بخونیم .چه شرایطی داره برا تغییر رشته از پزشکی به دندون و بلعکس؟

  278. سلام امیر محمد جان
    قبل از ورود به دانشگاه، دانشگاه رو مثل یه آرمان شهر تصور میکردم که اون دنیایی که دنبالش بودم رو توی دانشگاه میتونم پیدا کنم، ولی زمانی که جو دانشگاه رو دیدم خیلی نا امید شدم.
    فکر این که مسیری که واردش شدم رو اون طور که باید نمیشناسم و کسی هم نیست که کمکم بکنه خیلی آزار دهنده و نا امید کننده بود.
    آشنا شدن با تو یکی از اتفاق هایی بوده که خیلی خیلی کمکم کرده، جواب خیلی از سوال‌هام رو توی صحبت هات یا توی پست هایی که توی سایتت گذاشتی پیدا کردم و البته سوال های جدیدی هم برام پیش اومده.
    خلاصه خیلی خوشحالم که همین ابتدای مسیر با افراد کمیابی مثل تو آشنا شدم.
    ممنون که وقت میذاری و اینجا مینویسی.❤?

    1. سلام مهدی عزیز

      خوشحالم که اینجا میبینمت و ممنونم که برام نوشتی.

      متوجه حرفات هستم. کاملا میفهمم چی میگی. امیدوارم بتونیم با هم کمی در این مسیر تغییرات ایجاد کنیم.

      مدت‌هاست که ندیدمت. مواظب خودت باش.

  279. سلام اقای امیر محمد ممنونم از جوابتون ازاینکه از هر بهونه ای استفاده میکنید که درونییات خودتون رو بروز بدید معلومه ادم دغدغه مندی هستید .تا اینجا فهمیدم که باید عاشق انسان کالبد او و کمک به او بود ولی چه میشه کرد در اخر ترم نمره لازمه که بره تو ریزنمره .گستردگیه رشته پزشکی همیشه منو میترسونه .همیشه از خودم میپرسم اگه برم پزشکی اونقدر لیاقت وقدرت و تواناییه اینو دارم که بیمارییه یه مریض رو خوب کنم یا نه؟دلم نمیخواد پشت سرم بگن بیسواده بابا هیچی حالیش نی .برام سواله باید خیلی باهوش باشی یا خیلی مطلب حفظ باشی که بتونی درمان کنی شنیدم خیلی از دانشگاهها تمرکزشون رو تربیت متخصص هست کمتر به پرورش پزشک عمومی بها میدن .به هرحال امیدوارم طبق قولی که دادین که کمکم میکنید در انتها بتونم به درک درستی از پزشکی برسم گاهی به خودم میگم خوب برم دندون بخونم رشته جمع و جور تریه محدود به سرو گردنه درسا حجم کمتری دارن وقت ازاد بیشتری داره ولی باز دونستن مطالب پزشکی وسوسم میکنه نمیدونم میترسم وسطایه راه بمونم اگه هوش بالایی داشتم نگران نبودم ولی چون از هر نظر متوسط هستم این منو میترسونه رک میگم راستش به خودم اعتماد ندارم که بتونم از پس این رشته بربیام اگرچه عاشق این رشته هستم بازم تشکر ازاینکه جواب سوالمرو دادین.

    1. الهام مطالبی که برام نوشتی، خودش یه پست جداگونه میخواد و باید مفصل برات در موردش بنویسم. مخصوصا این قسمتش:

      خیلی از دانشگاهها تمرکزشون رو تربیت متخصص هست کمتر به پرورش پزشک عمومی بها میدن.

      شاید این حرف کمی کمکت کنه که تا قبل از اتمام علوم پایه، به نسبت راحت می‌تونی از پزشکی به سراغ دندون بری.

  280. سلام آقای قربانی خسته نباشید . مطلبتون خیلی عالی بود ممنونم
    خیلی دلم میخواد مطالبی هم درباره ی نحوه ی درست خوندن درسای مهم علوم پایه بذارید ?? تجربه ی افرادی مثل شما خیلی به ما کمک میکنه .
    بازم بیشتر برامون بنویسید
    ممنون و خداقوت

  281. امیر ❤ دوست قدیمی. با دیدن این متنت که اولین متنی بود که ازت میخوندم واقعا به وجد اومدم. متاسفانه بحث غر زدن جزئی از فرهنگ دانشجوهای ما شده و ای کاش میشد این دعوت نامه رو رو سر در دانشگاه ها زد ? امیدوارم هر جا هستی بدرخشی و خبر موفقیتای پشت سر همتو بشنوم

    1. سلام آرش.

      نمی‌دونی صبح که بیدار شدم و کامنتت رو دیدم چقدر خوشحال شدم.
      مدت‌هاست که ازت بی‌خبر ام. امیدوارم فرصتی بشه که ببینمت و کمی صحبت کنیم.
      من رو از حال و روزت بی‌خبر نذار لطفا.

  282. یک محتوای عالی…از اونایی که وقتی خوندی بازم برمیگردی و مرورش میکنی…ازاونایی که از وقتی که گذاشتی پشیمون نمیشی…از اونایی که کپی پیست نیست…
    هم بخاطر دید زیبا و حرفه‌ای در رشته تخصصی خودت و هم بخاطر هنر زیبای نوشتنت(ساده صمیمی و عمیق)،بهت تبریک میگم.

  283. سخنرانی دکتر آذرخش مکری خیلی خوب بود.مممنون
    در ضمن اگر فکر میکنی من شاید مشکل شناختی ادراکی یا…ممکنه داشته باشم بگو حتما.که یه بررسی و پیگیری بکنم.البته یه نکته تو پرانتز هم بگم
    من […] هم دارم .نمی دونم چقدر میتونه تو عملکرد من تاثیر بذاره واقعا

  284. من از غر زدنم معذرت میخوام واقعا.اما به ستوه امدم تا جایی که تو سال ۶ پزشکی یه جایی به سرم زده برم انصراف بدم. […]
    علاقه دارم ها خیلی هم زیاد.من همه مریض هایی که داریم رو دوست دارم و این پازل و معمای پزشکی هم برام جذابه .اما امان از دیتایی که به حافظه ام میدم و او به من خیانت میکنه!

    1. ستاره بهم اجازه بده در مورد یه موضوعی برات بنویسم که از سه تا از اساتیدم یاد گرفتم. این یه کم زمان میبره. چون من از هر کدوم یه تیکه‌اش رو یاد گرفتم. قبل عید بود که از یکی از این استاد‌ها یه کتابی گرفتم. اسمش اینه. این کتاب هیچ کجایی پیدا نمیشه. بعید می‌دونم پیداش کنی، ولی اگه پیداش کردی برای خودت بخر یا دانلود کن:
      NEJM Clinical Problem Solving

      من چیزهایی که از این کتاب یاد خواهم گرفت رو برات مینویسم. در مورد این هست که چجوری از هیستوری به تشخیص برسی.

  285. سلام.با خوندن یه بخشایی از متنت اشکم جاری شد.من بدجوری گیر افتادم:(به اندازه تو ادم قوی و هدفمندی نیستم و در کنار خیلی مشکلاتی که تو حاشیه دانشکده پزشکی پیش اومده من واقعا درمانده شدم.
    […]من الان اواخر استیجری رو دارم میگذرونم و الان اطفالم.یه مثال از همین امروز اگه بخوام بزنم:سر راند مریضی که من شرح حال گرفتم و پرزنت کردم برونشولیت بود.بچه ۷ ماهه.
    من پنومونی برونشیولیت و تشخیص افتراقی هاشون رو قبلا تو بخوش عفونی خوندم.تو داخلی هم گریزی داشتم بهش.الان که اطفال هستیم هم چند روز پیش من از ویس و جزوه پارسیان بیماری های عفونی ریه رو کامل خونده بودم با نت برداری و خلاصه و مرور.
    حالا امروز بالین بیمار که بودم دریغ از اینکه یادم باشه که توی این مریض من چجور سوالاتی بپرسم که هدفمند باشه و یه افتراق حداقلی بذارم بین موارد ممکن.اصلا موارد ممکن با توجه به شرح حال کودومان؟سرفه ابریزش تنگس نفس چرا چیزی جرقه ای در ذهن من نمیزنه؟من باید به کودوم بیماری بیشتر شک کنم.دردناک تر از همه برای من اینه که من به تازگی اینا رو خوندم مرور کردم سوالات کیسی جواب دادم .شاید ذهنم اینجور میدونه که با اون مطالب باید فقط امتحان داد!!!!!اتند از من پرسید خوب با توجه به شرح حال محتمل ترین چیزی که به ذهنت میرسه چیه؟من اما هیــــــــــچی به ذهنم نمیرسید:(((
    […]
    من از طرفی مشکلی که دارم تناقض موجود در منابع با کاریه که در عمل میکنیم.من در گاسترواتنریت نلسون را خوندم که میگه AB در این صورت میدیم اگر کمتر از ۳ ماهه و Ecoli در S/c باشه و….اما در عمل این کار را نمیکنیم و استاد رسما میگه اون کتابه تو عمل کاربرد نداره.خوب این چه کاریه؟وقتی ما برای هر درمان و تشخیص جور دیگری داریم عمل میکنیم چه رفرنس خواندتی پس!(از آنجایی که حافظه خیلی قدرتمندی دارم باید بنشینم و تک تک تناقضات و تفاوت ها رو هم یاد بگیرم)
    من میخونم زیاد هم میخونم.اما با نخوندن هیچ فرقی نداره.از نق زدن های خودمم خسته شدم چون از اول پزشکی این رو در خودم میدیدم و تو سالهای بالین بدتر هم شده
    من مریض به اندازه خودم و بقیه دیدم.۳ ماه بخش اطفال و هر روز ۴ ۵ مریض را دیدن و راند کردن کم نیست و درمانکاه هم که بماند.تایم خوندنم هم که خوبه .پس واقعا مشکل کجاست؟!
    و نکته دیگه اینکه واقعا قدردان دوستان خوبت باش که البته هستی.من هرگز همچنین کسانی رو در اطرافم نداشتم

    1. سلام ستاره. وقتت بخیر.

      طبق حرفی که برایم نوشتی، یه قسمتی از حرف‌هایت را حذف کردم.

      راستش اگه نظر من رو میخوای، بیشتر به نظرم مشکل از یادگیری تو هست نه این که توانایی‌اش رو نداشته باشی. ببین موضوع اینه که یادگیری یک مهارت هست. و ذات مهارت این هست که با تمرین بهتر میشه و میشه اون رو به سطح عمیق‌تری رسوند. من در این حوزه متخصص نیستم ولی به نظرم و با توجه به حرف‌هایی که میزنی،‌ مشکلت بیشتر در این زمینه هست.

      ببین بهت قول میدم در مورد نحوه‌ی خوندن، در اولین فرصت ممکن بنویسم. توی همین چند روز آینده، سعی می‌کنم که بنویسم. ولی منم ازت یه چیزی میخوام. این که روی مهارت یادگیری کار کنی. و اون رو از متمم کار کنی. از این لینک: مهارت یادگیری

      تو روی این قسمت کار کن. من چیزهایی که خودم میدونم رو برات مینویسم. عمیقا امیدوارم که بتونم بهت کمک کنم.

      در مورد تفاوت بین رفرنس‌ها هم حق داری. ببین رفرنس‌هایی که ما میخونیم، بر اساس داده‌‌ها و امکاناتی هست که در آمریکا موجوده. نباید انتظار داشته باشی،‌ برای درمان،‌ بتونیم همون پروتوکل رو پیاده کنیم دقیقا. بعضی از جاها ممکنه با توجه به امکانات‌مون عوض بشه.

      من حرفی که استادم چند روز پیش بهم گفت و خودم هم مدت‌هاست آن را اجرا می‌کنم بهت میگم:

      تو لازم نیست درمان رو بلد باشی. هنر تو در این هست که فیزیوپاتولوژی بیماری‌ها و مطالب علومِ پایه‌ی مرتبط با آن را بدانی. آن وقت است که می‌توانی بیمار را درک کنی و مشکلش را بفهمی و به تشخیص درست برسی. درمان، این روزها همه‌جا در دسترس است. کافی است واشنگتون را ورق بزنی یا در آپتودیت سرچ بکنی.

      من خودم هم با همین جمله‌ی بالا پیش می‌روم.

      در مورد جمله‌ی آخرت:

      به دنبال چنین افرادی بگرد. واقعا نایاب هستند ولی این گونه نیست که وجود نداشته باشند. مطمئن باش که آن‌ها را می‌یابی. شاید کمی دیر یا زود. ولی قطعا آن‌ها را پیدا می‌کنی.

  286. سلام اقای قربانی
    نوشتتون فوق العاده بود باید بگم که واقعا بعد از خوندنش احساسه قوته قلبه بیشتری کردم
    واقعا از وقتی با شما اشنا شدم کمتر غر میزنم و بیشتر سعی میکنم از کارایی که میکنم لذت ببرم هرچند که سخت باشن….
    همیشه شاد و موفق باشین❤️?✌️

    1. سلام پردیس.

      صحبت‌هایی که با تو و دوستات داشتم، به من یادآوری می‌کنه که توی این مسیر، کسانی هستند که قدرت این رو دارند که به بقیه نشون بدن سیستم بهتری میشه باشه. قطعا یکی از بهترین راه‌های این که بگی یه سیستمی معیوبه، اینه که نشون بدی یه سیستم بهتری میتونه وجود داشته باشه.

      امیدوارم تو و دوستانت رو به زودی ببینم و دوباره با هم صحبتی داشته باشیم.

  287. سلام امیر جان
    چقدر خوب نوشتی، خوشحالم افرادی مثل تو هستند که در این وانفسا در مورد پزشکی می نویسند.
    جمله ای هست که خیلی دوستش دارم:
    زندگی هنوز خوشگلیاشو داره

    وجود تو هم یکی از این خوشگلیاست 🙂

    1. سلام علیرضا.

      کامنتت رو که دیدم یادم افتاد پستی که در مورد بخش قلب نوشتی رو نصفه خوندم. توی بخش بودم و داشتم میخوندم که کار پیش اومد. امشب کامل میخونمش حتما.

      تو به من خیلی لطف داری 🙂

  288. ایول. برای این پستت احساس نیاز می‌شد! به قول دوستان زیبا بود!
    پ.ن. بالاخره راجع به وویس دکتر مکری گذاشتی! فکر کردم بیخیالش شدی خودم تو فکرش بودم!
    پ.ن.۲ بعد از اتمام علوم پایه فهمیدم که تلفظ جانکوییرا اشتباهه و تلفظ صحیحش خونکییِرا هست!

    1. خودم بیشتر از هر کسی به نوشتنش احتیاج داشتم. حرف دوباتن رو که یادته؟

      آره. بالاخره گذاشتم از وویسش. همینجوری که گفتم با تمام حرفش موافق نیستم ولی به شدت نظرش و طرز فکرش رو دوست داشتم.

  289. سلام!
    من تازه با وب سایتتون آشنا شدم امسال کنکور دارم و فکر بلند پروازانه ی تحصیل داخل رشته ی پزشکی هر لحظه بیشتر داخل وجودم شعله میکشه وقتی خاطراتتونو میخوندم حس میکردم حتی اگه امسال هم نتونم این رشته رو کسب کنم سال بعد حتما خیلی بیشتر براش میجنگم برای کسب این حس و حال خوبی که این رشته داره!الان که ساعت استراحت و وب گردیم بود و بصورت اتفاقی این پست رو دیدم و خوندم بیشتر ازتون ممنون شدم چون شما با پست های هر چند اندکتون باعث شدین من برای هدفم خیلی بیشتر از اینی که تلاش میکنم تلاش کنم!
    ممنونم ازتون هم استانی!

    1. سلام محدثه. وقت بخیر.

      ممنون که برام نوشتی.

      امیدوارم به زودی برام بنویسی که به اون چیزی که میخواستی رسیدی و در اون جایگاهی که دوست داری قرار داری. خوشحالم تونستم توی این مسیری که هستی، کمکت کنم.

  290. سلام
    فقط می تونم بگم این پست با اختلاف زیاد، خیلی عالی بود 🙂
    خوندنش درست مثل خوندن اون کتاب هایی بود که وقتی تموم می شن، آدم حس می کنه انگار دیگه توی بدن خودش و توی دنیای خودش نیست…
    راستش خیلی وقته می خواستم حضوری ببینم تون و در مورد همین مسائل حرف که نه، ازتون یاد بگیرم. اما خب نمی دونم اصلا وقتش رو دارید یا نه :)) می شه؟ ?

      1. سلام آقای دکتر
        تازه با وبلاگ تان آشنا شدم من حدود ۴۵ سال سن دارم انشاا… در اولین فرصت یک رزومه ای از خودم برایتان ارسال می کنم و درد دل خودم که در حسرت پزشک شدن یک عمر ر ا تا حالا گذرانده ام را برایتان می گویم .ممنون از مطالب دل نشینتان

      1. تو جامعه ای که پزشک تو اولویت باشه اون جامعه مریضه واقعا متاسفم تو کشور های دیگه معلم سالاریه

        1. منم خیلی عاشق پزشکی هستم سال ۹۸ کنکو دادم چون کتاب تست نداشتم رتبم خوب شد وامسال ۹۹ قرا ر دوباره کنکور بدم ،امید وارم بتونم کتاب تست بخرم

          1. سلام من دانش آموز نهمی هستم و باید انتخاب رشته کنم واقعا از زمانی که یادم میاد دوست داشتم پزشک بشم برای درس خوندن خیلی شرایط سختی رو گذروندن از کلاس اول چون پدر و مادر بی سواد بودن و من از همون اول برای اینکه اونها سواد نداشتن نمیتونستم درس هارو خوب یاد بگیرم و هرروز پیش یه نفر میرفتم تا درس بتونم یاد بگیرم
            کلاس اول تا الان معدل بیست بوده و ممتاز بودم همیشه دانش آموز زرنگی بودم
            اما امسال برای انتخاب رشته دچار تردید شدم نمیدونم باید چیکار کنم هنوز هم به تجربی خیلی علاقه دارم و تنها انتخابمه ولی میترسم از پسش بر نیام درسته عشق و علاقه به رشته مورد نظر خیلی مهمه ولی میگم شاید نتونم دولتی قبول بشم حرف ها و نظرات دیگران مثل یک کرم دارن مغزم رو میخورن
            چون من از پس هزینه هاش نمیتونم بر بیام و به مادرم قول داده بودم که حتما به مردم کمک کنم و پزشک بشم و متاسفانه مادرم به دلیل بیماری سرطان فوت شد
            من هرگز فراموش نمیکنم چه سختی هایی کشیدم باورش هم برای خودم سخته چه برسه به اطرافیان
            نمیخوام آینده مثل گذشته تباه بشه
            لطفاااااا کمکم کنین عاجزانه ازتون کمک میخوام ?

        1. سلام. سلام امیرمحمدِ مهربان.
          بالاخره وقتش رسید که این پست رو بخونم.
          برام سوال بود واقعا که این پست چی داره که در این لحظه (آخرین روز فروردین سال چهارصد) بالای پونصد تا کامنت خورده. و اما دیدگاهم نسبت به آنچه نوشتی (نوشتنی که خون در رگ دارد) ، بعد از خوندنش در این ساعت نیمه شب:
          ۱- گفتی به دانشجویی که تق نمیزنه و همیشه حرف های خوبی برای گفتن داره بچسب و ولش نکن. چسبیدم بهت و ولت نمیکنم. خوشحالم که حضور داری
          ۲- همین روزها که داشتم مستندی میدیدم که داستان یک بیمارستان قرارگرفته در روزهای سیاه کرونایی رو شرح میداد، به دلیل همین تصور که چقدر پُر درده این شغل لعنتی، شبکه رو عوض کردم.
          ۳-من همیشه تصورم این بوده که پزشک خوبی نخواهم شد. چون نه نمره هام عالی بوده و نه از حفظ کردن آناتومی و هزار کتاب قطور دیگه لذتی میبرم.
          اما پزشکی رو دوست داشتم چون عاشق آدمها بودم. همیشه خدا هم اطرافیانم میگن تو پزشک خوبی خواهی شد چون آدمها رو دوست داری (و من همچنان در شک) . یه گزاره ای همیشه توی ذهنم داشتم که من دوست دارم روح آدمها رو خوب کنم، نه جسمشون رو. یکی از دلایل علاقه ام به اروین یالوم هم همین عدم تمایلش به دارودرمانیه. من شیفته داستان آدمها، گفتگو با اونها و آرامش دادن بهشون هستم. و اینه که منو سروپا نگه میداره توی این رشته. گفتی که گفته اند وظیفه پزشک تنها زدودن درد نیست، بلکه دادن حال خوبه. و من میخوام حال همه خوب باشه. هرچند همچنان منفعت طلبی و تمایلم به زندگی آرام و بدون درد نمیذاره پزشکی رو با تمام خارهاش (ظاهراً خار) در آغوش بگیرم
          ۴- از خدا ممنونم به خاطر زندگیم و این چیزی که نصیبم کرده تا بهتر آدمها رو بشنوم.
          .
          .
          یک دعا دارم برات. اینکه بومرنگ عالم، تمام خیرهایی که به دیگران و جهان رسوندی رو با ضریب صد ایکس بهت سریعا برگردونه.
          شاد باشی و تندرست
          .
          دوست پُرحرفت، علی خواجه حیدری

          1. علی.

            راستش برای خودم هم همیشه سوال بود که چی شد این پست، پربازدیدترین نوشته‌ی من شد. من معمولا نسبت به نوشته‌های قدیم خودم یه حس غریبگی دارم. این یکی هم استثنا نیست. فقط می‌تونم بگم موقع نوشتن خیلی برانگیخته بودم و اذیت.

            1. جالبه. منم این حس غریبگی رو دارم. یاد دیدگاه درک پارفیت در این باره افتادم، اون میگه ما همون ادم دیروز نیستیم و یه ادم دیگه ایم: افراد بابت خطا و جنایتی که در گذشته ای بسیار دور مرتکبش شده اند، مستحق مجازات نیستند یا دست کم در مقایسه با خطایی که اخیراً مرتکبش شده اند مستحق مجازات کمتری هستند.

اسکرول به بالا