بایگانی/آرشیو برچسب ها : معنای زندگی

بحران هویت و معنا

۱. بحران پیش رو تو گویی هر کدام از ما، در لحظه‌ی به دنیا آمدن، قطعه زمینی داریم. قطعه زمینی خالی. کم کم نقشه‌ای می‌کشیم و در این قطعه زمین، خانه‌ای می‌سازیم. مصالح مختلف می‌آوریم و با آن‌ها زمین‌مان را آباد می‌کنیم.  برخی ترجیح می‌دهیم خانه‌ای چوبی داشته باشیم و …

ادامه‌ی مطلب

زندگی اگر ندارد

مادرش او را به اورژانس آورده بود. جایِ دوجین برش، روی دستش نمایان بود. هیچ کدام از زخم‌ها عمیق نبودند و خون زیادی را از دست نداده بود. مادرش خونسرد و آرام کنارش ایستاده بود. در نگاه اول، با وجود خندان بودن خودش و آرامی عجیب مادرش و مشغول بودن …

ادامه‌ی مطلب

مسیر کاری و رشد: گم‌گشتگی، کژخواهی و معنایابی

پیش‌نوشت: فکر می‌کنم بهتر است که در ابتدا قسمت قبلی را بخوانید. پیش‌نوشت ۲: عمده‌ی متن زیر حرف‌های من نیست؛ اما حرف‌هایی هست که به من کمک کرده است. قسمت‌هایی از ۶ کتاب را به هم وصل کرده و در آن بین چند کلمه‌ای نوشته‌ام. قسمت اصلی این نوشته، از …

ادامه‌ی مطلب

آشتی با گم‌گشتگی و ابهام

صدها چیزی که از انجام‌شان در زندگی نفرت داریم می‌دانیم، اما همه‌ی خواسته‌های‌مان مبهم‌اند.هیچ تصویر روشنی از از این که آرزوهای‌مان را دقیقا در چه مسیری باید هدایت کنیم نداریم.می‌خواهیم چیز‌ها را عوض کنیم.می‌خواهیم یک کار جالب و ارزشمند انجام دهیم.اما نمی‌توانیم علایق خود را در یک نقطه‌ی واقع‌گرایانه متمرکز …

ادامه‌ی مطلب

یک نقاشی از گوگن – از کجا آمده‌ایم؟ کیستیم؟ به کجا می‌رویم؟

به جز نحوه‌ی شخصی خودم برای خواندن پزشکی، تا به حال سیر مطالعاتی نداشتم. تقریبا می‌توانم بگویم از هر کس و هر چیزی که خوشم می‌آمد، می‌خواندم و موضوعی خاص را دنبال نکردم. الان به جایی رسیده‌ام که حس می‌کنم نیاز دارم تا در کنار این کتاب‌های پراکنده، در مورد …

ادامه‌ی مطلب

شوش‌واپ

در سال ۱۹۸۶، یک قوم‌نگار (ethnographer) کانادایی، به نام Richard Kool، نامه‌ای به میهای چیکسنت‌میهای نوشت. مطالعه‌ی آثار اولیه‌ی این استادِ دانشگاه درباره‌ی جریان (flow)، یادآور پژوهش‌های خودش در مورد قبیله‌ی شوش‌واپ (Shuswap) بود؛ مردمانی بدوی که در Thompson River Valley – بریتیش کلمبیای فعلی در کانادا – زندگی می‌کردند. …

ادامه‌ی مطلب

از دو نمایشنامه:‌ نصف شب است دیگر دکتر شوایتز و کالیگولا

اصلا یادم نمی‌آید آخرین نمایشنامه‌ای که خواندم کی بود. حتی اسمش را یادم نیست. فقط یادم است خیلی بیخود بود. بعد از آن قضیه، خودآگاه یا ناخود‌آگاه، مدت‌ها به سراغ نمایشنامه نرفتم. تا این که: مریضی داشتیم که از میناب آمده بود. قند خون او در بدو ورود ۱۱۸۰ بود! …

ادامه‌ی مطلب

تمنای معنی: درباره‌ی معنی زندگی – ویل دورانت

ویل دورانت

این پست، در اصل باید در مورد فرانکل و نظراتش می‌بود. ولی هنوز ترجیح می‌دهم که بیشتر در مورد او مطالعه کنم. بیشتر در مورد نظرش در مورد معنی زندگی بخوانم. نوشته‌ی اول را در اینجا و نوشته ی دوم را در اینجا می‌توانید بخوانید. خیلی وقت هست که از …

ادامه‌ی مطلب

معنی زندگی (۲) – ویکتور فرانکل: انسان در جستجوی معنی

معنی زندگی

پبش‌نوشت: قسمت اول نوشته‌ی معنی زندگی را می‌توانید در اینجا بخوانید. پیش‌نوشت ۲: متمم درسی در مورد تعیین ارزش‌های زندگی دارد. خواندن آن به درکِ بهترِ مفهومِ ارزش کمک می‌کند. آن را در اینجا می‌توانید بخوانید. متمم به تفاوت ارزش و معیار نیز پرداخته است. پیش‌نوشت ۳: این سلسله نوشته‌ها، طولانی خواهد …

ادامه‌ی مطلب

معنی زندگی (۱) – ویکتور فرانکل: انسان در جستجوی معنی

معنی زندگی

پیش‌نوشت: این پست، شروع نوشتن در مورد معنی زندگی است. نمی‌دانم به چند نوشته خواهد رسید. احتمالا تعداد قابل توجهی خواهد بود. کتاب را در تعطیلات نوروز (در ذهن اکثر ما تعطیلات نوروز، دو هفته است و از ۵ ام تا ۱۲ ام را که تعطیل نیست نیز جزو تعطیلات …

ادامه‌ی مطلب