دوشنبههای بخش هماتولوژی به دوشنبههای سیاه (Black Monday) معروف است. مربوط به بیمارها نیست. اتفاق خاصی برای بیمارها در روز دوشنبه نمیافتد. بیمارها همه روزه میمیرند. سیاه بودنش برای ماست. ما دوشنبهها گرفتار میشویم. هر دوشنبه، گرند راند (Grand Rounds) بخش هماتوست. چندین اتندینگ میآیند. از جوان تا پیرشان – …
ادامهی مطلبقدرت تحمل ندانستن – دوران دستیاری داخلی – سه / یک
دستم را با کاغذی که میخواستم بنویسم به چه علتی مریضم فوت کرده است، عمیقاً بریدم. دقیقاً روی مفصل دو بند انگشت شست. سه ساعت مانده بود به پایان بیست و ششمین کشیک سال یک دستیاری. نفس عمیقی کشیدم تا درد بریدن با کاغذ بگذرد. آنقدر حجم احیاکردنهای بیبازگشت در …
ادامهی مطلبگزارش تقریباً دقیق صبحگاهی – دوران دستیاری – سه / یک
از جمع دوستان خداحافظی کردم و به سراغ آماده کردن کیس مورنینگ رفتم. جمعمان مرا یاد یلداهای سالها گذشته میانداخت و اگر بیشتر میماندم، ممکن بود حالم لو برود. یاد دوستی میافتادم که دیگر نیست. وقتش بود که به سراغ پزشکی بروم. یک حواسپرتکن همیشگی. طبق معمول، به پناهگاه همیشگی …
ادامهی مطلبدو / یک – خاطرات دوران دستیاری طب داخلی
لامپ حمام سوخته بود. آن قسمت فلزیاش کمی ذوب شده و گیر کرده بود. تقریباً همزمان، لامپ اتاق هم سوخت. وقت نکرده بودم تعویضشان بکنم. در تاریکی دوش گرفتم و حاضر شدم و به سمت بیمارستان راه افتادم. این ماه بخش جنرال هستم و سه اتندینگ در این ماه راند …
ادامهی مطلبیک / یک (آپدیت پنج)
همین الان به خانه رسیدم. از یک راه نسبتاً مخفیِ خروج، از بیمارستان بیرون آمدم. راهم را خیلی نزدیکتر میکند. اگر ذرهای اعتقاد به کارما داشتم، میگفتم که فهمیدن این راه مخفی، به این خاطر بود که امشب به بیمارستان رفتم و کارهای یکی از مریضهایم را پیگیری کردم. با …
ادامهی مطلببرای دانشجویان پزشکی ورودی جدید (مخصوصاً ورودیهای بهمن)
در پست دستیاری بیماریهای داخلی، زهرا کامنتی گذاشت در مورد اینکه دانشجوی ورودی بهمن است و برنامههایش را تا آن زمان توضیح داد و نظر مرا پرسید. از او عذر میخواهم که به بهانهی کامنتاش، قرار است حرفهای نامربوطی بزنم. من هم ورودی بهمن بودهام. یادم است که چه برنامههایی …
ادامهی مطلبدستیاری بیماریهای داخلی
چه تابستانی بود. فشرده. متراکم. امتحان دستیاری. بخش داخلی. بخش اطفال. خداحافظی. مرحله گروهی المپیاد. مرحله دوم فردی المپیاد. جابهجایی. پایاننامه. دوباره، خداحافظی. دلم میخواهد از آن بگویم. حداقل قسمتهایی از آن. زیرا که: I feel like it really didn’t happen until I tell someone the storyحس میکردم اتفاق نیفتادهاند …
ادامهی مطلبپزشکی یا دندانپزشکی یا داروسازی – یک تصمیم، یک نامه
از سال ۱۳۹۵ که این وبلاگ را راه انداختهام، از جواب دادن مستقیم و نوشتن در مورد این موضوع، طفره رفتهام. دیشب که به پارک بسیار کوچک کنار خانهام رفته بودم، به کامنت زهرا زیر پست چند نکته برای انتخاب رشتهی دستیاری فکر میکردم. به اینکه اگر بخواهم بنویسم، از …
ادامهی مطلبچند نکته برای انتخاب رشتهی دستیاری
نتایج چهل و هشتمین آزمون دورهی دستیاری هم آمد و رسیدیم به روزهای انتخاب رشته. دیدم که چند نفری هم شدهاند مشاور انتخاب رشتهی رزیدنتی. نمیدانم؛ حتماً چیزی میگویند که «زندگی مشاورهگیرنده را عوض میکند». انتخاب رشته، موضوعی بود که مدتها درگیرش بودم. اکنون دیگر تقریباً به نتیجهی قطعی رسیدهام. …
ادامهی مطلبادامهی مسیر پزشکی بعد از تحصیلات دوران عمومی
همانطور که سوال مسخرهی “دوست داری بزرگ شدی چه کاره بشوی؟” پایهی ثابت گفتگوهای غریبهترها با بچههاست، سؤالی مشابه برای دانشجویان پزشکی وجود دارد: میخواهی چه تخصصی بخوانی؟ این همه سؤال دیگر وجود دارد. از او بپرس که کدام یکی از استادانش را بیشتر دوست دارد؟ از او بپرس که …
ادامهی مطلب