برای شناختنشان: تورشلُسپانیک
با صدای پرندهها بیدار شدهام. پرتوهای طلایی-قرمز-نارنجی از درزهای پنجرهی چوبیِ دیوارِ سنگی، به داخل اتاقم میآید. چند شبانهروز بیوقفه باران شدیدی میبارید. نمیتوانستم از کلبهام خارج شوم. امروز اما، بالاخره میتوانم بیرون رفته و کمی قدم بزنم. صورت و دستهایم را میشویم. لقمهای نان به دست گرفته و از خانه خارج میشوم. خانهام نزدیک […]