دانشجوی طبابت

دانشجوی طبابت

پزشکی یا دندان‌پزشکی یا داروسازی – یک تصمیم، یک نامه

از سال ۱۳۹۵ که این وبلاگ را راه انداخته‌ام، از جواب دادن مستقیم و نوشتن در مورد این موضوع، طفره رفته‌ام. دیشب که به پارک بسیار کوچک کنار خانه‌ام رفته بودم، به کامنت زهرا زیر پست چند نکته برای انتخاب رشته‌ی دستیاری فکر می‌کردم. به این‌که اگر بخواهم بنویسم، از چه چیزی باید بگویم؟ من […]

دانشجوی طبابت

چند نکته برای انتخاب رشته‌ی دستیاری

نتایج چهل و هشتمین آزمون دوره‌ی دستیاری هم آمد و رسیدیم به روزهای انتخاب رشته. دیدم که چند نفری هم شده‌اند مشاور انتخاب رشته‌ی رزیدنتی. نمی‌دانم؛ حتماً چیزی می‌گویند که «زندگی مشاوره‌گیرنده را عوض می‌کند». انتخاب رشته، موضوعی بود که مدت‌ها درگیرش بودم. اکنون دیگر تقریباً به نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام. حرف‌هایم را در این‌جا می‌نویسم.

دانشجوی طبابت

ادامه‌ی مسیر پزشکی بعد از تحصیلات دوران عمومی

همان‌طور که سوال مسخره‌ی “دوست داری بزرگ شدی چه کاره بشوی؟” پایه‌ی ثابت گفتگوهای غریبه‌ترها با بچه‌هاست، سؤالی مشابه برای دانشجویان پزشکی وجود دارد: می‌خواهی چه تخصصی بخوانی؟ این همه سؤال دیگر وجود دارد. از او بپرس که کدام یکی از استاد‌انش را بیشتر دوست دارد؟ از او بپرس که کلاس‌هایشان چطور است؟ از او

دانشجوی طبابت

«این مریض رو هیچ‌کس دوست نداشته» – اهمیت معاینه

یک نگاه کنید. شما نگاه کنین. هیچ کس این مریض رو از وقتی اومده معاینه نکرده. بعضیا که یاد گرفتن جلوی همه‌ی قسمت‌های معاینه یک Nl [Normal] میذارن و فکر می‌کنن معاینه حساب میشه. ولی این مریض رو هیچ کس معاینه نکرده. این مریض رو هیچ کس دوست نداشته. آخه چرا؟ دو یک سری میان

دانشجوی طبابت

دوران بالینی (۳): جای چهار انگشت من بر جلد مقوایی کتاب

این کوه، عزیزِ من هست. دوستش دارم. به این‌جا می‌آیم و – با خنده ادامه داد – با سنگ‌ها صحبت می‌کنم. یاد آن شعر شاملو افتادم که با کوه و سنگ و اسب و چاه، در راه، صحبت کرده بود و رازش را گفته بود: با من رازی بودکه به کو گفتم با من رازی

دانشجوی طبابت

سوال‌های نخ‌گیر

نزدیک به یک بامداد بود. مکالمه‌مان هنوز ادامه داشت. برای دومین شب در این سه روز گذشته. چند ماهی می‌شد که با او صحبت نکرده بودم. چقدر دلم برایش تنگ شده بود. چقدر زیاد. یک لحظه، یاد قولم افتادم. به او قول داده بودم که ماهی یک بار حالش را بپرسم و خبرش را بگیرم.

دانشجوی طبابت

پس از هزارمین پومودورو – تجربه‌های خواندن دروس پزشکی

زمستان ۹۹، تمرکز اصلی در برنامه‌ام، دروس پزشکی بود. شیوه‌ی مطالعه‌ی جدیدی را نیز پیش گرفته بودم. با پومودورو پیش رفتم. پومودورهای ۳۵ دقیقه‌ای. در حدود ده هفته در این زمستان، هزار پومودوروی ۳۵ دقیقه‌ای برای پزشکی وقت گذاشتم و این نوشته، از تجربه‌های این هزار پومودورو می‌گوید. تجربه‌هایی که شاید برای شما نیز مفید

دانشجوی طبابت

گفتگویی با امین در مورد پزشکی – رادیو کارنکن

امین آرامش از دوست‌هایی است که به واسطه‌ی متمم، بخت خوش آشنایی با او را داشتم. امین از مدتی پیش، رادیو «کار نکن» را راه انداخت. هنگامی که اولین بار ایده‌ی او را خواندم، به یاد حرف محمدرضا افتادم که می‌گفت: امین، در پادکستش، با افرادی به صحبت می‌پردازد که خطی صلب کشیدن بین کار

دانشجوی طبابت

دوران بالینی (۲): اگر شما شاگردشید، استادتون دیگه کیه؟

من دو هفته در بخش او بودم. بخشی که خودش تأسیس کرده بود. او اما، تنها چند روز توانست بیاید. یکی از استیودنت‌ها آنفلوانزا داشت و چندان رعایت نمی‌کرد. سن او نیز بالا بود. آنفلوانزا یک هفته‌ای خانه‌نشینش کرد. اما کتابش را تهیه کردم و هر از گاهی به سراغش می‌روم و تکه‌ای را می‌خوانم.

دانشجوی طبابت

دوران بالینی (۱): تمرین تصمیم‌گیری

نفر یک بورد فوق تخصصی بود. بر کتاب هم تسلط کامل داشت. حواسش نیز جمع بود و به کوچک‌ترین چیزها توجه می‌کرد. اما در یک ماه، فقط سه نفر را مرخص کرد – در بخشی که به طور معمول، روزی سه نفر باید ترخیص شوند. از آن سه نفر مرخص‌شده هم، یکی سفیدمویی ۹۶ ساله

اسکرول به بالا