دانشجوی طبابت

دانشجوی طبابت

بیمارستان و کلینیک برای دانشجویان علوم پایه و فیزیوپات

مریضی ۶۵ ساله با عفونت بدخیم گوش (Malignant Otitis Externa) دارم. ظاهرش همیشه مرتب است. حتی یک روز نیز ندیدم که در بیمارستان، صورتش از حالت همیشه اصلاح شده، خارج بشود. جوراب‌های پشمی رنگی نیز به پا دارد. مؤدب هم هست. اما اخلاق‌های عجیبی دارد. پشت آن پنجره‌ی شیشه‌ای درب اتاقش که در تمامی درب‌های […]

دانشجوی طبابت

المپیاد استدلال بالینی و اهمیت شرکت در آن

چندی پیش، ایمیلی دریافت کردم. یکی از دانشجویان علوم پایه‌ی همین دانشگاه بود که نسبت به ادامه‌ی مسیر پزشکی‌اش تردید داشت. برایم نوشته بود که پیشرفت هوش مصنوعی و مهندسی و تأثیر شگرف آن‌ها بر پزشکی، از اهمیت پزشکی در ذهنم کاسته است. همان روز کشیک بودم و او به اورژانس آمد. بینابین دیدن مریض‌ها،

دانشجوی طبابت

برای دانشجویان پزشکی ورودی جدید (مخصوصاً ورودی‌های بهمن)

در پست دستیاری بیماری‌های داخلی، زهرا کامنتی گذاشت در مورد این‌که دانشجوی ورودی بهمن است و برنامه‌هایش را تا آن زمان توضیح داد و نظر مرا پرسید. از او عذر می‌خواهم که به بهانه‌ی کامنت‌اش، قرار است حرف‌های نامربوطی بزنم. من هم ورودی بهمن بوده‌ام. یادم است که چه برنامه‌هایی در ذهن خودم ریخته بودم.

دانشجوی طبابت

پزشکی یا دندان‌پزشکی یا داروسازی – یک تصمیم، یک نامه

از سال ۱۳۹۵ که این وبلاگ را راه انداخته‌ام، از جواب دادن مستقیم و نوشتن در مورد این موضوع، طفره رفته‌ام. دیشب که به پارک بسیار کوچک کنار خانه‌ام رفته بودم، به کامنت زهرا زیر پست چند نکته برای انتخاب رشته‌ی دستیاری فکر می‌کردم. به این‌که اگر بخواهم بنویسم، از چه چیزی باید بگویم؟ من

دانشجوی طبابت

چند نکته برای انتخاب رشته‌ی دستیاری

نتایج چهل و هشتمین آزمون دوره‌ی دستیاری هم آمد و رسیدیم به روزهای انتخاب رشته. دیدم که چند نفری هم شده‌اند مشاور انتخاب رشته‌ی رزیدنتی. نمی‌دانم؛ حتماً چیزی می‌گویند که «زندگی مشاوره‌گیرنده را عوض می‌کند». انتخاب رشته، موضوعی بود که مدت‌ها درگیرش بودم. اکنون دیگر تقریباً به نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام. حرف‌هایم را در این‌جا می‌نویسم.

دانشجوی طبابت

ادامه‌ی مسیر پزشکی بعد از تحصیلات دوران عمومی

همان‌طور که سوال مسخره‌ی “دوست داری بزرگ شدی چه کاره بشوی؟” پایه‌ی ثابت گفتگوهای غریبه‌ترها با بچه‌هاست، سؤالی مشابه برای دانشجویان پزشکی وجود دارد: می‌خواهی چه تخصصی بخوانی؟ این همه سؤال دیگر وجود دارد. از او بپرس که کدام یکی از استاد‌انش را بیشتر دوست دارد؟ از او بپرس که کلاس‌هایشان چطور است؟ از او

دانشجوی طبابت

«این مریض رو هیچ‌کس دوست نداشته» – اهمیت معاینه

یک نگاه کنید. شما نگاه کنین. هیچ کس این مریض رو از وقتی اومده معاینه نکرده. بعضیا که یاد گرفتن جلوی همه‌ی قسمت‌های معاینه یک Nl [Normal] میذارن و فکر می‌کنن معاینه حساب میشه. ولی این مریض رو هیچ کس معاینه نکرده. این مریض رو هیچ کس دوست نداشته. آخه چرا؟ دو یک سری میان

دانشجوی طبابت

دوران بالینی (۳): جای چهار انگشت من بر جلد مقوایی کتاب

این کوه، عزیزِ من هست. دوستش دارم. به این‌جا می‌آیم و – با خنده ادامه داد – با سنگ‌ها صحبت می‌کنم. یاد آن شعر شاملو افتادم که با کوه و سنگ و اسب و چاه، در راه، صحبت کرده بود و رازش را گفته بود: با من رازی بودکه به کو گفتم با من رازی

دانشجوی طبابت

سوال‌های نخ‌گیر

نزدیک به یک بامداد بود. مکالمه‌مان هنوز ادامه داشت. برای دومین شب در این سه روز گذشته. چند ماهی می‌شد که با او صحبت نکرده بودم. چقدر دلم برایش تنگ شده بود. چقدر زیاد. یک لحظه، یاد قولم افتادم. به او قول داده بودم که ماهی یک بار حالش را بپرسم و خبرش را بگیرم.

دانشجوی طبابت

پس از هزارمین پومودورو – تجربه‌های خواندن دروس پزشکی

زمستان ۹۹، تمرکز اصلی در برنامه‌ام، دروس پزشکی بود. شیوه‌ی مطالعه‌ی جدیدی را نیز پیش گرفته بودم. با پومودورو پیش رفتم. پومودورهای ۳۵ دقیقه‌ای. در حدود ده هفته در این زمستان، هزار پومودوروی ۳۵ دقیقه‌ای برای پزشکی وقت گذاشتم و این نوشته، از تجربه‌های این هزار پومودورو می‌گوید. تجربه‌هایی که شاید برای شما نیز مفید