سال ۱۳۹۵، هنگامی که این وبلاگ را شروع کردم، در قسمت دربارهی من نوشته بودم: معتقدم روش فعلی آموزش پزشکی، از من یک پزشک میسازد که قرار بود ده سال پیش طبابت کند و مرا برای پزشکی آینده تربیت نمیکند. پنج سالی از آن زمان میگذرد و این موضوع هنوز …
ادامهی مطلببهخوننوشتهها
روبهروی کتابخانهام ایستادهام. به آن کتابهای پزشکی نگاه میکنم. به تکستبوکها. حرفهای امروز او – همان که قبلا از او در نامهای برای تو که میخواهی پزشک شوی گفتهام – در ذهنم تکرار میشود: کتابهای پزشکی با خون نوشته شده است. همین کتابهایی که میخوانید.برای هر خطش تعداد زیادی انسان …
ادامهی مطلباینجا هیچ چیزی زشت نیست
بیمارستانها و کلینیکها، یکی از عریانترین بخشهای جامعهی ماست. تمام آنچه که انکار میشود و گفته نمیشود و پنهان میشود، در اینجا دیده میشود: عمیقترین ترسها. پنهانیترین رازها. شهوانیترین تخیلات. عجیبترین تمایلات. باورها. اندیشهها. کردارها. همه و همه اینجا گفته میشود. تو و من، ما به عنوان کسی که با …
ادامهی مطلببرای زمانآگاهی بیشتر: پیشنهادی کوچک برای دانشجویان پزشکی
بخت خوشی دارم که در مسیرم، انسانهایی هستند که با پیشنهادهایشان، سهم آزمون و خطا را برایم کمتر میکنند. بهتر بگویم: به من این فرصت را میدهند که در مسیری جدید، آزمون و خطا داشته باشم، نه مسیری پیمودهشده. این کارشان، هدیهای بینهایت ارزشمند است. هدیهای از جنس زمان. پیشنهادی …
ادامهی مطلبپیشنهادهایی برای یادگیری و تقویت زبان انگلیسی برای دانشجویان پزشکی
آنقدر نوشتن این مطلب در مورد زبان انگلیسی را پشت گوش انداختهام که دیگر خجالت میکشم آن را بنویسم. بارها و بارها گفتهام که در موردش خواهم نوشت. قسمتی از ننوشتن به این خاطر بود که حرف و پیشنهاد خاصی هم نداشتم – چه برسد به توصیه. الان هم دلم …
ادامهی مطلبآرتور گایتون – بزرگانسانِ دنیای فیزیولوژی و پزشکی
اولین تکستبوک علوم پایهام را قبل از شروع دانشگاه گرفتم. همان ماههای شهریور تا بهمن ۹۲. بیوشیمی بود. بیوشیمی هارپر. نسخهی فارسی. راستش حتی نمیدانستم نسخهی انگلیسیاش به راحتی پیدا میشود. گرگان شهر بزرگی نیست و تقاضا برای چنین کتابی کم است. در آن چند کتابفروشی، پیدا نمیشد. منم از …
ادامهی مطلبتکستبوک – چرا و چه وقت بخوانیم؟ (یک نظر شخصی)
۱. لذت فهمیدن چند روز پیش، دوستی که هرگز فرصت دیدار حضوریاش را نداشتهام، برایم عکسِ آخرین کتابی را که خریده بود فرستاد: لذت فهمیدن (The Pleasure of Finding Things Out) از ریچارد فاینمن (Richard Feynman). عکس را دیدم. لبخندی زدم. نه به این خاطر که فاینمن را میشناسم. از …
ادامهی مطلبدوران فیزیوپاتولوژی – روزهای آشنایی با پارهای از رنجهای انسانی
هزاران بیماری را شناختهایم. از رنجهای جسمی انسان. از رنجهای روانی انسان. از رنجهای جسمی و روانی انسان. فکر میکنم با من موافقی که از هم جدا نیستند؛ اینطور نیست؟ و این تقسیمبندیِ جسمی یا روانی، «شاید» صرفا به شناخت اولیه کمک بکند و اگر آنها را جدا ببینم، خودمان …
ادامهی مطلبدوران علوم پایه – آن ترمهای نخستین
مقدمه برای من، یکی از سختترین قسمتهای هر نوشته، چند جملهی نخست است. نسبت به کل نوشته، وقت قابل توجهی را از من طلب میکند. فکر میکردم که جملات مناسب برای شروع این نوشته چیست؟ یادم آمد که یکی دو هفته پیش که در دفتر شخصی خودم مینوشتم، موضوعی را …
ادامهی مطلباصولی برای پزشکی: تعریف پزشکی
تقریبا نیمهشب بود که به بخش آمد. دخترکی ۱۷ ساله، همراه با مادرش. از شهرستانی در جنوب. سفیدی چشمان دخترک را رنگی زرد فرا گرفته بود و آبی-سبزِ چشمان مادر را نگرانی. خودم را معرفی کردم. با او صحبت کردم. شرح حال کاملی گرفتم. دخترک و مادرش از زردی میگفتند؛ …
ادامهی مطلب