ای عشق همه بهانه از توست

امروز بعد مدت‌ها توانستم به صفحه‌ی یلدای عزیز سر بزنم. عکس زیر را از صفحه‌ی او برداشتم. دوسال از آخرین دیدارمان می‌گذشت. تابستان ۹۳ بود که دو بار همدیگر را دیدیم. یک بار در گرگان و یک بار در تهران. اکنون بعد از دو سال و در تابستان ۹۵ دیدار میسر شد. چه دیداری بود. حتما از آن به طور مفصل خواهم نوشت.

تولدت مبارک یلدا جانم. سفرت به سلامت. به امید دیدارت.

ای عشق همه بهانه از توست…

ای عشق همه بهانه از توست

۱۳ نظر

  1. خدیجه اصغرپور

    من از اول وبلاگتون شروع کردم به خوندن
    میخواستم بگم ننوشتید?

  2. یاد آوری : موهای سرمون سفید شد کاش قول نداده بودی??

  3. نصف سال ۱۴۰۰ هم رفت و ننوشتی

  4. (استیکر خنده ک اشکش درومده)
    راس میگن ننوشتین چیزی راجبشون که!
    اخرای سال ۹۹ نزدیکه (استیکر خنده ک دندوناش معلومه)

  5. دوستان چه پیگیرن!?
    قول دادیا

  6. امیر محمد پاییز ۹۹ رسیدا !! بنویس?

  7. سلام امیر محمد امیدوارم حالت خوب باشه
    توی چند تا پست دیگه هم از یلدا نوشته بودی امیدوارم زود تر وقت کنی و ازش بنویسی ببخشید میدونم فضولی ولی خیلی دلم میخواد داستان اشناییت با یلدا ابتهاج رو بدونم دختر و پدر معرکه ای هستن موفق باشی…
    ممنون که مینویسی 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *