پیشنوشت: این نوشته، صرفا برای خالی کردن خودم است. همین.
مهر و آبان را در بخش زنان و زایمان بودم. مهرماه را در بخش زایمان یا همان Obstetrics که به اختصار در بیمارستان آن را OB مینامند و آبان ماه را در بخش زنان یا همان Gynecology که به اختصار آن را GYN مینامند.
اگر کلاسهای تئوری و روز امتحان را در نظر نگیریم، حداقل ۲۱۳ ساعت در این دو بخش بودهام.
فقط میخواهم بگویم در کشیکهای زنان چه یاد گرفتم. همین:
۱. یاد گرفتم که چگونه کاغذبازی برای سونو انجام دهم.
۲. یاد گرفتم که چگونه در سیستم، درخواست کانسالت (مشاوره) با دیگر بخشها بدهم.
۳. یاد گرفتم که از روی کاغذ پای تخت مریض، دو عدد (ضربان قلب جنین و حرکات جنین) را وارد کاغذهای رزیدنت زنان کنم.
۴. یاد گرفتم که چگونه اسم و بیماری مریض را وارد سامانهی (MCMC (Medical Care and Management Center کنم.
۵. یاد گرفتم که دائم به MCMC زنگ بزنم تا برای مریض در بیمارستانی دیگر پذیرش دهد.
۶. یاد گرفتم که چگونه کاغذبازی کنم که MRI انجام شود.
۷. یاد گرفتم که آزمایشها را از سیستم وارد کاغذ رزیدنت بکنم.
۸. یاد گرفتم که رزیدنت در صندلی کناری من بخوابد و با مهر او، برگههای لازم را پر کنم.
۹. یاد گرفتم که برگهی ترخیص بنویسم.
۱۰. یاد گرفتم که برگهی رضایت جراحی پر کنم.
۱۱. یاد گرفتم که برگهی ترخیص با رضایت شخصی پر کنم.
۱۲. یاد گرفتم که با مریض از این بخش به آن بخش بروم، بروم تا سونو بکند، اکو بکند، نوار بگیرد و … فقط چون در بخشنامه است و نه این که مریض واقعا به آن نیاز داشته باشد.
۱۳. یاد گرفتم به دنبال رزیدنت رادیولوژی بگردم تا به او بگویم لطفا جواب رادیوگرافی مریض ما را زودتر بخوان.
۱۴. یاد گرفتم که چگونه ارجاع دهم.
۱۵. یاد گرفتم که چگونه میتوان سه سال از رزیدنتیات گذشته باشد و لای کتاب را باز نکرده باشی.
۱۶. یاد گرفتم که مهر رزیدنت را بین بخشها جابهجا کنم.
۱۷. یاد گرفتم که بخشهای آیسییو و جراحی کجاست؛ چون باید میرفتم یک کاغذ تحویل میدادم چون که یک مریض از بخش زنان آنجا بستری بود.
۱۸. یاد گرفتم که چگونه با مریضهای نگران صحبت نکنم.
۱۹. یاد گرفتم که چه کار کنم از من شکایت نشود (ارجاع بده!).
۲۰. یاد گرفتم که وقتی که موضوعی را بلدی و آن را میگویی، چگونه با این که محلات نمیگذارند، کنار بیایم.
میبینید که چقدر یاد گرفتم؟
البته، از انصاف نگذریم، در کشیکها یاد گرفتم که خودم باید یاد بگیرم.
یادگرفتن مورد۱۵ازهمه وحشتناک تره
شما یه معمای زیبا و عجیب توزندگیتون هست که منو واقعا به زندگی امیدوار میکنه
انگار چند تا شخصیت متفاوت تووجودتون هست که هرلحظه یکیشون دستتونو میگیره و بالا میبرتتون
یه دکتر که نویسنده خلاقیه
یه دکتر که کتاب میخونه
یه دکتر که عکساش اصلا شبیه حرفاش نیس (البته من این جوری فک میکنم )….
.
.
یه دکتر که الگوی زندگیه این روزامه
مورد ۱۹ رو خواهشا توضیح بده که چیکار میتونیم بکنیم
سلام مهران جان. در چه موردی برات توضیح بدم؟
سلام دکتر
میشه راجبه مهارت هاى یادگیرى واسمون پُست بزارید؟
مهرماه شروع استاژرى منه به امید خدا
دوست دارم از مطالبتون در زمینه ى یادگیرى استفاده کنم 🙂
سلام خواستم بهت بگم نصف بچه های کلاس دوست دارن خیلی ازت خوشم میاد..امروز تو دانشکده با بچه ها حرف میزدیم..یکی از بچه ها گفت دوس دارم وقتی استیودنت بشم..شبیه امیر محمد قربانی باشم..راستش منم همینطور..وقتی برامون حرف میزنی کلی چیز ازت یاد میگیریم….خلاصه که امیدوارم باز بیای سرکلاس برامون صحبت کنی..گرچه یه عده هستن که اطلاعات تورو ندارن ولی چون فاصله سنی نسبتا کمی داریم حسادتشون زیاده
سلام دوست عزیز. من همیشه با خوشحالی و رضایت فراوان سر کلاس شماها میام. امیدوارم دوباره فرصتی فراهم بشه که این اتفاق به زودی بیفته و بتونیم بیشتر با هم صحبت کنیم.
من که در این میان فرد خاصی نیستم. امیدوارم همهی شما از من بهتر باشید.
سلام امیر .
تقریبا چند تا از پست هات رو مطالعه کردم . من خیلی خوشبختم که با وبلاگ آشنا شدم ، لطفا بیشتر از تجربه های یادگیریت بنویس …
اینکه تکست هم میخونی و اینقدر دید مثبتی داری خیلی برام امیدوار کننده هست …
لطفا درباره نحوه مرورکردنت هم بنویس ….
بازهم سپاس
سلام مهتاب.
ممنون که برام نوشتی.
نمیدونم این جواب من رو تا صبح میبینی یا نه، اما اگه دیدی و شیراز هستی، اگه دوست داشتی، صبح بیا دانشکده. ساعت ۱۰ تا ۱۲ یه صحبتی برای بچههای ترم ۲ دارم در مورد مهارتهای یادگیری در پزشکی. البته تو اینجا هم مقداریش رو مینویسم.
سلام ممنون از نوشته هاتون من پشت کنکوریم و عاشق پزشکی ولی یه سوال اساسی دارم لطفا جوابمو بدین.کتابهای پزشکی رو واو به واو باید حفظ کرد؟یعنی مثلا بافت شناسیه جان کوییرا بیوشیمی ژنتیک اناتومی و….همه کتابهای تخصصی رو باید همرو حفظ کرد و امتحان داد ؟!!!!اخه چطور میشه این همه کتاب رو در یه ترم خوند حفظ کرد تموم کرد وامتحان داد؟؟من دانش اموز متوسطیم از هر لحاظ حفظیاتم هم متوسطه .چطور میتونم حتی اگه پزشکی قبول شدم این همه کتابو تو یه ترم حفظ کنم؟????حالا چی کار کنم؟پس فقط نوابغ میتونن بیان پزشکی حتی اگه روزی ۱۵ ساعت هم درس خوند میشه این کتابارو حفظ و تموم کرد؟
سلام الهام.
اول میخواستم اینجا برات بنویسم. دیدم خیلی طولانی میشه. گفتم یه کم بهش سر و سامان بدم و یه پست جداگانه بکنمش. تا دوشنبه میذارمش تو وبلاگ. ولی جواب کوتاه رو الان بهت میدم که نه به هیچ وجه این طور نیست و لازم نیست روزی ۱۵ ساعت درس بخونی و نگران این قضیه نباش.
اقای دکتر مهم ترین چالش درگیر با اموزش پزشکی در جامعه ما دقیقا همین مسائل هست..ما بیشتر نیروی کار هستیم در بیمارستان تا دانشجو.. بیشتر از اینکه وقت صرف یادگیری مطالب مفید بشه وقت صرف انجام کارهای میشه ک کمترین فایده ای برای ما نداره..تعجبی هم نداره ک دانشجو رغبتی ب یادگیری نشون نده..نمیدونم اوضاع در کشورهای دیگه چطور هست اما سیستم اموزشی ما معیوبه..یادمه وقتی طرح بودم و مریض هایی برام میومدن ک قبلا بارها توی بیمارستان اونارو دیده بودم بیشتر از اینکه نحوه منج بیمار یادم باشه،چک مکرر فشار و قند و برگه پر کردن برای مریض ب ذهنم میومد..این نتیجه یادگیری من بود
سلام. وقت بخیر. خوشحالم که اینجا میبینمتون.
سیستم آموزشی ما اشکالات زیادی داره و اینی هم که شما گفتید، قطعا یکی از اوناست. به صورت کلی مریض OPD دیدن رو بچهها خوب یاد نمیگیرن معمولا.
سلام
دکتر امیر
اتفاقی و از سر کنجکاوی وبلاگتو دیدم
وبلاگ جالبی داری ??
من متخصص زنان هستم
عمومی و تخصص شیراز بوذم الان هم اموزش دانشجویان واحد بین الملل قسمتی از کارمه
راستش این پستتو که خوندم
از زاویه های مختلف حست رو نگاه کردم از دید یه اینترن که به قول خودت دویست ساعت تو بخش زنان بوده که کلی چیز یاد بگیره
از دید رزیدنت زنان خسته و پر از تنش که حتی وقت نمیکنه واسه امتحان ارتقا خودش دوکلمه درس بخونه
و از دید یه استاد
چون خودن همه این موقعیتها رو تجربه کردم
راستش
باید بگم متاسفم که سیستم معیوبه اموزش همیشه فدای درمان میشه چون امکانات و نیروی انسانی به اندازه کافی نیست زمانی که اموزش پزشکی رو با وزارت بهداشت و درمان ادغام کردن
به این چیزا فکر نشد
دیگه اینکه اموزش
روحیه خاص میخواد علاقه میخواد کار هر کس نیست که بازم بهش توجه نمیشه رزیدنتی که رشتشو دوست نداشته یا نخوابیده یااصلا وقت نداره مطالعه کنه طبیعتا حرفی واسه اموزش نداره
اساتید هم که بعضا درمان واسشون در اولویته و اونجور که باید شاید حضور ندارن
اینترن و استیودنت اگر نخواد که یاد بگیره هیچ کس تو بالین علم تعارف کسی نمیکنه و بخشها میگذره میره
موافق نیستم که دل به دریای خواب زنیم…
بگذره بره مدرکمون بدن دسمون خلاص
منتقد باشیم
تلاش کنیم
نظر بدیم
و جمله اخرتو کمی اصلاح کنم
خودت باید یاد بگیری و از همه بخواهی که بهت یاد بدن
موفق باشی
خوشحال میشم
پیشنهادات رو واسه اصلاح اموزش حداقل تو بخش زنان بشنوم
سلام.
ممنون هستم که برایم نوشتید.
شاید بد نباشه که بگم که من واقعا رشتهی زنان رو دوست دارم؛ چون، اگر نگم تنها، از معدود رشتههایی هست که جراحی و داخلی در اوج ادغام با همدیگه هستند. هم جراحی میکنی و هم تشخیص میدی. از این بهتر مگه میتونه باشه؟
و حق با شماست. آموزش همیشه فدای درمان میشه. نمیشه که مریضها رو درمان نکرد.
و باز هم حق با شماست که آموزش روحیهی خاصی میخواد. من خودم عاشق تدریس هستم. دانشجوهای علوم پایه با من به بخش میان و برای اونها، مباحث علوم پایه رو بر سر بیمار، توضیح میدم. این کار رو دوست دارم. ولی خب همه تدریس کردن رو دوست ندارن.
در مورد پیشنهادها هم، دارم اونها رو مینویسم که به دفتر بخش زنان تحویل بدم. هر وقت که این کار رو کردم، برای شما هم مینویسمشون. دارم فکر میکنم چکار میشه کرد که وقتی پیشنهادها رو دادم، جواب با این مضمون نگیرم که نیرو کم داریم.
من هم خودم دارم در مورد جملهی آخرم کارهایی میکنم. اسمش رو گذاشتم تیچینگ دزدی! کل فرایندش در مورد این هست که تو چنین موقعیتهایی چجوری آموزش خودم رو حفظ کنم. هنوز اونقدری پیش نرفتم که بتونم مکتوب و منسجم بنویسم. هر وقت به نتایجی رسیدم، حتما در اینجا مینویسمشون.
و راستش دروغ چرا. به آموزش همهی رزیدنتهای زنان اعتماد دارم؛ چون متاسفانه تعداد بارهایی که آموزش غلط از اونها دیدم، خیلی بیشتر از تعداد بارهای آموزش درست بود.
باز هم ممنونم که وقت گذاشتین و برایم نوشتین.
ببخشید از بابت درد لم.واقعا این موضوع من و خیلی ناراحت کرده بود.
حالا برای کسی که بیس خوبی نداره و فقط ۶ ۷ ماه دیگه از استاژریش مونده چه پیشنهادی دارین؟
ایا شروع به خوندن بالینی ها و هم زمان اناتومی فیزیولوژی میتونه کار درستی باشه؟مثلا با این چیدمان:دوماه داخلی ها+جراحی های همان مباحث+فیزیو و اناتومی
البته نه که علوم پایه خوب نبوده باشم اما فراموش کردم خیلی ها رو و الان اینترن هایی میبینم که هیچ بلد نیستن.
و یه موضوع دیگه شما تکست بوک ها را چاپی تهیه میکنید و یا دانلود؟و سایت خوبی اگر برای اقدامات عملی پزشکی دارین هم میشه لطفا معرفی کنین؟مثلا نحوه تراک کردن و…
سلام ستاره.
امیدوارم همین نوشتن این کامنت کوتاه، حالت رو بهتر کرده باشه و خالی شده باشی.
حرفت رو میفهمم. از اونجایی که اتند هم مدت کمی در بخش حضور داره، بعضی موقعها واقعا شرایطش نیست که ما رو ببینه. میدونی کاملا دو طرفهست. اتند هم باید بخواد دانشجو رو ببینه. اتند اگه نخواد، خیلی سخت میشه خودت رو بهش نشون بدی. من با اتندی بودم که جمعهها هم میومد و راند آموزشی میذاشت و میگفت اختیاری. اتندی هم باهاش هستم که پنجشنبهها رو هم گفته working round. با رزیدنتی بودم که میذاشت تمام پرزنت رو ما انجام بدیم جلوی اتند. با رزیدنتی هستم که نمیذاره ما حرفی بزنیم جلوی اتند.
اینها وجود داره.
در مورد این که چه کار بکنی، نمیدونم راستش. یه پیشنهادی که موقع نوشتن این کامنت به ذهنم رسید، شاید بد نباشه کتاب Cecil رو بگیری و بخونی. کاملش رو نه. اون مرجع ما نیست. Essential اش رو. اینقدر این کتاب شیرین و روونه، خوندنش راحت پیش میره. در کنارش، هر مریضی که داشتی، میتونی برگردی و همون قسمت، علومپایهی مورد نیازش رو بخونی. برای خوندن علوم پایهش پیشنهادم استفاده از UpToDate هست. با وی پی ان دانشگاه باید وصل بشی. وزارتخونه برای کل دانشگاهها خریدهش .
من معمولا چاپی تهیه میکنم. دلایل متعددی دارم. یکی از مهمهاش، خشکی چشمم هست. طولانی مدت نمیتونم به مانتیور خیره بشم. دومیش هم کاغذ رو دوست دارم! اگه میخوای دانلودشون کنی، من از اینجا استفاده میکنم. چیزی نبوده که توش تا حالا پیدا نکرده باشم: gen.lib.rus.ec
کتاب Kaplan lecture note internal medicine رو نخوندم ولی دو تا از دوستای مورد اعتمادم که خوندن، خیلی ازش راضی بودن.
برای کارهای عملی (من خودم هم این قسمت ضعف دارم و دارم روش کار میکنم)، یه سری ویدیو دارم مال New England Journal of Medicine. واقعا بینظیرن. البته نمیدونم تا کجا آموزش داره. من لاین گرفتن و ABG و LP و این چیزا رو ازش دارم.
میفهمم که میگی اینترنهایی رو میبینی که هیچی بلد نیستن.
عموی یکی از دوستام جراحه. دوستم هم ورودی خودمه. چند وقت پیش ازش پرسید:
– درس میخونی این روزا که بخش میری؟
– نه. وقت نمیکنم.
– همون اینترنهایی که میگفتی خیلی بیسوادن و هیچی بلد نیستن، اون موقع همین حرف رو میزدن.
این مکالمه رو بارها به خودم یادآوری کردم من.
بعدا منابع رو مفصل تر توی پست جداگانه معرفی میکنم.
تا بهزودی.
سلام.من چند روز پیش امتحان ژوری جراحی داذم.نمیدونم جراحی رو گذروندین یا نه.حقیقتش من خیلی خوب مطالعه کرده بودم تو این بخش و خییلی تسلط خوبی داشتم.اما موقع امتحان ژوری خیلی بد جواب دادم یعنی جوری که واقعا به خوندن خودم شک کردم.نه که استرس داشته باشم ولی همیشه خیلی ناموفق هستم تو رسوندن منظورم به بقیه و واقعا از این موقع خسته ام:((((((
ا اینکه میبینم خیلی ها از من خیلی ضعیف تر هستتن ولی هیچ وقت نتونستم به هیچ اتندی ثابت کنم که من هم خیلی تلاش میکنم.البته من نمره و این صحبت ها برام مهم نیست اما ناراحتم که نمیتونم خودم و ثابت کنم
سلام اگرمایلی با یک رسانه مکتوب همکاری کنی لطفا با من تماس بگیر
امیر 🙂 یه روزی یه جایی یه وقتی میفهمی همه ی این چیزای بی فایده چه قد تورو بزرگ کرده 🙂 توضیحش بمونه واسه وقتی ک بم زنگ میزنی و میگی اسمااا من کی انقد بزرگ شدم!
اسما باید بیام ببینمت و حسابی صحبت کنیم. مثل اون شبی که تو حیاط بیمارستان حافظ نشستیم و حرف زدیم (البته به جز قسمت پشههاش).
امیدوارم به زودی ببینمت.
مراقب خودت باش.
حتما 🙂 هر وقت هرجا بگی
سلام . همین امروز کامنت ات رو برای محمد رضا خوندم. دغدغه هات منو کشوند به سایت خوب ات . من یک پزشک عمومی ام . ازت ممنون ام ک سایت داری و حرف برای گفتن . قراره بعد از این مرتب نوشته هات رو بخونم . فقط فونت نوشته هات بنظر آزار دهنده میاد . کمی درشت تر و با یک فونت ملایم تر مثل BKOODAK ک فونت مورد علاقه منه ، مطالعه رو روان تر میکنه . ببخشید از راه نرسیده نظر دادم . میدونی ک محمد رضا میگه تا شش ماه محیط جدید رو تحمل کنید بعد شروع کنید ب تغییر دادنش ولی من عجول تر از این حرفام . قربانت
سلام مصطفی.
درست میگی و حق با توست. این قالب هنوز ایرادات زیادی داره. راستش، یکی از اولین کارهام برای غلبه بر کمالگرایی، همین قالب وبلاگ بود. دارم کم کم وقت میذارم و مشکلاتش رو درست میکنم. نمیخواستم نوشتن رو کنار بگذارم تا وقتی که قالب درست بشه.
ممنونم که برام نوشتی.
حتما به آدرس وبلاگی که گذاشتی، سر میزنم.
سلااام
من الان حدودا یک ساعتی میشه که منتظر نشستم که مریضم بره کولونوسکوپی (به جای اینکه سر راند باشم)?
واسه گذروندن وقتم داشتم پیامای واتس اپ و تلگرام رو چک میکردم که رسیدم به گروپ واتس اپی که دیروز زدیم. توی لیست اعضا، چشمم خورد به آدرس وبلاگت، گفتم یه سری بزنم.
مطالب جالبی گذاشتی??
مخصوصا این یکی که فک کنم حرف دل همه ی دانشجوها باشه?
البته کاااش این مسائل فقط مختص بخش زنان بود!! مورد ۱۲ رو الان دارم با تمام وجودم حس میکنم، نمونه ی بارز اتلاف وقت و البته useless بودن کاملِ استیودنت در این مواقع??♀️
نمیدونم واقعا چکار میشه کرد واسه اصلاح اوضاع…
.
به هر حال وبلاگ جالبی داری، گود لاک✌?
سلام نسیم.
خوشحالم که اینجا میبینمت.
البته بگم که اون روز که رفتی، ضرری نکردی :))
ولی با حرفات موافقم.
باز هم ممنون که برام نوشتی.
سلام امیرمحمدعزیز
متن تو رو تو روزنوشته ها خوندم.ماهم دقیقا همین وضع روتوحقوق داریم !نمیدونی به چه شوقی ازمهندسی برق اومدم حقوق بلکه بتونم تو جایی باشم که اوضاش خرابتره!اما روز به روز فقط نابودشدن خودم رو دیدم.باچه شوقی لباس نمیخریدم هرچه بدست میاورردم فقط تو کتابفروشیا بودم!.خریدکتاب اما نتیجه چه شد؟امروز هم که دربروسه استخدام قضا هستم ( من هم معتقد بودمجایی که خرابتر هست اگه تلاش کنیم برا بهتر شدنسش ارزشش بیشتره!)بخاطر اینکه نمیخوام برم وکالت همه نزدیکان ودوستان مسخره میکنن که چه بدبختی! میخوای بری تو سیستمی که فقط ازت کار میکشن!از طرفی باید همش کتاب بخونی!!!مارو ببین تو وکالت چقدر وضعمون خوب شده!حالا قضات روببین همشون داغون شدن!استهلاکشون ببین چقد بالاس!ازاون بدتر خود سیستم هست که تو رونداستخدامی ازشکیات نماز بگیر تا اینکه روز جمعه چه دعایی باید بخونی رو میبرسن غیراز حقوق !انگار یه روحانی رو بیشتر قبول دارن والبته اونا راحتتر قبول میشن!!(البته نتیجه اش هم میبینم فساداداری).همین امشب تو یه کتابفروشی بودم .خانم اومده کتاب بخره اونن کتابفروش بهش میگه این اقا همه کتابا روخونده میتونه کمکتون کنهبهش میگم باید این رفرنس های مرجع روبخونی.میگه ببین اینا که بدرد نمیخوره!!!تست وجزوه چی بیشنهاد میکنی؟ میگم اخه جزوه بخونی چجوری میخوای استدلال کنی؟چجوری میخوای حق رو تشخیص بدی؟میگه این چیزا برا من مهم نیس من استدلال نمیکنم! مهم اینه قبول بشم!منم گفتم والله من جزوه نخوندم ازبچه های دیگه کمک بگیر!ازاین میبینم که دوستام رفرنس های مرجع رو فقط تو قفسه های دفترشون هست وتا حالا حتی لای اونا رو هم باز نکردن !ازاینکه موکل براشون مهم نیس!ازاینکه دفاعیه های بسیار ابکی مینویسن!ازاینکه میگم کتاب بخونید میگن خیلی خری! اخه کی کتاب میخونهبعدتازه مابدون کتاب خوندن نمیبینه چقددرامد داریم!!ازاینکه همکارای قاضی ام ارای صادر شده رو رونوشت میکنن واصلا حال مطالعه ندارن!خلاصه حالم گرفته ست ازاین فضا !
راستی بیشتروقتا مطالبتو میخونم خوشم میادازت خیلی باحالی.فک کنم ازاون دکترایی بشی که افتخار کنم ازدوستی باهات وهمیشه باخودم میگم که مگه دکترایی هم هستند اینجوری فک کنن!
جعفر عزیز
من کتابهای رشتهی شما رو زیاد دیدم. یکی از دوستان نزدیکم حقوق میخونه و پدرم نیز وکیل هست. میدانم چگونه هستند. وقتی کتابهاتون رو میبینم، برایم کاملا ملموس بود که چنین اتفاقی در رشتهی شما هم افتاده. البته عمق ماجرا رو نمیدونستم که برایم گفتی.
فقط میگم که کاملا درک میکنم حرفت رو.
امیدوارم بیشتر با هم صحبت کنیم.
تا به زودی.
Fascinating!
روزشماری میکنم برای ورود به بخش زنان!
من تا زمانی که کاری در مورد این بخش نکنم، راحت نخواهم بود. پس میتونم قول بدم تا زمان ورود تو، یه کاری براش خواهم کرد.