هنله فقط یک لوپ در کلیه نبود؛ انسانی بود که شجاعانه به مخالفت با باورهای غالب آن زمان در مورد بیماریهای عفونی پرداخت.
کخ کسی هست که به او مدیونیم؛ نامش خلاصهشده در یک باسیل نیست.
صدها نفر دیگر نیز اینگونه هستند. اما برای ما تنها نامشان به بیماریها و سلولها و نشانهها و … خلاصه شده است. صدها اسم که گاهی حتی نمیدانیم آنها زمانی یک انسان بودهاند.
قبلا از تکستبوکها فراوان نوشتهام. از این گفتهام که میشود نامشان را بهخوننوشتهها گذاشت.
اینکه برای هر خطش تعداد زیادی انسان عارضهدار شدهاند. برای هر خطش تعداد زیادی انسان مردهاند.
از این هم گفتهام که منِ این روزها، به اندازهی کافی قدر این کتابها را نمیدانم.
دلم میخواست قدمی در این راستا بردارم. قدمی که بتوانم این کتابها و این اسمها را بیشتر و بهتر بشناسم تا با آنها ارتباط عمیقتری برقرار کنم.
وقتی که بدانم مخترع نوردرمانی، به خاطر بیماری ژنتیکی خودش آنقدر ضعیف شده بود که حتی نتوانست در مراسم جایزهی نوبل خودش شرکت کند؛
وقتی به یاد میآورم که برای پیدا کردن انگل مالاریا در دستگاه گوارش پشه، حتی حاضر نبود در آن گرما که شیشههای میکروسکوپش را خراب کرده بود، پنکه را روشن کند؛ مبادا که باد، نمونههایش را خراب کند؛
وقتی که فکر میکنم ششصد و پنج بار شکست خورد و در ششصد و ششمین تلاش بود که نخستین مادهی مؤثر ضد سفلیس را یافت؛
وقتی که …
به همین خاطر بود که شروع کردم به درآوردن ماجراهای جایزههای نوبل. قدمی حداقلی برای آشناشدن با تاریخ علم بود. قدمی که به خاطرش، حتی پس از این چند قسمت، قدر این کتابها را بیشتر میدانم.
منبع این عکس و تمامی عکسهای این نوشته از سایت نوبل و آرشیو مؤسسهی نوبل هستند.
ویدیوها را در اینستاگرام میگذارم؛ اما این ویدیوها برایم مهم هستند و دلم میخواست، در وبلاگم نیز – که خانهی دیجیتالی اصلی من است – حضور داشته باشند.
فکر میکنم که حداکثر تا نوبل سال ۲۰۲۲، این ویدیوها تمام شوند و به نوبل ۲۰۲۲ میرسم. از سال ۲۰۲۲ – اگر که همچنان بودم – سالانه، یک ویدیو در اینباره درست خواهم کرد. این ویدیوها تا زمانی که باشم، ادامه خواهند یافت.
کمی نیز به سراغ نوبل رشتههای دیگر خواهم رفت – آن قسمتی که به پزشکی مرتبط میشود. مخصوصا در شیمی که با بیوشیمی گره خورده است.
اعتراف میکنم که وقتی ماجراهای آنها را میخوانم، خودم را در جایگاه دانشجو و شاگرد این بزرگان تصور میکنم و آنها را به عنوان معلمان خود میبینم. هر چند این جایگاه در دنیای واقعی لیاقت بالایی میخواهد. اما خوشبختانه، حداقل هنوز، جلوی خیالپردازیهایمان را نمیگیرند.
و دلم میخواهد تمامی این ویدیوها را، به بزرگترین معلم خودم تقدیم کنم. معلمی که همواره مدیونش خواهم بود: محمدرضا شعبانعلی.
هر چند که لیاقت او خیلی بیشتر از اینهاست و کاش دست پرتری برای تقدیمکردن داشتم. اما این ویدیوهای نوبل، کاری هست که آن را بسیار دوست دارم و در تلاش هستم تا در آن بهتر بشوم.
پس همگی اینها، تقدیم به او. تا لحظهای که هستم و این ویدیوها را میسازم.
نوبل ۱۹۰۱ – ادولف فون برینگ
او بود که فرشتهی خفهکنندهی کودکان را به بند کشید.
نوبل ۱۹۰۲ – رانلد راس
او بود که به دنبال بیماریای رفت که به باوری اشتباه، هوایِ بد (مال + آریا) نامیده شده بود.
نوبل ۱۹۰۳ – نیلز رایبرگ فینسن
او بود که به نور باور داشت، آنهنگام که زندگی خودش نور کم داشت.
نوبل ۱۹۰۴ – ایوان پاولوف
او بود که نگاه ما به مطالعهی فیزیولوژی را تغییر داد.
نوبل ۱۹۰۵ – روبرت کخ
او بود که عامل سل – این قاتل بزرگ بشر را – یافت؛ قاتلی که ۳ میلیون سال منتظر ماند.
نوبل ۱۹۰۶ – رامون کاخال و کامیلو گلژی
او بود که باور داشت که مغز ما تنها یک اَبَرسلول نیست. میلیاردها سلول است که با هم حرف میزنند.
او بود که رنگی ساخت که نشان داد بین سلولها فاصله است و یک ابرسلول نداریم – هر چند خودش به ابرسلول باور داشت. اما علم به او و من و تو چیزی بدهکار نیست که باورهایمان را اثبات کند.
نوبل ۱۹۰۷ – آلفونز لاوران
او بود که سرسختانه به دنبال این موجود تکسلولی کوچک گشت که تب میداد و میکشت. موجودی که مهمتر از آن بود که سهمش تنها یک نوبل باشد.
نوبل ۱۹۰۸ – پاول ارلیش و ایلیا ایلیچ مچنیکوف
او بود که ناامید نشد تا در ششصد و ششمین تلاشش، اولین گلولهی جادویی را یافت.
او بود که در اوج افسردگی، از تیغِ درختِ نارنگیِ کریسمس، به کشفی رسید که انبوهِ اندوهش را کاست.
نوبل ۱۹۰۹ – امیل تیئودور کوخر
او بود که به بالاترین درجهی تمایز رسید. این که اسم تو تداعیگر یک موضوع شود.
عالی بود آقای قربانی. میدونم که چقدر برای تهیه این مطالب زحمت کشیدید. من به تاریخ پزشکی بسیار علاقمند هستم. خیلی مفید بود.
سلام خسته نباشید امیدوارم حالتون خوب باشه . ایده ی خیلی خوب وجالبی هست این فیلم ها.ای کاش در مدارسمون هم قسمتی از وقت کلاس های زیست شناسی وبقیه درس هابه امثال چنین محتوا هایی می گدشت.متاسفانه درمدارس مخصوصا دبیرستان بسیارکم به علاقه مند کردن صحیح دانش اموزها به علم میپردازن.جای ترویج علم در اموزش ما خالیه.
خوشحالم از اینکه هنوز کسانی هستند که دغدغه شناسندن علم را هم دارند.
فطعا کسی که عظمت علمی رو درک کرده باشه میتونه دیگران را هم به اون علاقه مند کنه.
سلام
امیر محمد خیلی دلم میخواد در مورد تاریخ علم بدونم. در مورد کساییی که توی این حوزه بودن .از ابن سینا خودمون تا پزشکان خارجی
دوتا سوال دارم ازت در مورد کتاب ها
یکی در مورد قانون ابوعلی سینا!خیلی دلم میخواد بخونم .اما میترسم از اینکه بگیرم و هیچی نفهمم ،میخواستم ببینم که خوندیش یا ن؟میشه فهمید؟نه اینکه کامل بفهمم همین که یچیزایی ازش بفهمم و حس کنجکاویما ارضا کنع کافیه واسم مسلمه که نمیتونم کتاب به این بزرگی را بفهمم
دوم در مورد یک کتاب به اسم نوبل،یک سده برندگان جایزه از میخائیل دورک با ترجمه محمد داودی و ارش داودی
گفتم ک دوست دارم در مورد نوبل و افرادی که نوبل گرفتن بدونم
چند وقت پیش توی شهر کتاب این کتابا جزو کتاب های تازه چاپ شده دیدم
میخواستم ببینم خوندی این کتابا امیر محمد؟اطلاعاتش خوبه یا ن؟یا اینکه کتاب دیگه ای در باره نوبل پیشنهاد میکنی؟
ممنون میشم جواب بدی
من نخوندمش. من هر بار که میخوام ویدیو درست بکنم خودم میشینم در مورد زندگی اون فرد میخونم. برای همین ده دقیقه ویدیو حدود یک روز وقت میذارم. به همین خاطر هست که فعلا ویدیو درست نکردم. برام نمیارزه که یک روز وقت بذارم و نمیرسم.
اهان
اوکی
مرسی??
یه مشکلی که دارم زبانه
مجبورم از کتابای ترجمه شده استفاده کنم
واسه همین نمیتونم مثل ت از منابع مختلف بخونم
که ایشالله به زودی میرم دنبال زبان چون به شدت لازممه
سلام
از اونجایی که به نوبل علاقه دارین شاید به مختصرزندگی نامه اولین کسی که جراحی مری رو انجام داده هم علاقه مند باشین. اولین کسی که جراحی معده رو انجام داد. اولین کسی که تونست صرفا با ۳ساعت ماساژ دادن مغز یک آدم حافظه اون رو برگردونه! اولین کسی که خیلی از اولین هارو ساخت. حقیقتش کتاب پیشنهاد دادن به شما خیلی سخت و استرس آوره.اما اگه کتاب #جراح دیوانه رو نخوندین تا حالا، اگردوست داشتین نیم نگاهی بهش بیندازین. کتابی که من خوندم ترجمه ضعیفی داشت ولی با این حال کتاب خوبی بود=)
فاطمه سلام.
منم دقیقا به همین علتی که میگفتی نتونستم تموم بکنم این کتاب رو. ترجمهاش اذیتم میکرد.
سلام وقت بخیر
چیزی که میخوام بنویسم ربطی به موضوع این پست نداره اما ازینجا که اکانت اینستاگرامتون رو تو متن گذاشته بودید با گوگل یه سری بهش زدم، موضوع استوری های هایلایت شده رو که نگاه میکردم یکیش توجهم رو جلب کرد، “زندگی من”، برام سوال شد که زندگیتون کجای اون عکسیه که قسمتیش آبی رنگ شده، یکم دقت کردم و تونستم جمله ریز بالاشو بخونم(بدون داشتن اکانت اینستا استوری ها باز نمیشه)، سرچ کردم و وقتی فهمیدم چی هست یدونه پرینت گرفتم برای خودم همون موقع، اما گذاشتم کمی زمان بگذره، تاثیرش رو ببینم و بعد راجبش بنویسم براتون.
درسته آدمی هستم که سعی میکنم زندگیمو واقعا زندگی کنم اما خب منم مثل هر آدم دیگه ای نمیتونم ادعا کنم لحظه هایی نبوده که هدر ندادم، بی جهت به خودم سخت نگرفتم، هدف هام رو گم نکردم و… .
وقتی شروع کردم به رنگ کردن سال هایی که گذشته اولش حس عجیبی داشتم، انگار تمام سال هایی که گذشته بود با سرعت از جلوی چشمام رد میشد اما الان که حدودا دو ماهی میشه گذشته احساس میکنم لحظه هام با دیدنش عمق بیشتری پیدا میکنه. حالا حتی موقع آب دادن به گل هام وقتی چشمم به تقویم زندگیم میفته که خونه هاش با بنفش رنگ شدن کمی بیشتر براشون وقت میذارم، یکم بیشتر نگاهشون میکنم، یکم بیشتر باهاشون حرف میزنم.
این تقویم علاوه بر این یه تاثیر خیلی خوبه دیگه هم داشته برای من. وقتی جمعه ها میخوام یه مربع دیگشو رنگ کنم یک لحظه چشم هامو میبندم و سعی میکنم اون هفته از زندگیمو که قراره تو این مربع خیلی کوچیک جاش بدم رو کمی تو ذهنم مرور کنم، بنظرم این بازگشت های هفته ای به مرور زمان میتونه خیلی چیزهارو بهتر کنه:)
اما کاش میشد یدونه از این برگه ها همه جا جلوی چشمامون چسبونده میشد، چون ذهن آدم ها یا لاقل خودم اونقدر گاهی شلوغ هست که تصویر این برگه از ذهنم میره.
عذر میخوام که طولانی شد، این تقویمِ به ظاهر ساده اما پرمفهوم تو این روزایی که گذشت تاثیرات مثبت زیادی برام داشت به خاطر همین خواستم راجبش کامل براتون بنویسم. ممنونم ازتون.
نرگس.
منم حرفهایی رو که گفتی خوب میفهمم و باهاشون موافقم. خوشحالم که برای تو هم مفید بوده این تقویت و لحظهها رو معنادارتر کرده.
سلام اقای قربانی…
چقدر این روزا برامون کم مینویسید … ?
مشتاقانه منتظر نوشتنتون هستم …
فکر کنم تا پنج شش هفتهی دیگه همینطور باشه نگار. سعی میکنم یکی دو مطلب بنویسم.
ممنون .. موفق باشید
سلام امیرمحمد خیلی معذرت می خوام که این کامنت رو اینجا می نویسم ولی لطفا کمکم کن من یبوست داشتم پزشک برام آزمایش آهن و تیروئید نوشت که معلوم شد هم آهن بدنم کمه و هم کم کاری غده تیروئید دارم دارو هام رو که می خوردم حالم خیلی بهتر شده بود و یبوستم دیگه کلا برطرف شده بود ولی یه مدت به یه دلایلی دارو هام رو نامنظم مصرف کردم دوباره یبوست دارم و خیلی اذیتم می کنه نمی دونم واسه اینه که دارو هام رو درست مصرف نکردم یا چیز دیگه ای خیلی می ترسم چند نفر بهم گفتن یبوست اگه درمان نشه بعدا ممکنه سرطان روده بگیرم
لطفا بگو چیکار کنم
کمکاری تیروئید یبوست میده. قرص آهن هم میتونه یبوست بده. هر دو به معدهی خالی برای جذب نیاز دارن. اما با هم بخوری، جذب نمیشن. لووتیروکسین رو صبح بخور ناشتا. قرص آهن رو شب بخور ناشتا.
ممنونم ازت
سلام
توی فیلم آخری گفته بودید چرا خواننده بعد برداشتن تیروئید نمیتونست بلند بخونه،من توی اینترنت سرچ کردم و چیز خواستی پیدا نکردم فقط گفته بود شاید به دلیل آسیب اعصاب باشه
اما فکر نمیکنم که این جواب سوالت باشه دکتر
میشه لطف کنی بگی از چه منبع و سایتی میتونم پیدا کنم جواب سوال را؟?
ممنون
در مورد آسیب Superior Laryngeal Nerve بخونی متوجه میشی.
سلام و درود
دست مریزاد
عالی بود مرد
بررسی این جوایز و پیگیری این مدل آدم ها خیلی کار اساسی ایه. و میدونی که… کار های اساسی مثل همیشه تو سیستم آموزشی ما نیستن. سیستم رو که اصلا بیخیال. هر چی بگم نقصی داره کم گفتم. ایراداتش در حدیه که حرفه ای خوندن می طلبه از اون سیستم جدا بشیم. این اقدام شما رو به شدت تحسین می کنم. فوق العاده است و ممنون از اینکه در تولید محتوای درست حسابی و به درد بخور به سهم خودت داری کوشش می کنی. با قدرت ادامه بده. کار های این شکلی بساز. چون سوادش رو داری و تولید محتوا هم بلدی. البته نمی فهمم چطور به رایگان این همه انرژی برای این کار می ذاری. در موردش مات و مبهوتم. گیجِ گیج. تشکر می کنم از اینکه پر قدرت هستی. آرزوی سلامتی. درگیر بودن با درد های واقعی رو برات آرزو می کنم. کمترین سازشی نکن دوست من. بساز خودت رو. بعد هم بساز هرچیزی رو که حس می کنی ساخته شدنش باعث میشه پایه های وطنت (وطن رو ممکنه رشته ت ببینی) محکم بشه. مخلص هرچی آدم درسته.
سلام
راستش من نفهمیدم آخرش پاولوف روانشناس با پاولوف فیزیولوژیست یکی بود یا نه؟?
دکتر قربانی عزیز حقیقتاً هم از خواندن کتاب میل به شگفتی و هم خواندن مطالب مربوط به نوبل های پزشکی بسیار لذّت بردم. نمیدانم چرا ولی با دیدن این اسامی نوبل پزشکی ناخودآگاه به یاد گیلبرت نیوتن لوییس افتادم که ۴۱ بار نامزد دریافت نوبل شیمی شده بود ولی نهایتاً هم جایزه ای نصیبش نشد (من شخصاً برای ایشان احترام زیادی قائل هستم) و به گفته ی بسیاری به همین دلیل هم خودش رو کشت. به نظرم نکات پنهان و هیجان انگیزی داخل زندگی لوییس وجود داشت که شاید در زندگی بسیاری از برندگان جایزه ی نوبل فقط بخشی از آنها به چشم میخورند. ای کاش اگر فرصت کردید جدای از مجموعه ی ارزشمند نوبل های پزشکی که زحمت تهیه کردن آن را می کشید کمی هم درباره ی لوییس بنویسید. ممنونم از توجّه شما.
سلام کیان. آره. از شیمی هم باید بگم. چون نوبلهای بیوشیمی، در قسمت شیمی داده میشه. اما خیلیهاشون به پزشکی ربط داره.
نمیدونم اون لحظه فینسن چه حالی داشت. زندگی افراد زیادی رو روشن کرده بود اما زندگی خودش در آستانه تاریکی …
علاوه بر کار بزرگش تو عرصه پزشکی درس بزرگ انسانیت داد به همه ی ما . اگه به من میگفتن داری میمیری آیا تلاش میکردم برا نجات بقیه؟؟؟!
یعنی اون لحظه که به خاطر حال بدش نتونسته تو جشن جایزه به این بزرگی شرکت کنه چی تو ذهنش میگذشته؟؟…
زندگی مچنیکوف قطعا پر از challenge بوده چه دنیایی ، اون دست به خودکشی میزنه اونم دوبار اما بازم دست نمیکشه و تو دنیای پر از ناامیدیش هنوز یه نقطه نور وجود داشته با شنیدن سرنوشتش تازه فهمیدم پیدا کردن سوزن تو انبار کاه قطعا شدنیه نه اینکه صرفا دنبال سوزن بگردیم شاید سوزن خود ماییم فکر میکنم مچنیکوف همون سوزنِ بوده که تو انبار گم شده
مرسی که اینقدر ساده و راحت توضیح دادی اگر روزی فکر کردی معلم خوبی میشدی اشتباه میکنی چون بنظرم معلم خوبی هستی خیلی خوبه که ادامه بدی من که لذت بردم
ممنونم که من رو معلم میدونی زهرا. معلمی رو دوست دارم. خیلی.
سلام خیلی مفید بود ممنونم?
من خیلی دوست داشتم درباره ی ویلکینز و فرانکلین هم نوشته شده بود چون درحال تحقیق روی زندگی یه سری از دانشمندان هستم و در حال حاضر اطلاعات زیادی ندارم دربارشون بجز کشف ساختار دی ان ای و اینکه فرانکلین به خاطر همین آزمایشات متاسفانه در سی و هفت سالگی درگذشت و نتایج بعضی از آزمایش های اونها به سرانجام نرسید… البته نمیدونم شما این دو نفر رو میشناسید یا نه اما کمکهای خیلی بزرگی کردن که هیچوقت فراموش نمیشه…
راجع به ویلکینز و فرانکلین، سال ۱۹۶۲ که برسم میگم عسل. و خب منصفانه نبود فوت زودهنگامش و اینکه نوبل رو پس از مرگ نمیدن.
سلام امیرمحمد امیدوارم که حالت خوب باشه
میشه لطفا بهم بگی چطور عکس و فیلم رو ضمیمه نوشته هات میکنی تو وبلاگ؟من هر چی تلاش کردم نتونستم
سلامم
مثل همیشه عالی بود
روزتون مبارک?❤
سلام.
امیر محمد جان بسیار خوشحالم که باز نوشتی و ان هم درمورد نوبل (هرچند من نوبل ها را در اینستا دنبال کردم)
به نظرم با شروع اینستاگرامت فعالیت سایتت افت کرده و یه جورایی تقسیم شده .
یک خواهش : میدانم که در مورد کتاب و کتاب خوانی بسیار نوشتی ولی اگر میتوانی منظمشان کن یک جا دنبال هم و بر اساس علاقه مندی ات از کتاب های پزشکی بگو از بخش های مورد علاقه ات از خاطرات و اتفاقات از اولویت هایت از زمان های مناسب برای خواندن هر کتاب (به نظرم افراد زیادی مثل من هستند که علایقشان با تو شبیه است و این بخش مفید خواهد بود)
منتظر جوابت خواهم ماند
❤??
دانشجوی با اخلاق و مهربون و با وجدان روز خودتون و همه دوستاتون مبارک باشه….انشالله شاهد موفقیت های روزافزونتون باشیم و امیداوارم مثل همیشه بدرخشید?????????????
??باورم نمیشه تاریخش مربوط به آذره.
خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم پست جدید گذاشتید.
فقط خواستم تشکر کنم بابت مطالبی که در سایتتون منتشر میکنید و قلم زیبایی که دارید.
میدونی از روزی که اولین بار این سایتو باز کردم تا حالا همیشه تو یه مرورگرم یه صفحه باز از سایتتون بازه.
خیلی وقت بود با کسی آشنا نشده بودم که الگوی ذهنی مشابهی باهام داشته باشه.از این بابت خوشحالم.
میخوام همه ی پست هاتون رو بخونم. بستری که برای نشر مطالبتون ازش استفاده میکنید رو میپسندم. مثل اینستا نیست( بیشتر (نه همه) بلاگرای اینستا به دنبال دیده شدن اند.ولی سایت یه جوریه که انگار مطلبی که نوشته میشه مهمه.) به خاطر همین از نظر من سالمتره.
بازمدممنون از سایت خوبت???
سلام آقای دکتر قربانی امیدوارم حالتون خوب باشه.همیشه شنیدن و خوندن سرگذشت کارهای افراد بزرگ برام جالب بوده و هست به نظرم این افراد بی نظرین که با تمام شرایطی که داشتن به معنای واقعی کلمه درخشیدن…وقتی داشتم مبحث کلیه رو برای اولین بار میخوندم همین لوله U شکل اسمش برام جذاب بود خیلی خوبه که الان دقیق تر میشناسمش.و خیلی چیزای دیگه به لطف این نوشته بابتش ازتون ممنونم.
شناخت افراد بزرگی که با وجود بودن اسمشون لا به لای کتابام ، به عنوان یک شخص نمی شناختم و صرفا جنبه علمی مربوط به اون نام رو میدونستم ، بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم ارزشمند و گرانبهاست.
این نوشته رو همیشه گوشه ذهنم ذخیره می کنم ؛ به این امید که فراموش نکنم مشغول مطالعه دستاورد ها و ثمره زندگی چه افراد بزرگی هستم.
قلم شیوای تو هم بر ارزشمندی این مطلب بسیار موثره.
??مثل همیشه عالی بود دکتر جان??
یادمه یه زمانی که حرفا و زندگینامه فروید رو میخوندم به یه همچین دیدگاهی ازش رسیدم که میگفت بخاطر محدودیت هایی که داشته رفته سراغ این روش های شناخت روان اگر علم پزشکی و زیست شناسی پیشرفت خیلی بیشتری میکرد الان ازون روش ها میرفت سراغشون
یعنی در واقع اگر فروید زاده این نسل بود دنباله رو هدفش بود ولی با استفاده از امکانات الانش یعنی یک مسیر دیگه رو برای کشفیاتش می پیمود
دوست داشتم اینو بگم که موقعی که داری این ویدئو ها رو درست میکنی بگی که اگر این افراد الان با این ابزار ها بودند چکار میکردند یا به چه سمتی میرفتند و یا چه مشکلی رو میخواستن حل کنن حداقل شاید مسیرها و مشکلات برای خودت واضح تر می شد
مورد دیگه ای که ذهنم رو مشغول میکنه این هست که افرادی که این نوبل ها رو گرفتن پزشک بودن.تاثیر زیادی هم گذاشتن روی علم پزشکی برای کارهاشون و سعی کردند به سوال های مهم یا مهم ترین مشکلات معاصرشون جواب بدن ولی آیا پزشکای ما اصلا چنین کاری رو میتونن بکنن؟آیا به سمت حل مشکلاتشون میتونن برن؟
از نظر من اکثر پزشکایی که ما داریم صرفا مصرفگرای مستقیم علم کشور هایی هستن که ما بهشون مرگ میفرستیم
سلااام. امیدوارم حالتون خوب باشه. راستش با دیدن این فایل ها خیلی ذوق کردم ??. اینطوری دیگه میتونیم فایل ها رو داشته باشیم و هر موقع خواستیم استفاده کنیم. خیلی ممنون از شما به خاطر اینکه ماجراهای نوبل رو به این صورت آماده کردین ?
جالب بود⚘
سلام آقای دکتر صدای ویدیو ها برای لپ تاپ من خیلی خیلی ضعیفه
برای گوشیم هم صداa متوسط رو به ضعیفه
آیا مشکل از دستگاه های منه؟
سلام. صدای ویدیوی ارلیش یه مقداری ضعیف شده؛ اما بقیه ویدیوها مشکلی ندارن.
چفد مچنیکوف آدم عاشق و احساسی بوده….
.
یه سوالی که ذهنم رو بخودش درگیر کرده اینه که داخل کتاب درسی ما نوشته مچنیکوف از خار گل استفاده کرده بعد اینجا شما گفتید که از خار درخت نارنگی استفاده کرده…کدومش درسته ؟البته کتاب درسی اشتباهات زیادی داره. یا شاید هم خواسته سانسور کنه…
به هر حال خیلی مفید بود دستتون درد نکنه
طبق سایت نوبل، از خار درخت نارنگی. خود مچنیکوف اعتقادی نداشت اما برای بچههاش درخت کریسمس درست کرده بود با درخت نارنگی.
قبلا مچنیکف فقط یک اسم بود برام . الان هم تلفظ درستش رو بلدم وهم حس بهتری نسبت به اون بند کوتاهی که ازش تو کتابمون هست .
راستش کریستالی شدن خطوط کوتاه کتاب،زندش می کنه ،از روی کاغذ بلندش می کنه و بهش جون میده.
کاش کتاب های مدرسم کمی زنده تر بودن ،خط به خطش بوی ارزشیابی ورودی دانشگاه رو میده،با این دیدگاه تغییرش میدن و عکساش رو ساده سازی میکنن. معلمم برای کنکور درس میده ،وقتی غرق شعر نظامی ام ، دل ورده اش رو میریزه بیرون، و سر تشخیص معطوف نهاد با بچه ها بحث می کنه و وقتی به نتیجه نرسید،کلا ازش سوال نمیده تو امتحان . همه هم خوشحال وراضی از کم شدن بار یک بیت از رو دوششون .
وسخته خلاف جهت سیل شنا کردن.
به سبکشون پیش میرم و خیلی خوب معطوف به نهاد رو تشخیص میدم،عاشق مثلثاتم و گاهی از حل شدن سوال ها ذوق می کنم. ولی همیشه سایه کنکور هست … جبرش از خلوص درس خوندنم کم میکنه .
و اینحا ،امیر محمد ، آروم ترم می کنه.
مرسی که بند مچینکوف کتابم رو زنده کردید.
الهه عزیز سلام…چقدر با این حرفت که گفتی کاش کتاب های مدرسه کمی زنده تر بودن و بقیه کامنتت موافقم..منم این حستو درک کردم وقتی که عکس ها رو ساده میکنن و حتی گاهی مفاهیم رو خلاصه میکنن…و وقتی غرق شعرم باید اجزاشو بیرون بکشم…حتی یادمه یبار برای فهم واقعی یه مطلبی به عکس کتاب رفرنس که مراجعه کردم و بعد از کامل فهمیدنش ذوق کردم و با شکل کتاب درسی که مقایسش کردم عمق این تغییرات اجباری رو که زیر سر کنکوره بیشتر متوجه شدم.امیدوارم موفق باشی
سلام وقتتون بخیر دکتر عزیز…
نمیدونستم هنله یه شخصه همینطور جسم گلژی، تا قبل از اینکه پستتون رو بخونم فکر میکردم هنله همون قوس U شکل نفرون هاست که جریان مواد داخلش برعکس رگ های اطرافشه…
واقعا ما مدیون چنین اشخاصی هستیم که حتی خیلی هاشون با همه زحمتاشون به حقشون نرسیدند..نمونش فرانکلین که اخر بخاطر کار کردن زیادش با اشعه ایکس فوت شد و جایزه نوبلشو واتسون و کریک گرفتند البته واتسون کریک هم برای مدل نردبانی DNA زحمت کشیدند ولی اطلاعات اولیه تصویر DNA برای فرانکلین بود که همکارش ویلکینز اون تصاویر به دست واتسون و کریک داده بود…
و چقد خوبه که شما از این اشخاص بزرگ مینویسید و باعث یادآوری و ثبیت به “خون نوشته ها” میشوید ..
کیانا.
این روزها، همچنان با کتاب ژن مشغولم. تقریبا نزدیک به همین قسمت هستم که داستان کشف DNA رو میخواد بگه.
چه خوب که شما هم ژنتیک میخونید منم امسال درگیر کتاب زیستی شدم که جز ژنتیک حرفی برای گفتن نداره یکم خسته کننده هست ولی بعضی قسمت هاش مبتونه جذاب باشه..
بارها و بارها نوشته هاتو میخونم و سعی میکنم با درس هام تطبیقشون بدم..خط اول منو یاد داستان ایوری انداخت که بر خلاف باور های غلط ثابت کرد که عامل اصلی و موثر در انتقال صفت DNA است نه پروتئین با این حال بازم عده ای مخالف بودن…
نمیدونم شما اینو قبول دارید یا نه اما من به موضوع خیلی اعتقاد دارم که ( اگه بخوای یه چیزیو ثابت، کشف و یا اختراع کنی یا توسط خودت اثبات میشه و یا در حین اثبات اون چیز، به نتیجه دیگه ای میرسی که از لحاظ اهمیت کم ارزشی نسبت به موضوع اول نداره البته شاید هم نظریه اولش برای تو باشه ولی بقیه ثابتش کنن مهم اون ایده طلایی بوده که ت ذهن تو جرقه زده “سی ثانیه نفس عمیق لطفا”?)
نمونه بارزش همین گریفت که باکتری شناس بود و روی واکسن آنفلونزا کار میکرد و بر این باور بود که استرپتوکوکوس نومونیا باعث آنفلونزا میشه اما به این نتیجه میرسه ماده وراثتی میتونه از سلولی به سلول دیگه منتقل بشه که چندان ربطی هم به واکسن آنفلونزا نداشته بعدش ایوری فهمید اون ماده DNA است و بعدشم ویلکینز و فرانکلین و واتسون و کریک و چارگاف و بقیه دانشمند ها این بحث رو تکمیل تر کردن..کلا میخواستم بگم دست خالی نمیمونی ..
خود من اسفندماه سال گذشته اوایل کرونا یه شب که از شدت خوندن بحث ایمنی و دفاع های اختصاصی و غیراختصاصی بشدت خسته شده بودم و تا مرز خوابیدن رفتم یهو یه جرقه به ذهنم خورد که چطور میشه از مگس سرکه(همون مگس میوه) یه واکسنی برای درمان کرونا ساخت اما چون یه ایده ابتدایی و خنده دار به نظر میومد از بیان کردنش خجالت میکشیدم تا این که الان دوباره ذهنمو درگیر کرده تازه یه ویروس دیگه هم اضافه شده…حالا من موندم و ارتباط بین مگس سرکه و کووید ۱۹ و ویروس HIV….
ببخشید که خیلی پر حرفی کردم…
منم شروعش کردم
میرسم بهت ?
چقدر خوب که اینجا هم این فایل های عالی رو گذاشتید تا کسایی مثل من که اهل اینستاگرام نیستن هم بتونن استفاده کنن.
دونستن راجب آدم هایی که کار های بزرگی انجام دادن همیشه برام جذاب بوده، چقدرعالی که با وقتی که برای جمع آوری این اطلاعات و درست کردن این ویدیو ها گذاشتید این کار رو برام خیلی راحت تر کردید. مشتاقانه این ویدیوهارو دنبال میکنم. مرسی.
بنظرم با توجه به نوشته هاتون که به تدریج مفید تر و عالی تر هم میشن و راهنماییاتون یک روزی خیلیا هم شما رو به عنوان یک معلم تاثیرگذار تو زندگیشون نام میبرن:)
این لطف تو هست نرگس. من معلمی رو خیلی دوست دارم. خیلی زیاد.
اینستا دنبال میکردم,ممنونم ازت واقعا مفید بودن:)