یکی از دوستانم از شیراز، برای سفر کوتاهی به گرگان آمد. فرصتی به وجود آمد که در دیگر محیطی، با هم به گفتوگو بپردازیم و من مانند همیشه از این همصحبتی با او لذت ببرم.
پس از دقایقی پیادهروی، نزدیک به ظهر بود که به این نقطه رسیدیم. توگویی که برشی از بهشت هست.
تصنیف بیهمزبان را گذاشته بود. با هم به آن گوش سپرده و به این گوشه از گسترهی این جهان نگاه میکردیم.
نمیدانم چه شد که در آن هنگام به یاد این حرف شاملو افتادم:
«انسانی که در خود نمینگرد همه تبارش را و سراسر تاریخش را بدنام میکند».
شعری را که مرتبط با این دغدغههای اوست برای خودم تکرار کردم:
ــ تو کجایی؟
در گسترهی بیمرزِ این جهان
تو کجایی؟
ــ در دورترین جای جهان ایستادهام من:
کنارِ تو.
در این اندیشهها بودم و هوا را تا جایی که میتوانستم، به عمق ششهایم میفرستادم و پرواز نگاه را تا جایی که میشد، رها میکردم.
همان موقع بود که فکری به خاطرم آمد:
تصور کن به تو گفتهاند که در این لحظه قرار هست قطعهای برای کل جهان پخش بشود و همهی انسانها آن را میشوند. یک موسیقی در این لحظه، برای تمام جهانیان.
تو مسئول انتخاب آن موسیقی هستی.
چه چیز را انتخاب میکردی که برای تمام انسانها پخش شود؟
بعد به این فکر کردم که اگر قرار بود یک بیت شعر را بخوانی چه؟
اگر قرار بود بندی از یک کتاب را بخوانی چطور؟
به این سوالها میاندیشیدم. به این فکر افتادم که یک دفترچه بگیرم و در روز پایانی هر ماه، این سه سوال را از خود بپرسم و جواب آنها را در آن دفترچه بنویسم. جواب آنها و حال و هوای خودم در آن ماه را.
شاید برایم خواندنش در سالها بعد، جالب باشد.
آهنگ mocking bird piano cover eminem
سلام.
از soundcloud چطور میشه تو وبلاگ آهنگ گذاشت؟
سلام آنیتا.
در قسمت Share، برو به قسمت Embed. یه کد میده. از اون کد استفاده بکن.
سلام آقای دکتر من محمد هستم اون دانشجو پزشکی که قبلا براتون کامنت می ذاشت درمورد اوضاع کار پزشکان درآینده .حالا ی سوال دیگه دارم ولی خواهش میکنم اینو دیگه جواب بدید.چی شد که مدل زندگی تون ب این شکل عوض شد و دیدگاهتان ب پیرامونتون بشتر حالت خودشناسی و جهان شناسی کرفت که الان از زندگی تون ب شکل دیگه لذت می برید از کجا این قطعات موسیقی و این کتاب هارو شناسایی می کنید و می خونید؟
من یک سری افرادی در مسیر زندگیم قرار گرفتند که ازشون مینویسم کمکم. قسمت عمدهای از این وضعیت الانم رو مدیون اونا هستم.
در مورد قطعات موسیقی و کتاب، یک قسمت ماجرا این هست که یک وضعیت خود-راهنمایی وجود داره در این مسیر. مثلا فرض کن یه قطعه از شجریان گوش میدی و خوشت میاد. بعدش میری میبینی آهنگسازش لطفی بوده. میری چند تا کار از لطفی گوش میدی و بعدش آشنا میشی با یه سری دستگاههای موسیقی ایرانی. بعد میری چند تا قطعه از هر دستگاه گوش میدی و …
در مورد کتاب و شعر هم همینطوره.
من معتقدم به این که اینقدری که دیگران در زندگی ما تاثیر می گذارند خود ما نمی گذاریم ، حالا این دیگران می تواند اعضای خانواده، دوستانمان یا حتی نویسنده یه کتاب .. باشد عجیب است شاید هم بعضی اوقات کمی ناعادلانه
سلام آقای قربانی .
ممنونم از اینکه افکارتان رو با ما در میمون میگذارید.
بنده تازه وارد مسائل خودشناسی و جهان شناسی که شما الان باهاش روبرو هستید شدم.
به دنبال فردی هستم که من رو در این راه راهنمایی بکنه .
میشه به وسیله ای با شما در ارتباط باشم؟
ایمیل بنده رو که هم دارید . از اون طریق به بنده اطلاع بدید اگر موافقید.
ممنون.
سلام اقای دکتر
من پزشکی و بیمارستان رو خیلی دوس دارم .
اما موضوعی منو ناامید میکنه ؛ یادم میاد در دوران مدرسه تشریح قلب گوسفند فشارم افتاد به حال خودم بعد چند دقیقه ای برگشتم و ترسیدم ؛ این ترس ماند ؛ تا تشریح مغز گوسفند ! دوباره چشمانم سیاهی رفت ؛ دفعه بعدی در اتاق عمل اورژانس موقع بخیه زدن مام بزرگم ؛ تمام مراحل رو از نزدیک دیدم ؛ بعد اتمام و خروج ؛ دومرتبه چشمم سیاهی رفت به روی خودم نیاوردم ی چند دقیقه ای نشستم دوباره بلند شدم و …
ایا اینها یعنی پزشکی خداحافظ و مهر ممنوع الورودی من به پزشکی؟
یا حل میشه ؟ !
چه قدر دوست دارم نوشته های شما رو بخونم
چه فکرجالبی
منم تودوران دبیرستان اینکارو میکردم الان که میخونم بعضی وقتا باورم نمیشه که من بودم که اون جملات رو نوشتم. خیلی عجیبه.
عجب منظره ای
منم این بار که مدت بیشتری گرگان هستم سعی میکنم یه جوردیگه ببینمش کاری که شاید کمتر انجام دادم متاسفانه!
سلام وقتتا. بخیر میشه ازتون درباره اولویت بندی دانشگاه های پزشکی ایران برای انتخاب رشته رو بپرسم بعد از دانشگاهای تهران کدوم دانشگاه آز. نظر علمی بهتر هست