دانشجوی طبابت

دانشجوی طبابت

هفت گناه کبیره در پزشکی

چهارشنبه – بیست و شش / دوازده / هزار و سیصد و بیست و شش خورشیدی آن روز صبح، ریچارد آشرِ ۳۶ ساله، متخصص در دو رشته‌ی خون و غدد، قدم‌زنان، با هاله‌ی هنوزکوچکی از اندوه که همراهش بود، وارد حیاط بیمارستان شد. بیمارستانی که قامت عمرش، به بیش از یک سده می‌رسید. به سمت […]

دانشجوی طبابت

هریسون و فاوچی و طراحی جلد و آن نور مرموز

در آستانه‌ی ورود به فیزیوپات بودم که اصول طب داخلی هریسون (Harrison’s Principles of Internal Medicine) را خریدم. آن زمان، ویرایش نوزدهم کتاب، آخرین نسخه‌اش بود. کتابی که اولین ویرایشش، سال ۱۹۵۰ نوشته شد. طراحی جلد را نگاه کردم. در همان صفحات نخست نوشته بود که این طراحی کامپیوتری، HIV را نشان می‌دهد که در

دانشجوی طبابت

جایزه‌های نوبل فیزیولوژی و پزشکی

هنله فقط یک لوپ در کلیه نبود؛ انسانی بود که شجاعانه به مخالفت با باورهای غالب آن زمان در مورد بیماری‌های عفونی پرداخت. کخ کسی هست که به او مدیونیم؛ نامش خلاصه‌شده در یک باسیل نیست. صدها نفر دیگر نیز این‌گونه هستند. اما برای ما تنها نامشان به بیماری‌ها و سلول‌ها و نشانه‌ها و …

دانشجوی طبابت

در مسیر پزشک شدن و پزشک ماندن: یک نقشه‌ی راه

سال ۱۳۹۵، هنگامی که این وبلاگ را شروع کردم، در قسمت درباره‌ی من نوشته بودم: معتقدم روش فعلی آموزش پزشکی، از من یک پزشک می‌سازد که قرار بود ده سال پیش طبابت کند و مرا برای پزشکی آینده تربیت نمی‌کند. پنج سالی از آن زمان می‌گذرد و این موضوع هنوز هم از دغدغه‌های من است.

دانشجوی طبابت

به‌خون‌نوشته‌ها

روبه‌روی کتاب‌خانه‌ام ایستاده‌ام. به آن کتاب‌های پزشکی نگاه می‌کنم. به تکست‌بوک‌ها. حرف‌های امروز او – همان که قبلا از او در نامه‌ای برای تو که می‌خواهی پزشک شوی گفته‌ام – در ذهنم تکرار می‌شود: کتاب‌های پزشکی با خون نوشته شده است. همین کتاب‌هایی که می‌خوانید. برای هر خطش تعداد زیادی انسان عارضه‌دار شده‌اند. برای هر

دانشجوی طبابت

این‌جا هیچ چیزی زشت نیست

بیمارستان‌ها و کلینیک‌ها، یکی از عریان‌ترین بخش‌های جامعه‌ی ماست. تمام آن‌چه که انکار می‌شود و گفته نمی‌شود و پنهان می‌شود، در این‌جا دیده می‌شود: عمیق‌ترین ترس‌ها. پنهانی‌ترین رازها. شهوانی‌ترین تخیلات. عجیب‌ترین تمایلات. باورها. اندیشه‌ها. کردارها. همه و همه این‌جا گفته می‌شود. تو و من، ما به عنوان کسی که با این ترس‌ها و رازها و

دانشجوی طبابت

برای زمان‌آگاهی بیشتر: پیشنهادی کوچک برای دانشجویان پزشکی

بخت خوشی دارم که در مسیرم، انسان‌هایی هستند که با پیشنهادهایشان، سهم آزمون و خطا را برایم کمتر می‌کنند. بهتر بگویم: به من این فرصت را می‌دهند که در مسیری جدید، آزمون و خطا داشته باشم، نه مسیری پیموده‌شده. این کارشان، هدیه‌ای بی‌نهایت ارزشمند است. هدیه‌ای از جنس زمان. پیشنهادی برای زمان‌آگاهی بیشتر او یک

دانشجوی طبابت

پیشنهادهایی برای یادگیری و تقویت زبان انگلیسی برای دانشجویان پزشکی

آن‌قدر نوشتن این مطلب در مورد زبان انگلیسی را پشت گوش انداخته‌ام که دیگر خجالت می‌کشم آن را بنویسم. بارها و بارها گفته‌ام که در موردش خواهم نوشت. قسمتی از ننوشتن به این خاطر بود که حرف و پیشنهاد خاصی هم نداشتم – چه برسد به توصیه. الان هم دلم می‌خواست پستی به نام «لحظه‌های

دانشجوی طبابت

آرتور گایتون – بزرگ‌انسانِ دنیای فیزیولوژی و پزشکی

اولین تکست‌بوک علوم پایه‌ام را قبل از شروع دانشگاه گرفتم. همان ماه‌های شهریور تا بهمن ۹۲. بیوشیمی بود. بیوشیمی هارپر. نسخه‌ی فارسی. راستش حتی نمی‌دانستم نسخه‌ی انگلیسی‌اش به راحتی پیدا می‌شود. گرگان شهر بزرگی نیست و تقاضا برای چنین کتابی کم است. در آن چند کتاب‌فروشی، پیدا نمی‌شد. منم از وجودش اطلاعی نداشتم. تا آمدن

دانشجوی طبابت

تکست‌بوک – چرا و چه وقت بخوانیم؟ (یک نظر شخصی)

۱. لذت فهمیدن چند روز پیش، دوستی که هرگز فرصت دیدار حضوری‌اش را نداشته‌ام، برایم عکسِ آخرین کتابی را که خریده بود فرستاد: لذت فهمیدن (The Pleasure of Finding Things Out) از ریچارد فاینمن (Richard Feynman). عکس را دیدم. لبخندی زدم. نه به این خاطر که فاینمن را می‌شناسم. از فاینمن چیزی نخوانده‌ام. چندان هم

اسکرول به بالا