پیش نوشت: سوالی در مورد حفظ کردن در اولین پست از مجموعهی مسیر پزشکی خواندن در عصر دیجیتال مطرح کردم:
اینترنت هست و من هر وقت بخواهم سرچ میکنم. آیا حفظ کردن ضروری است؟
در این نوشته و ادامهاش سعی میکنم که به پاسخی برای این سوال برسم.
مقدمه: تا اوایل دبیرستان، دغدغهام این نبود که چرا حفظ کنم؛ دغدغهام این بود که چطور حفظ کنم.
روشهای مختلفی هم استفاده میکردم. یکی از این روشها که سالها از آن استفاده میکنم ولی در دوران دانشگاه اسمش را یاد گرفتم، mnemonic هست. هنوز نیز به وفور از آن استفاده میکنم. خیلی هم به آن علاقه دارم.
اسم نمونیک را از کتابی یاد گرفتم به نام First Aid. مجموعهی First Aid، چندین کتاب است که هر کدام برای مقطعی از پزشکی است.
یک فرق اساسی با عمدهی کتابهای موجود دارند. هر کتاب توسط دهها نویسنده نوشته شده است. دانشجوها مجموعهای از mnemonic ها را گردآوری کرده، این مجموعه بررسی شده و در کنار مروری بر مطالب چاپ شده است.
تقریبا برای همهی امتحانهایم به آن مراجعه میکنم.
یکی از نمونیکهایی که خیلی در ذهنم ماندگار شد، مال دوران راهنمایی است.
معلم فیزیکی داشتیم که یک روز سر کلاس درس، به ما گفت که «قنز سانب» را حفظ کنید.
میشود ترتیب رنگهای تجزیه شده در منشور یا همان رنگهای رنگین کمان.
قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی، بنفش.
بیش از ۱۰ سال از آن زمان میگذرد. هنوز هم این کلمهی قنز سانب در ذهن من مانده است.
نه سال بعد از قضیهی بالا، در سر کلاس غدد نشسته بودم و استاد مشغول توضیح دادن بیماریهای غدهی هیپوفیز بود.
استاد گفت که لغت جفلتا را به خاطر بسپارید. اگر هیپوفیز آسیبی ببینید، مثلا اگر تودهای در آن تشکیل شود، هورمونهایش به این ترتیب کم خواهند شد. اولین هورمونی که کم میشود هورمون رشد (GH) و آخرین ACTH است.
GH, FSH, LH, TSH, ACTH
یا مثلا برای ترتیب سیمهای ویالن از نمونیک ملا رسول استفاده میکنم! م: نت می / لا: نت لا / ر: نت ر / سول: نت سل
شما هم حتما از این نمونهها زیاد میشناسید.
ساده بخواهم بگویم، نمونیک کمک میکند که اطلاعاتی را که سخت به حافظه سپرده میشوند، به راحتی یاد بگیریم.
خلاصه، با کمک نمونیک و روشهایی دیگر، به حافظه میسپردم. دغدغهی اصلی چطور به حافظه سپردن بود. نه چرایی آن.
دغدغهی این که چرا به حافظه بسپارم، از اواسط دبیرستان شروع شد. از موقعی که عدهای معلم سوالهایی بیخود در امتحانات میدادند. این موضوع، هنگامی که به دانشگاه آمدم، پررنگتر شد.
آخرین نمونهاش، امتحانی است که هنوز از آن یک هفته هم نمیگذرد.
استاد محترم، سوالش از این جدول بود. از این مبحث مهم Enterovirus سوالهای کاربردیتر، جذابتر و “به-فکر-انداز-تر ” میشود طرح کرد. چرا سوالی که طرح میشود باید یک سوال بیخود و سطحی و اذیتکننده باشد؟
موقع خواندن این جدول میخواستم برایاش نمونیک بسازم. با خودم گفتم که این مبحث، موضوعات مهمتری دارد که بخواهم به خاطر بسپارم. بگذار در این وقت باقیمانده آن موضوعات مهمتر را یاد بگیرم و بعدا به سراغ این جدول میآیم. فکر نمیکردم با وجود این همه موضوع مهم، این جدول از سوالها باشد.
(من کلا با امتحاناتی که از دانشجویان پزشکی، مخصوصا در دوران علوم پایه، گرفته میشود، همین مشکل را دارم. امتحان باید شوق دانستن را بیشتر کند؛ نه این که آن را کمتر کند. کمتر امتحانی دیدهام که باعث شده باشد شوق دانستن بیشتر شود)
اینجا ایراد از طراحی سوال است. طراحی سوال خوب دشوار است. سوالی که وقتی آن را میبینی مجبور به چند لحظه تأمل باشی و چند لحظه صبر کنی. سوالی که با دیدنش مجبور به تحلیل اطلاعات در چندین لایه باشی.
وقتی خودم یک بررسی میکردم و از دانشجویان ترمهای مختلف میپرسیدم (مسلما بررسیام ناقص و محدود است)، دانشجویان بیشتر از این نوع سوالها گلهمند بودند؛ نه سوالهای دشواری که آنها را مجبور به تحلیل اطلاعات میکرد. این سوالها بود که آنها را اذیت میکرد. این سوالها بود که این فکر را در ذهن آنها میآورد که آیا واقعا ضروری است که تمام این طبقه بندی را حفظ باشم وقتی میتواند این عکس همیشه همراهم باشد؟ وقتی که فقط کافی است که موبایل را از جیبم در آورده و دو کلمه سرچ کنم.
توضیح کوچک دیگری قبل شروع بحث اصلی: یونانیان باستان، برای حافظه، یک الهه داشتند. نامش Mnemosyne بود. الههی حافظه و به یاد سپاری. نیماسِنی، لغات و زبان را نیز اختراع کرد. گویا قبل از آغاز نوشتن، او برای باقی ماندن و حفظ داستانها، آنها را بارها و بارها تکرار میکرد تا به حافظه سپرده شود.
اگر اشتباه نکنم، یک جورهایی ریشهی mnemonic و Mnemosyne به یک جا میرسد.
اصل بحث: بگذارید بحث را با جملهای از سنکا شروع کنیم:
ما باید از زنبور عسل تقلید کنیم و هر نکتهای را که از مطالعات مختلف جمعآوری کردهایم در بخشهای مجزا نگهداری کنیم، زیرا چیزهایی که جداگانه نگهداری میشوند، سالمتر میمانند. سپس باید با استفادهی سختکوشانه از هوش درونی، انواع شهدهای مختلفی را که چشیدهایم، با یکدیگر تلفیق و شهد شیرین نهایی را تهیه کنیم، طوری که حتی اگر منشأ آن معلوم باشد، طعم آن با طعم اولش کاملا متفاوت باشد.
سنکا، حافظهی انسان را فقط به خاطر سپردن نمیداند. او معتقد بود که حافظه فراتر از مطالبی است که به خاطر سپرده میشوند. سنکا به حافظه رنگ شخصی میبخشد و اثر شخص را در آن معلوم میکند.
سنکا میگوید که اگر من و شما هر دو مطالب یکسانی را حفظ کنیم، خروجی الزاما یکی نیست.
دسیدریس اراسموس دانشمند و فیلسوف و ادیبی هلندی بود که در قرن ۱۵و ۱۶ میزیست. در نگاه او، به حافظه سپردن صرفا به خاطر خود آن یا به عنوان تمرینی مکرر برای حفظ کردن حقایق نبود.
عقیده داشت که به حافظه سپردن، مقولهای بسیار فراتر از ذخیرهسازی است.
حافظه، اولین گام در یک فرایند تلفیقی، فرایندی که منجر به کسب شناخت شخصی عمیقتر و بیشتر از مطالعه میشود.
هر شخص باید چیزی را که یاد میگیرد یا به آن فکر میکند، هضم و درونیسازی کند، نه این که کورکورانه ویژگیهای ستودنی نویسندهی اصلی را تقلید کند.
زمان گذشت و گذشت تا جایی که به وجود آمدن رسانههای جدید، نیاز برای حفظ کردن را به میزان قابل توجهی کم کردند.
مثلا، دان تاپسکات میگوید:
حالا که ما با یک کلیک در گوگل دنبال اطلاعات میگردیم، به خاطر سپردن متنهای طولانی یا حقایق تاریخی معنایش را از دست داده است. به خاطر سپردن، نوعی اتلاق وقت است.
کلایو تامپسون نویسندهی نشریهی ویرد (Wired):
من تقریبا دست از تلاش برای به خاطر آوردن چیزها برداشتهام زیرا میتوانم آنها را در مدتی کوتاه در فضای آنلاین به دست بیاورم. ما با واگذاری دادهها به سیلیکون، سولهای خاکستریمان را برای کارهای انسانی مرتبطتر، مثل همنشینی فکری و رویابینی، آزاد میکنیم.
چرا باید محتویات یک کتاب را به خاطر بسپاریم وقتی که فقط کافی است شیوهی دسترسی سریع به یک کتابخانهی کامل را در مغزمان نگاه داریم؟
سوال دقیقا همین است. کتاب را به خاطر بسپاریم یا بدانیم که به محتویات کتاب چگونه دسترسی داشته باشیم؟
چندین سال پیش، حمل یک کتاب چند هزار صفحهای کار دشواری بود. هنوز هم هست. بعد از چند وقت، به انواع دردهای کمر دچار میشویم!
اما امروزه، آن کتاب چندهزار صفحهای به یک وسیلهی چند صد گرمی که همراه ما هست، تبدیل شده است.
حالا باز هم نیاز است که محتویات آن کتاب را حفظ کنیم؟
شاید بهتر باشد که سوال را این جور مطرح کنم؟
آیا واقعا میتوانیم اینترنت را ادامهی حافظهی آدمی در نظر بگیریم؟
کلایو تامپسون که در بالا از او نوشتم، اینترنت را مغز خارجی مینامید. اما آیا واقعا اینچنین است؟
بگذارید نظر یک نفر دیگر را هم بخوانیم. میخواهم نظر نیکلاس کار را در زیر بنویسم:
گرایش ما به این نظر که پایگاه دادهای رایانهای جایگزینی کارآمد و حتی برتر برای حافظهی شخصی است، چندان عجیب نیست.
این گرایش در واقع تبلور نوعی تغییر در نگاه عمومی به ذهن است که در طول یک قرن ایجاد شده.
به مرور زمان، وقتی ماشینهایی که برای ذخیرهی اطلاعات از آنها استفاده میکردیم بزرگتر، منعطفتر و سریعتر شدند، ما بیش از پیش عادت کردیم حافظهی مصنوعی و بیولوژیکی را با هم یکی بگیریم.
اما این تغییر بزرگی است. این مفهوم که حافظه میتواند «از منابع بیرونی کمک بگیرید» در دورههای نخست تاریخ ما اساسا غیر قابل تصور بود.
در نظر یونانیان باستان، حافظه یک الاهه بود: نیماسِنی، مادر الاهگان شعر و ادب. در نظر قدیس آوگوستینوس، حافظه «ژرفایی عمیق و بیپایان» بود، بازتابی از قدرت پروردگار در انسان.
این نوع نگاه کلاسیک به حافظه در دوران قرون وسطی، رنسانس و عصر روشنگری نیز حاکم بود. در واقع، این نگاه تا حوالی قرن بیستم نیز رایج بود.
امروز این سخن دیگر قدیمی به نظر میرسد.
نه فقط حافظه الوهیتش را از دست داده، بلکه اکنون در مسیر از دست دادن جنبهی انسانیاش هم پیش میرود. نیماسنی تبدیل به یک ماشین شده.
آیا واقعا حافظهی ما مانند یک هارد درایو عمل میکند؟
خب اگر این طور باشد که تامپسون درست میگوید. این هارد درایو را کمتر اشغال میکنیم. سرعت بالاتر میرود. فضا بیشتر میشود. رها میشویم. انرژی مغز خود را برای موضوعات ارزشمندتر میگذاریم.
اما آیا واقعا اینچنین است؟ دیگر نیازی به حفظ کردن نیست؟
نیکلاس کار معتقد است که این برداشت کاملا غلط است.
پینوشت: نقل قولها را از کتاب کمعمقها: اینترنت با مغز ما چه میکند، اثر آقای نیکلاس کار، ترجمهی محمود حبیبی، نوشتهام.
امیر محمد میشه لطفا بگی که چطور از first aid تو علوم پایه استفاده کردی ؟ نماینده ما همه امتحانا رو حدفی چیده و بعد اتمام تدریس یه درس ، دو روز بعدش امتحان اصلیش رو میدیم و اینطور اصلا نمیشه رفرنس خوند واقعا از این بابت دارم غصه میخورم. ممنون میشم یه توضیح کوچولو راجع به first aid تو علوم پایه بدی
سلام دکتر وقت بخیر.. کدوم جلد first aid برای دوران علوم پایست؟ در طول این دو سال هم به درد می خوره یا برای امتحان خوبه فقط؟
سلام امیر
در مورد نحوه ی استفاده از first aidتوضیح ندادی ؟؟ من که الان ترم ۲ فیزیوپاتم باید کدوم کتابش رو بگیرم؟
سلام بهزاد. از Step 1 پاتو و فارما و از Step 2 CK بقیه.
ای کاش این پستت طولانی تر بود. و نظرر خودت رو هم توضیح میدادی بیشتر.البته ه با نقل قول های آخر پستت موافق هستی احتمآلا اما دوست داشتیم که بیشتر از جآنب خودت نظر خودت راجع به این موضوع را بدونیم
چقدر خوبه که First Aid میخونی.واقعا نمونه یک دانشجوی خوب هستی.یه بارم برامون مفصلا بءو که چججوری واقعا میرسی و وقت میکنی که اینقدر خوب درس بخونی
تکتست میخونی برای دروس؟یا ترجمه یا…
البته با این بیسی که من از شما میبینیم فکر میکنم که جز تکتست نمیخونی
سلام ماهک. این پست طولانیتر هست. این قسمت اولش بود. ادامهش رو مینویسم.
آره. درست حدس زدی. من گرایشم، در حال حاضر، نزدیکتر به نظرات نیکلاس کار هست.
در ادامهی این پستها میرسیم به این که من چه چیزهایی رو میخونم.
ولی به صورت کوتاه:
وقتی بخوام کتاب بخونم، کتاب حتما انگلیسی هست. به نظرم، خوندن ترجمه سختتر هست تا خوندن متن اصلی. البته فاکتورهای محیطی بیشک بیتأثیر نیستند.
اما به صورت کلی این طور نیست که «فقط» کتاب بخونم. خط به خط هریسون نکته هست. خط به خط هریسون یه مطلب هست که مفیده. با روشی هم که من میخونم خیلی طول میکشه. بنابراین یک سری مباحث رو کتاب میخونم، یک سری مباحث رو نوشتههایی که سر کلاس نوشتم و به طور کلی گفتههای استاد (یه چیزی داریم اینجا به اسم نواریون که همون گفتههای استاد هست. از اونم استفاده میکنم. مینویسم چجوری). تلاشم بر اینه که بعدا بتونم اون قسمتهای نخوندهی کتاب رو هم کامل کنم.
کتاب First Aid که به نظرم حرف نداره. من برای امتحان علوم پایه از این کتاب کلی استفاده کردم و از نتیجهای که گرفتم هم راضی بودم. الان هم قبل امتحانات بالینی میخونمش. یه روش هم میخوام برای بخش جدید امتحان کنم، اگه جواب داد میگم بهت.
از امروز میرم GYN. میخوام همین امروز یا فردا کلی GYN رو از روی First Aid بخونم. کلا فکر کنم ماکزیمم ۳۰ صفحه است. بعدا در طول بخش، کم کم از روی جاهای دیگه مفصلتر بخونم. ببینم چه تاثیری میذاره این کار.
پینوشت (بعدا در موردش مفصل مینویسم): UpToDate رو دریاب که بهترین منبعی هست که من دیدم تا بهحال.
سلام عزیز
خسته نباشی
یه سوال داشتم
از کتابایی ک برای USMLE میاد بیرون اگه برای دوران علوم پایه تو تابستون بخونم ب نظرت خوبه؟اگه پیشنهاد دیگه ای داری خوشحال میشم بگی
مرسی