سال ۱۸۰۲ بود که بیمارستانی در پاریس به نام Hôpital des Enfants Malades گشوده شد. بیمارستانی که تمام بیماران آن کمتر از پانزده سال سن داشتند.
اگر اشتباه نکنم، میتوانیم بگوییم که این بیمارستان، اولین بیمارستان تخصصی کودکان بوده است و این بیمارستان، نقطهی عطفی در علم Pediatrics بود.
این روزها، اگر به کسی بگویی که فرزندم را به پیش متخصص کودکان بردهام، تعجب نخواهد کرد. موضوعی عادی است. آنقدر عادی که اگر فرزند بیمارت را به پیش متخصص دیگری ببری، همه متعجب میشوند.
اما حالا من به شما میگویم که میخواهم مادربزرگام را به پیش پیرپزشک ببرم. پزشک سالمندان.
شاید تعداد زیادی از شما از من این سوال را بپرسید که مگر چنین چیزی داریم؟ پیرپزشک (Geriatrician) دیگر کیست؟
شاید بعضی از شما، به فکر فرو روید و به این سوال فکر کنید که چرا چنین چیزی به وجود آمده است؟ اصلا جهان به چنین چیزی نیاز دارد؟ چه تغییراتی در این دنیای دائما در حال تحول رخ داده که به پیرپزشک نیاز داریم؟
عدهی کمی هم شاید درگیر این سوال شوند: بیست سال آینده چگونه است؟ چه تخصصهای دیگری در پزشکی وارد میشود که نام آنها برایمان غریب خواهد بود؟
نمودار زیر را ببینید:
میبینید که از حدود صد و پنجاه سال پیش بود که امید به زندگی افزایش پیدا کرد. شاید باورش سخت باشد که همین صد و خردهای سال پیش بود که امید به زندگی چیزی در حدود ۳۰ سال بود. درصد قابل توجهی از افراد، در همان اوان کودکی، به علت بیماریهایی که آن زمان برایشان درمانی نبود، فوت میکردند.
یک عفونت باکتریایی که امروزه به سادگی درمان میشود، میتوانست به سرعت یا ظرف چند سال آینده فرد را بکشد. قسمت اولش که واضح است. بگذارید برای قسمت دوم یک مثال بزنم.
گلودرد استرپتوکوکی را در نظر بگیرید.
همان گلودردهای فاجعهای که اکثر ما در دوران دبستان گرفتهایم. شاید بتوانم بگویم که همان گلودردهایی که علت ترس ما از پزشک بوده است. چون یادمان هست که این گلودرد مساوی هست با نسخهای که شامل پنیسیلین هست. همان پنیسیلین دردناک.
این باکتری، اگر آنتیبیوتیک هم ندهیم، از بین میرود؛ آنتیبیوتیک میدهیم تا جلوی چیز دیگری را بگیریم. ندادن آنتیبیوتیک منجر به مبتلا شدن به روماتیسم قلبی خواهد شد که از عوارض نبرد تن به تن (بدون کمک آنتیبیوتیک) انسان و باکتری است.
میبینید آنتیبیوتیکها چه تأثیر ژرفی بر امید به زندگی ما گذاشتهاند؟ قطعا قسمتی از این افزایشِ شیبِ نمودار را مدیون این آنتیبیوتیکها هستیم.
(شاید برایتان جالب باشد که به تازگی گفتهاند که به علت مقاومت باکتریها به آنتیبیوتیکها به خاطر مصرف بیرویه، چند ماهی از امید به زندگی کم شده است. در مورد مقاوت آنتیبیوتیکی، مفصلا در اینجا نوشتهام.)
نتیجهی این افزایشِ شیبِ نمودار، زیاد شدن جمعیت سالمندان کرهی زمین است.
کشور خودمان را در نظر بگیرید. طبق آمارهایی که اعلام شده است، چیزی حدود ۹.۳ درصد جمعیت فعلی کشور سالمند است و تا ۱۳ سال آینده، این جمعیت، دو برابر خواهد شد (+).
گفته میشود که تا سال ۲۰۵۰ میلادی، تعداد افراد بالای ۶۰ سال، از تعداد کودکان بین ۰ تا ۱۴ سال، بیشتر میشود. برای این که این آمار ملموستر شود فکر میکنم ذکر این نکته کافی است که در حال حاضر، حدودا از هر ۱۰ نفر، فقط یک نفر بالای ۶۰ سال سن دارد (+).
جمعیت مسن این کرهی خاکی در حال زیاد شدن است. آنها هم نیاز به توجههای ویژهای دارند. آنها هم، مانند کودکان، مراقبتهای پزشکی متفاوتی نیاز دارند. پس به فکر آنها و مراقتهای پزشکی خاص آنها بودن هم، ضروری است.
پیرپزشکی علمی است که به چنین موضوعی میپردازد. یکی از فوقتخصصهای تخصص داخلی. البته پیرپزشکی موضوع خیلی جدیدی نیست و فکر نکنید که همین دهههای اخیر به وجود آمده است. واژهی پیرپزشکی در سال ۱۹۰۹ میلادی توسط دکتر Nascher به جهان معرفی شد:
حدود ۱۱۰ سال قبل بود که پدر علم پیرپزشکی، دکتر Nascher، بر اهمیت آن تاکید کرد و از آن موقع به بعد، به ویژه در سالهای اخیر، بیشتر به اهمیت این موضوع پی برده و در این راستا تلاش کردهایم.
فکر میکنم متوجه شدید که بحثمان به کدام سمت میخواهد برود.
موضوع اصلا پیرپزشک و پیرپزشکی نیست. این جلوهای خیلی کوچک از ماجرایی بسیار بزرگ است.
دیدید که تغییر فاکتور (در اینجا تغییر هرم سنی جمعیت) منجر به وجود آمدن چه تغییری در رشتههای تخصصی پزشکی شد؟
دنیای ما با سرعت وحشتناکی در حال تغییر است. تکنولوژی و پزشکی، هر لحظه بیش از پیش، با یکدیگر ادغام میشوند. هر روز خبرهای جدیدی در مورد تغییرات در دنیای پزشکی میشنویم. هوش مصنوعی، بیگ دیتا و یادگیری ماشینی، هر سه دست به دست هم داده و پزشکی را تحت تأثیر قرار میدهند. صنعت پزشکی را تحت تأثیر قرار میدهد. سیاست پزشکی را تحت تأثیر قرار میدهد. اقتصاد پزشکی را تحت تأثیر قرار میدهد.
مهم نیست که پزشکی را برای چه میخواهی. چه دغدغهات رشتهای باشد که پول بیشتری بتوانی کسب کنی و چه دغدغهات رشتهای باشد که بتوانی رضایت خودت را بالاتر ببری، باید این تغییرات را بشناسی.
باید این تغییرات را بشناسی تا بتوانی سراغ رشتهای بروی که در جهان آینده، انتظاراتت را برآورده کند. باید بتوانی بگویی که به چه سمتی میرویم تا بتوانی در کنار آن اهدافی که در کاغذ ذهنت نوشته شده است، تیک بزنی.
مشکل اینجاست که شناخت این تغییرات راحت نیست. خطاهای ما در فکر کردن، به شدت این بر این تحلیل ما اثر میگذارند. مدل ذهنی ما ممکن است آلوده به مسائلی باشد و سوگیری داشته باشد و در نتیجه، با سوگیری تحلیل کنیم.
حرفهای محمدرضا در مورد این تحلیل را هیچ وقت یادم نمیرود:
اینجاست که سن و تقویم، دیگر مزیتی ندارد و توانمندی تحلیل است که میتواند مزیت ایجاد کند.
توانمندی تحلیل هم، ذهنی قدرتمند با حداقل سوگیری میخواهد تا آنچه دوست دارد باشد بر آنچه هست و خواهد بود سایه نیندازد.
کسی میتواند بفهمد در دل دنیاهوس چه چیزی سربرکشیده یا سربرخواهد کشید که خود، چیزی هوس نکرده باشد!
اجازه بده مثالی تلخ اما درست مطرح کنم.
کسی میتواند موقعیت ایران در دویست سال آیندهی جهان را برآورد کند که بودن یا نبودن کل این خاک و کل این نام برایش فرقی نداشته باشد.
روزی را که قرار است به پژوهش در مورد آیندهی تاریخ بگذرانی، نمیتوانی با گوش دادن به سرود ای ایران آغاز کنی!
(اگر ادامهی یک نامه (۲): راه های موفقیت در آینده دیگر مانند گذشته نیست را نخواندهاید، حتما بخوانید که ارتباط زیادی با این نوشته دارد.)
میخواهم در نوشتههای بعدی تغییرات دنیای حال را بررسی کنیم. نه همهی آنها را. تغییرات در حوزهی پزشکی.
موضوع فقط تغییرات دموگرافیک و جمعیتی نیست. بر پزشکیِ آینده، تکنولوژی تأثیر دارد، سیاست تأثیر دارد، اقتصاد تأثیر دارد، بحرانهای زیست محیطی دارد و …
نمیدانم واقعا آن افرادی که این روزها، رادیولوژی را به عنوان انتخاب اولشان هست و به این امید، شبانهروز درس میخوانند تا رادیولوژی قبول شوند، میتوانند با تغییرات رادیولوژی در آینده کنار آیند؟ رادیولوژی، همان رشتهای که بیش از خیلی از رشتههای دیگر، با تکنولوژی ادغام شده است.
همهی این حرفها را زدم تا بگویم که یکی از شیوههای فهمیدن این تغییرات، شناخت ابرروندها است.
واژهی ابرروند (Megatrend) را John Naisbitt به دامنهی واژگان ما اضافه کرد. او، به خاطرات مطالعاتش در مورد آینده شهرت دارد:
منبع عکس و سخنهای کوتاه دیگری از او
اجازه دهید تا تعریف ابرروند را برایتان بنویسم و باقی ماجرا را به نوشتهی بعد واگذار کنم.
تعریف ابرروند را از کتاب ابرروندهای پزشکی که آقای دکتر ایرج نبیپور نویسندهی آن است، آوردهام. ایشان نیز تعریف ابرروند را از کتاب آقای John Naisbitt به نام Megatrends: Ten New Directions Transforming Our Lives گرفتهاند.
ابرروندها را میتوان تغییرات بنیادین عمده در سطح جوامع، فناوریها، عرصهی اقتصاد و شرایط سیاسی تعریف کرد که از سه ویژگی اصلی پیروی میکنند:
۱) ابرروندها توسعهی آهستهای دارند ولی در زمانی که به تبلور میرسند اثر آنها حداقل ۱۵ تا ۲۵ سال پابرجا میماند.
۲) ابرروندها بر گسترههای گوناگون و متنوعی از حیات انسان اثر میگذارند.
۳) ابرروندها خوی و منش جهانی دارند و منحصر به جغرافیا و کشور نیستند، هر چند ممکن است اثر آنها در یک جغرافیای ویژه، چشمگیرتر باشد.
پس، ابرروندها توسعههای آیندهی بسیار محتمل را نشان میدهند و تمایل دارند که جهان ما را در حداقل ۱۵ سال بعد شکل دهند.
کسی مانند Ignatz Nascher، شاید از واژهی ابرروند خبر نداشت؛ اما توسعههای دموگرافیک را – که از ابرروندهای اجتماعی هست – به خوبی درک کرده بود که چنین علمی را پایهگذاری کرد. او فهمیده بود که جهان آینده به پیرپزشک نیاز دارد. این جهان که هر لحظه در آن، جمعیت مسن، در حال افزایش هست، نیاز به پیرپزشک نیز دارد.
اما این روزها چه؟
فرض کنید که الان، میخواهید رشتهی تخصص خود را انتخاب کنید. عمدتا، در بهترین حالت به وضع رشته در الان توجه میکنیم.
پرداختهای فلان رشته خوب نیست و کشیکهایش هم زیاد. به سراغش نمیروم. فلان رشته را دیدهای که چقدر مریض دارد؟
کمتر کسی میآید که دقیقا به این فکر کند که ۱۵ سال دیگر، بیست سال دیگر، که اوج دوران کاری منی خواهد بود که الان میخواهم رشتهام را انتخاب کنم، رشتهها چگونه خواهد بود؟
عمدتا هم کا با سوگیری فکر میکنیم و تحلیلهایمان دقیق نیست. همانطور که محمدرضا میگوید، آنچه دوست داریم باشد، بر آنچه هست و خواهد بود، سایه میاندازد.
تمام تلاشم این هست که در نوشتههای آتی، بتوانم در حد توان و علم کم خودم، این ابرروندها را اینجا بگویم و کمی ابرروندهای پزشکی را با هم بررسی کنیم.
به عنوان حرف آخر، حرفی دیگر را از محمدرضا میگویم:
کاش لااقل تو، وقتی میخواهی به انتخاب رشته فکر کنی، سی سال آیندهای را که میخواهی کار کنی در نظر بگیری. در نگاه من منطقیتر است که به مناسبترین و مورد نیازترین رشتهی دانشگاهی در حدود ۱۵ سال بعد فکر کنی.
هرچی گشتم نتونستم مطلبی پیدا کنم که مثل شما یعنی اینقدر کامل راجب مراحل تحصیل روانشناسی هم توضیح بده.?
این مطلب رو در وبسایت محمدرضا خوندم اما اینقدر دقیق نرفتم پی تحقیق بیشتر در مورد رشته تخصصی خودم.
برای این دید خوبت تبریک میگم واقعا لذت بردم.
الان فهمیدم برای انتخاب رشته رزیدنتی تنها علاقه ملاک نیست.
مرسی ازت
شماره گذاری این عنوان نشون میده که نوشته های دیگهای هم درباره ابرروندهای پزشکی درکاره؟…درست میگم؟
مثلا برای مشاهده و درک بهتر روند پیر شدن جمعیت دنیا میتونیم این نمودار رو اجرا کنیم:
https://www.gapminder.org/tools/#_state_time_value=2100;&entities/_allpossible_show_$or@_un/_state:true;&_is–global:true;&_is–world/_4region:true;;;;;&data_/_lastModified:1523644097722&lastModified:1523644097722;&chart-type=popbyage
عالیه! درباره ابرروندهای پزشکی بیشتر بنویس 🙂
البته همونطور که خودت هم اشاره داشتی، فکر می کنم در آینده به این راحتی نتونیم رشته ها رو جدا کنیم. پزشکی، برنامه نویسی، شیمی، جامعه شناسی، روانشناسی و سیاست، بسیار به یکدیگر نزدیکتر و در هم ادغام خواهند شد.
درباره روندها سایت gapminder رو از دست نده. تو این سایت میشه ارتباط آمار مرتبط با کشورهای دنیا رو بصورت گرافیکی مشاهده کرد. مثلا ارتباط بین سلامتی و درآمد کشورها:
https://www.gapminder.org/tools/#_data_/_lastModified:1523643889912&lastModified:1523643889912;&chart-type=bubbles
سلام علی.
چه جای فوقالعادهای رو بهم معرفی کردی. خیلی خیلی مرسی.
حتما به زودی سایتش رو کامل بررسی میکنم.
خیلی چیزها داره در هم ادغام میشه :))
باز هم ممنون که برام نوشتی.
خوب نوشته بودی. ممنون که وقت گذاشتی نوشتی.
در مورد متوسط عمر انسانها هم یه اشتباهی هست عدهای فکر میکنند یعنی آدمهای خیلی کمی به سن بالای ۵۰ میرسیدند.
در حالیکه چه داستانهای مذهبی رو نگاه کنیم(امام علی و پیامبر و یاران و مسیح) و چه مجسمههای سقراط و ارسوط( وسنی که مردند)رو میبینم که با تعریف ما هم تا پیری رفتند.
تحقیقات رو هم نگاه کنیم تو دوران خلافهی اسلامی، امید به زندگی محققان بالای ۵۹ سال بوده:
https://en.wikipedia.org/wiki/Life_expectancy
(البته تحقیقی که بهش اشاره کرده. خود ویکیپدیا که منبع نیست(: ).
نکتهی مهم اینه که چقدر از جمعیتی که به مثلا ۱۵ سال میرسید تا ۶۰ سال زنده میموند. وگرنه ساده بررسی کنیم چون مرگومیر بچهها و نوزادها زیاد بوده ممکنه دید اشتباهی بده که اون مواقع دیگه همه نهایتا ۴۰ ساله بودند.
سلام سعید. ممنون که برام نوشتی.
داری درست میگی. منم این تحقیقات رو خونده بودم ولی چون به بحث دیگه هیچ ربطی نداشت، اینجا نیاوردمش.
همونجور که خودت میگی، امید به زندگیِ سی و پنج سال، به این معنا نیست که کسی بیشتر از ۳۵ سال عمر میکنه و امید به زندگی ۸۰ سال هم به این معنا نیست که همه تا ۸۰ سال عمر میکنن. با توجه به جمعیت این موضوع عوض میشه. جمعیتی که بیشتر کودکانش فوت میکنن، قطعا امید به زندگی بالایی ندارن.
امیرمحمد جان
ابر فرآیند ها برایم خیلی جالب بود و به فکر من رو واداشت
کتاب فانی بودن being mortal اتول گوانده رو من چند پیش خونده بودم. اما چون اون موقع هنوز این مسائل به دغدغه و خوراک فکری ام تبدیل نشده بود، نتونستم اونجور که باید از کتاب بهره بگیرم. البته بیشتر از شرایط افراد در پایان زندگی شون صحبت کرده بود و دغدغه ی این رو داشت که سیستم به این قسمت هنوز جواب نداده و برای سنین بالا راهکار های خوبی و قابل اطمینانی تعبیه نشده. شاید غیر مستقیم داشت راجع به همین ابر روند ها صحبت می کرد اما من متوجه نشدم.
راستش من کتابش رو نخوندم و نمیدونم چی میگه تو کتابش. حتی کتابش رو نمیشناختم. الان که تو گفتی میذارمش تو لیست بینهایت کتابی که باید بخونم :))
ابرروندها خیلی جالبن. شناختن و تحلیلشون جالبتر. کار راحتی نیست. صددرصد هم درست نیستند. ولی از بیکار نشستن که منتظر بشیم تا ببینیم چی پیش میاد بهتره.
تحلیل ابرروند در هر چیزی خیلی خیلی خیلی کار مشکل و پیچیدهای هست. چون باید تک تک فاکتورهای تاثیرگذار روی اون چیز رو در نظر بگیری و این خوب تقریبا امکان پذیر نیست. فرض کن ۱۰ سال پیش که اسمی از هوش مصنوعی نبود “تحلیلگران” به چی فکر میکردن و بعد از ظهور هوش مصنوعی و علوم مرتبطش تمام معادلاتشون به هم خورد.
برای همین به نظرم تحلیل ابر روند فقط برای دونستن “یک” احتمال برای آیندهی “ممکن” و نه قطعی هست و اینکه بخوایم بگیم خوب الان هوش مصنوعی میاد و تا ۱۰ سال دیگه میزنه هرچی رادیولوژیست هست رو بیکار میکنه نه تنها کمک کننده نیست بلکه برای جامعه پزشکی مضر هم هست.
https://towardsdatascience.com/why-ai-will-not-replace-radiologists-c7736f2c7d80
لینک بالا رو ببین حتما.
علی ای حال همونجور که تحلیل تکنیکال و (چیز شبیهتر به تحلیل ابرروندها) تحلیل فاندامنتال توی بورس هیچ وقت قطعی و ۱۰۰% نیست تحلیل ابر روندهای دنیا هم نخواهد بود. پس صرفا باید به عنوان یک احتمال در نظر گرفتش و کل زندگی رو بر مبنای اون پیاده نکرد.
You jumped to the conclusion too fast :))
بحث من این نخواهد بود که هوش مصنوعی رادیولوژیست رو بیکار میکنه. بحث من این خواهد بود که رادیولوژیستی که با هوش مصنوعی کار نکنه، قطعا بیکار میشه.
منم نگفتم و نخواهم گفت که ابرروند صددرصد درسته. یادته که بهت گفتم هنوز هم درس مدل ذهنی متمم رو بیش از بقیهی درسهایی که خوندم، دوست داشتم؟
ابرروند هم صرفا یه مدله و مدلها درست میشن که به ما کمک کنن تا دنیای اطرافمون رو بهتر درک کنیم؛ ولی باید بدونیم که مدل شکل ساده شدهی دنیای اطراف هست. دقیقترین نقشهی جغرافیایی هم شبیه نقشهی جهان واقعی نیست.
و در آخر اون جملهی معروف آقای باکس که همهی مدلها غلطاند. فقط بعضی از آنها مفیدند.