در یک بازار ایرانی

کاروان وارد بازار می‌شود.

صدای فقرا به گوش می‌رسد که تقاضای بخشش و کمک می‌کنند.

تخت شاهدخت بر دوش خادمانش است.

شاهدخت می‌خواهد که تردست‌ها و مارگیر‌ها را تماشا کند. لحظه‌ای دستور می‌دهد تا صبر کنند.

پادشاه در حال عبور از بازار است.

صدای فقرا بلند‌تر می‌شود و عاجزانه تقاضای بخشش دارند.

کاروان می‌خواهد سفرش را ادامه دهد که ناگهان مجذوب صدایی می‌شود.

صدایی که از مناره به گوش می‌رسد و مردم را به ستایش پروردگار فرا می‌خواند:

 

 

آلبرت کتل‌بی، آهنگساز انگلیسی، این قطعه را در سال ۱۹۲۰ نوشته است.

نام قطعه In a Persian Market یا در یک بازار ایرانی است.

 

شاید خواستید که قطعه را کامل بشنوید. قسمت‌های ابتدایی آن نیز مجذوب کننده است.

آهنگساز، ورود پادشاه را با اضافه کردن صدای ترومپت، به زیبایی به موسیقی درآورده است.

این لینک اجرای کامل این قطعه، توسط ارکستری است که در بالا مشاهده کردید. اجرا از ارکستر Mitteleuropa است.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 کامنت در نوشته «در یک بازار ایرانی»

اسکرول به بالا