با سایه – شعرخوانی ۹ شهریور ۹۹ | میبینم…
چند ساعتی است از سفر فشردهی یک روزه برگشتهام. خستهام؛ اما، نمیدانم چرا خوابم نمیبرد. به یاد شعرخوانیِ ۹ شهریور ۹۹ هوشنگ ابتهاج (سایه) افتادم. به سراغش رفتم. به این لحظهی آخر رسید. بارها و بارها نگاهش کردم. چشمان سایه را. این تصویرِ آینده را. میبینمآن شکفتنِ شادی راپروازِ بلندِ آدمیزادی راآن جشنِ بزرگِ روزِ […]