دونالد ناشنوا، شعری کوتاه از سیلوراستاین است.
ترجمهی آن را از کتاب چراغی زیر شیروانی، نوشتهی شل سیلوراستاین، ترجمهی رضی هیرمندی، انتشارات شولا در اینجا میگذارم. اگرچه معتقدم، اصلا به زیبایی متن اصلی آن نیست.
آذر ۳۰, ۱۳۹۶ از کتابهایی که میخوانم ۵ نظر
دونالد ناشنوا، شعری کوتاه از سیلوراستاین است.
ترجمهی آن را از کتاب چراغی زیر شیروانی، نوشتهی شل سیلوراستاین، ترجمهی رضی هیرمندی، انتشارات شولا در اینجا میگذارم. اگرچه معتقدم، اصلا به زیبایی متن اصلی آن نیست.
برچسب هاسیلوراستاین
شعر
رهاییست
نجات است و آزادی.
تردیدیست
که سرانجام
به یقین میگراید
و گلولهیی
که به انجامِ کار
شلیک
میشود.
آهی به رضای خاطر است
از سرِ آسودگی.
و قاطعیتِ چارپایه است
به هنگامی که سرانجام
از زیرِ پا
به کنار افتد
تا بارِ جسم
زیرِ فشارِ تمامیِ حجمِ خویش
درهم شکند،
اگر آزادیِ جان را
این
راهِ آخرین است.
شاملو 🙂
امیدوارم عالی باشی امیر محمد
عالی هست شکیبا. مرسی که برام گذاشتیش. توی این شعر اسماعیل که گذاشتم، براهنی یه تعریفی از شاعر میده که خیلی به دلم مینشینه. حوصله داشتی شعرش رو بخون. فقط یه کم طولانیه 😉
ممنونم امیرمحمد
نوشته ی شعر اسماعیل رو دیدم و سعی کردم باهاش ارتباط برقرار کنم
حتما شعرش رو کامل میخونم و برات خواهم نوشت 😊
خیلی زیبا بود…🥺
ناشنواهستم