سهشنبه ۲۷ اسفند ۹۸ – بیمارستان نمازی – اتفاقات ۱ خلاصهاش را بگویم؟ کروناییها را جدا کرده بودند. در اتاق کناری. اما در این اتاق: متانول. اسکیزوفرنی. متانول. پلاکت پایین. متانول. سکته قلبی. متانول. لخته در ریه. متانول. سکته مغزی. متانول. ضربه به سر. متانول. مصرف شیشه و شامپو. متانول. …
ادامهی مطلبپرسههای اورژانسی (۱): کوثر و مادرش
بیمارستان نمازی – اورژانس بزرگسال – قسمت حاد ۲ – ساعت ۱ بامداد – ۱۲ مرداد ۹۶ — از مامانم چجوری عکس میگیرین؟ — با اینی که اینجاست. (دستگاه سونوگرافی را به کوثر نشان دادم). — این چجوری عکس میگیره؟ — این رو میبینی؟ میذاریم رو شکمش. عکس میگیره. …
ادامهی مطلبمنفی سیزده: از بحرین (خاطرات بیمارستان)
جمعه، ۱۹ خرداد ۹۶، دومین جلسهی بیمارستان بود. کمی از ساعت ۵ بعد از ظهر گذشته بود که از خانه بیرون آمدم تا به موقع به بیمارستان برسم. تاکسی گرفته و داشتم جزییات گرفتن هیستوری را مرور میکردم. راننده با مسافر دیگر مشغول بد و بیراه گفتن به نمایندگی ماشینش …
ادامهی مطلب