همین الان به خانه رسیدم. از یک راه نسبتاً مخفیِ خروج، از بیمارستان بیرون آمدم. راهم را خیلی نزدیکتر میکند. اگر ذرهای اعتقاد به کارما داشتم، میگفتم که فهمیدن این راه مخفی، به این خاطر بود که امشب به بیمارستان رفتم و کارهای یکی از مریضهایم را پیگیری کردم. با …
ادامهی مطلبدستیاری بیماریهای داخلی
چه تابستانی بود. فشرده. متراکم. امتحان دستیاری. بخش داخلی. بخش اطفال. خداحافظی. مرحله گروهی المپیاد. مرحله دوم فردی المپیاد. جابهجایی. پایاننامه. دوباره، خداحافظی. دلم میخواهد از آن بگویم. حداقل قسمتهایی از آن. زیرا که: I feel like it really didn’t happen until I tell someone the storyحس میکردم اتفاق نیفتادهاند …
ادامهی مطلب«این مریض رو هیچکس دوست نداشته» – اهمیت معاینه
یک نگاه کنید. شما نگاه کنین. هیچ کس این مریض رو از وقتی اومده معاینه نکرده. بعضیا که یاد گرفتن جلوی همهی قسمتهای معاینه یک Nl [Normal] میذارن و فکر میکنن معاینه حساب میشه. ولی این مریض رو هیچ کس معاینه نکرده. این مریض رو هیچ کس دوست نداشته. آخه …
ادامهی مطلباصولی برای پزشکی: تعریف پزشکی
تقریبا نیمهشب بود که به بخش آمد. دخترکی ۱۷ ساله، همراه با مادرش. از شهرستانی در جنوب. سفیدی چشمان دخترک را رنگی زرد فرا گرفته بود و آبی-سبزِ چشمان مادر را نگرانی. خودم را معرفی کردم. با او صحبت کردم. شرح حال کاملی گرفتم. دخترک و مادرش از زردی میگفتند؛ …
ادامهی مطلببرای دانشجویان فیزیوپات و استاژر
پیشنوشت: در ابتدا مطلب را خطاب به یک دانشجوی فیزیوپات نوشتم. تمام که شد، دیدم موضوع کمی جامعتر شده و برای کارآموزان نیز مناسب است. مطلبی که در ادامه میآید، سبک زندگیای که من در دوران فیزیوپات داشتم، نیست. روزهای آخر فیزیوپات بود که به این نتیجه رسیدم. ماههای بعدی، …
ادامهی مطلباعتراف: فرار از انتخاب (برای دانشجویان پزشکی)
در این بخش – اتفاقات نورولوژی – به قدری درگیر بیمارستان شدهام که تنها کاری که در رابطه با وبلاگم توانستم بکنم، تایید و خواندن کامنتها بود. هر شب چند خطی مینوشتم و با به خواب رفتن پشت میز، این نوشتن پایان مییافت. امروز مرخصی هستم که توانستم این مطلب …
ادامهی مطلبابرروندهای پزشکی (۱): مقدمهای با چاشنی پیرپزشکی
سال ۱۸۰۲ بود که بیمارستانی در پاریس به نام Hôpital des Enfants Malades گشوده شد. بیمارستانی که تمام بیماران آن کمتر از پانزده سال سن داشتند. اگر اشتباه نکنم، میتوانیم بگوییم که این بیمارستان، اولین بیمارستان تخصصی کودکان بوده است و این بیمارستان، نقطهی عطفی در علم Pediatrics بود. منبع …
ادامهی مطلبنامهای برای تو که میخواهی پزشک شوی
۱. یک گفتوگو سر راند کولورکتال (جراحی دستگاه گوارش) بودیم. به پسری ۱۴ ساله رسیدیم. استاد، بیمار را به علت سابقهی قبلیاش میشناخت. او را اسپایدرمن کوچک صدا میزد. یکی دو سال پیش، هنگام جنگولکبازی روی درخت، از درخت افتاده و با باسن روی زمین فرود آمده بود. شانس آورده …
ادامهی مطلبارتوپدی: روزهای بیمارستان چمران، چهارشنبههای سیاه و دیگر ماجراها
اول اسفند ۱۳۹۶ بود که بخش ارتوپدی من شروع شد. برای دانشجویان دوران عمومی در اینجا، نام ارتوپدی با بیدارشدنهای صبح زود -نسبت به باقی بخشها- گره خورده است. راندهای که ۶:۴۵ شروع میشوند. و عمدهی دانشجویان، تنها چیزی که پس از پایان یک ماه از این بخش تعریف میکنند …
ادامهی مطلبآنتیبیوتیک به مثابه آبنبات
خیلی وقت بود که دلم میخواست چنین پستی بنویسم. نمیدانم چرا اینقدر تعلل کردم. چند روزی هم بود که نوشتنش را شروع کردم و این نوشته در قسمت Draft بود. دیروز با یکی از اساتید عفونی کلاس داشتیم. کلاس در مورد آنتیبیوتیک تراپی بود. فکر کنم فرصت مناسبی است این …
ادامهی مطلب