توضیح: نیمهی اول این نوشته را تیر ماه ۹۸ با عنوان تاسیان من از نبودن تو منتشر کرده بودم. اکنون، پس از شناخت آوومبوک، آن را کامل کرده و در نوشتههای «برای شناختنشان» قرارش دادم. به یاد آر آخرین باری را که دلتنگی گلویت را چنان محکم میفشرد که چهرهات …
ادامهی مطلبمسیر کاری و رشد: گمگشتگی، کژخواهی و معنایابی
پیشنوشت: فکر میکنم بهتر است که در ابتدا قسمت قبلی را بخوانید. پیشنوشت ۲: عمدهی متن زیر حرفهای من نیست؛ اما حرفهایی هست که به من کمک کرده است. قسمتهایی از ۶ کتاب را به هم وصل کرده و در آن بین چند کلمهای نوشتهام. قسمت اصلی این نوشته، از …
ادامهی مطلبیک هفته در فرودگاه
ساعت ۲:۲۰ دقیقه بود که از خواب ۳۵ دقیقهایِ کوتاهی بیدار شدم. ناگهان یادم آمد که ساعت ۴ جایی قرار دارم. حدود ۳:۲۰ باید از خانه بیرون میآمدم تا به آن مترو برسم که مرا سر وقت میرساند. حدود یک ساعتی وقت داشتم. ناهار نخورده بودم ولی گشنه هم نبودم. …
ادامهی مطلبجستارهایی در باب عشق
۲۵ سال پیش بود که آلن دوباتن جستارهایی در باب عشق را نوشت (۱۹۹۳). کتابی را که دوباتنِ ۲۴ ساله نوشته بود، منِ ۲۲ ساله، این چند روز میخواندم و از حرفهای آن مغزِ ۲۴ ساله لذت میبردم. البته میدانیم که سن و سال و شعور، ربط چندانی به هم ندارند. نام …
ادامهی مطلب