شروع این نوشته، در تاریخ نوزده/دو/دو بود. تاریخ نوشته، با هر آپدیت تغییر خواهد کرد. تامِس (Lewis Thomas) کتابی دارد به اسم Late Night Thoughts on Listening to Mahler’s Ninth Symphony. افکار آخر شبی هنگام گوش دادن به سمفونی شماره نه مالر. میدانید که تامس پزشک بود. همان پزشکی که …
ادامهی مطلبچند کلمهای دربارهی آمار
چند کلمهای دربارهی آمار منبع عکس از هر صدتا آدم همهچیزدانها: پنجاه و دو. اونا که مردد هستن: تقریبا همهی اونای دیگه. اونا که کمک به حال هستن، البته اگر خیلی وقتشون رو نگیره: چهل و نه. کلاً خوبها؛ چون بلد نیستن خوب نباشن: چهار شایدم پنج. اونا که میتونن بدون …
ادامهی مطلبپیشنهادهایی برای مسیر متممخوانی یک دانشجو پزشکی
وسطهای دوران اکسترنی بود که یک توقف در مسیر پزشکیام داشتم. ۵ ماه مرخصی گرفتم. برای درس خواندن نبود؛ هر چند در ابتدای مرخصی برنامه داشتم که مطالعه دروس پزشکی قسمت ثابتی از برنامهی روزانهام باشد. اما گزارش پایان مرخصی حاکی از این بود که بیشترین زمان من برای کتابهای …
ادامهی مطلبنشمین
نشمین (نَشْم + ین) یعنی گلی که برای اولین بار جوانه میزند (+). نزدیک بهار است. زمانی مناسب برای این نام. حرفهایی که در ادامه مینویسم، کمی در مورد نشمین هستند و بیشتر به بهانهی نشمین. نشمین از آخرین بیمارهای من به عنوان دستیار سال یک بود. البته که اسم …
ادامهی مطلبنبوغ او در نادر بودن
قدمزنان، از دبیرستان البرز تا تئاتر شهر، با یکی از شاگردان دبیرستانیام آمدیم. ذهنش کنجکاو است و سؤالهای خوبی میپرسد. سعی میکردم حواسم پرت نشود و تمرکزم را بعد از چند روز نخوابیدن حفظ بکنم تا بتوانم جواب او را بدهم. با هم وارد زیرگذر تئاتر شهر شدیم. هنوز هم …
ادامهی مطلبچنان زلال شود – لحظههای بیمارستانی
ده ماه پیش بود که این عکس را در اورژانس گرفتم. دخترک ۱۶ سالهای، روی تخت اورژانس، در حال دیالیز شدن، مشغول دعا خواندن. بیماریاش؟ ALL. یکی از انواع سرطانی شدن گلبولهای سفید. مشکل فعلیاش؟ شنیدن صداهایی که ما نمیشنویم. علتش؟ خونریزی در مغز. آسیب به کلیه هم دارد. چه …
ادامهی مطلبدر مورد حسرتها
امروز امتحان آسکی دستیارها بود. ۱۵۰ رزیدنت سال یک و دو از هر سه لاین بیمارستانی علوم پزشکی تهران. علاوه بر بیماریهای داخلی، رزیدنتهای سال یک بیماریهای قلب و عفونی و رادیوآنکولوژی نیز حضور داشتند. از قبل امتحان تصمیم داشتم که بعد از پایانش، بالاخره برای گرفتن کارت دانشجوییام اقدام …
ادامهی مطلبداستانها و بیماریها
هر بیمار، داستانی دارد. هر بیماری نیز میتواند به یک داستان وصل بشود. هر بیماری، هر علامت و هر نشانه. امروز، در درمانگاه نشسته بودیم. منتظر بیمار جدید. بیمار قبلی بیرون رفت. خانمی جوان که مشکل ژنتیکی در غدهی فوق کلیه داشت و به همین خاطر، کلیترومگالی (بزرگی کلیتوریس) پیدا …
ادامهی مطلبدر مورد برقراری ارتباط عمیق با اساتید
ترم یک گیج میزدم. ترم دو هم همینطور. به کارهای خارج دانشگاه مشغول شدم و اصلاً نفهمیدم چطور گذشت. ترم سه که رسیدیم، فیزیولوژی غدد داشتیم. درسی که خیلی دوست داشتم. بعد امتحان بود که با دوستم به اتاق یکی از دو عضو هیئت علمی گروه فیزیولوژی رفتیم که غدد …
ادامهی مطلبتنها فکر کردن – در مورد تصمیمگیریهای پزشکی
آذر ۱۴۰۱ را در بخش روماتولوژی گذراندم. هر روز، مثل روز قبل، خریدن تگ آسانسور را به تعویق میانداختم و چند دقیقهای را معطل آسانسور بیماران میگذراندم تا به طبقهی پنجم ولیعصر برسم. اینجا شبیه به شیراز نیست. در شیراز، هر ماه، هر بخش را، یک اتندینگ راند میکرد. اینجا، …
ادامهی مطلب