دنیای شگفت‌انگیز موسیقی

از معلم‌هایم: لئونارد برنستاین – به بهانه‌ی میلادش

میز کار من، میزی خلوت نیست: دو چراغ مطالعه. یک مانیتور. یک لپتاپ. تعداد زیادی خودکار و مداد و مدادرنگی و ماژیک. یک تایمر تخم‌مرغی. یکی دو عدد دفترچه. یکی دو عدد کتاب. یک فرهنگ لغت کوچک. تعداد زیادی کاغذ. یک لیوان، گاهی پر از قهوه و گاهی ته‌مانده‌ی قهوه. …

ادامه‌ی مطلب

لحظه‌های موسیقایی

لنی می‌گفت: شگفتی موسیقی در آن است که می‌تواند احساساتی را برانگیخته کند که برایشان نامی نداریم. احساساتی که آن‌ها را به خوبی نمی‌شناسیم. آری. همین‌گونه است. شاید این احساسات نام داشته باشند؛ اما تو و من نامشان را ندانیم. شاید ترکیبی از چند حس به شکل همزمان باشد که …

ادامه‌ی مطلب

دعوت به شنیدن (۹): چهچهه‌ی شیطان

گاهی، حس‌های ما آن‌گونه هستند که برایشان واژه‌ای پیدا نمی‌کنیم. گاهی، آن‌ها برایمان غریب هستند. گاهی تازه هستند. گاهی، حس‌هایی داریم که از بیانشان می‌ترسیم و از فکر کردن به آن‌ها به وحشت می‌افتیم. شاید این ترس، آن‌قدر زیاد بشود که – خودآگاه یا ناخودآگاه – آن را سرکوب کنیم. …

ادامه‌ی مطلب

چه می‌شنوی؟

قطعه‌ی زیر را پخش کن. ببین می‌توانی تا آخر آن را گوش دهی؟ چه می‌شنوی؟ خسته شدی؟ حوصله‌ات سر رفته است؟ کلافه شده‌ای؟ فکر می‌کنی که آهنگساز تو را به سخره گرفته است؟ چه فکر می‌کنی؟ نخست به آن خوب گوش بسپار و سپس ادامه را بخوان. این قطعه را …

ادامه‌ی مطلب

دعوت به شنیدن (۸): تیلمان – گفت‌وگویی بین ترومپت و ارکستر

چند روز پیش به سراغ یکی از کتاب‌های فراموش‌شده‌ی کتابخانه‌ام رفتم: سرگذشت پیانوهرولد شونبرگپرتو اشراق نام پرتو اشراق چقدر برایم آشنا بود. نزدیک صفحه‌ی چهلم کتاب بود که یادم آمد نام او را کجا شنیده‌ام. دوم دبستان که بودم، جلد دوم مجموعه‌ی هری پاتر را از دوستی هدیه گرفتم. پرتو …

ادامه‌ی مطلب

دعوت به شنیدن (۷): مرثیه‌ای برای قربانیان زلزله و سونامی ۱۱ مارس ۲۰۱۱، نوبویوکی سوجی

چند ماه پیش بود که در یوتیوب به دنبال یک اجرای خاص می‌گشتم. یک قطعه از اولیویه مسیان می‌خواستم. قطعه‌ای نیست که زیاد اجرا شده باشد و خیلی هم محبوب نیست. از آن قطعه‌های اذیت کننده است. از آن‌هایی که تو را در منگنه می‌گذارد و آن‌قدر فشارت می‌دهد که …

ادامه‌ی مطلب

دعوت به شنیدن (۶): در ستایش بیان کلاسیک – کنسرتو ویولن بتهوون

هیچ‌وقت نمی‌شنوید ورزشکاری در حادثه‌ای فجیع حس بویایی‌اش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسان‌ها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده‌مان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز …

ادامه‌ی مطلب

دعوت به شنیدن (۴): اسپارتاکوس – آرام خاچاطوریان

مطمئن نیستم که اولین بار چه کسی این قطعه را به من معرفی کرد. یا اولین بار کجا بود که شنیدمش. اما یک چیزی را مطمئنم. بی‌شک یکی از زیباترین آداجیو‌های ممکن است. البته باید بگویم که آداجیو نام قطعه نیست. وقتی واژه‌ی آداجیو بر اول قطعه‌ای گذاشته می‌شود تنها یک …

ادامه‌ی مطلب

دعوت به شنیدن (۳): مهتاب از دبوسی

آخرین چیزی که گوش دادم، آهنگی بود به اسم کلیر دو لون. اثر دبوسی بود.این نز‌دیک‌ترین بازنمایی فضا بود که تا آن موقع شنیده بودم و آن‌جا ایستاده بودم، وسط اتاق،خشک شده از این شوک که یک انسان توانسته چنین صدای زیبایی خلق کند.زیبایی‌اش مرا به وحشت انداخت.از کتاب انسان‌ها …

ادامه‌ی مطلب