اولین باری که با این سوال مواجه شدم، آن هنگام بود که برای مصاحبهی MPH رفته بودم. همان ماههای نخستین دانشگاه بود.
به اتاق استاد رفتم. بعد از صحبتی بسیار کوتاه، استاد از من پرسید، خودت را توصیف کن:
امیرمحمد قربانی کیست؟ چه کار میکند؟ به چه چیزهای علاقه دارد؟ به چه چیزهایی علاقه ندارد؟
هیچ وقت، آن قدر جدی، خودم را با این سوال مواجه نکرده بودم.
در آن جا و در آن اتاق، جوابهایی سرهم کردم و به او گفتم. این که امیرمحمد قربانی چه کار میکند و چه چیز دوست دارد و …
به خاطر معدلم در MPH پذیرفته نشدم ولی آن مصاحبه درسی بزرگ برایم داشت:
خودم را، امیرمحمد قربانی را، چطور توصیف میکنم؟
حتی این وبلاگ نیز قدمی در این راستا هست که خودم را بهتر بشناسم. از نامش معلوم است. در راه شناختن.
این روزها، بیشتر صبحها و عصرهایم را در بیمارستان و کلینیکها میگذرانم و مشغول فراگیری پزشکی هستم.
دوران پزشکی عمومی را در شیراز میگذرانم. ورودی ۹۲ دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستم.
معتقدم روش فعلی آموزش پزشکی، از من یک پزشک میسازد که قرار بود ده سال پیش طبابت کند و مرا برای پزشکی آینده تربیت نمیکند. در تلاشم تا بتوانم خودم را برای پزشکیای که در پیش رو است، آماده کنم.
در این بین، کارهای دیگری نیز انجام میدهم که در نوشتههای این وبلاگ، از آنها گفتهام.
