پایان فیزیوپات یک

پایان فیزیوپات یک: یک قدم نزدیک‌تر به رویایی که “داشتم”.

یه روزهایی در دانشکده تمام فکر و ذکرم این بود که کی می‌شود که فیزیوپات دو تمام شود، جشن روپوش سفید بگیریم و وارد بیمارستان بشوم. قدمی نزدیک‌تر به یک پزشک شوم.

ترم‌ها گذشتند. دو سه ترمی به همین منوال گذشت. ولی دیگر فکر و ذکرم این نبود که زودتر بگذرد. دیگر می‌گفتم کاش دیرتر بگذرد. کاش دیرتر بروم به بخش. کاش وقت بیشتری قبل رفتن به بیمارستان داشته باشم.

آن موقع بود که فهمیده بودم من چقدر کم می‌دانم و پزشکی چقدر وسیع است. آن موقع بود که مسئولیت را بیشتر درک کرده بودم.

قسمت زیادی اش را بی‌شک مدیون استادانی هستم که روزی از آن‌ها به تفصیل خواهم نوشت.

۹ بهمن ۱۳۹۵. فیزیوپات یک با امتحان پاتولوژی عملی پایان یافت!

 

پی‌نوشت: یکی از سوال‌های امتحان امروز در مورد یک ساختاری در بعضی از سرطان‌ها بود. به این ساختار Homer-Wright rosette می‌گویند. غرق شدن در میکروسکوپ و نگاه کردن به بافت‌های نرمال و غیر‌نرمال را دوست دارم؛ البته اصلا نمی‌خواهم که پاتولوژیست شوم. حداقل الان نمی‌خواهم. با بیماری‌اش کار ندارم ولی به نظرم این عکس زیباست!

۲ نظر

  1. قسمت زیادی اش را بی‌شک مدیون استادانی هستم که روزی از آن‌ها به تفصیل خواهم نوشت.
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. توصیه اکیدمیکنم پاتولوژیست نشو ازربان یک رزیدنت پاتولوژى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *